چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


مشگین‌‌شهر (خیاو) ، استان اردبیل


خیاو، گذرگاه و پناهگاهی برای سوداگران و درمانده‌ها بود. در سده‌های اولیه اسلامی مجاهدان و از جان ‌گذشتگانی بودند كه در سبلان سنگر می‌گرفتند. هر گوشه این سامان، نشانه‌هایی از آن روزها را به یادگار دارد. حتی زمان‌هایی دورتر از آن روزگار، مدنیتی ناشناخته و بزرگ در این حوالی بوده كه همچنان دست نخورده زیر خاك مدفون است.
«خیاو» در حاشیه سرزمینی افتاده است كه روزگاری به اسم «آران» مشهور بود. این منطقه، زبانی ویژه داشت كه تا سده چهارم هجری با همه آشفتگی‌ها و آمیختگی‌هایش پایدار بود. سكه‌های به دست آمده از منطقه، متعلق به چند دوره تاریخی با فاصله زمانی كوتاه و دراز و بیشتر مربوط به زمان اتابكان آذربایجان است.
نخستین سكه‌ای كه تازیان در «آران» زده‌اند، متعلق به سال 90 هجری است. در این منطقه، گورستان‌ها و نشانه‌هایی از سال‌های اولیه اسلامی به جای مانده است. از این‌رو، خیاو یا مشگین‌شهر نیز آبادی اسم و رسم‌داری بوده است، هرچند در بیشتر كتاب‌های جغرافیایی اسلامی، نامی از آن نیامده است. اما حمداللّه مستوفی در سال 740 هجری خیاو را قصبه‌ای خوانده است و حد و مرزش را نشان داده و حتی حقوق دیوانی‌اش را ذكر كرده است:
«خیاو قصبه‌ای است در قیلی كوه سبلان افتاده است و چون سبلان در شمال اوست هوایش رو به گرمی مایل است. آبش از كوه جاری است. باغستان اندك
دارد حاصلش غله بیشتر بوده، مردمش اكثراً موزه‌دوز و چوخاگر هستند حقوق
دیوانی‌اش دو هزار دینار است.»
با این حساب،‌ قدمت خیاو را می‌شود تا سده‌های اولیه اسلامی پیش برد. هرچند كه موقعیت جغرافیایی آن این خیال را در ذهن به وجود می‌آورد كه در سال‌های بیشتر نیز منطقه خالی از سكنه نبوده است. بیشتر آنچه از این منطقه به دست آمده مربوط به دوره اسلامی است، ولی قبرهای گبرها یا زردشتیان كه در همه جای آن پراكنده است، این فكر را بیشتر تأیید می‌كند.
خیاو در دوره صفویه بیشتر رونق گرفت. به گونه‌ای كه،‌ یكی از اولاد شیخ صفی - شیخ حیدر - حاكم و والی منطقه مشگین و برزند مغان در یكی از دره‌ها به دست مردی به اسم شیروان شاه قره‌باغی كشته شد. وی نوه دختری شاه صفی و نوه پسری شیخ صفی بود. شاه اسماعیل فرزند این مرد نیز در خیاو به دنیا آمد.
سند با ارزشی كه از دوره عباس‌میرزا باقی مانده، كتابی است به نام «تاریخ العجم و الاسلام» كه شیخ عبدالغفور ثامن نامی نوشته است در این كتاب، نكته‌های مبهم مربوط به خیاو و آبادی‌های اطراف آن روشن شده است.
مدتی پس از حكومت عباس میرزا در آذربایجان، خیاو توجه ایلات شاهسون را كه در شرف قدرت گرفتن بودند جلب كرد. ییلاق‌های شاهسون‌ها در دامنه ساوالان رفته رفته گسترده‌تر شد و خیاو را مثل حلقه در میان گرفت. سپس كشتار و غارت آغاز شد. مدت‌ها این وضع اسفناك ادامه داشت تا سرانجام در زمان ناصرالدین‌شاه، حاكمی به نام حسنعلی‌خان جنرال وارد مشگین‌شهر شد و به شرارت‌ها پایان داد. بدین‌گونه، آرامش در خیاو حكمفرما شد.
با آغاز مبارزات مردم در راه كسب مشروطیت، روسیه تزاری هرج و مرج طایفه‌های شاهسون را به صلاح و صرفه خود ندید و به درخواست حكومت استبدادی وقت، درصدد سركوب طایفه‌های یاغی و عصیانگر شاهسون برآمد. چهار لشگر روسی از چهار طرف به سوی خیاو حركت كردند. ژنرال «مدداوف» از اردبیل و «دالماچوف» از تبریز، طوایف شاهسون را محاصره و پس از زد و خوردهای شدید، آن‌ها را وادار به تسلیم كردند. سپس همه دارایی شاهسون‌ها تقسیم شد. این سال را ایلات، مبدأ و مأخذ تاریخی قرار می‌دهند كه در میان آواره‌‌ها و چادرنشین‌ها به «بولگی ایلی» یا سال تقسیم مشهور است. از مبارزان معروف راه مشروطیت ایران در خیاو، می‌توان به ملا امام وردی روحانی برجسته و بارز اشاره كرد كه در اردبیل به دار آویخته شد.
از وقایع مهم خیاو می‌توان از پیروزی مشروطه‌خواهان، سركوبی مخالفان در مدت 20 سال حكومت رضاخانی، اسكان عشایر در مشگین‌شهر و قحطی در سال 1294 و 1327 شمسی را نام برد.