چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هویت و موجودیت جنگ سرد جدید


هویت و موجودیت جنگ سرد جدید
سال ها از پایان رسمی " جنگ سرد " و جهان دوقطبی گذشته است و نزدیک به دو دهه است که افکار عمومی بین المللی تمایل دارد تا ابرهای خاکستری تهدید و جنگ را بر فراز زمین حداقل در اشکال بزرگ و فرامنطقه ای به فراموشی بسپارد. زمانی که "فرانسیس فوکویاما " مغرور از پیروزی غرب لیبرال بر شرق سوسیال ندای " پایان تاریخ " را سر داد تا به امروز که این نظریه پرداز خود نیز بر بطالت این توهم اذعان می دارد، هنوز کارشناسان و سیاستمداران برای پذیرش وجود یک جنگ سرد جدید با مفاهیم متفاوت از خود خساست نشان می دهند.
در این واقعیت نمی توان هیچ شک نمود که جنگ " سرد ایدئولوژیک " قبلی در قالب صف آرائی دو بلوک رقیب غرب لیبرال و شرق سوسیالیست با فروپاشی اردوگاه شرق و به خصوص فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه نود میلادی برای همیشه به سر آمده است. اما کمتر از دو دهه وقت لازم بود تا تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی قاعده و قانون رقابت و تغییرات دیالکتیکی خود را به اثبات برساند. تفاوت در مفهوم روابط بین الملل با نظام رقابت های ژئوپلتیک یا به تعبیری دیگر عبور از ذهنیت مجرد به عینیت ارگانیکی، نشان می دهد که در جهان کنونی چینش های سیاسی، نظامی و اقتصادی در حیطه رقابت های پراگماتیستی یک واقعیت انکار ناپذیر می باشد. همیشه منافع متفاوت بین حوزه های ژئوپلتیک در موقعیت هائی چون شمال – جنوب، صنعتی – کشاورزی، وارد کننده – صادر کننده، برخوردار از منابع انرژی – متقاضی انرژی و متروپل – مستعمره، می تواند قاعده رقابت یا همکاری را در جهان سامان دهد. اگر در سال ۱۹۹۱ با فروپاشی شوروی ناقوس پایان جنگ ایدئولوژیک برای برتری بر حوزه های نفوذ در اروپا ی دو پاره شده و اعم مناطق جغرافیائی به صدا در آمد، جنگ سرد جدید با هویت نوین موجودیت خود را با پشت سر گذاشتن دوران گذار هزاره دوم به هزاره سوم با تکثری که در ساخت منافع ملی اضلاع قدرت در آستانه ظهور ملی گرائی روسی – تولد اژدهای زرد چینی و همچنین هویت های سیال و ژلاتینی سیاسی، قومی، مذهبی و فرهنگی چون بنیادگرائی تروریستی در کناره های موج های تمدنی موجودیت خود را مفهوم بخشید.
در این فضای جدید از یک طرف رقابت – همکاری بین اضلاع قدرت بین المللی هم در درون غرب لیبرال شکاف ایجاد کرد و هم اینکه بزرگان شرقی را به سمت بازستانی حقوق خود از خزانه بین المللی بیش از پیش ترغیب کرد. منطقه گرائی اتحادیه اروپائی و تفکیک سود و زیان خود از شراکت تاریخی با ایالات متحده هر چند که هنوز در ابتدای راه است ولی دروازه آخرین دژهای تسخیر ناپذیر غرب در قرن بیستم را در مقابل بازیگران تازه یا مدعی سهم بیشتر گشود. اما آنچه که بیش از همه بازگشت نوع دیگری از جنگ سرد را که این بار بر اساس بازی پراگماتیستی رقابت – همکاری سامان یافته بود، اعلام کرد، بار دیگر روسیه به عنوان میراث دار شوروی سابق و متحد جدید و جویای نامی چون چین بوده است. یکجانبه گرائی واشینگتن و روحیه " تاجر خسیس " بودن اروپائی، محور مسکو – پکن را به سمت شروع یک بازی مبتنی بر " بقا در منازعه " سوق داد. نبرد پنهان این دو کشور با همتایان غربی خود که در طی یک دهه از قانون تمکین به هژمونی برتر تاثیر می پذیرفت پس از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر و دیکته سرشار از اشتباه ایالات متحده برای تثبت و نهادینه کردن ابرقدرت یکجانبه نگر در عرصه ژئوپلتیک جهانی، موجودیت خود را به رخ کشید. سفر ۱۲ ژوئیه " سرگی لاورف " وزیر امور خارجه روسیه به چین و مذاکره با " هوجین تائو " رئیس جمهوری و دیگر رهبران پکن در خصوص حل و فصل تمام اختلافات مرزی گویای رویکرد استراتژیک این دو کشور بوده است. این زمان برای شروع جشن موجودیت با توجه به نبرد گرم و خونبار واشینگتن با جنبش های تروریستی – اسلامی پیرو القاعده و مقاومت شورشیان ناسیونالیست عرب در بین النهرین در طی جنگ عراق فرصت مطلوب و مورد انتظار را به رقبای شرقی ارزانی داشت. در چنین شرایطی ایالات متحده به جای تصحیح اشتباهات خود، بیش از پیش به حیطه فضای منازعه پای نهاد و با اصرار بر گسترش ناتو به سمت شرق و حوزه نفوذ روسیه، بحث استقرار سیستم سپر دفاع موشکی در جمهوری چک و لهستان، استقلال کوزوو و دخالت آشکار در کشورهای اوکراین، گرجستان، تایوان و تبت رقبای شرقی را به مبارزه طلبید. این درست است که هم اکنون روسیه و چین به لحاظ اقتصادی پیوندهای استراتژیکی با واشینگتن و مجموعه غرب دارند ولی همین گستردگی پیوند نیز در حالی که حامل فرصت می باشد به لحاظ رقابت در متن و حاشیه می تواند خود نماد تهدید هم تلقی شود. سفر " نیکلای پاتروشف " دبیر شورای امنیت ملی روسیه به منطقه آمریکای لاتین و مذاکرات مهم وی در کوبا با رهبران این کشور در خصوص گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی و نظامی و هم زمان سفر " هوگو چاوز " رئیس جمهور ضدآمریکائی ونزوئلا به روسیه و انعقاد پیمان های بزرگ اقتصادی و نظامی با مسکو بازتاب این فضای جدید می بایست تلقی شود. پاتروشف در دیدار با " رائول کاسترو " رهبر جدید کوبا می گوید " رهبران مسکو و هاوانا قصد دارند در خصوص احیا، توسعه و تعمیق روابط سنتی خود در همه زمینه ها همکاری کنند ". روز یکشنبه ۳ اوت نیز چاوز اعلام کرد " هر ۲۴ سوخوی خریداری شده از روسیه به ونزوئلا منتقل شده و آماده دفاع از این کشور در مقابل تهاجمات امپریالیستی می باشند ". این در حالی است که رهبران روسیه و کشورهای حوزه آمریکای لاتین در هفته های اخیر بارها اعلام کرده اند که قصد ایجاد پایگاه های نظامی و تنش با آمریکا را ندارند ولی اکثر تحلیلگران این اقدامات را در راستای مقابله در مورد استقرار سپر موشکی آمریکا در اروپا ارزیابی می کنند. دبیر شورای امنیت ملی روسیه همچنین این پیام " دمیتری مدویدف " رئیس جمهوری روسیه را به رائول کاسترو ابلاغ کرد که در آن بر گسترش همه جانبه مناسبات دو کشور تاکید شده است. هم زمان با تحولاتی که در آمریکای لاتین در حال انجام است " گونزالو گالیگوس " معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در خصوص فروش ۲۰ سیستم دفاع ضدهوائی، ۱۲ فروند هواپیمای ترابری نظامی و ۲۴ فروند جنگنده سوخوی روسی به کاراکاس به شدت اظهار نگرانی کرده است. به هر حال جنگ سرد جدید در هیبتی تازه از راه رسیده است و اینکه هنوز بسیاری این واقعیت را نمی پذیرند، بیشتر ناشی از درک سنتی از جنگ سرد قدیمی می باشد که ابعاد متفاوتی را از خود بروز می داد یا اینکه فکر می کنند زمینه های همکاری در سطح قدرت های بزرگ غربی و شرقی نقض کننده وجود یک هویت در قالب جنگ سرد خواهد بود.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید