دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی


ولادت
آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی در سال ۱۲۹۵ ه.ق ، در روستای سعید آباد گلپایگان و در خانواده ای شهره به علم ، فضل ، و ادب پا به عرصه وجود نهاد . نسبت شریفش با ۲۷ واسطه و به قرار ذیل ، به امام همام حضرت موسی كاظم (ع) می رسد : آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی ، پسر آیت الله سید حسین گلپایگانی ، پسر سید محمد علی ، پسر سید علی نقی موسوی ، پسر سید جلیل سعود معروف به عبثی ، پسر آقا سید ابراهیم ، پسرآقا سید حسن ، پسر آقا سید شرف الدین ، پسر آقا سید مرتضی پسر آقا سید زین الدین ، پسر آقا سید محمد ، پسر آقا سید احمد ، پسر آقا سید شمس الدین محمد ، پسر آقا سید ابوالفتوح اخرس ، پسر آقا سید ابومحمد حسن ، پسر آقا سید ابراهیم ، پسر آقا سید ابوالغنایم معروف به ابوالفتیان ، پسر آقا سید عبدالله ، پسر ابوالبركات ، پصر آقا سید ابوالطیب احمد ، پسر آقا سید ابوالحسن محمد حائری معروف به غفار ، پسر سید جلیل ابراهیم المجابب ، پسر سید جلیل محمد عابد ، پسر امام همام حضرت موسی كاظم ( ع) .
تحصیلات
آیت الله گلپایگانی در نه سالگی ، پدر بزرگوارش را از دست داد و چند سالی را در سعیید آباد گذراند . ۱۲ ساله بود كه در همان سامان ، نزد برادران بزرگوارش ، درس را آغاز كرد . وی مقداری از درسهای مقدماتی را در موطن خود فرا گرفت ، و برای ادامه تحصیل ، راهی گلپایگان شد . عمده علوم : عربی ، بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموخت . می گویند كه هر روز مسافت بین سعید آباد و گلپایگان را برای آموختن علم ، پیاده می پیمود . ایشان چند سالی را در گلپایگان به درسو تحصیل اشتغال داشت ، و در سال ۱۳۱۱ ه.ق در سن ۱۶ سالگی ، عزم اصفهان كرد و در مدرسه الماسیه ساكن شد . او مدتی را در آن مدرسه ساكن بود تا اینكه از آنجا ، به مدرسه شیخ محمد علی ثقه الاسلام منتقل گردید . در زمان جوانی كه در اصفهان تحصیل می نمود . با آیت الله حاج آقا حسین بروجردی همدرس و هم مباحقه بود. آیت الله بروجردی چه در هنگامی كه در بروجرد بود و چه اوقاتی كه به قم مهاجرت كرد ، نامه هایی به ایشان می نوشت و درباره بعضی از مسائل غامض و خوادث واقعه استمداد می كرد .
عزیمت به حوزه نجف اشرف
در سال ۱۳۱۹ ه.ق ، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی ، آهنگ نجف اشرف كرد و در مسیر خود از گلپایگان ، از سوی عالمان آن سامان مورد استقبال قرار گرفت . وی در اوایل ماه رمضان المبارك ۱۳۱۹ ه.ق ، به نجف اشرف رسید. آیت الله گلپایگانی از نخستین روزهای ورود به نجف ، در درس مرحوم آیت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانی حاضر شد ، و از ملازمان درس ایشان گردید. دو دوره اصول مرحوم آخوند را حاضر گشت ، و در بحث فقه در مباحث مختلف از ان وجود ذی قیمت بهره فراوان برد . سید جمال الدین علاوه بر شركت در درس آخوند خراسانی ، از افادات مرحوم حاج آقا رضا همدانی هم بهره برد . وی ا ملازمان فقه فقیه عصر ، سید محمد كاظم طباطبائی یزدی ، بود همچنین ، آیت الله گلپایگانی از انفاس ملكوتی آقا شیخ هادی تهرانی ، آخوند ملا علی نهاوندی ، عالم كامل شیخ محمد بهادری و آقا سید ابوتراب خوانساری ، بهره فراوان برد . بعد از وفات مرحوم آخوند خراسانی ( ره ) در درس هیچ كس حاضر نشد ، تا آن هنگام كه متوجه وجود گرانقدر آیت الله میرزا حسین غروی نائینی شد . شركت آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی در درس مرحوم نائینی ، عامل بزرگی برای شركت علما و فضلای حوزه نجف در درس ایشان شد . او مشارو علمی مرحوم نائینی بود ، و دز اجازه ای كه به وی داد ، از ایشان به عنوان حجت الاسلام یاد كرد . این عنوان را مرحوم نائینی در هیچ اجاره ای ، برای هیچ كس به كار نبرد . از مرحوم آقا سید جمال الدین گلپایگانی نقل شد : “ من یك تاقچه تقریرات درس آقا { نائینی } را دارم . من حدود ۳۰ سال در خدمت مرحوم نائینی بودم ، و تا آخرین روز درس ایشان آمدم ، و همه را یادداشت كردم { مجله حوزه ، شماره ۳۰ ، ۴۲ }.
مرجعیت
پس از آنكه آیت الل العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی ( ره ) در سال ۱۳۶۵ ه.ق وفات كرد ، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی به مرجعیت شیعه نایل شد ، و عده زیادی از شیعیان در عراق و ایران از ایشان تقلید می كردند . آیت الله سید مصطفی صفایی خوانساری در این باره می گوید : “ مرحوم آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی از فقها و عارفان بزرگ بود ، كه وقتی از آیت الله بروجردی پرسیده بودند : اعلم نجف كیست كه موقوفه ای را به وسیله او به طلاب برسانیم ، آیت الله بروجردی در پاسخ نوشتند : آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی.
وقتی آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی برای معالجه به تهران امده بود ، به ملاقات ایشان رفتیم ، فرمودند ك به حاج آقا حسین ( بروجردی ) سلام مرا برسانید ، و بگویید : اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد ، از شما تقلید می كرد . و فرمود : ما تصور می كردیم كه بعد از مرحوم حاج میرزا حسین نائینی اعلمی وجود ندارد ، ولی هنگامی كه آیت الله حاج آقا حسین بروجردی را دیدیم ، مرحوم نائینی یادمان رفت . از آن جهت كه مرحوم آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانیی اهل معنا و عرفان بود . به آسانی به كسی آیت الله نمی گفت . اما نسبت به مرحوم آیت الله بروجردی ، چنین تعبیر می كرد ” { الگوی زعامت زندگانی آیت الله بروجردی ، ۵۵‌}.
مرحوم نائینی و گلپایگانی
آقا سید جمال الدین گلپایگانی به همراه آقا سید محمود شاهرودی و آقا شیخ خوانساری ، در شیانه روز دو مرتبه به محضر نائینی می رسیدند ، و در مسائل علمی با ایشان تبادل نظر علمی می كردند { مجله حوزه ، شماره ۷۶ ـ ۷۷ ، ۱۷ }. میرزای نائینی به آقا سید عبدالغفار مازندرانی ، امام مسجد بزرگ هندی نجف ، وآقا سید جمال الدین گلپایگانی فرمود : “ شما نزد خدا مسئول هستید ،اگر از من خطایی سر بزند یا گرفتار هوای نفس شوم ، متوجه نباشم ، به من تذكر ندهید و مرا از هوا و لغزش متوجه نسازید و چشم پوشی كنید ” . آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی بر اثر برجستگی علمی خود ، نزد مرحوم نائینی بسیار محترم بود و در رسمیت راست او می نشست . نائینی گاهی به یك آموزگار یا دانشجوی علوم دینی تهیدست ولی با معلومات ، بیشتر احترام می گذاشت تا به یك بازرگان ثروتمند { حائری ، تشیع و مشروطیت در ایران ، ۱۹۶ } .
حضور در صحنه نبرد
در جنگ بین الملل اول كه عراقیها به یاری دولت عثمانی شتافتند و ضد استعمار بریتانیا به رهبری روحانیت به مبارزه برخاستند ، آیت الله سید جمال الدین همگام با آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی ، در این جنگ شركت كرد . همچنین ، هنگتمی كه قیام ضد حكومت عراق در انتخابات ـ كه مرحوم آیت الله شیخ مهدی خالصی فتوا به تحریم آن داده بود ـ اوج گرفت ، دولت عراق حمایت میرزایی نائینی و سید اصفهانی از این حكم را ، دخالت در امور داخلی عراق دانست . از این رو ، مرحوم میرزا و جمعی از علمای دیگر ، از جمله : آقا سید جمال الدین گلپایگانی ، آقا سید حسن بحر العلوم رشتی و جمعی از بستگان مرحوم میرزای نائینی را شبانه تبعید كردند . ایشان در قصر شیرین ، مورد استقبال ایرانیان و علمای ایران قرار گرفتند { مجله حوزه ، شماره ۷۶ ـ ۷۷ ، ۷۵ }. پس از مدتی از سوی دولت عراق ، هیئتی مركب از علما به قم آمدند ، و از آیت الله نائینی و اصفهانی پوزش خواستند . این هیئت از ایشان درخواست كرد كه به عراق برگردند . ایشان نیز پذیرفتند ، آقا سید جمال الدین گلپایگانی نیز به اعتاب مقدسه بازگشت . آقا سید جمال الدین گلپایگانی ، كه از شاگردان مرحوم اخوند خراسانی بود ، بدرباره وفات آن مرحوم گفت : “ پس از اینكه مشروطه به انحراف كشیده شد و مفاسد این یكی پس از دیگر ، آشكار كی شد ، مرحوم آخوند تصمیم گرفت به ایران برود و اقدام اساسی بكند . حدود ۱۵ نفر از علما اسم نوشتند كه همراه ایشان به تهران بروند . من هم یكی از آنان بودم . وسیله ، بیرون نجف اماده شد . مرحوم آخوند شب ، برای زیارت به حرم حضرت امیر (ع) مشرف شد ؛ صحیح و سالم بود . سحرگاه صدا بلند شد كه آخوند فوت كرد ، ایشان را ایادی انگلیس مسموم كردند ، زیرا می دانستند اگر مرحوم آخوند به تهران برود ، مشروطه را دگرگون خواهد كرد و این بر خلاف سیاست و مصالح انگلیسها بود { مجله حوزه ، شماره ۵۳ ۵۱ }در وادی سلوك
سید جمال پس از نیل به مقام تدریس و افاده ، هیچگاه مراقبت از حالات و اعمال خود را فراموش نكرد . او دراین وادی ، از انفاس قدسیه آیت الله سید مرتضی كشمیری و آیت الحق سید احمد كربلایی ، بهره ها برد . همچنین ، او از اشارات عارف كامل . حاج شیخ علی محمد نجف آبادی ، همواره متنبه بود تا اینكه حقایق و معانی را از وجود این انوار فروزان اخذ كرد ، و واصل به درجه ای از معانی شد كه آنان واصل شده بودند { پیام حوزه ، شماره ۸ ، ۸۱ }.
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در این باره می نویسد : “ آیت الله آقای سید جمال الدین گلپایگانی ( رض) از علما و مراجع تقلید نجف اشرف بودند ، و از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله نائینی ، و در علم و عمل زبان زد خاص بود . و از جهت عظمت قدر و كرامت مقام و نفس پاك ، مورد تصدیق و برای احدی جای تردید نبود . در مراقبت نفس و اجتناب از هواهای نفسانی ، مقام اول را دارا بود . از صدای گریه و مناجات ایشان ، همسایگان حكایاتی دارند . دائما صحیفه مباركه سجادیه در مقابل ایشان در اتاق خلوت بود و هنگامی كه از مطالعه فارغ می شد ، به خواندن قران مشغول می شگت . آهش سوزان و اشكش روان و سخنش موثر و دلی سوخته داشت ” { حسینی تهرانی ، معاد شناسی ، ج ۱ ، ۱۶۳ }.
آقا سید جمال الدین گلپایگانی درباره سیر و سلوكش آورده است : “ در ایام جوانی كه در اصفهان تحصیل می كردم ، مربی اخلاقی و تربیتی من ، آخوند كاشی و جهانگیر خان قشقایی بودند . پس
از آن چون به نجف آمدم ، استادم آقا سید جواد كربلایی بود ، كه او نیز دیری نپایید و به رحمت ایزدی پیوست . آنگاه ، من به خدمت آیبت الهی و مربی اخلاق و سیر و سلوك ، آییت الله آقا شیخ علی محمد نجف آبادی ، رسیدم و از او دستور سیرو سلوك الی الله می گرفتن . مدتها گذشت ، و من تحت تعلیم و تربیت او بودم تا اینكه شبی طبق برنامه همیشگی ، برای عبادت به مسجد سهله آمدم ، و حادثه ای مسیر زندگی مرا عوض كرد . عادت من اینن بود كه به دستور استادم ، حاج علی محمد نجف آبادی ، هر وقت شبها به مسجد سهله می رفتم ، اول نماز مغرب و عشا را می خواندم ، و سپس اعمال وارد شده در مقامات مسجد را انجام می دادم . پس از آن غذایی كه با خود آورده بودم ، می خوردم . آنگاه قدری استراحت كرده ، می خوابیدم . و چندین ساعت به اذان صبح مانده ، برخاسته مشغول نماز و دعا و ذكر و فكری می شدم . و در مواقع اذان صبح ، نماز صبح بجا می آوردم و تا اول طلوع آفتاب به بقیه وظایف و اعمال خود ادامه می دادم . و در پایان ، به نجف اشرف باز می گشتم . آن شب چون نماز مغرب و عشا را بجا آورده اعمال مسجد را انجام دادم ، ۲ ساعت از شب گذشته بود .همین كه نشستم و دستمال خودم را باز كردم تا چیزی بخورم . صدای مناجات و ناله ای به گوشم رسید ؛ در حالی كه من فكر می كردم در این مسجد تاریك ، غیر از من كسی نیست . صدا از ضلع شمالی ، درست در مقابل مقام مطهر حضرت حجت ( عج ) شروع شد و به طوری جذاب و گیرا و توأم با سوز و گداز و ناله و اشعار عربی و فارسی و مناجات ها و دعاهایی با مضمونهای بلند بود ، كه تمام حال و ذهن من را به خود متوجه كرد. و من نه ، توانستم خواب بروم و نه نماز شب بخوانم و نه ، به دعا و ذكر و فكر خود مشغول شوم . وگرایش عجیبی در خود نسبت به آن شخص می یافتم .
صاحب صدا ساعتی گریه و مناجات می كرد ، و سپس ساكت می شد . لختی می گذشت ، دوباره مشغول خواندن و درد دل كردن می شد و باز آرام می گرفت . سپس ، ساعتی مشغول می شد و باز آتش سوز و گدازش فروكش می كرد . او هر باز كه شروع یم ركد به خواندن ، چند قدمی جلوتر یم آمد ، به طوری كه نزدیك اذان صبح در مقابل مقام حضرت امام زمان ـ ارواحنا له الفداء
ـ رسیده بود . در این حالت . خطاب به حضرت نموده و پس از گریه طولانی و ناله شدید و دلخراش ، این اشعار را در خطاب و گفتگوی با آن حضرت خواند :
ما بدین در ، نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه خط تو دیدیم و زبستان بهشت
به طلبكاری این مهر گیاه آمده ایم
با چنین گنج كه شد خازن آن روح امین
به گدایی به در خانه شاه آمده این
لنگر حلم تو ای كشتی توفیق كجاست
كه در این بحر كرم ، غرق گناه آمده ایم
آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار
كه به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
حافظ این خرقه پشمینه بینداز كه ما
از پی قافله با آتش و آه آمده ایم
آنگاه دیگر ساكت شده وهیچ نگفت . و در تاریكی ، چندین ركعت نماز گزارد تا سپیده صبح دمید . آنگاه نماز واجب را خواند و مشغول تعقیبات و ذكر و فكر بود تا آفتاب دمید . پس ، برخاست و از مسجد خارج شد . من تمام آن شب را بیدار بودم ،و از همه كارها و اعمالی كه باید انجام می دادم ، باز ماندن و مالت و مبهوت او بودم . چون خواستم از میجد بیرون آیم ، از مسئول خادمان آنجا كه اتاقش خارج از مسجد بود ، پرسیدم : این شخص چه كسی است ؟ گفتند : این آقا ، مردی است به نام سید احمد كربلایی. بعضی از شبهای خلوت كه در مسجد كسی نیست ، می آید و حال و وضعش نیز همین طور است كه دیدید . من به نجف آمدم و خدمت استاد ، آقا شیخ علی محمد نجف آبادی ، رسیدم و مطالبی را كه دیده بودم ، مو به مو برایشان بیان كردم . ایشان برخاست و گفت : با من بیا . من د رخدمت استاد رفتم . استاد به منزل آقا سید احمد كربلایی وارد شد ، و دست من را در دست ایشان گذاشتند و فرمودند : از این به بعد ، مربی اخلاقی و استاد عرفانی تو ، ایشان است . باید از او دستور بگیری و پیروی كنی { نور محمدی ، آیت الله حاج علی محمد نجف آبادی ، ۵۸ ـ ۵۹ } .
آقا سید جمال الدین می فرمایند : “ شبی عده زیادی از بستگان كه برای زیارت به نجف اشرف آمده بودند ، به منزل ما وارد شدند . شام نخورده بومدند ، و ما هم در منزل چیزی نداشتیم . از منزل خارج شدم برای تهیه غذا . مغازه ها بسته بود . عبا را بر سر كشیدم و رفتم به سمت حضرت امیر (ع) . آنجا هم ، مغازه ها بسته بود . متحیر بودم كه خدایا چه كنم . گفتم : خدایا ، اینان زوار حضرت امیر (ع) هستند و از بستگان من . در این حال كه این حرفها را با خود زمزمه می كردم ، دیدم : مغازه ای در آن طرف باز است ، حال آنكه من چنین مغازه ای را قبلا ندیده بودم . چندگام به طرف مغازه ها رفتم . یكوقت متوجه شدم كه مغازه دار سلام كرد گفت : چه می خواهی . آنچه احتیاج داشتم به او گفتم . تمامی آنچه را كه می خواستم به من داد . قرار شد پولش را بعد پرداخت كنم . چند قدمی كه آمدن ، برگشتم و به عقب نگاه كردم ، نه مغازه ای بود و نه كسی ” . همچنین ، ایشان نقل كرد : “ یك وقتی بسیار بدهكار شده بودم . مدتی به حرم حضرت امیر (ع)× می رفتم ، و برای پرداخت قرضهایم دعا می كردم . ولی فرجی نشد . روزی به همسرم گفتم : شما بروید حرم و برای ادای قرضهایمان دعا كنید . شاید ، خداوند می خواند دعای شما راا اجابت كند. ایشان رفتند حرم. پس از مدتی برگشتند ، با پای برهنه و خیلی ناراحت . گفت : كفشهایم را هم از دست دادم . خیلی ناراحت شدم . بلند شدم و عبا را به سر كشیدم و به حرم مشرف شدم . مختصری زیارتنامه خواندم و شروع بع عرض حال كردم به حضرت . از حرم آمدم بیرون در حرم ، شخص ناشناسی پول زیادی به من داد . این پول به حدی بود كه قرضهایم را پرداخت كردم و ت مدتی هم برای مخارج روزانه از آن استفاده كردم ” { مجله حوزه ، شماره ۵۳ ، ۵۰}. یكی از دوستان آن فقیه عارف ، نقل كرده است : “ در یكی از سالها ،می خواستم برای انجام فریضه حج ، به مكه مكرمه مشرف شوم . به همین دلیل ، برای خداحافظی خدمت آقا سید جمال الدین گلپایگانی رسیدم . و چون پس از دیدار خواستم محضر ایشان را ترك كنم . فرمود : آقا ، من وقوف اضطراری نهاری مشعر را كافی می دانم. من شگفت زده شدم و با خود نجوا كردم : من كه مقلد ایشان نمی باشم ، پس برایم این عبارت چه خاصیتی دارد .در هر حال ، به سفر حج رفتم و روز عید قربان پس از رمی جمره وقتی به داخل چادر برگشتم ، جوانی آشفته و مضطرب وارد گردید و با ناراحتی گفت : همه اعمالم تباه گردید ، زیرا من همین الان به مشعر رسیدم ، وقوف به آن را درك نكردم . پرسیدم : از چه كسی تقلید می كنی ؟ گفت : از آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی . گفتم : اشكالی ندارد ، اعمالت درست است . او با تعجب گفت : از هر كس پرسیدم ، جواب داد اعمالت باطل است . به او گفتم: نگران نباش ، قبل از آمكدن به مكه در خدمت ایشان بودم و شنیدم كه فرمودند كه آن مرد خدا با عوالم غیب در ارتباط است و از آنچه دیگران نمی دانند ، خبر می دهد ” { مجله حوزه ، شماره ۶۵ ، ۴۲ }.
آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی در مواعظی كه برای ططلاب و اهل فضل داشت ، بر تقوا و عدم مجالست با اهل فسق ، فجور و غفلت تاكید می نمود و می فرمود : در استادی كه انتخاب می كنید ، دقیق باشید زیرا همان طور كه حرف می زند و درس می گوید ، روحیاتش هم منتقل می شود . ایشان بسیار به زیارت اهل قبور می رفت . یكی از فضلا وقتی این روش را از وی دید ، با خود گفت : “ این آقا مثل اینكه كار مهمتری ندارد . مرجع تقلید است ، و با اینهمه مشكلات ، وقت و بی وقت به وادی السلام می رود ” . روزی همین آقا ، به منزل ایشان می رود . آقا آهسته در گوشش می گوید : “ ما به وادی السلام می رویم تا مبتلا به فلان و فلان نشویم ” . و اشاره می كند به امراض روحی وی كه بدانها مبتلا بوده است . در ظهر یك روز گرم تابستانی ، آقا جمال راهی این قبرستان می شود . آقایی از اهل علم و تقوا را مشاهده می كند ، و به همراه ایشان به راه خود ادامه می دهد . از شهر كه خارج می شوند ، احساس می كند در عمودی از هوای خنك ، لطیف و معطر قرار گرفته اند . روش این عالم عابد این بود كه وقتی به وادی السلام نجف می رسید ، ابتدا بر سر قبر بزرگان معرفت و معنویت از جمله مرحوم آیت الله حاج میرزا علی قاضی طباطبائی می رفت و بعد در مكانی كه هیچ قبری نبود ، می نشست و فاتحه و دعا می خواند . به هر حال ، وقتی از وادی السلام بر می گردند ، باز همان هوای خنك ، لطیف و با صفا با ایشان بود تا اینكه به نجف می رسند و با شخصی بر خورد می كنند . بعد از سلام و علیك و احوالپرسی كه بسیار كوتاه و زود گذر بود ، احساس می كنند كه آن هوای با لطافت و نسیم فرحزاد دیگر وجود ندارد . پس ، خطاب به یكی از همراهان می گوید : دیدی چگونه تماسهای نامناسب اثر خود را می گذارد . بنابراین ، معاشرت و تماس با افراد برای شخص مومن و پرعیزگار نقش مهمی دارد { مجله حوزه ، شمارهه ۶۵ ، ۴۳ }.
تالیفات
آیت الله گلپایگانی ، آثار علمی بسیار دارد ، كه كمتر آنها چاپ شده است . ایشان می فرمود : “ من یك تاقچه تقریرات آیت الله نائینی را دارم ، و حدود ۳۰ سال در خدمت ایشان بودم ، و تمام درسهای ایشان را یادداشت كردم .” حدود ۷۰ سال تحصیل و تدریس ، آثار علمی بسیاری را به دنبال داشت كه به برخی از آنها اشاره می شود { پیام حوزه ، شماره ۸ ، ۸۲ } :
۱. رساله فی جواز البقاء علی تقلید المیت
۲. رساله فی اجتماع الامرو النهی
۳. رساله استدلالی در غیبت
رساله های یاد شده همراه ۲۰ مسئله مهم استدلالی فقهی ، در سال ۱۳۷۰ ه.ق ، در چاپخانه حیدریه نجف اشرف چاپ شد .
۴. تقریرات درس اصول مرحوم نائینی
۵. یك دوره اصول فقه به قلم خود ایشان
۶. یك دوره فقه ، شامل ابواب : طهارت ، صلات ، وصایا ، اجاره ، مكاسب ، طلاق ، قضا ( ناتمام ) ، اطعمه و اشربه ، و حج
استادان
آیت الله گلپایگانی ، بیشتر از محضر استادان ذیل بهره برد :
۱. آیت الله علامه سید محمد باقر درچه ای ( د . ۱۳۴۲ ه.ق ) صاحب حاشیه بر مكاسب و رسائل
۲. علامه شیخ مجمد علی ثقه الاسلام ( ۱۲۷۱ ـ ۱۳۱۸ ه.ق) ، صاحب كتاب لسان الصدق و معاصی كبیره
۳. علامه میرزا حسین غروی نائینی ( ۱۲۷۷ ـ ۱۳۵۵ ه.ق‌)
۴. حكیم میرزا جهانگیر خان قشقایی ( د. ۱۳۲۸ ه.ق) ، صاحب شرح نهج البلاغه
۵. علامه جلیل ، فقیه ادیب ، شاعر فصیح و متكلم رجالی آخوند مولی عبدالكریم بن مولی مهدی گزی ( د. ۱۳۳۹ ه.ق ) صاحب تذكره القبور
۶. آخوند ملا محمد كاظم خراسانی ( د. ۱۳۲۹ ه.ق ) ، صاحب كفایه الاصول
۷. حاج آقا رضا همدانی ( د. ۱۳۲۲ ه.ق ) ، صاحب مصباح الفقیه فی شرح شرائع الاسلام و حاشیه المكاسب
۸. آخوند ملا علی كاشی
شاگردان
آیت الله گلپایگانی در نجف اشرف ، حوزه درسی داشت . محضر وی به دلیل كمالات علمی و عرفانی اش ، بسیار پر بار آموزنده و بیدار كننده بود . كاروانی از مشاهیر معاصر ، موفق گردیدند از چشمه اندیشه و جویبار معنویتش برخوردار شوند . آنان اندرزهای ارزنده اش را كه از دلی مشحون از ایمان ، تقوا و اخلاص بر می خاست ، آویزه گوش خویش كردند ، و بدین وسیله ضمن خودسازی و تهذیب نفس و نیز هدایت افراد جامعه ، توشه ای پرتوان بر آخرت خود تدارك دیدند ، و نامی نیك بر جای نهادند . در ذیل ، اجمالا به برخی شاگردان این فقیه عارف اشاره می شود .
۱. آیت الله فیاض
۲. آیت الله حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی ( د. ۱۳۴۸ ه.ق
۳. آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی
۴. حاج شیخ مرتضی انصاری ، فرزند میرزا جعفر و از نوادگان شیخ مرتضی انصاری
۵. آیت الله سید مرتضی حسینی فیروز آبادی
۶. آیت الله سید عباس حسینی كاشانی
۷. علامه محمد تقیی جعفری
۸. آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی
۹. آیت الله حاج شیخ محمد حسین كلباسی
۱۰. آیت الله حاج شیخ محمد علی احمدیان نجف آبادی
۱۱. آیت الله حاج سید ضیاء الدین اصفهانی
۱۲. آیت الله حاج شیخ حیدر علی محقق
قدرت ادبی
آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی علاوه بر تربیت و تدریس در حوزه ، تالیفات ارزنده ای را از خود به یادگار نهاد . ایشان در زمینه سرودن شعر نیز ید طولایی داشت ؛ به طوری كه دیوان اشعاری كه كاملا مذهبی و عرفانی است ، از خود به جای گذاشت . نمونه ای از اشعار ایشان كه بیانگر ذوق شعری ایشان را نشانن می دهد و هنگام اولیا تشریف به حرم حضرت امیر المؤمنین علی (ع) سرود ، چنین است : { مذهبی ، تذكره شعرای گلپایگان ، ۴۱۴ }
از ازل ای امیر حق سراله كل من قال بلی شد مبتلا بندگی ات عرضه بر ماسوی تا كه عمرم رفت و گشتم روسیا
شد مطاف من حریم كوی تو كعبه مقصود من شد روی تو
بر همین بگذشت بر من سالها بر درت ای ذوالكرام با ناله ها
آروز دارم كه ای زیبا صنم آنكه وقت مرگ آیی در برم

تا ببینم روی حق در روی تو عاشقانه جان دهم در كوی تو
فرزندان
آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی ، چهار فرزند پسر داشتند :
۱.مرحوم آیت الله حاج سید محمد جمال هاشمی ( ۱۳۳۲ ـ ۱۳۹۷ ه.ق ) ؛ كه در نجف اشرف نشو و نما یافت ، و از آیات عظام : سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء عراقی ، اجازه اجتهاد داشت . ایشان در صحن مطهر حضرت امیر (ع) ، اقامه جماعت می كرد . از آثار ایشان می توان كتابهای : الادب الحدید ، الاسلام فی صلوته و زكاته ، اصول الدین الاسلامی . الزهراء (س) ،المراه و حقوق الانسان ، مع النبی و آله ، مشكله الاسلام الغائب ، الدیوان الكبیر . شرحی بر رسائل ، شرحی بر مكاسب ، منطق و حاشیه بر لمعتین را نام برد .
۲. مرحوم آیت الله حاج سید احمد گلپایگانی ؛ كه در تهران از علمای طراز اول به شمار می رفت . او در شب نیمه شعبان ۱۴۱۲ ه.ق در گذشت . پیكر پاك ایشان پس از تشییع در تهران ، با شكوه فراوان به قم منتقل گردید ، و در مسجد بالاسر حضرت معصومه (ع) به خاك سپرده شد . { استادی ، شرح حال دانشمندان گلپایگان ، ج۱ ، ۲۸۳ }.۳. آیت الله حاج سید علی گلپایگانی ، از علمای معاصر تهران و در مسجد سادات یوسف آباد
اقامه جماعت می نمایند و مدرس سطوح عالیه می باشند . ایشان داماد مرحوم حجت الاسلام و المسلمینن حاج میرزا علی آقا فرزند آیت اللخ حاج میرزا حسین نائینی ( ره ) ، است و مردم تهران ارادتی خاص به حضرتت ایشان داشته و دارند . ایشان از علمای بزرگوار است كه هعمچون مرحوم والد خویش در تزكیه نفس و مدارج روحانی و دستگیری از ایتام آل محمد كم نظیر می باشند .
۴. حاج سید حسین گلپایگانی
حال خوش
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی منتقل می كند : “ این حقیر در هفته یكی دو بار ، خدمتش می رسیدم . یك روز وارد شدم ، دیدم در حالی كه به پشت روی تخت افتاده بود و سنش به ۸۰ سال رسیده ، صحیفه كوچك خود را می خواند و اشك می ریزد و عالمی از سرور و بهجت و نشاط و لذت است ، كه براستی زبان از وصف آن عاجز است .گویا از شدت انس با خدای تعالی ، در پوست نمی گنجد و می خواهد پرواز كند . خدمتش سلام كردم . گفت : بنشین . فلانی ، تو كه از حالات من خبر داری . و شروع كرد به گفتن برخی از مشكلات و ناگواریهای زندگی اش . اتاق مطالعه همیشگی ایشان ، در بیرونی و طبقه بالا كه در تابستان نجف ، گرم و طاقت فرسا بود . گرفتاریها و شداید از همه طرف به او روی آورده ، در اواخر عمر به كسالت قلبی و پروستات مبتلا شده بود . و عمل جراحی پروستات كرده ، و روی تخت افتاده و ادرار به وسیله لوله ای به طرف زیر تخت می ریخت . و قرض ایشان چه برای امرار مخارج شخصی و چه برای طلاب ، به مقدار زیادی رسیده بود . خانه مسكونی خود را به چهار صد دینار عراقی به مصرف یك عمل جراحی كه برای یكی از ارحامشان پیش آمده بود ، به رهن گذاشته بودند . با همه این مشكلات و سختیها ، با یك تبسم ملیحی رو به من كرد و فرمود : من خوشم ، خوش . كسی كه عرفان ندارد ، نه دنیا دارد نه آخرت ” { حسینی تهرانی . معاد شناسی ج ۹ ، ۱۰۷
وفات
سرانجام ، آیت الله سید جمال الدینن گلپایگانی پس از عمری تلاش و كوشش در جهت احیای دین ، و خدمات ارزنده بسیار به جامعه اسلامی ، در عصر روز دوشنبه ۲۹ محرم الحرام سال ۱۳۷۷ ه.ق ، در سن ۲۸ سالگی چشم از جهان فرو بست . پیكر پاكش را پس از تشییع جنازه ای با شكوه ، به وادی السلام در نجف انتقال دادند. و چون در این قبرستان جای مناسبی غیر همان مكانی كه ایشان می نشستند و فاتحه می خواندند پیدا نمی كنند ، از این روی در این مكان بدنش را دفن می كنند { مجله حوزه ، شماره ، ۶۵ ، ۴۴ }.
لقد غاب عن أفق الهدایه فرقده و سار من الوادی المقدس سیده
در سوگ ایشان ، محمد جواد ولایی ، متخلص به افسر خوانساری ،چنین سرود :
از سپهر علم و دانش ماه تابانی تمام
كرد اندر پشت ابر امر ذوالامری مقام
مشرقش گلپایگان و مغربش اندر نجف
حامی دین محمد شرع انور را قوام
ای جمال الدین كه روشن كردی از نور جمال
عالم اسلام را چون جد خود خیر الانام
گرجماهت ای جمال الدین نهان گشتی چو ماه
هست باقی كل آثار وجودت تا قیام
كل اشیا یم گرایند این حدیث است رو به اصل
ز آن سبب ذرات دارند سعی و جهد و اهتمام
نوریان را نورمان چون نور خورشید و قمر
می برند همراه خود از امر حق در صبح و شام
مرگ عالم بهر عالم گرچه دردی بی دواست
كی پذیرد درد بی درمان به دوران التیام
اصل تو كزنور بودی ای وجودت نور محض
تو به اصل خویش پیوستی چو آبادی عظام
هر كریمی از كریمان دعوت از میهمان كند
می كند میهمان خود را از دل و جان احترام
میزبانی چون علی و میهمانی چون جمال
شربتی از آب كوثر خوان احسانی طعام

منابع :
۱. آقا میری ، سید محمد رضا “ جلوه هایی از حیات عالم ربانی آیت الله سید جمال الدینن گلپایگانی ” ، پیام حوزه ، شماره ۸ ، سال دوم ، شماره ۴ ، زمستان ۱۳۷۵.
۲. استادی ، رضا ، شرح حال دانشمندان گلپایگان ، ج۱ ، كنگره بزرگداشت علمای گلپایگان ، ۱۳۸۱.
۳. انصاریان ، حسین ، عرفان اسلامی ، ج ۱۲ ، چ ۱ ، انتشارات پیام آزادی ، ۱۳۶۸
۴. جرفادقانی ، م . ، علمای بزرگ شیعه از كلینی تا خمینی ، قم ، معارف اسلامی ، ۱۳۶۴
۵. حسینی تهرانی ، سید محمد ، معاد شناسی ، چ۲ ، تهران ، انتشارات حكمت ، ۱۴۰۲ ه.ق
۶. حائری ، عبدالهادی ، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، چ۲ ، تهران ، انتشارات امیر كبیر ، ۱۳۶۴
۷. مجله حوزه ، شماره ۳۰ . بهمن و اسفند ۱۳۶۷ ؛ شماره ۵۳ ، اذر و دی ۱۳۷۱ ؛ شماره ۶۵ ؛ شماره های ۷۶ ـ ۷۷ ، مهر و آبان و آذر و دی ۱۳۷۵
۸. مذهبی ، محمد تقی ، تذكره شعرای گلپایگانن ، چ۱ ، كنگره بزرگداشت علمای گلپایگان ۱۳۸۱
۹. موحد ابطحی ، سید حجت ، ریشه ها و جلوه های تشیع در حوزه علمیه اصفهان ، اصفهان ، انتشارات تبلیغات المهدی ( عج ) ۱۴۱۸ ه.ق
۱۰. موسوی مطلق ، سید عباس ، كرامات الاولیاء ، چ۱ ، نشر نسیم حیات ، ۱۳۷۹
۱۱. میر محمدی ، حمید رضا ، سیری در تاریخ و جغرافیای گلپایگان ، كنگره بزرگداشت علمای گلپایگان ، ۱۳۸۰
۱۲. نور محمدی ، محمد جواد ، عارف بالله و حكیم فرزانه آیت الله حاج علی محمد نجف آبادی ، چ۱ ، موسسه فرهنگی انتشاراتی مهر خوبان ، ۱۳۷۸
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید