یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


صندلی‌های خالی


صندلی‌های خالی
اعلام اسامی سینماهایی که قرار است به اکران فیلم‌های فرهنگی بپردازند، بیشتر اعتراض فیلمسازان این طیف را برانگیخت.
در شرایط فعلی سینمای ایران اعتراض البته، اصلا چیز عجیبی نیست.
این روزها همه تقریبا معترضند. سازندگان فیلم‌های فرهنگی، معترض به شرایط اکران آثارشان هستند و بعضی از آنها انتظار دارند که با فیلمشان درست مثل یک محصول سینمای بدنه برخورد شود. در شرایط به‌هم‌ریخته اکران، چنین توقعاتی اصلا عجیب نیست؛ به‌خصوص اینکه تجربه نشان داده که برخی از فیلمسازان با اعتراض توانسته‌اند حرفشان را به کرسی بنشانند و با وجود فروش پایین، هم سینمای سرگروه بگیرند هم تعداد سالن‌هایشان افزایش پیدا کند؛ اتفاقی که فقط در اینجا ممکن است رخ دهد.
در همه‌جای دنیا سالن‌های سینما و کلا اکران گسترده در اختیار سینمای جریان اصلی است؛ به این دلیل واضح که سینما بدون گیشه نمی‌تواند بقا داشته باشد. در اینکه اغلب فیلم‌های تجاری سینمای ایران زیر استاندارد هستند، کسی تردید ندارد ولی گاهی اوقات همین فیلم‌ها بوده‌اند که چراغ سینما را روشن نگاه داشته‌اند. آثار موسوم به سینمای فرهنگی هم در بسیاری از موارد، با وجود دراختیارداشتن سالن‌های متعدد، فقط برتعداد صندلی‌های خالی افزوده‌اند... .
۱) طرح اکران فیلم‌های فرهنگی اگر هیچ مزیتی نداشته باشد حداقل این امکان را فراهم می‌کند که سینماهایی خاص به فیلم‌های مورد نظر اختصاص یابد. هرچند این اتفاق نیز بعدا با اعتراض سینماگران روبه‌رو خواهد شد اما حداقل سینمادار بینوا که تاکنون این حجم ریزش تماشاگر را در سالن‌اش ندیده این‌گونه در شوک فرو نمی‌رود. البته بخشی از این موضوع را می‌شود به حساب انتخاب بد خود صاحب سینما گذاشت؛ تا جایی که فیلمی به او تحمیل نشود.
مصداق این حرف این روزها گریبان گیشه سینماها را گرفته است. ۸- ۷ فیلمی که چند هفته‌ای است روی پرده رفته در مجموع فروش‌شان به ۱۵۰میلیون تومان هم نرسیده است و این نشان می‌دهد شورای صنفی نمایش از این پس باید قید سرگروه‌های سینمایی و سالن‌های اصلی تهران را برای اکران این فیلم‌ها بزند. چه دلیلی دارد فیلمی که با بودجه هنگفت دولتی ساخته شده و برگشت مالی آن توفیری در ادامه کار تهیه‌کننده و کارگردانش ندارد این‌گونه مورد توجه قرار بگیرد و البته حق خیلی از فیلم‌های بخش خصوصی را پایمال کند؟ تا همین جای کار هم خیلی از صاحبان فیلم‌های فرهنگی نیز به اکران محدود فیلم‌شان معترض هستند! این دیگر از آن اتفاق‌هاست.
عجیب‌ترین اعتراض هم متعلق به کارگردان «پرچم‌های قلعه کاوه» است؛ فیلمی که شورای صنفی نمایش در اقدامی عجیب‌تر قراردادی هفت‌هفته‌ای با پخش‌کننده آن برای سرگروه سینما آزادی بسته بود تا این سینما در دوره جدید فعالیت‌اش برای اولین بار، نمایش فیلم برای تعداد زیادی صندلی خالی را هم تجربه کند. آمار و ارقام فروش «پرچم‌های قلعه کاوه» به نوبه خود جالب است.
این فیلم بیشتر روزها فروشی کمتر از ۱۵۰‌هزارتومان دارد. در این میان فروش این فیلم در دو سالن سینماهای آزادی و فرهنگ بی‌نظیر است. سینما فرهنگ که از تاریخ تاسیس‌اش تاکنون کمتر صندلی بدون تماشاگر به خود دیده در روز ۲۱ مردادماه- در یک روز نه یک سانس- فقط ۲۸‌هزار تومان فروش داشت و این مبلغ با توجه به بلیت ۲هزار تومانی این سینما یعنی ۱۴‌تماشاگر! در همین روز تنها ۲۰تماشاگر به تماشای این فیلم در سینما آزادی نشستند.
اما سینمادار راه‌حلی برای این مشکل پیدا کرد و سانس‌هایی از فیلم را در روز به فیلم دیگری اختصاص داد؛ اتفاقی که البته تخلف محسوب می‌شد و با اعتراض کارگردان «پرچم‌های قلعه کاوه» روبه‌رو شد تا از اکران نامناسب فیلمش گلایه کند. نوری‌زاد بهتر از هرکسی می‌داند فیلمی که بفروش باشد در همان تک‌سانس وضعیت‌اش روشن می‌شود. فیلمی که در یک سانس به تعداد انگشتان دو دست تماشاگر دارد به نظر شما در طول یک روز اتفاق غیرمنتظره‌ای برای آن رخ می‌دهد؟
به غیر از «پرچم‌های قلعه کاوه» که اتفاقا تیزر تلویزیونی زیادی دارد، برای «خاک سرد» هم این اتفاق افتاده است. سینما آفریقا به‌رغم پیش‌بینی‌های قبلی برای «دیوار» خوش‌یمن نبود. فیلم محمدعلی طالبی در نهایت شکست خورد و بعد از ۵هفته به فروشی معادل ۱۲۰‌میلیون تومان در اکران تهران دست یافت تا «خاک سرد» جایگزینش شود؛ فیلمی که باز هم قراردادی ۴ هفته‌ای با سینمای سرگروه بسته و به نظر می‌رسد سینما آفریقا را تا پایان ماه رمضان نیمه‌خالی نگه دارد. صرف‌نظر از حضور ستاره‌ای چون محمدرضا فروتن در این فیلم، از همان ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود که فیلم سبحانی، تماشاگر آنچنانی در اکران عمومی نخواهد داشت.
البته برای فیلمی که ۳‌سال از ساختش می‌گذرد و ۲‌سال است پشت خط اکران مانده، نمایش در سینمای سرگروه بهترین اتفاق است. نکته قابل تامل این است که اکران قبل از عیدفطر برای سینمادارها معمولا اکران مرده‌ای محسوب می‌شود؛ اکرانی که معمولا بخشی از آن با ماه رمضان تداخل پیدا می‌کند تا عملا کلک فیلم‌ها کنده شود. با نگاهی گذرا به فهرست فیلم‌های روی پرده که اتفاقا امسال تعدادشان بیشتر از سال‌های قبل شده دلیل ریزش مخاطب را می‌فهمیم. به فهرست فیلم‌های قبلی، «حقیقت گمشده»، «مینای شهر خاموش»، «سربلند» و «روز برمی‌آید» را اضافه کنید. در میان این لیست بلندبالا به مورد تماشاگرپسندی برمی‌خورید؟ قطعا راه‌حل را باید از شورای تخصصی صنفی نمایش پرسید.
۲) سخنگوی انجمن سینمادارها چندی قبل سینماهای اکران فیلم‌های فرهنگی را اعلام کرد. مرکزی، پایتخت، سپیده، جمهوری و حافظ اسامی سالن‌هایی است که به‌زودی فیلم‌های خاص در آنها روی پرده می‌رود. یک روز بعد از این ماجرا طبق معمول صدای اعتراض اهالی سینما بلند شد. آنهایی که بیشتر فیلم نفروش ساخته بودند، بیشتر اعتراض کردند؛ اینکه عادت کرده‌اند به این کم‌لطفی‌ها و سینماهای جنوب‌شهر به درد فیلم‌های ما نمی‌خورد. دست آخر هم چند ناسزا بار فیلم‌های تجاری کردند که سینمای ایران را دارد نابود می‌کند.
محض اطلاع ۱۰‌فیلم انتهای جدول فروش فیلم‌های ایرانی را در سال قبل به ترتیب از آخر به اول با رقم تقریبی فروش‌شان در اکران تهران معرفی می‌کنم. فرش ایرانی: ۵ میلیون تومان، گوشواره: ۸ میلیون تومان، شب بخیر فرمانده: ۹میلیون تومان، عیسی می‌آید: ۹‌میلیون تومان، از دوردست: ۵/۹میلیون تومان، گرداب: ۱۲‌میلیون تومان، آرامش در میان مردگان: ۱۲ میلیون تومان، مسیح: ۵/۱۶میلیون تومان، خدا نزدیک است: ۲۰میلیون تومان و زاگرس: ۲۲ میلیون تومان.از میان این ۱۰ فیلم که اتفاقا همه‌شان فرهنگی هستند۵ فیلم، سینمای سرگروه در اختیار داشتند و متاسفانه کمترین فروش این سالن‌‌ها در سال‌۸۶ متعلق به همین فیلم‌هاست. مشت نمونه خروار است.
اگر این فیلم‌ها قابلیت جذب تماشاگر را داشتند در همین تعداد سینماهای محدود ضریب اشغالی‌شان این‌قدر اندک نبود. مثلا «شب بخیر فرمانده» که در بهترین زمان ممکن (عید نوروز) با سرگروهی سینما استقلال و با تعداد متوسط ۹‌سالن روی پرده رفت، اگر ۲۴‌سالن در اختیار داشت، معجزه‌ای برای فیلم رخ می‌داد؟ اگر سینما فرهنگ (که اغلب این ۱۰‌فیلم حتی برای مدتی کوتاه آن را در اختیار داشتند) در طول دو هفته ۵میلیون به فروش یک فیلم فرهنگی اضافه می‌کند، همین سینما برای یک فیلم تجاری روزانه به طور متوسط ۲‌میلیون تومان بلیت می‌فروشد.
حساب فیلم‌های فرهنگی نیمه‌تجاری که اغلب بازیگر دارند و داستانشان برای اکثر تماشاگران قابل فهم است به کنار، اما بیشتر این اعتراض‌ها متعلق به فیلمسازانی است که اصلا اعتقادی به ارتباط گسترده با مخاطب ندارند؛ پس چه اصراری است که بهترین سالن‌های شهر که اتفاقا تعدادشان بسیار اندک است به این نوع فیلم‌ها تعلق بگیرد. به نظر شما فیلم‌هایی مثل «ساکنین سرزمین سکوت» و «دانه‌های ریز برف» اگر ۵۰‌سالن در اختیار داشتند در پایان اکران‌شان چه مبلغی در گیشه عایدشان می‌شد؟
۳) اکران تله‌فیلم‌ها مدتی است که تبدیل به یک اپیدمی برای فیلمسازان و تهیه‌کنندگان سینما شده است. اگر تا دو سال قبل این موضوع سودای کارگردانان جوان بود تا به نحوی فیلم‌شان دیده شود و رسما وارد جرگه فیلمسازان حرفه‌ای شوند این روزها وجه دیگر این ماجرا آشکار شده است.
به غیر از «ده رقمی» که حساب‌اش از بقیه جداست و پدیده‌ای (برای اینکه بنا به دلایلی فقط ممکن است یک‌بار اتفاق بیفتد.) در این عرصه به حساب می‌آید مقصر اصلی این ساده‌انگاری فیلمسازی فقط جشنواره فیلم فجر است؛ فستیوالی که چند سالی می‌شود برای پررونق‌‌نشان‌دادنش، درهای خود را به روی هجوم بی‌رویه تله‌فیلم‌ها باز کرده تا به‌این شکل در حق بقیه فیلمسازها اجحاف کرده باشد. «سربلند» و «روز برمی‌آید» جزو این دسته‌اند. فیلم اول به دلیل مضمونش و فیلم دوم به خاطر سرمایه‌گذاری تلویزیون در تولید آن سال قبل در جشنواره پذیرفته شده و به نمایش درآمدند.
سال قبل‌تر نیز برای چند فیلم دیگر این اتفاق افتاد و آنها هم در صف اکران قرار گرفتند اما هرگز روی پرده نرفتند. با نگاهی گذرا به هر دو فیلم می‌شود ساختار تلویزیونی آنها را فهمید. اینکه در وزارت ارشاد یا شورای صنفی نمایش هیچ قانونی در این زمینه وجود ندارد و هرکس زورش بیشتر باشد در نهایت به نتیجه می‌رسد، نکته‌ای قابل تامل است. از آنجا که اکثر این فیلم‌ها با مشارکت تلویزیونی ساخته می‌شود (گویا در مورد «سربلند» کارگردانش این موضوع را تکذیب کرده) طبیعی است تیزر مجانی نیز در اختیارشان قرار بگیرد. همین مسئله تهیه‌کنندگان تله‌فیلم‌ها را برای اکران فیلم‌شان مصمم‌تر می‌کند. پخش گسترده تیزرهای «روز برمی‌آید» تقریبا یک‌هفته‌ای قبل از اکران این فیلم آغاز شده بود و همچنان از شبکه‌ ۳ ادامه دارد. درمورد «ده رقمی» هم این قضیه صدق می‌کند.
حداقل نیمی از فروش ۷۰۰‌میلیونی این فیلم را باید مدیون پخش تیزرهای متعدد آن بدانیم؛ اینجاست که نبرد نابرابر فیلم‌های ویدئویی (که با هزینه‌ای حدود ۹۰ – ۸۰ میلیون تولید می‌شود) با فیلم‌های سینمایی کامل می‌شود و آب از آب هم تکان نمی‌خورد. بعد از موفقیت «ده‌رقمی» در اکران بود که هر صاحب تله‌فیلم در حال تولید عنوان می‌کند که قصد دارد فیلمش را اکران عمومی کند. راه‌حل خوبی است؛ قضیه با یکی، دو بازیگر حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای تلویزیونی و با کمی پارتی‌بازی به نتیجه می‌رسد؛ دیگر دردسرهای هفت‌خوان پروانه ساخت سینمایی را هم نداری.
اگر کمی هوشمندانه عمل کنی، می‌توانی حتی این موضوع را از عوامل و بازیگران تله‌فیلمت پنهان کنی تا دستمزد بیشتری به آنها ندهی؛ خصوصا اینکه اگر عضو شورای صنفی نمایش باشی این توانایی را داری که در عرض کمتر از ۳ماه فیلمت را بسازی و با قراردادی عالی روانه اکران عمومی کنی. حتی می‌توانی پروانه ساخت فیلمت را بعد از پایان فیلمبرداری بگیری! شما اگر فیلمساز بودید و این امکانات را در اختیار داشتید کدام روش را برای ساخت فیلم انتخاب می‌کردید؟
احسان ظلی‌پور
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید