پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جنگ عراق و شکست کامل دکترین جنگ پیشگیرانه بوش


جنگ عراق و شکست کامل دکترین جنگ پیشگیرانه بوش
جنگ عراق، دكترین جنگ پیشگیرانه جورج بوش رییس جمهوری آمریكا را تكه تكه و باعث شكست كامل آن شده است.
بوش متعهد شده هرگز هدف خود برای ایجاد دمكراسی در عراق را واگذار نخواهد كرد ولی جهان سیاست خارجی در خارج از كاخ سفید دچار حیرت زدگی شده كه چگونه می‌خواهد جنگ داخلی را كه ممكن است به تمامی خاورمیانه نیز كشانده شود، مهار كند.
حتی بوش نیز به شرایط بد عراق اعتراف كرده و تحلیلگران تمامی طیف‌های سیاسی بر این عقیده‌اند كه دكترین بوش، یعنی جنگ پیش گیرانه، از بین بردن ریشه‌های تروریسم از طریق كاشتن دمكراسی شكست خورده و اهداف بزرگ بوش كه حتی بسیاری از منتقدان كنونی وی نیز با آنها موافق بودند بخاطر اشغال عراق برای چندین دهه به عقب رانده شده‌است.
البته این درحالی است كه باوجود تمامی انتقادات موجود، نه حزب دمكرات و نه هیچ یك از نخبگان سیاست خارجی نتوانسته‌اند راه حل دیگری برای جهان پس از۱۱ سپتامبر ارائه كنند و به این ترتیب سیاست خارجی آمریكا دچار سرگردانی شده زیرا هیچ كس نمی‌داند چگونه به بازی عراق پایان دهد و هیچ كس نمی داند چگونه با تروریست‌هایی كه هیچ كشوری ندارند و با استفاده از قدرت نظامی متعارف نیز ضعیف نشده‌اند یا رژیم‌های خطرناكی همچون ایران و كره شمالی كه بسیاری معتقدند به دنبال تسلیحات هسته‌ای هستند برخورد كنند.
به‌نوشته این روزنامه، آمریكا هم‌اكنون با دسته‌ای از گزینه‌های بد مواجه است. به گفته كارشناسان، از بسیاری جهت‌ها آمریكا نسبت به پیش از آغاز تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ضعیف تر و دشمنان آن قدرتمندتر شده‌اند به گونه‌ای كه شاید از نظر آمریكا اگر غیرممكن نباشد، سرنگون كردن یك رژیم دشمن در آینده نزدیك بسیار دشوار خواهد بود زیرا ارتش آن تحلیل رفته و موقعیت اخلاقی آن نیز كاهش یافته است.
در حال حاضر حتی خود دمكراسی نیز لكه‌دار شده و گاهی واژه دمكراسی به جای اینكه یادآور صلح و موفقیت باشد، یادآور خودروهای بمب‌گذاری شده و هرج و مرج است.
دیوید هالووی از مركز امنیت و همكاری بین‌المللی در دانشگاه استندفورد آمریكا می‌گوید: افراد حاضر در داخل دولت افتخار می‌كنند كه می‌دانند چگونه از قدرت باید استفاده كرد، ولی در حقیقت استفاده از قدرت دقیقا همان چیزی بود كه آنها ثابت كردند توانایی استفاده موثر از آن را بلد نیستند.
به‌گفته وی ،این درحالی است كه حمایت‌های داخلی از بوش كه عامل مهمی در سیاست‌های خارجی آمریكا است به سرعت رو به كاهش است. محافظه كاران در مورد جنگ عراق دچار اختلاف شده‌اند و افزایش اختلاف میان جمهوریخواهان ممكن است در صورت شكست این حزب در انتخابات میان دوره‌ای كنگره آمریكا، باعث طغیان در این كشور شود به گونه‌ای كه حتی حامیان اولیه جنگ عراق نیز هم اكنون نسبت به این وضعیت ابراز نگرانی می‌كنند.
مكس بوت از افراد ارشد شورای روابط خارجی آمریكا كه از حامیان جنگ عراق بوده است، می‌گوید: ما در عراق در حال شكست خوردن هستیم.این كشور به سمت جنگ داخلی پیش می‌رود و ظاهرا بوش نیز اقدامی در مورد آن انجام نمی‌دهد، این مساله پیامدهای بسیار منفی در سراسر منطقه و حتی جهان خواهد داشت زیرا این مساله باعث كبود شدن چشم آمریكا و مشتی بر مدافعان دمكراسی در سراسر جهان بوده است.
ولی با گذشت پنج سال از حمله عاملان گروه القاعده به سازمان تجارت جهانی، جهان بیش از پیش خطرناك شده است به گونه‌ای كه شروع جنگ داخلی در عراق این خطر را بوجود آورده كه این جنگ به كشورهای ایران، تركیه و عربستان سعودی نیز كشیده و این مساله شوك نفتی بزرگی به غرب وارد كند.
جوزف نای، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد عقیده دارد حمایت افكار عمومی جهان از آمریكا بخاطر مقامات ارشد دولت بوش كاهش یافته و این مساله باعث تضعیف توان واشنگتن شده زیرا تاكید بوش بر استفاده از نیروی نظامی در هیچ كجای جهان بیش از كشورهای اسلامی باعث از بین رفتن حسن نیت آمریكا و از بین رفتن احساس همدردی‌هایی كه پس از حملات ۱۱ سپتامبر بوجود آمده بود، نشده است.
رییس جمهور باید توانایی داشته باشد قدرت قوی نظامی را با قدرت نرم جلب رضایت دیگران تركیب كند بخصوص در مبارزه با تروریسم كه همه چیز به توانایی در جلب افكار و قلوب میانه‌روها بستگی دارد. كلید موفقیت در دیپلماسی این است كه بتوان میان دشمنان اختلاف انداخت ولی بوش باعث متحد شدن آنها شده است.
استفاده از انتخابات نیز آن نوشدارویی كه بوش قول آن را داده بود نبوده است زیرا در انتخاباتی كه در سرزمین‌های فلسطینی، مصر و لبنان برگزار شد، گروه‌های حماس، حزب الله و اخوان المسلمین كه همگی از نظر آمریكا گروه‌های تروریستی هستند به قدرت رسیدند. جهش لبنان به سمت یك دولت دمكراتیك جدید نیز بخاطر حمله اسراییل خسارت دید و باعث افزایش حمایت‌ها از حزب الله شد.
سن فرانسیسكو كرانیكل می‌نویسد: وجهه خارجی آمریكا به اندازه‌ای ساییده شده كه اكبر گنجی از برجسته‌ترین فعالان دمكراسی در ایران كه از او به عنوان نلسون ماندلای ایران یاد می‌شود، ماه گذشته دیدار با مقامات كاخ سفید و كمك‌های ۷۵ میلیون دلاری آمریكا را رد كرد.
راند بیرز از مقامات شورای امنیت ملی آمریكا كه بخاطر جنگ عراق از سمت خود استعفا كرد با اشاره به اینكه ناتوانی آمریكا در جلب حمایت بین‌المللی یكی از پرهزینه‌ترین اشتباهات جنگ عراق بوده است گفت: در پایان ما بخاطر اینكه تعداد اندكی از كشورها از ما حمایت می‌كنند و نمی- توانیم همه كار را به خودی خود انجام دهیم، ضعیف تر شده‌ایم.
وی تصریح كرد من هیچ شكی ندارم كه هر رییس جمهوری كه در آمریكا وجود داشت قطعا به افغانستان حمله می‌كرد زیرا آمریكا در آن زمان از حمایت كامل سازمان ملل متحد برخوردار بود.
به گفته بیرز، آمریكا در آن زمان از یك فرصت واقعی برخوردار بود كه چگونگی برخورد جهان با مساله تروریسم را تغییر دهد ولی آمریكا از این فرصت استفاده نكرد این درحالی است كه هم اكنون عراق به محلی برای جذب و آموزش تروریست‌ها تبدیل شده و افغانستان نیز بار دیگر بخاطر قدرت گرفتن طالبان در جنوب این كشور از كنترل خارج شده است.
بیرز گفته است: ایران و كره شمالی نیز كه به همراه صدام بخشی از محور شرارت هستند همچنان به تلاش خود برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای ادامه می‌دهند و علنا به مقابله با غرب پرداخته‌اند به گونه‌ای كه بسیاری معتقدند اشغال عراق باعث قدرت یافتن ایران و تضعیف آمریكا شده است.
روزنامه سن فرانسیسكو كرانیكل می‌نویسد: هرچند نومحافظه كاران خواستار حمله نظامی هوایی پیش گیرانه علیه ایران هستند ولی بسیاری معتقدند چنین مساله‌ای باعث خشم جهان اسلام خواهد شد.
به نوشته این روزنامه ، آنها همچنین معتقدند این افراد به توانایی‌های ایران در حمله متقابل و محدودیت‌های موجود در حمله نظامی كه اخیرا در جنگ اسراییل علیه لبنان شاهد آن بودیم، توجه نمی‌كنند.
مایك مك فال استاد علوم سیاسی در موسسه هوور در دانشگاه‌استندفورد می‌گوید:ترویج دمكراسی كه كلید بوش برای تغییر خاورمیانه بود برای چندین دهه به عقب رانده شده است زیرا آمریكا زمانی به عنوان الگوی دمكراسی در جهان بود و برای بسیاری از فعالان دمكراسی در جهان به عنوان یك مشوق تلقی می‌شد ولی امروزه شرایط تغییر كرده و قطعا در ارتباط بودن با آمریكا یك عامل مثبت برای فعالان دمكراتیك تلقی نمی‌شود بخصوص كه ما در مصر و ایران شاهد این مساله هستیم.
لری دایموند مشاور سابق دولت انتقالی آمریكا در عراق نیز كه هم اكنون در موسسه هوور فعالیت می‌كند با این مساله موافق است.
به‌گفته او، در حال حاضر یك وجهه بسیار گسترده و بد از آمریكا رژیم‌های طرفدار آمریكا همچون رژیم اردن، مراكش، مصر، عربستان، قطر و كویت و نیروهای دمكراتیك سكولار در منطقه وجود دارد و این مساله باعث روی كار آمدن و قدرت گرفتن نیروهای اسلام گرا و تقویت غریزه بسیاری از این رژیم ها برای مقاومت شده است.
مایكل ماندبام رییس دانشكده سیاست خارجی مطالعات پیشرفته بین‌المللی در دانشگاه جان هاپكینز نیز معتقد است مخرب‌ترین نتیجه جنگ عراق از بین رفتن حمایت افكار عمومی در داخل آمریكا بوده است.
به گفته او، وقتی ما در كاری موفق باشیم می‌توانیم مردم را به خود جذب كنیم ولی وقتی موفق نیستیم عكس آن رخ می‌دهد و در عراق نیز ما هم اكنون موفق نیستیم.
سن فرانسیسكو كرانیكل می‌نویسد: البته این درحالی است كه متحدان بوش مدعی هستند آمریكا هنوز می‌تواند در عراق پیروز شود ولی این اجماع كلی نیز وجود دارد كه ادامه شرایط به شكل كنونی جوابگو نخواهد بود زیرا میزان كشتارهایی كه طی دو ماه اخیر در عراق صورت گرفته بیانگر كشته شدن سالانه ۴۰ هزار نفر است كه به گفته دایموند، این تنها حاكی از جنگ داخلی است.
وی افزود: من همچنین كسانی را می‌شناسم كه فكر می‌كنند ما باید كم كم به فكر خروج از عراق باشیم ولی مشكل اینجا است كه هیچ كس نمی‌داند آمریكا چگونه باید از عراق خارج شود.
سن فرانسیسكو كرانیكل به نقل از چارلز كوپچان از مقامات پیشین شورای امنیت ملی آمریكا در دولت بیل كلینتون نوشت: هم اكنون یك سناریوی مشخصی وجود ندارد و این یكی از دلایلی است كه جامعه سیاست خارجی آمریكا به یك موضع مشترك دست نیافته است زیرا فقط گزینه‌های بد زیادی وجود دارد.
منبع: San Francisco Chronicle
منبع:سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس