چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

آمریکای لاتین؛ در راه قطع وابستگی


آمریکای لاتین؛ در راه قطع وابستگی
حدود پنج قرن از پافشاری و تلاش كشورهای آمریكای لاتین برای رسیدن به استقلال و عدم وابستگی می گذرد؛ كشورهایی كه برای رهایی از چنگ استعمارگران و تسلط استكباری آنان كه بی رحمانه بر تمامی اركان اجتماعی، اقتصادی این كشورها احاطه پیدا كرده بود، تلاش زیادی كردند.
امپریالیسم با كنترل مكانیسم های اقتصادی، تجاری این كشورها، به گونه ای عمل می كرد كه آنها را زیر سلطه خود داشته باشد تا این حكومت ها نتوانند داعیه استقلال و عدم وابستگی داشته باشند.
ایالات متحده آمریكا كه اكنون ظاهرا استقلال این حكومت های آمریكای لاتین را به رسمیت شناخته مدت زمان زیادی این كشورها را به زیر سلطه استعماری خود داشت و با روی كار آمدن جنبش های خودجوش مردمی و استقلال طلبانه مجبور به دادن استقلال های ظاهری شد.
به طور مثال حكومت هایی مانند كلمبیا و بولیوی یا اكوادور كه نمونه هایی از این گونه كشورها هستند.
در این كشورها مایه های مردم سالاری از دیگر كشورها بیشتر است. رسانه ها منعكس كننده افكار عمومی هستند، موسسات دموكراتیك توسعه بیشتری پیدا كرده اند و تكیه بر عموم مردم بیشتر است تا یك طبقه برگزیده و انحصاری.
طبق نظریه «آتیلیو بارون» كه كارشناس علوم سیاسی در منطقه آمریكای لاتین است، این كشورها دارای امواج بیشتری از دموكراتیزه شدن بودند و اصلاحات اقتصادی كه در این كشورها صورت می گرفت آنها را به سوی دموكراسی سوق می داد. به همین دلیل كمتر از دیگر كشورهای آمریكای لاتین تحت تاثیر قدرت های خارجی قرار گرفتند و پایه های اساسی دموكراسی را پایه گذاری كردند چیزی كه امروز نشانه های آن را در حكومت هایی نظیر بولیوی، ونزوئلا، مشاهده می كنیم.
به عقیده این كارشناس، در جهان حكومت های ملی با اصول دموكراسی شناخته می شوند و هرچه كه حكومتی مردمی تر باشد و به خواسته های مردم اهمیت بیشتری بدهد می تواند توانایی بیشتری برای رهبری سیاست های اقتصادی و اجتماعی كشورش داشته باشد و كشور را به سوی توسعه و پیشرفت رهنمون سازد.
یكی دیگر از علائمی كه یك حكومت ملی و دموكراتیك را در میان كشورهای آمریكای لاتین صرف نظر از غنی بودن یا فقیربودن مشخص می سازد مسئله تحقق آزادی در این كشورهاست.
هرچه قدر كه مردم آزادی بیشتری برای مشاركت در امور سیاسی و سرنوشت سیاسی خود داشته باشند آن حكومت مردمی تر و دموكراتیك تر است. به طور مثال در خود آمریكا انتخابات ریاست جمهوری كه در سال ۲۰۰۴ میلادی انجام شد رای دهندگان برای انتخاب كاندیداهای محافظه كار یا دموكرات خود شانس داشتند و مختار بودند كه كاندیدای موردنظر خود را انتخاب كنند و معمولاً كاندیداها كه به شركت های بزرگ وصل هستند برای فعالیت های تبلیغاتی خود شعارهای مشابه و عامه پسندی می دهند از جمله رسیدگی به نیازهای مردم به خصوص خواسته های اقتصادی، ایجاد رفاه و نظایر آن.
یا مثلاً در بولیوی آنچه كه در مورد انتخاب «اوو مورالس» اتفاق افتاد خواسته عموم مردم برای تشكیل یك دولت ملی و مستقل و به دور از هرگونه وابستگی به قدرت های خارجی بود.
مردم بولیوی می خواستند كنترل بر گاز و سایر منابع طبیعی خود را به دست بگیرند و بر منافع ملی شان تسلط كامل داشته باشند.
دستیابی به حقوق تحقق نیافته شان، حقوق زنان، حقوق سیاسی و سایر حقوق از دیگر خواسته های مردم بولیوی بود.
مردم بولیوی فردی را از میان خودشان یعنی از طبقه كارگر وكشاورز و زحمتكش جامعه انتخاب كردند نه فردی كه از طبقه خاص و مرفه جامعه باشد. هرچند كه در جوامعی مثل بولیوی با این ساختار جدید ممكن است مشكلات داخلی ظهور كند اما از آنجا كه حكومت مردمی و انتخاب شده از سوی آنان است از آن حمایت و مشكلات را به كمك یكدیگر حل و فصل می كنند.
مقایسه ای تطبیقی بین جوامع آمریكای لاتین با آسیای شرقی نشان می دهد كه كشورهای آسیایی از نظر آموزش، بهداشت و الگوهای زندگی اجتماعی پیشرفت بیشتری كرده اند. از سوی دیگر، كشورهای آمریكای لاتین به خاطر زیرساخت های سنتی اقتصادی كه وابسته به بیگانگان بود در شرایط كنونی قادر نیستند پله های پیشرفت و عدم وابستگی را سریعاً طی كنند و به همین دلیل اقتصاد این كشورها هنوز وابسته به سرمایه گذاری خارجی است به همین دلیل منافع اقتصادی هنوز در این كشورها به خارج سرازیر می شود.
در حالی كه در كشورهای آسیایی چنین نیست و اقتصاد پیشرفته و متكی به سرمایه های داخلی است و منافع هم به خارج نمی رود.
برنامه های جدید اقتصادی و اجتماعی كشورهای آمریكای لاتین هرچند كه با الگوگیری از یكدیگر انجام می شود و سعی دولتمردان این كشورها این است كه اقتصاد این كشورها را به سطح كشورهای پیشرفته منطقه برسانند. اما به دلیل مشكلاتی كه در این كشورها وجود دارد و بیشتر آنها مربوط به سال های استعماری گذشته است هنوز موفق به این كار نشده اند. از سوی دیگر، واشنگتن نیز هنوز در تلاش است برای تأمین منافع خود كشورهای آمریكای لاتین را به نوعی زیر سلطه خود داشته باشد و اگر این منافع به طور كلی از حیات اقتصادی ایالات متحده حذف شود این كشور چگونه می تواند داعیه برتری اقتصادی و تجاری در جهان را داشته باشد؟
نوشته نوام چامسكی
ترجمه: فریده شریفی
منبع : روزنامه کیهان