چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گرجستان کاتالیزور جنگ سرد جدید


گرجستان کاتالیزور جنگ سرد جدید
از آنجا که یک‌ جانبه گرایی آمریکا در روابط بین‌المللی با نقض گسترده‌ی قوانین و حقوق بین‌المللی و دامن زدن به جنگ سرد جدید همراه است، بحران اخیر گرجستان را به عنوان کاتالیزور این جنگ ناشی از نقض تمامیت ارضی کشورها مورد توجه قرار می‌دهیم. قفقاز منطقه‌ای با اقوام، زبان و ادیان گوناگون است و به همین دلیل آن را موزاییک اقوام نامیده‌اند.
این منطقه چون در بین دو دریای خزر و سیاه قرار دارد، آن را دروازه‌ی اروپا به آسیا و بالعکس نیز نام می‌برند. این سرزمین توسط رشته کوه قفقاز به دو منطقه‌ی شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. قفقاز شمالی با جمهوری‌های داغستان ، چچن و اینگوش، اوستیای شمالی و بالکا بخشی از فدراسیون روسیه است. قفقاز جنوبی شامل جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است و این جمهوری‌ها پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۸۹ به استقلال دست یافتند.
قفقاز جنوبی یکی از پر تنش‌ترین مناطق جهان است، به طوری که بحران قره‌باغ و جدایی طلبی در گرجستان، از پیچیده‌ترین بحران‌های جهان می‌باشد که ریشه در سیاست‌های حاکمیتی شوروی سابق دارد.
گرجستان پس از استقلال با سه منطقه‌ی جدایی طلب آجارستان، آبخازیا، و اوستیای جنوبی روبرو شد و راه گرایش به غرب را انتخاب کرد و طی تغییر و تحولی موسوم به انقلاب "گل رز" به پیروی از سیاست‌های آمریکا گروید. ساکاشویلی رییس جمهور کنونی که یکی از رهبران غربگرای انقلاب رنگین بود با حمایت از روند چچن، گرجستان را به پایگاه تضعیف روسیه قرار داد و از این طریق موفق به حل جدایی طلبان آجارستان در مرز ترکیه گردید.
روسیه که طی فرآیند مبارزه‌ی جهانی با تروریسم موفق به کنترل استقلال خواهی چچن شده بود، با تداوم حمایت از آبخازستان و اوستیای جنوبی، حمایت از جدای طلبی در گرجستان را زنده نگه داشت. در این وضعیت آمریکا توانست با حمایت از دریای خزر و جنوب روسیه اقدام نماید، به طوری که از یک سو موفق به ایجاد پایگاه‌های خود و تعطیلی پایگاه‌های روسیه در قفقاز جنوبی خصوصا گرجستان گردید. آمریکایی‌ها در سیاست کلی مهار ناسیونالیسم جدید روسی و هم چنین در راستای توسعه‌ی ناتو به شرق، اوکراین را به عضویت ناتو در آوردند. این دیدگاه در اجلاس اخیر تجارت با مخالفت آلمان و فرانسه همراه شد. آنها معتقد بودند چون گرجستان با بحران داخلی روبروست، نمی‌تواند تا حل آن به عضویت ناتو در آید.
از این رو ظاهرا می‌توان حمله‌ی گرجستان به اوستیای جنوبی را در راستای حل بحران‌ جدایی طلبی در گرجستان نامید. روسیه در دفاع از نیروهای حافظ صلح روسی و هم چنین دفاع از روس تباران اوستیای جنوبی پیش روی کرده و گرجستان را به دو نیم تقسیم کرد. این مقاله در ادامه به بیان چند مشابهت نسبت به بحران گرجستان می‌پردازد.
۱) مشابهت بحران گرجستان با صربستان:
صربستان در سال‌های ۱۹۹۵ به بعد به منظور تحکیم یوگسلاوی جدید به کوزوو که یکی از استان‌های جدایی طلب و مسلمان خود بود، حمله‌ی نظامی کرد تا جدایی طلبان را سرکوب نماید.
در این وضعیت آمریکا که از کانال دفاع از حقوق بشر و مسائل انسان دوستانه به مقابله با صربستان برخاسته و اقدام به حمله‌ی هوایی گسترده به تأسیسات نظامی و منابع ملی صربستان نمود، و این کشور را وادار به پذیرش اداره کوزوو توسط سازمان ملل کردند.
آمریکا که برای برقراری بزرگترین پایگاه نظامی در بالکان و نفوذ به دریای سیاه به تحریک کوزوو و اعلام استقلال آن یک جانبه با حدود ۴۰ کشور وارد عمل شد. این در حالی بود که قوانین بین‌المللی کوزوو را جزء کشور صربستان به حساب می‌آورد.
این دو منطقه با توجه به حمایت‌های واشنگتن و مسکو اقدام به جدایی طلبی از صربستان و گرجستان نمودند. هر دو منطقه مورد حمله‌ی کشورهای همسایه‌ی خود قرار گرفتند. جالب‌تر اینکه، آمریکا در حمایت از کوزوو به صربستان حمله نمود و روسیه نیز در حمایت از اوستیای جنوبی به گرجستان حمله نمود. از این رو می‌توان کوزوو و اوستیای جنوبی را کاتالیزور رقابت جنگ سرد جدید نامید.
به هر حال نمی‌توان از نظر دور داشت که بسیاری از مردم این چهار منطقه قربانی تفکر قدرت‌های جهان گردیده‌اند.
۲) مشابهت عملکرد امریکا و روسیه
امریکا و هم پیمانانش با نقض قوانین بین‌المللی و به طور آشکار با حمایت از جدایی طلبی کوزوو به صربستان حمله نمودند.
روسیه نیز در حمایت از شهروندان روسی تبار اوستیای جنوبی، به گرجستان حمله‌ی نظامی کرد.
با این تفاوت که امریکایی‌ها از استقلال یک جانبه‌ی کوزوو در مراحل بعدی به خاطر برقراری بزرگترین پایگاه نظامی در بالکان حمایت کردند.
ولی روس‌ها به خاطر امکان گسترش استقلال خواهی به کشورهای قفقاز شمالی، نه تنها از استقلال اوستیای جنوبی حمایت‌ نکرد، بلکه طرح پیوستن آن را به روسیه ارائه نمود.
روس‌ها معتقدند طرح اوستیای جنوبی در مشابهت با حمله کرواسی که هر دو با طرح امریکا شکل گرفته، به طوری که روس تباران اوستیای جنوبی همان سرنوشت کشتار و آواره شدن حدود ۲۰ درصد صرب‌های کرواسی را خواهد یافت.
به هرحال روس‌ها نام حمله‌ی خود را مقابله با جنگ نژادی نام نهادند و آمریکایی‌ها برای جذب حامی، بحران گرجستان را جنگ لوله‌های نفتی نامیدند، تا از توقف صدور انرژی آذربایجان به اروپا بهره‌برداری کنند.
۳) مشابهت تصمیم ایران و صربستان:
صربستان و ایران از متحدین مهم روسیه در مسائل بین‌المللی به شمار می‌آیند، در حالی که هر دو در بحران گرجستان ، موضع‌ بی طرفانه‌ای اتخاذ کردند. صربستان حمایت از عملکرد روس‌ها در گرجستان را حمایت از جدایی طلبی می‌داند که خودش درگیر آن است، یعنی در صورت هر گونه حمایت از روسیه، استقلال قطعی و همه جانبه کوزوو از صربستان، مواجه می‌شود. ایران که از استقلال کوزووی مسلمان به خاطر سرپیچی از قوانین بین‌المللی طفره رفته بود، چنانچه از عملکرد روسیه در گرجستان حمایت به عمل آورد؛ به هر صورت به اقدام خارج از حقوق بین‌المللی تن داده است، که می‌تواند در آینده‌ی نزدیک علیه ایران اسلامی بکار گرفته شود.
البته عملکرد روسیه در چالش‌سازی عملکرد یکجانبه گرای آمریکا، منافع ایران را در مجامع بین‌المللی بالاتر برده و امکان دفاع از شهروندان صرب تبار کوزوو را برای صربستان پدید آورده است.
پژوهشگر: حسین الله کرم
منبع: هفته نامه همت، شماره اول، ۴مرداد ۱۳۸۷.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید