یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

آثار اپیکور ـ وصیت نامه


آثار اپیکور ـ وصیت نامه
«فلسفه اپیكور شاید والاترین اندیشه ای است كه تاكنون به ذهن آدمی خطور كرده است.»
جرج سانتایانا
از اپیكور دو وصیت نامه نیز در دست است؛ یكی روحانی كه او در آستانه مرگ خطاب به شاگردش ایدومنئوس نوشته است و دیگری حقوقی كه در آن به وصایایی اشارت دارد كه دوستی و همزیستی با شاگردانش برایش ایجاب می كرد. هر دو را دیوگنس لائرتیوس (سده سوم میلادی)، در كتاب ارزشمندش، «حیات فیلسوفان نامی»، به ما انتقال داده است. در نامه به ایدومنئوس چنین آمده است: «این نامه را در آخرین روز فرخنده زندگی خویش برای تو می نویسم. روده ها و مثانه ام سخت درد می كند؛ دردی وصف ناپذیر. ولی، همه این دردها را با تجدید خاطر محاورات و مباحثاتی كه با هم داشتیم به هیچ می انگارم.» در وصیت نامه حقوقی اش «باغ» خود در آتن را كه در زمان حیاتش مدرسه ای در آن برای تعلیم و ترویج فلسفه بر پا كرده بود، به شاگردان و علاقه مندان فلسفه می بخشد تا هم در آن زندگی كنند و هم به فلسفه بپردازند. وصیت می كند هرمارخوس كه «با من در مطالعه فلسفه پیر شده است» به جانشینی مدرسه درآید و همچنین عواید و ترتیباتی را در نظر می گیرد تا او و دیگر شاگردانش، چیزی كم نداشته باشند. وصیتنامه همچنین مقرر می داشت، از عواید اموالش در بیستم هر ماه، صرف برگزاری مراسم قربانی برای خود و مترودوموس (شاگرد اپیكور كه قبل از استاد درگذشت) شود و هر سال، مراسمی نیز به مناسبت سالروز مرگش برگزار شود.
البته این بخش از وصیتنامه بعدها مورد انتقاد سخت سیسرون قرار گرفت. وصیت نامه اپیكور حاكی از احساس دوستی عمیقی است كه نشان می دهد كه او چه روح ظریفی داشته است: «دوستی از سودمندی زاده می شود.» باید یادآوری كرد همو در جایی دیگر نوشته است: «دوست مرده یادش هم مطبوع است» و نیز: «درخت دوستی بنشان. از آن دینی بساز، و به ستایش آن برخیز. زیرا دوستی چیزی شیرین، زیبا و مقدس است. شفقت دوستانه تنها ارمغان تسلی بخشی است كه در این جهان پر از شك و تردید، در جان و دل داریم. اگر مرارت های زندگی قادر است ما را با مرگ پیوند دهد، لذات و شادی های ناشی از دوستی نیز ما را با زندگی آشتی می دهد.» آری، چنین بود مردی با مزاج ضعیف و روح نجیب كه دشمنانش وی را به هرزگی و هوسبازی متهم ساخته اند و حال آنكه او در وصف اخلاق مبتنی بر لذت، چنین آورده است: «آنچه زندگی را دل انگیز می كند شراب خوارگی یا زن بارگی یا خوان رنگین توانگران نیست، بلكه فكری مقرون به قناعت است كه علل هر شوق و هر نفرتی را با آن بتوان دریافت و آرایی را كه موجب اضطراب نفوس باشد از سر به در كرد.» اپیكور سال ها مورد تقدیس و تكریم شاگردان و پیروان خود بود. اشعار زیبایی كه لوكرِتیوس، (فیلسوف رومی سده اول میلادی)، در منظومه «درباره طبیعت»، سروده و او را تا حد خدایی ستوده، حكایت از این شور و اشتیاق مریدانه دارد: «او یكی از خدایان بود، آری خدا بود، نخستین كسی بود كه این گونه زندگی را كه حكمت می نامیم بازیافت.» اما از آن سو، فلسفه مادی گرایانه اپیكور سبب شد تا دانته با قرار دادنش در طبقه ششم دوزخ، یعنی طبقه مخصوص مرتدان، او را به كیفری سخت رساند: «در اینجا، اپیكور و مریدانش، كه روان را با جسم می میرانند، گورستانی برای خویش دارند.»

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق