پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

خاتمه درگیری روسیه و گرجستان؛ ادامه بازی رقابت و همکاری غرب و شرق


خاتمه درگیری روسیه و گرجستان؛ ادامه بازی رقابت و همکاری غرب و شرق
پس از شش روز بحران و درگیری نظامی بین ارتش روسیه و نیروهای نظامی گرجستان بر سر آبخازیای اوستیای جنونی و برگزاری پنج جلسه نافرجام شورای امنیت سازمان ملل متحدد در این خصوص، روز سه شنبه بیست و دوم مرداد ماه با اعلام رسمی رئیس جمهور روسیه، عملیات نظامی علیه گرجستان متوقف شد و با وجود برخی تحرکات نظامی پراکنده که همچنان بین نیروهای نظامی طرفین ادامه دارد، باید منتظر اتفاقات آتی بود.
در گفت و گویی با الهه کولایی استاد دانشگاه و کارشناس منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، بحران تازه رخ داده در این منطقه را به بحث گذاشته و ابعاد مختلف این رویداد را بررسی کرده است که در ادامه می خوانید.
▪ امریکا معتقد است که روسیه قصد حذف دولت قانونی گرجستان را دارد و گرجستان نیز همین هدف را در اقدام نظامی روسیه می بیند، هدف اصلی و نهایی روسیه از عملیات نظامی علیه گرجستان چیست؟
ـ اقدام نظامی روسیه در اوستیای جنوبی که بخشی از قلمرو گرجستان شناخته می شود و یک جمهوری خودمختار در داخل گرجستان است، نشان دهنده حساسیت ویژه ای است که این کشور به منطقه قفقاز به صورت خاص و به‌شکل عام به کلیه جمهوری های باقی مانده از شوروی سابق دارد، اگر در سال های اولیه بعد از فروپاشی، جریان غرب‌گرای مسکو بر این باور بود که این جمهوری ها دیگر مستقل شده و باید بر اساس نام جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع به تنظیم روابط داخلی و خارجی خود بیرادزند، این دیدگاه به سرعت به‌واسطه مسائل واقعی و شرایط همجواری روسیه و این کشورها، تغییر پیدا کرد و از دهه ۱۹۹۰( دوران غرب گرایان در مسکو) تاکید بر منافع حیاتی روسیه در جمهوری های پیرامون مطرح شد و روسیه این کشورها را به‌عنوان حیات خلوت خود مورد توجه قرار داد و پیوندهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دوران اتحاد می توانست در این زمینه موثر واقع شود. بر این اساس بحران شکل گرفته بین روسیه و گرجستان نیز بدنبال اهداف خاص و پایدار روسیه در منطقه قابل بررسی است.
▪ از آغاز درگیری نظامی بین روسیه و گرجستان، شورای امنیت سازمان ملل متحد، پنج جلسه برای بررسی این موضوع برگزار کرد که بی نتیجه ماند، برخی بر این باورند که علت نافرجام ماندن این جلسات، عدم تصویب قطع نامه هایی است که به ابزار امریکا برای مداخله در این بحران و تکرار تجربه افغانستان و عراق، می توانست منجر شود، نظر شما در این باره چیست؟
ـ روسیه عضو دارای حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل است، بنابراین تصور اینکه شورای امینت بتواند علیه روسیه اقدامی کند، ساده انگاری است؛ روسیه هرگز به تصمیمی علیه خود رای نخواهد داد و هر نوع رای گیری شورای امنیت در قبال منافع خود را در این حوزه مهم – از نظر مسکو- مهار و کنترل خواهد کرد.
روس ها در خصوص منطقه قفقاز و آسیای مرکزی برای خود منافع ویژه قائل هستند و حتی آیین مونرو روسی را مطرح می کنند یعنی هما‌ن‌طور که امریکا در حوزه آمریکای لاتین منافع ویژه ای در قرن نوزدهم قائل بوده و اجازه حضور اروپایی ها را به این حوزه نمی دهد، مسکو نیز چنین دیدگاهی را پس از فروپاشی شوروی در خصوص حوزه پیرامونی خود مطرح می کنند، اما مسئله اساسی این است که امریکاییان حاضر به پذیرش چنین دیدگاهی نیستند، در واقع بعد از فروپاشی، در همان حال که روس ها از این دیدگاه حمایت کردند که این حوزه، حوزه منافع حیاتی آنهاست، امریکاییان نیز بطور کاملا متضاد در برابر این دیدگاه تلاش داشتند سیاست مهار جدیدی را علیه روسیه اعمال کنند و روس ها را به داخل مرزهای فدراسیون روسیه برگردانده و اجازه احیای قدرت این کشور را در این مناطق ندهند.
بنابراین ما باید یک نوع احیای کلیشه های دوران جنگ سرد اما در شرایط جدید و متفاوت مواجهه هستیم که به نظر نمی رسد برای حل و فصل این نوع رویارویی ها شورای امنیت اساسا بتواند کارآمی داشته باشد، به نظر نمی رسد از طریق این شورا هیچ نوع اقدامی در این خصوص قابل پیگیری باشد مگر اینکه روس‌ها به خواسته‌ها و اهدافی که از این نوع اقدامات و اهرم سازی ها در نظر دارند؛ دست یابند و حاضر شوند در مورد این رفتارها تغییری ایجاد کنند، کما اینکه در سال ۱۹۹۴ باز به‌دلیل تسلیم شدن شوارتناتزه بود که حمایت موثر روسیه از آبخازیا و جنبش جدایی طلب آن، متوقف شد و شوارتناتزه پذیرفت که به‌ عضویت سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع درِآید. بنابراین می توان هر نوع تغییری را به تامین اهداف روسیه در یک فرایند چانه زنی و اعمال فشار این کشور، منتقل کرد.
▪ روابط روسیه و امریکا پس از وقوع بحران بین گرجستان و روسیه، دچار چه تحولاتی خواهد شد؟
ـ روابط روسیه و امریکا در سال های اخیر تغییرات بسیار چشم گیری را پذیرا شده و به نظر می رسد این روند همچنان ادامه پیدا کند، این رفتارها در چهارچوب تغییر نگرش روسیه نسبت به جهان و جایگاه و نقشی که در جهان دارد؛ در حال شکل گیری است و اتفاق جدیدی رخ نداده است.
حتی می توان گفت که اگر رهبری گرجستان تاملی در خصوص شیوه برخورد روسیه نسبت به مسائل چچن می داشت، شاید پاسخ روسیه از پیش به‌درستی پیش بینی می شد و این درگیری ها و تلفات عظیم نیز حاصل نمی شد، خیلی مشخص است که پاسخ روسیه در برابر هر نوع رفتار نظامی، بسیار کوبنده ترخواهد بود.
در واقع بحران اخیر نوعی نمایش قدرت روسیه در منطقه ای است که برای روس ها بسیار حائز اهمیت است، در آیین جدید سیاست خارجی روسیه نیز سیاست های استوارتر و قاطع تری برای تامین منافع روسیه در این منطقه پیش بینی شده است، لذا می توان ادامه روند رقابت و همکاری را در خصوص روابط روسیه و امریکا انتظار داشت چراکه روس ها از نیازهایشان از ارتباط با جامعه جهانی، امریکا و اروپا، آگاهی دارند و درصدد برهم زدن این بازی هم نیستند.
به نظر می رسد با توجه به وضعیتی که در قفقاز پیشتر پیش آمده و در بحران اخیر گرجستان نیز مورد توچه بود، امریکاییان باید از این پس نقش روس ها را جدی تر گرفته و به خواسته های آنها در مسائل جهانی بیشتر توجه کنند، روس ها نیز طبیعتا از امکاناتی که در اختیار دارند برای پیشبرد این رویارویی و مواجهه ای که اساسش رقابت و همکاری است ، استفاده کند. بر این اساس می توان منتظر ظهور عرصه های جدیدی از این نوع سیاست ها در روابط آتی روسیه و امریکا هم بود.
▪ معادلات قدرت امریکا در منطقه و در بین کشورهای بازمانده از شوروی سابق در اثر درگیری های گرجستان و روسیه شاهد چه تحولاتی خواهد شد؟
ـ تصور من اساسا این نیست که ما باید بدنبال تغییرات شگرف در روند شکل گرفته در آسیای مرکزی باشیم، روند موجود در این منطقه در طول سال های گذشته شکل گرفته، گسترش پیدا کرده و ادامه خواهد یافت، هم امریکا و هم روسیه به‌دنبال ابزارها و امکاناتی حرکت خواهند کرد که دست آنها را در این تعامل بازتر کرده و امتیازات بیشتری را نصیبشان کند، بنابراین به نظر می رسد از این پس حوزه های رقابتی افزایش بیشتری خواهد داشت و امریکا ناچار خواهد بود به نفع روسیه و جایگاه آن در مبادلات جهانی و منطقه ای بیشتر کنار بیاید، همان‌طور که شاهد بودیم پروژه انقلاب های رنگی اساسا متوقف می شود چراکه زمینه ها و شرایط برپایی این نوع رفتارها و تحولات در منطقه شناسایی شده و روابط روسیه و امریکا را وارد مرحله جدیدی می کند.
در امتداد پافشاری روسیه بر منافع خاص و ویژه خود، می توان شاهد حضور برجسته تر، پر رنگ تر و موثر تر روسیه در نواحی پیرامونی، به‌خصوص آسیای مرکزی، قفقاز و حوزه خزر باشیم که بطور طبیعی می تواند برای رابطه با ایران هم آثار و پیامدهای تعیین کننده ای داشته باشد.
▪ ایران در زمان وجود بحران بین گرجستان و روسیه، موضع گیری ویژه ای نکرد، آیا این تحولات می تواند برای ایران تبعاتی به دنبال د اشته باشد و یا ایران می تواند از این وقایع برای نقش آفرینی بیشتر بین غرب و روسیه بهره گیرد؟
ـ ایران با توجه به جایگاه جغرافیایی خاصی که برخوردار است (همسایه روسیه در حوزه دریای مازندران و واقع شده در نوار جنوبی مرزهای جمهوری های بازمانده اتحاد شوری سابق) به‌طور مشخص می تواند در این تحولات، فرصت ها و تهدیدات مشخصی را جستجو کند اگر نگاه واقع گرایانه و مبتنی بر تحولات ژئوپلتیک داشته باشد.
بنابراین واقعیت های ژئوپلتیکی ایران که این کشور را در منطقه ای بسیار حساس و دارای شرایط ویژه قرار داده است، این امکان را فراهم کرده که از یک بازی متعادل و متوازن با قدرت های منطقه ای و جهانی بهره ببرد .
اگر به‌جای اتکا بر هر یک از بازیگران قدرتمند، ایران بتواند یک رابطه متعادل و متوازن را با بازیگران بین المللی و منطقه ای که روسیه یکی از آنهاست، تنظیم کند، بدون ترید این روند می تواند برای ایران دست آوردهای قابل توجهی را به همراه داشته باشد اما اگر تصور شود که هر یک از این بازیگران به تنهایی پاسخگو و تامین کننده منافع ایران خواهد بود، تصور می کنم بهره این امکانات و موقعیت ها و فرصت های عظیم ژئوپلتیکی به ایران نرسد و به دیگر کشورها انتقال خواهد یافت.
گفتگو از :مینا علی اسلام
منبع : دیپلماسی ایرانی