یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چرا نماز را به عربی بخوانیم؟


عربی بودن نماز حکمتهای متعددی دارد؛ برخی از آنچه در این باره می توان گفت عبارت است از:
۱.زبان عربی نه زبان یک قوم، بلکه به مثابه زبان دین برای ما حائز اهمیت است و انس و آشنایی با آن سبب پیوند مستقیم با کلام خدا و سنت گفتاری پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) می شود.
عربی بودن نماز یکی از عواملی است که رابطه دائمی انسان بازبان دین و پیوند گسست ناپذیر آنان با کتاب آسمانی راسبب می شود. و زمینه آشنایی مستقیم با معارف دینی را فراهم می آورد. از همین رو مسلمانان، ازهر نژاد و دارای هر زبان همواره کوشیده اند که با این زبان آشنا شوند تا از طریق آن رابطه بهتر و مستقیم تری با معارف دینی برقرار کنند. به عنوان نمونه دکتر محمد تقی الدین الهلالی در مقدمه تفسیر قرآن به زبان انگلیسی از «شیخ عمر ازبک» یکی از عالمان ترک تبار ازبکستان نقل می کند:
«از زمانی که روس ها ما را وادار به آموختن زبان خودشان کردند نذر کردم که جز با زبان قرآن و پیامبر (ص) سخن نگویم، زیرا دانستم که آنان آگاهانه به این کار دست زده و می دانند که در قالب آموزش زبان انسان ها عقاید و افکار آنان را فرا گرفته و با آنان در می آمیزند. پس بگذار هر که با من انس می گیرد زبان قرآن را بیاموزد و من خود در این باره به او کمک خواهم کرد....»(۱)
۲_ غنای زبان عربی از جهت واژگان، مفاهیم وساختار معنایی، به ویژه درحوزه معارف دینی، با دیگر زبان‌ها قیاس پذیر نیست. ازطرف دیگر بخش مهمی ازنماز به قرائت سوره هایی ازقرآن اختصاص دارد. قرآن نیز ویژگیهای منحصر به فردی دارد، ازجمله این که واژه های به کار رفته در آن، شیوه تعبیر، پیوند واژه ها وسازه های کلام با یکدیگر، با اعجاز همراه است و هرگز بشر قادر نیست که با دقت و صحت کافی کلام خدا را به زبان دیگر برگردان نموده و جایگزین متن اصلی و عربی آن کند. البته مشکل ترجمه، مشکلی فراگیر است و اختصاص به کتاب الهی ندارد، تا آن جا که برخی چون، کواین ترجمه را امکان ناپذیر می انگارند. از همین رو پژوهشگران چیره دست در متون علمی حدالامکان استفاده و استناد به اصل منابع مورد استفاده خود را بر استفاده ازترجمه ها و نقل قول از آن ها ترجیح می دهند؛ لیکن این مسأله در مورد قرآن مجید صد چندان است. پروفسور «ایزوتسو» قرآن پژوه معاصر می نویسد:
«واژه های ترجمه شده در بهترین صورتشان جز معادل های جزئی نیستند. از آن ها فقط می توان به عنوان رهنمودهای ساخته و پرداخته ای در برداشتن گامهای لرزان نخستین استفاده نمود، هر چند دربسیاری از موارد از این بابت نه تنها وافی به مقصود نیستند بلکه گمراه کننده نیز می باشند . ولی به هر حال، هرگز نمی توان بحث و بررسی ساختمان جهان بینی اخلاقی قومی را بر بنیاد آن ها مستقرساخت .» (۲)
استاد دکتر حجتی نیز بر آن است که«مفردات و تکواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند که با گذر از هر بخشی از این تراکیب به بخش دیگر معنی بدیعتر و دقیقتری را یکی پس از دیگری القاء می کنند.»(۳) او سپس می نویسد:
«در قرآن کریم _ به خاطر این که به زبان عربی است و این زبان از تنوع واژه و رسایی آن ها غنی است _ کلمات مترادف به مفهوم اصطلاحی در آن وجود ندارد و در نتیجه الفاظی که در قرآن مترادف به نظر می رسند هریک حامل خصوصیاتی است متمایز از یکدیگر که ترداف را از آن ها سلب می کند.»
با توجه به نکته اخیر انتخاب واژه های عربی در قرآن با خصیصه اعجاز توأم است،به عبارت دیگر به جای لغتی که در قرآن کریم، مرادف با لغت دیگر به نظر می رسد، محال است لغت دیگری را به کار برد. [به عنوان مثال] در قرآن کریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی آمده که نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القاء کرد. از آن جا که خداوندمتعال بر همه لغات ازنظرآگاهی احاطه کامل دارد بهترین آن ها را در جای مناسب آورده است که این کار از عهده توانایی بشر بیرون است.... به تعبیر پاره ای از علما، ترجمه قرآن به سان استفاده از اندام مصنوعی به جای اندام طبیعی است، وهرگز نمی تواند با قرآن کریم هم سطح باشد.»(۴)
ایشان در جای دیگر آورده است که معمولاً مترجمان کلمه «انابه» را به تضرع و زاری و امثال آن برمی گردانند، در حالی که این ترجمه کالبدی بی روح از واژه ای است زنده. اگر حضرت ابراهیم «لحلیم اوّاه منیب»(۵) خوانده شده است «انابه او عبارت از گسستن از غیر خدا و پوچ انگاشتن علل و اسباب مادی و پیوستن به خدا است و انابه او یعنی نیست انگاری ما سوی الله و گسستن از آن ها و پیوند یافتن با خدایی که هستی واقعی ازآن اوست. این حالت عرفانی را که در روح مفهوم واژه انابه وجود دارد چگونه می توان با تضرع و زاری القاء کرد.»(۶)
چرا جای دور برویم؛ چه کسی تا کنون توانسته است ترجمه ای دقیق و معتبر از سوره حمد و توحید که همه روزه در نمازها تکرار می شوند به دست دهد؟ نگارنده که مدتها در ترجمه های قرآن مجید به زبان های مختلف کاوش نموده و اطلاعاتی از بیش از دوهزار ترجمه قرآن به بیش از یکصد زبان به دست آورده تا کنون به ترجمه دقیقی از آیه شریفه « بسم الله الرحمن الرحیم» دست نیافته است.
به عنوان مثال کلمه «الله» اسم خاص خداوند است و واژه هایی چون «خدا»،«God»،«Dieo» به عنوان معادلهایی تقریبی در برابر آن قرار می گیرند. محمد (مارمادوک) پیکتال مترجم انگلیسی قرآن به این نکته توجه نموده و در مقدمه سوره حمد می نویسد : «من در همه جای این ترجمه واژه «Allah» را حفظ نموده ام، زیرا این واژه هیچ معادلی در زبان انگلیسی ندارد.(۷) او در تبیین تفاوتهای اسم جلاله (الله) و واژه «God» در انگلیسی می نویسد: « از ویژگی های کلمه «الله» این است که نه مؤنث دارد و نه جمع پذیر است و لا جرم جز بر ذات یکتای وَهْم ناپذیر و متعالی، بر کسی یا چیزی قابل اطلاق نیست»؛(۸) بر خلاف واژه (God) که هم تأنیث پذیر است (Goddess) و هم جمع پذیر(Gods/Goddesses)، یا مانند کلمه خدا در فارسی که به «خدایان» جمع می شود و از همین رو به غیر ذات حق تعالی نیز اطلاق می شود.همچنین «الرحمن» و «الرحیم» هر یک به گونه خاصی از رحمت الهی اشاره دارند.(۹) و تا آن جا که نگارنده آگاهی دارد معادل دقیقی برای هیچ یک از آن دو در زبان های دیگر شناخته نشده است. واژه هایی چون «بخشنده»، «بخشاینده»، «بخشایشگر»، «مهربان»، «مهرورز» و امثال آن در فارسی یا «Mercifعl»، «Compassionate»، «Mimercy-giving»، «Beneficient» در انگلیسی و «Tres Misericordieux»، «Tout Misericordieux» در زبان فرانسه، هرگز نمایانگر معنای دقیق و معارف نهفته در واژه های «رحمن» و «رحیم» نیستند.
۳.قرآن از نظر لطافت و زیبایی نیز اعجاز آمیز و بدیل ناپذیر است و از همین رو جاذبه نیرومند و خارق العاده ای دارد. ساواری در مقدمه ترجمه قرآن به زبان فرانسوی می نویسد:
«قرآن دارای تأثیری خاص و جاذبه ای ویژه است که مانند آن برای هیچ یک از کتاب ها نیست.»(۱۰)
بنابراین اگر مشکل معادل گزاری برای معانی بلند قرآن که در نماز قرائت می شود به گونه ای قابل حل باشد، اما لطافت و زیبایی آسمانی قرآن با هیچ ترجمه بشری فراچنگ آمدنی نیست. مگر نه این است که ترجمه های منظوم و مسجع و آهنگین قرآن پیش از آن که در میان مردم جایی باز کند به سرعت طراوت وزیبایی خود رااز دست داده و تنها درموزه ها جایی برای خود پیدا می کند؛ اما قرآن مجید قرون و اعصار را درنوردیده و میلیاردها انسان را از سویدای دل شیفته و دلباخته خود ساخته و همواره پرتوافشانی‌های آن فزونی می یابد. پیکتال می نویسد:
«قرآن را نمی توان ترجمه کرد، زبرا نعمه و آوای بی نظیر و آهنگ دل نشین آن انسان را دگرگون می سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا می دارد.»(۱۱)
پروفسور ا. گیوم(۱۲) بر آن است که:
«قرآن با آهنگ زیبای مخصوص دارای موسیقی دلنوازی است که گوش را می‌نوازد. عده کثیری از مسیحیان عرب زبان سبک قرآن را ستوده اند و از میان شرق شناسان کسانی که به زبان و ادبیات عرب آشنایی دارند فصاحت و لطف و ظرافت شیوه قرآن رامی ستایند. زمانی که قرآن را تلاوت کنند جذابیت خاص آن بی اختیار شنونده را به سوی خود می کشد و این حلاوت و موسیقی دلنشین بود که فریاد سرزنش کنندگان راخاموش کرد و به کالبد شریعت پیامبراسلام روح دمید و آن را غیر قابل تقلید گردانید. در پهنه نظم و نثر و ادبیات پر دامنه عرب کتابی به فصاحت و بلاغت و بلندپایگی و پرمایگی قرآن نمی شناسیم و اثری نیست که بتوان آن را با قرآن مقایسه نمود. تأثیر عمیق آیات قرآن بر عرب و غیر عرب آنچنان است که عنان از کف می دهند.»(۱۳)
«آرنولد نولد‌که» آلمانی در کباب خود «تاریخ قرآن» آورده است:
«کلمات قرآن چنان خوب و به هم پیوسته است که شنیدنش، با آن هماهنگی وروانی، گویی نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور می آورد و قلب آنان را مالامال ازوجد و شعف می گرداند.»(۱۴)
بار تلمی سنت هیلر دانشمند فرانسوی می نویسد :
«قرآن کتابی است بی همتا که زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحکام الفاظ و انسجام کلمات و تازگی افکار درسبک نوظهور آن چنان متجلی است که پیش از آن که خردها تسخیر معانی آن گردند، دلها تسلیم آن می شوند.در میان پیامبران هیچ کس مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ کلام داشته باشد.
قرآن با سبک خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی و هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی و هم نوید بخش و هشدار دهنده و هم پندآموز و هم راهنما و هدایت کننده به راه راست و هم بیان کننده قصه و داستان و حِکَم و امثال.
و بالاخره قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است که در میان کتابهای مذاهب جهان نظیر ندارد. مسیحیان عرب زبان معترفند که این کتاب شریف چه تأثیر شگرفی دردل و جان شنوندگان دارد.»(۱۵)
مارگریت مارکوس(مریم جمیله) دوشیزه یهودی زاده آمریکایی درشرح حال و چگونگی تمایل خود به اسلام آورده است که با شنیدن آیاتی از قرآن مجید چنان شیفته و دلباخته شد که این مسأله او را به انس دائمی با قرآن ومطالعه و بررسی پیرامون اسلام فراخواند و در نهایت هدایت او به این دین مبین و نگارش ده ها کتاب و مقاله در دفاع از اسلام را سبب شد.(۱۶)
بنابراین قرائت آیات الهی در نماز ، به ویژه اگر همراه با نغمه دل انگیز قرآن، و توجه و تدبر در معانی آیات آن باشد، چنان تأثیری دارد که ترجمه را بدان راه نیست.۴ .از منظر جامعه شناختی زبان یکی از مهمترین نمادها(۱۷) است.«نمادها رکن بنیادین زندگی اجتماعی انسان اند. بدون نمادها و یا فرهنگ، انسان ها ناشناخته و سردرگم خواهند بود و جهان، آن گونه که ما آن را می شناسیم، از هم خواهد گسست.»(۱۸) « انسان ها در خلال نظامی از نمادها با یکدیگر رابطه برقرار می کنند، گذشته را به یاد می آورند و آینده را پیش بینی می کنند.»(۱۹) از طرف دیگر زبان نقش اساسی در فرهنگ پذیری(۲۰) و پایایی فرهنگی(۲۱) ایفا می کند. زبان برجسته ترین عنصر فرهنگی و عامل انتقال فرهنگ و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت است. یکی از مشکلات بزرگی که تکنولوژی جدید ارتباطات همچون ماهواره، اینترنت و ... پدید آورده این است که سلطه نمادهای جدید و سربرآوردن یک زبان مسلط موجب انقطاع فرهنگی و گسست رابطه نسل جدید با پیشینه فرهنگی خویش است، و آن نیزبه نوبه خود زوال هویت را سبب می شود. (انقطاع زبانی گسست فرهنگی زوال هویت) اگر استعمارنو (Neo_colonialism) با تمام توان در بسط زبان خود می کوشد، از آن رو است که بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازی ملتها با هویت خویش تغییر درزبان و ارتباطات کلامی است. اگر مشاهده می شود که روشنفکر نمایان غرب گرا چون آخوندزاده، ملکم خان و ... در ایران و امثال آتاتورک در ترکیه فرآیند دین زدایی و سکولاریزه کردن اجتماع را از مبارزه با خط و زبان عربی آغاز می کنند ریشه در همین نکته دارد.(۲۲)
با توجه به آنچه گذشت می توان گفت یکی از حکمت های مهم عربی بودن نماز این است که از طریق آن فرآیند فرهنگ پذیری و انتقال، پویایی و استمرار فرهنگ دینی در طول قرون و در میان نسل های پی درپی به خوبی انجام پذیرد. همه مسلمانان در هر زمان و هر مکان ازطریق نمازهای پنجگانه ارتباط دائمی خود را با زبان دین حفظ نموده و به وسیله این نماد عناصر فرهنگ دینی را در میان خود نهادینه ساخته و به نسلهای بعدی منتقل می کنند.
ازطرف دیگر این ارتباط پیوسته و دائمی و دارا بودن زبان مشترک دینی به پایایی فرهنگ دینی مدد می رساند و جوامع اسلامی را در حد بالایی دربرابر تهاجمات فرهنگی بیگانه مصون می سازد. بنابراین عربی بودن نماز هم درفرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی مسلمانان نقش به سزایی دارد و هم در پایایی و پایداری فرهنگ و هویت دینی آنان.
۵. زبان یکی از محورهای اشتراک و وحدت انسان ها است. از طرف دیگر نماز به عنوان یک آیین عبادی دائمی و همگانی، بیشترین نمادهای وحدت بخش و نمایانگر اتحاد و یکپارچگی امت اسلامی درسراسرجهان را در خود جمع نموده و الگویی بسیارزیبا و منحصر به فرد از وحدت امت ازهر دیارو هر نژاد و هرطبقه اجتماعی است. پرستش خدای یگانه با افعال و اذکار واحد، رو به قبله واحد، با استفاده اززبان واحد چیزی است که در هیچ جای جهان نظیری برای آن نمی توان یافت. بنابراین عربی بودن نماز در ایجاد انسجام و یکپارچگی و وحدت امت اسلامی نیز نقش به سزایی دارد.
اکنون ازباب حسن ختام وشیرینی کلام خاطره استاد دکتر محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را در رابطه با راز عربی بودن نمازتقدیم خوانندگان می کنیم:
سال یکهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من و عده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند .در روز موعود ما راکه تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضرمبارک ایشان بردند، در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیرازدیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه مارا صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آن ها از توان ما بیرون بود. هر کس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش روبرو می شد. پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من کسانی را می شناسم که _ نعوذبالله _ اصلاً نماز نمی خوانند، شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما، در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید.اکنون یکی از شما که از دیگران مسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است. یکی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی «حسن»باشد، نمی توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. کلمه الله اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان «الله» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول درکلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدای که در این دنیا هم برمؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» درحد کمال ترجمه نیست. خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _ چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه کنید؛ امّا چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگاراست، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا رحیم یعنی خدای که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر این امر اصرار داردید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طورکلی بهتر است.
در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذر خواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازکار خود اظهار پشیمانی کردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می کرد، خداحافظی کردیم. بعد نمازهارا اعاده کردیم و ازکار جاهلانه خود دست برداشتیم.(۲۳)

پی نوشت:
۱. The Noble Qoran in English Language, by.Dr.M.Taqi_ud_DinAl_ Hilali,۸ Dr. Muhammad Muhsin Khan, Kazi Poblications, ۱۲۱_Zulqar nain Chambers, Ganpat Road, Lahor, Pakistan, VOL. I. P. xxxiii
۲. ایزوتسو، توشیهیکو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی_ دینی در قرآن، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص ۲، تهران؛ قلم _ ....
۳. حجتی، سیدمحمد باقر، مترجم (فصلنامه) سال سوم، ش۱۰،تابستان ۷۲(ویژه نامه ترجمه قرآن) ص ۳۵.
۴. همان.
۵. هود(۱۱)،آیه ۷۵.
۶. حجتی،همان، ص ۶۲.
۷. .The Glorious Qoran, Trams by: M.Pichthall, Saleh. Publications Tehran, P.۳
۸..ibid.
۹. جهت آگاهی بیشتر نگاه کنید به : مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه ج۱ تفسیر سوره حمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه.۱۰ . باقریان، مرتضی، پیرامون قرآن و عهدین ص ۸۵ قم، دارالتبلیغ اسلامی، چاپ سوم ۱۳۷۱.
۱۱. The Meaning of the Glorious Qoran , by: Muhammad M.Pichthall, Muslim World Legve _ Rabita, ۱۹۷۷ , P.III.
۱۲. .ِAlfred A.Guilluame.
۱۳. . The Quran InterpreTed, A,J.Arbery, Newyork, ۱۹۷۴. V.۲.p.۱۰. (ق) بی آزار شیرازی، عبدالکریم: ترجمه تصویری و تفسیر آهنگین سوره فاتحه و توحید، ص ۱۵، تهران؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۴.
. (ق) همان؛ Geschichte des Quran,Neeldke,p.۵۶. ۲
۱۵. Hilaire,B.Saiut, Mohomet et le Quran, Paris, ۱۸۶۵, p.۱۸۷۰ (ق: همان جا). جهت آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک:
الف. صادق رافعی، مصطفی، اعجاز قرآن، تهران، بنیاد قرآن، ۱۳۶۱.
ب. قطب، سید. التصویر الفنی فی القرآن.
پ. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، ترجمه تصویری و تفسیرآهنگین سوره فاتحه و توحید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
۱۶. نگاه: مقالاتی از بانو مریم جمیله، ترجمه غلامرضا سعیدی و اقدس حسابی، صص ۹_ ۱۲، قم، نشر حر، ۱۳۵۶.
۱۷..Symbols.
۱۸. .ترنر، جاناتان اچ. مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیر بختیاری، ص ۷۴، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول ۱۳۷۸.
۱۹.همان، ص ۷۵.
۲۰. Acculturation= فرهنگ پذیری عبارت است از دگرگونی فرهنگی که از اشاعه ی فرهنگ یعنی پخش عناصر فرهنگی ازجامعه ای به جامعه دیگر تحقق می یابد. جهت آگاهی بیشتر نگاه: پهلوان چنگیز (دکتر،)، فرهنگ شناسی، ص ۱۰۴، تهران، انتشارات پیام امروز، چاپ اول ۱۳۷۸.
۲۱. Cultural Stability عبارت است از حفظ و ثبات الگوهای فرهنگی در تماس با دیگر فرهنگ ها و تغیر ناپذیری آن به وسیله الگوهای فرهنگی معارض.
۲۲. جهت آگاهی بیشتر نگاه: علم الهدا، جملیه، نقش جریان روشنفکری درسکولاریسم تربیتی، ص ۴۸_ ۶۸، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۲۳. ماهنامه پرسمان/ سال اول، ش ۴۰،آذر ۱۳۸۰، ص ۶و۷.
۱. The Noble Qoran in English Language, by.Dr.M.Taqi_ud_DinAl_ Hilali,۸ Dr. Muhammad Muhsin Khan, Kazi Poblications, ۱۲۱_Zulqar nain Chambers, Ganpat Road, Lahor, Pakistan, VOL. I. P. xxxiii
۲. ایزوتسو، توشیهیکو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی_ دینی در قرآن، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص ۲، تهران؛ قلم _ ....
۳. حجتی، سیدمحمد باقر، مترجم (فصلنامه) سال سوم، ش۱۰،تابستان ۷۲(ویژه نامه ترجمه قرآن) ص ۳۵.
۴. همان.
۵. هود(۱۱)،آیه ۷۵.
۶. حجتی،همان، ص ۶۲.
۷. .The Glorious Qoran, Trams by: M.Pichthall, Saleh. Publications Tehran, P.۳
۸..ibid.
۹. جهت آگاهی بیشتر نگاه کنید به : مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه ج۱ تفسیر سوره حمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
۱۰. باقریان، مرتضی، پیرامون قرآن و عهدین ص ۸۵ قم، دارالتبلیغ اسلامی، چاپ سوم ۱۳۷۱.
۱۱. The Meaning of the Glorious Qoran , by: Muhammad M.Pichthall, Muslim World Legve _ Rabita, ۱۹۷۷ , P.III .
۱۲. .ِAlfred A.Guilluame.
۱۳. . The Quran InterpreTed, A,J.Arbery, Newyork, ۱۹۷۴. V.۲.p.۱۰. (ق) بی آزار شیرازی، عبدالکریم: ترجمه تصویری و تفسیر آهنگین سوره فاتحه و توحید، ص ۱۵، تهران؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۴.
. (ق) همان؛ Geschichte des Quran,Neeldke,p.۵۶. ۲
حمید‌رضا شاکرین


همچنین مشاهده کنید