پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت وجود نگاه اقتصادی به موضوع فرهنگ


ضرورت وجود نگاه اقتصادی به موضوع فرهنگ
فرهنگ در مقوله «اقتصاد فرهنگ» معنای خاص و محدودشده‌ای دارد. هنگامی كه از فرهنگ در معنای عام سخن می‌گوییم، منظور مجموعه باورها، رفتارها و ویژگی‌های اجتماعی یك جامعه یا گروه مشخصی است كه در طول زمان نهادینه شده.
در این معنا، فرهنگ دارای گستره نا‌محدوی از اشتراكات یك جامعه است كه از زبان تا روابط اجتماعی و از تفكر تا به عینیت رساندن اندیشه را در بر می‌گیرد.
اما هنگامی كه از «اقتصاد فرهنگ» سخن می‌گوییم، با خود فرهنگ سر و كار نداریم بلكه با كالاهای فرهنگی سر و كار داریم؛ كالاهایی كه متاثر از فرهنگ یك جامعه تولید شده‌اند (مانند صنایع دستی) و یا كالاهایی كه خود می‌توانند فرهنگ‌ساز باشند (مانند كتاب و سینما).
كالاهای فرهنگی (مانند سینما، تئاتر، كتاب، آثار هنری و... ) فارغ از ماهیت فرهنگیشان، دارای ماهیت كالایی هستند و در مورد آنها كمیابی، عرضه، تقاضا، قیمت، ارزش ذاتی و... قابل تعریف است كه همگی موضوعاتی اقتصادی بوده و سنجش آنها با ابزارهای علم اقتصاد امكان‌پذیر است.
اینكه در بسیاری مواقع گفته می‌شود فلان فیلم دارای فروش پایینی بوده است، «قیمت بلیت تئاتر بالاست»، «قیمت‌گذاری كتاب‌ها روند معقولی ندارد»، «سینماداری كاری پرهزینه است»، «بازار قاچاق فیلم داغ شده است» و.... علی‌رغم دارا بودن روح فرهنگی، متاثر از مسائل اقتصادی هستند و قطعاً بخشی از این ضعف‌ها به دلیل عدم رعایت اصول اقتصادی در تولید كالاها (در اینجا كالاهای فرهنگی) و عدم توجه به الگوهای رجحان فردی در جامعه، عدم توجه به پارامترهای اقتصادی موثر در تقاضا و الگوی رفتاری مخاطب (از جمله سطح درآمدی طیف مخاطبان و كشش‌های قیمتی و درآمدی كالای فرهنگی مورد بررسی، هزینه تولید، قیمت فروش و... ) باز می‌گردد.
در برخی از كشورهای دنیا و در رشته‌های هنری مشخص همواره مشاوران اقتصادی در كنار تهیه‌كنندگان و عوامل اجرایی به تحلیل‌های هزینه- فایده تولید كالای فرهنگی پرداخته و با توجیهات اقتصادی اقدام به تولید كالای مورد نظر می‌كنند اما متاسفانه در ایران و در اذهان بسیاری از اهل فن، سخن گفتن از اقتصاد در هنر و ارائه توجیهات اقتصادی نه تنها امری غیرعادی كه حتی «كفر هنری» محسوب می‌شود.
نگاهی گذرا به انتقادات تهیه‌كنندگان و اهالی فرهنگ و هنر ایران نشان می‌دهد كه عمده انتقادات خارج از حوزه كیفی‌بودن اثر هنری (در سینما، تئاتر و تلویزیون به معنای شیوه بازی، در حوزه نشر به معنای قدرت قلم، در بخش هنرهای تجسمی در حوزه قوت هنری و... ) مربوط به مسائل اقتصادی بخش هنر مانند سطح دستمزدها و معیشت هنرمند، میزان فروش، عرضه و تقاضای هنر و كالای فرهنگی و هنری، شكاف درآمد- هزینه و حمایت‌های اقتصادی از تولید اثر هنری می‌شود. در ایران، اقتصاد فرهنگ به عنوان موضوعی بسیار گسترده هنوز نتوانسته است جایگاه درخور و شایسته برای خود دست و پا كند و غفلت از همین موضوع نیز لطمات بسیاری بر روح و كالبد بخش فرهنگ و هنر كشور وارد ساخته است.
بر همین مبنا در تلاشیم تا با انتشار ضمیمه هفتگی اقتصاد فرهنگ نگاهی اقتصادی‌تر به ابعاد گوناگون حوزه‌های فرهنگی و هنری داشته باشیم و بتوانیم تحلیل‌های اقتصادی درخوری برای رفع تنگناها و مشكلات بخش فرهنگ، تولید و توزیع و تقاضای كالای فرهنگی ارائه دهیم. در این راه صمیمانه از حضور همه كارشناسان این بخش و پیشنهادات آنها در چهار صفحه هفتگی یاد شده استقبال می‌كنیم.
منبع : روزنامه تهران امروز