پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


وقتی جهان متعلق به کودک نوپاست


وقتی جهان متعلق به کودک نوپاست
▪ سؤال: كودك نوپای ما از من و پدرش حرف شنوی ندارد، او بچه های دیگر را تهدید می كند، اشیا را پرت می كند، گاز می گیرد و كتك می زند، چطور می شود او را از این رفتار بازداشت؟
ـ جواب: آیا به نظرتان می رسد كه كودك نوپای شما می خواهد همه اصول و قوانینی كه شما برای او وضع می كنید نقض كند؟ آیا او كودكان همبازی اش را كتك می زند و هل می دهد؟ آیا او همه اصول ایمنی را زیرپا می گذارد؟ بله. البته كه همین طور است! این ها همان چیزهایی هستند كه تصور می شود هر بچه ای در سن او انجام بدهد!(اگر كودك نوپای شما چنین نمی كند شما باید خود را سرزنش كنید!) اگرچه چنین رفتارهایی والدین را آشفته می كند، اما باید به طرز تلقی كودك توجه كرد. از دید او تمام جهان متعلق به اوست، همه به خاطر منافع اوست كه وجود دارند. اگر كسی سر راه اوست، باید از سر راه برش دارد! بچه ای كه این طور فكر می كند هیچ مشكلی ندارد. این غریزه بقا است، روشی است كه كودك شما به مدد آن از رشد و بزرگتر شدن خود اطمینان می یابد.
گرچه انتظار می رود از یك نوپا چنین رفتاری سر بزند اما قطعاً وقتی او بزرگتر شود قابل قبول نیست. از این جا است كه قاعده وضع محدودیت ها لحاظ می شود. این قاعده تربیتی مهمی است كه والدین در این سن باید آن را درك كنند. این كه شما مایلید به كودك نوپای تان بیاموزید كه به چه حدود و قوانینی احترام بگذارد به وضع مجموعه ای از محدودیت ها منجر می شود؛ بعضی قوانین مثل «تنها در خیابون نَدو» یا «كسی را كتك نزن». توجه كنید كه كودك در این سن هنوز آمادگی اطاعت از قوانین را ندارد، به این دلیل ساده كه ذهن او هنوز نمی تواند درك كند كه نقض قوانین پیامدهایی دارد. برای درك پیامد یك مساله، ذهن فرد بالغ قادر است یك فرایند سه مرحله ای را به این منظور طی كند:
۱) كسی را كتك نزن.
۲) اگر كسی را كتك بزنم تنبیه خواهم شد.
۳) بنابراین كسی را كتك نمی زنم. این روند كاملاً معنی دار است، نه؟ بله. البته برای ذهن ما معنادار است. اما یك كودك نوپا نمی تواند این روند استدلال و استنتاج را تا مرحله سوم طی كند. كودك شما احتمالاً می تواند درك كند كه شما به او گفته اید«كسی را كتك نزن» و این كه اگر كسی را كتك بزند تنبیه خواهد شد، اما ذهن كوچك و رشد نیافته او قادر به استنتاج نیست كه: «بنابراین، من دیگر كسی را كتك نخواهم زد چون دوست ندارم تنبیه شوم.»
با تكرار چرخه مكرر و خسته كنده اجبار و تحمیل قوانین، شما نهایتاً سومین مرحله در فرآیند فوق را به كودكتان می آموزید. او ممكن است آن را طی چند ماه یا حدود یك سال بیاموزد. اما وقتی شما بارها و بارها این قوانین را با زور اجرا می كنید شما در حقیقت اجازه می دهید كه ذهن كوچك او فرایند فوق را آن قدر تكرار كند تا زمانی كه به حدی رشد كند كه به قوانین احترام بگذارد و از آن ها اطاعت كند. این مساله ما را به یك اصل بسیار مهم تربیتی رهنمون می شود.
● درگیری تان را خردمندانه انتخاب كنید
در این سن كودكان نوپا قادر نیستند از همه قوانین پیروی كنند، قوانین مرتبط با اصول ایمنی، رفتار اجتماعی، و زندگی خانوادگی و نظایر این ها. اگر شما سعی كنید یك كودك هجده ماهه را مجبور كنید كه از تمام قوانینی كه انتظار دارید یك كودك سه ساله از آن ها پیروی كند؛ متابعت كند، در این صورت شما تمام روز را به تنبیه فرزندتان خواهید گذراند. كودك شما پیروی از قوانین را نخواهد آموخت؛ بلكه تنها می آموزد كه دنیا مملو از جنگ و تنبیه است. ما به شما پیشنهاد می كنیم كه قوانینی كه احساس می كنید اهمیت بیشتری دارند انتخاب كنید و تصمیم بگیرید كه كدام قوانین و حدود ارزش دعوا و مرافعه ندارد. برای مثال، شاید این مساله مهم باشد كه كودك شما بیاموزد نباید در خیابان دستش را از دست شما جدا كند و به خیابان بدود، یا نباید با اشیاء سخت به شیشه های در و پنجره بكوبد. این ها قوانین تقریباً مهمی هستند. اگرچه وقتی كودك نوپای شما بخواهد با اسباب بازی پلاستیكی اش به دیوار بكوبد، یا در دالان بی خطر منزل تان دستش را از شما جدا كند و بدود؛ ممكن است كمی برای شما ناراحت كننده باشد یا از نظر ایمنی كمی احتمال خطر باشد، اما احتمالاً ارزش كشمكش ندارد. در حقیقت وقتی شما به او اجازه می دهید كه آزادانه در اطراف گشت بزند، چیزهای تازه را امتحان كند، سر و صدا راه بیندازد و كمی شلوغ و نامرتب باشد؛ شما به سادگی به او اجازه داده اید كه یك كودك نوپا باشد(چنان كه هست). چیزهای كوچك و كم اهمیت را فراموش كنید و توجه تان را به مسایل مهم تر معطوف كنید. در این صورت شما به جای ادب كردن كودك تان، وقت بیشتری خواهید داشت كه صرف بازی كردن با او خواهید كرد.
منبع : روزنامه جوان