یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو


هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو
اغلب وقتی سخن از روان‌درمانی و مشاوره پیش می‌آید، ذهن بیشتر ما صحنه‌ای از اتاقی در یک مطب را مجسم می‌کند که پزشکی ملبس به روپوش سفید در آن مشغول حرف زدن با یک بیمار روانی است تا راهی برای معالجه بیماری سخت و نگران‌کننده فرد پیدا کند، بیماری روانی که به شکل محسوسی تمام زندگی فرد را تحت‌تاثیر قرار داده است.
این در حالی است که نقش مشاوران و روان‌درمانگران و روان‌پزشکان تنها به معالجه بیماری‌های سخت روانی محدود نمی‌شود و برای مراجعه به آنها حتما نباید از یک بیماری روانی رنج برد. همانطور که جسم ما در طول زندگی همواره در معرض آسیب‌ها و بیماری‌های مختلف قرار دارد، روان ما هم در فراز و نشیب‌های زندگی از آسیب مصون نخواهد بود. در زندگی همه ما لحظاتی وجود دارد که نیازمندیم با یک مشاور آگاه مشورت کنیم و گاه موضوعاتی هست که ذهن ما را درگیر و خسته و فرتوت می‌کند و هر چه زودتر از یک متخصص در حل مشکلمان بهره بگیریم، کمتر رنج خواهیم برد و بهتر به نتیجه خواهیم رسید. گاه ممکن است مشکل ما ترس از آینده باشد یا ترس از مرگ والدین و یا عدم اعتماد به نفس و یا حتی تردید و دودلی و غیره.
● خود را بهتر بشناسیم
یکی از شیوه های روان درمانی، گروه درمانی است. در این شیوه، روند درمان فقط با حضور مراجع و پزشک انجام نمی‌شود بلکه تعدادی از مراجعان به همراه یک پزشک راهنما برای حل مشکلاتشان کار می‌کنند. اگرچه هر فردی یک موجود منحصر به فرد است و علایق و افکار و حتی مشکلات مخصوص به خود را دارد اما نباید فراموش کرد که همه ما انسان هستیم و با وجود تمام تفاوت‌ها نقاط مشترک فراوانی با هم داریم. تجربیات نشان می‌دهند اگرچه مشکلاتی که افراد به دلیل وجود آنها به مشاور مراجعه می‌کنند متفاوت است، اما در اغلب موارد علل زیربنایی ایجادکننده آنها تقریباً مشابه هستند.
هدف از مشاوره یادگیری در مورد عادات و الگوهای احساسی و رفتاری و چگونگی نقش آنها در مشکلات است. الگوها و عاداتی که ما طی رشد آموخته‌ایم و گاهی عامل اساسی مشکلات ما در دوره‌های بعدی زندگی هستند. به‌طور مثال ممکن است از کودکی خانواده به ما یاد داده ‌باشند که ابراز اشکال خاصی از عواطف و احساسات کار درستی نیست، در حالی که امروز که بزرگ شده‌ایم و با فشارهای طبیعی زندگی بزرگسالی مواجهه هستیم، احساسات سرکوب شده ناشی از اجتناب علائمی مانند افسردگی، نگرانی و یا واکنش افراطی را در ما برانگیخته که برای رویارویی با آنها نیاز به مشاوره داریم تا به کمک آن بتوانیم با یادگیری الگوها و رفتارهای جدید به سوی زندگی بهتر و موفق‌تری گام برداریم. در این مسیر به جز مشاوره‌های تک‌نفره، مشاوره‌های گروهی هم می‌توانند بسیار کمک کننده باشند. گروه شرایطی مساعد برای فهم و درک و یادگیری در مورد خودمان و دیگران فراهم می‌کند. گروه درمانی به ما فرصت می‌دهد تا از مشاهدات و تجربیات دیگران برای فهم بهتر خودمان و محیط اطرافمان استفاده کنیم و به شکلی کاملاً نامحسوس سایر گزینه‌های کارساز در مشکلمان را به ما معرفی می‌کند. گروه به ما کمک می‌کند تا خودمان به تجزیه و تحلیل و ریشه‌‌یابی مشکلاتمان بپردازیم.
گروه‌ها معمولا به‌‌صورت جلسات هفتگی برگزار می‌شوند و شرکت‌کنندگان یک گروه هیچ آشنایی قبلی با یکدیگر ندارند و به راحتی و بدون محدودیت می‌توانند از مشکلات و دغدغه‌های زندگی خود صحبت کنند.
هنگامی‌که فردی از مسائلش صحبت می‌کند سایر افراد گروه از او سوالاتی می‌پرسند و فرد با جواب دادن به آنها و رد و یا قبول نظرات آنها به سوی شناخت بیشتر از مشکلش و علل آن سوق داده‌می‌شود.
بسیاری از افرادی که در گروه شرکت می‌کنند مشکلات و مسائل بسیار معمولی دارند و از لحاظ روحی و روانی انسان‌های نامتعادلی نیستند.
این افراد لزوما بیمار نیستند و ممکن است فقط مشکلات کوچکی در روابط اجتماعی، زندگی شغلی، تحصیلی و... خود داشته باشند. اغلب افراد شرکت کننده در این گروه‌ها مشکلات متفاوتی دارند. البته در برخی از گروه‌ها هم مانند گروه‌های ترک اعتیاد، گروه‌های مخصوص بیماران مبتلا به ام‌اس و یا افسردگی همه افراد دارای یک مشکل واحد هستند.
آنچه در گروه حائز اهمیت است، چیزی نیست جز تجربه. افراد رابطه با یکدیگر را در گروه تجربه می‌کنند و پزشک به عنوان یک هدایت‌کننده حضور دارد. رابطه بین درمانگر و درمان‌جو در گروه از اهمیت فراوانی برخوردار است. این رابطه به نوعی به جای رابطه بین مادر و فرزند قرار می‌گیرد و فرد اعتماد و محبتی را که از سوی مادر خود تجربه نکرده است و دچار اختلال شده و او را به فردی بدبین، مشکوک و متزلزل تبدیل کرده است هم اکنون در گروه به دست می‌آورد.
فرد می‌تواند بدون محدودیت از همه چیز با درمانگرش حرف بزند و اعتمادی را که هرگز تجربه نکرده هم‌اکنون تجربه کند، به این ترتیب مشکلی که او در کودکی با مادر یا پدر یا... داشته ترمیم می‌شود. به همین دلیل روان‌درمانی و گروه‌درمانی اثرگذار است زیرا رابطه باید تجربه شود، هرگز نمی‌توان رابطه را توضیح و آموزش داد؛ همان‌طور که شیرینی و تلخی قابل توصیف نیست باید چشید و تجربه کرد، در گروه‌درمانی نیز روابط انسانی مانند خشم، نفرت، عشق، اعتماد، نارضایتی، دوستی و... دوباره تجربه خواهند شد. گروه به جای نقد و بررسی سایرین و موشکافی تاثیر دیگران در به وجود آمدن مشکلاتمان، ما را وادار می‌کند که فقط به ارزیابی رفتار و افکار و احساسات خودمان بپردازیم و ریشه مشکلاتمان را در خودمان بیابیم. گروه به ما آموزش می‌دهد که منتظر فراهم آمدن شرایط و یا اصلاح دیگران نباشیم بلکه خودمان به عنوان فردی تاثیرگذار شرایط زندگی خود را تغییر دهیم.
● درمان بیماران در گروه
همانطور که در بالا هم اشاره شد تنها شرکت‌کنندگان گروه‌ها افرادی با مشکلات عادی و گاه به ظاهر ساده نیستند بلکه گاهی گروه از تعدادی افراد با یک مشکل و حتی بیماری خاص تشکیل شده‌است. می‌‌توان گفت روان درمانی نوعی درمان کاملاً پذیرفته شده روانشناختی است که از تعاملات سازنده اعضا و مداخلات یک رهبر آموزش دیده جهت تغییر رفتار غیر انطباقی تفکرات و احساسات افراد مبتلا به نارضایتی استفاده می‌شود. در دهه‌های اخیر تعداد قابل ‌ملاحظه‌ای از بیماران روانی توسط گروه درمانی مداوا شده‌اند.
یکی از موارد پرکاربرد استفاده از روان‌درمانی، درمان معتادان است. براساس بررسی‌های کلینیکی مشخص شده‌است، اغلب معتادان قبل از اعتیاد به افسردگی مبتلا بوده‌اند و در روابط بین فردی و درون فردی خود دارای مشکل هستند. بسیاری از معتادان حتی در برقراری رابطه‌ای سالم با خانواده خود هم مشکل دارند.
بنابراین لازم است این افراد طی مراحل سم‌زدایی و ترک جسمی و بعد از تحت مشاوره و گروه‌درمانی قرار بگیرند. اگر شرکت در جلسات گروه‌درمانی با جدیت دنبال شود، به مرور خلأ روابط ناسالمی که در گذشته در گروه‌های اجتماعی وجود داشته‌است، برطرف خواهد شد و روابط بین فردی به‌تدریج بهبود می‌یابد.
در ضمن براثر تعاملات ایجاد شده در گروه علاوه بر بهبود روابط بین فردی، روابط درون فردی معتادان هم دستخوش تحول شده و نگرش‌های فردی آنها نسبت به خود مثبت شده و درمان موثرتر و موفق‌تر خواهد بود. آنها در گروهی که سایر شرکت‌کنندگان آن افرادی با مشکلی مشابه آنهاست زیر نظر یک درمانگر راه‌های مقابله با گرایش به‌سوی مواد را می‌آموزند و به کمک یکدیگر سعی می‌کنند بفهمند چرا معتاد شدند و سپس با شناخت‌ها علت‌ها بهتر خواهند توانست با آن کنار بیایند.
شهرزاد عبدیه
منبع : روزنامه تهران امروز