چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جنگ سرد جدید به آمریکای لاتین رسید


جنگ سرد جدید به آمریکای لاتین رسید
جنگ دیپلماتیک بین مسکو – واشینگتن پس از هفته ها از منطقه مورد مناقشه قفقاز از حوزه های نفوذ روسیه به سمت حوزه نفوذ ایالات متحده در آمریکای لاتین رسید. اخراج سفرای آمریکا از بولیوی و ونزوئلا که به بهانه دخالت و تحریک شورش ها بر علیه " اووه مورالس " رئیس جمهوری بولیوی توسط واشینگتن از سوی لاپاز و سپس با حمایت کاراکاس از متحد فقیر خود انجام گرفت و متعاقب آن نیز واشینگتن عکس العمل متقابل نشان داد، ادامه بازی بزرگی است که از قفقاز شروع شده و فعلا در دیگر حوزه های ژئوپلتیکی خود را باز تولید می کند. تنش کنونی در آمریکای لاتین که انتظار می رود در روزهای آینده گسترش یافته و دامنه ی آن به نیکاراگوئه و اکوادور نیز برسد از جنس همان شطرنج سیاسی در عرصه بین المللی است که بازیگران با حرکت مهره های خود سعی در " کیش و مات " رقیب می کنند.
البته تمام این تحرکات تنها یک بازی صرف نیست که با گوشه چشم یک حامی بزرگ شروع شده باشد و بعد نیز با معامله بزرگان برای همیشه حل شود. ریشه مناقشات در ساختارهای نامتجانس و منافع متفاوت " متن و حاشیه " قرار دارد که به همین لحاظ در وضعیت سیر تکوینی سیاست های پراگماتیستی در دکترین سیاست خارجی بازیگران بزرگ و متحدین پیرامونی، تا زمانی که ساختار کلان روابط فی مابین تغییر نکند، پایانی بر آن قابل تصور نخواهد بود. نکته جالب در این میان بی اعتباری و عدم تعهد اکثر بازیگران بزرگ بین المللی نسبت به حقوق بین الملل، رعایت تمامیت ارضی دیگران، حقوق بشر و درک منافع متوازن متقابل بوده است. زمانی که در کوزوو برخلاف قوانین بین المللی و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپائی، آمریکا و پیمان نظامی آتلانتیک شمالی ( ناتو ) برای به رسمیت شناختن این استان شورشی از صربستان فراتر از قانون عمل می کنند می بایست انتظار به رسمیت شناختن اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان توسط روسیه را فردای بعد از جنگک قفقاز که به تحریک نیروهای ثالث توسط تفلیس انجام گرفت را داشته باشند. تجمع کشورهای با گرایش چپ بولیواری در آمریکای لاتین و سرشاخ شدن با قدرت بلامنازع بزرگترین هژمونی بین المللی متعاقبا با تحریک رقیب بحث همه پرسی ها و شورش های گسترده را در چهار استان ثروتنمد بولیوی در گرایش گریز از مرکز خود توجیه می کند. از آن سو نیز سفر " هوگو چاوز " رئیس جمهوری ونزوئلا در چند هفته گذشته به مسکو و انعقاد قراردادهای کلان اقتصادی و نظامی با روسیه که خشم واشینگتن را برانگیخت بازخورد چنین بازی های ژئوپلتیکی بوده است. فرود دو فروند هواپیمای بمب افکن استراتژیک توپولف – ۱۶۰ روسی در فرودگاه نظامی لیبرتادور در ونزوئلا در هفته اخیر چیزی نخواهد بود به جز بازتولید تصویری از ورود ناو جنگی آمریکائی به بندر پوتی در گرجستان که به زعم مسکو دخالت آشکاری در امور داخلی این حوزه پیرامونی بوده است.
روزهای ۱۰ تا ۱۲ سپتامبر که در ابتدا وقایع شورش های بولیوی انجام گرفت، روز بعد سفیر آمریکا از لاپاز اخراج شد و متعاقب آن در ۱۲ سپتامبر هوگو چاوز در حمایت از مورالس سرخپوست، عذر سفیر یانکی را از کاراکاس خواست دقیقا مشابه حوادث روزهای ۷ آگوست تا ۱۲ این ماه میلادی در حوزه قفقاز است. اینکه پشت تمام حوادث یک ماه اخیر در قفقاز و آمریکای لاتین دست های ایالات متحده و روسیه دیده می شود دیگر قابل کتمان نیست ولی آغازگر این بازی که ریشه در فردای فروپاشی شوروی داشته است بدون شک سیاستمداران و استراتژیست های حامی یکجانبه گرائی در واشینگتن بوده اند و ادامه دهندگان آن نیز به تبع فرصت مناسب بازآفرینی نقش هژمونیک منطقه ای و کسب حداکثر منافع ملی در چنین وضعیتی رهبران کرملین می باشند. در طی جنگ قفقاز به جهت ظهور و بروز ماهیت ذاتی آن برخلاف عصبانیت اولیه اتحادیه اروپائی، این ساختار منطقه ای هم اکنون سعی می کند با کم رنگ کردن نقش مداخله جویانه خود در این مناقشه از ترکش آسیب های آن در امان مانده و به نقش میانجی گرانه خویش به عنوان یک ضلع سوم بسنده کند. در حوزه آمریکای لاتین نیز به زودی باید شاهد نقش میانجی گرانه برزیل و آرژانتین به همراه اتحادیه اروپائی برای کنترل تنش های فزاینده حاشیه و متن بود که در شرایط کنونی هیولای جنگ سرد جدید را بیش از هر زمانی بر بالای سر جهان مدرن به جولان درآورده است. ورود غیر معمول ناوهای جنگی ناتو به دریای سیاه ظاهرا به بهانه حمل کمک های انساندوستانه به گرجستان عکس العمل مشابه اعزام رزمناو سنگین پتر ویلیکی ( پتر کبیر ) جهت شرکت در مانورهای نظامی با کشورهای آمریکای لاتین از سوی مسکو را به همراه داشته است. دامنه این جنگ ژئوپلتیک بین روسیه و آمریکا چنانچه به زودی تحت کنترل در نیاید و به اسب سرکش آن لگام زده نشود می تواند به خاورمیانه، شرق آسیا و اروپای شرقی نیز رسیده و ژلاتین کنونی نظام نوین بین المللی را تقویت و از ثبات بخشی در روابط بین المللی بکاهد. جنگ دیپلماتیک کشورهای عضو پیمان بولیواری با ایالات متحده با توجه به تجمع یک ائتلاف نسبتا مطرح چپگرایان در این حوزه که تا حدودی حیات خلوت واشینگتن تلقی می شود و نقش آفرینی روسیه به عنوان تنها کشوری که با برخورداری از میراث نظامی شوروی سابق هنوز قدرت نابودی آمریکا را دارد، ساکنان کاخ سفید را وادار می کند تا در روزهای آینده از دامنه مناقشات بکاهند. سیاست تهاجمی ایالات متحده در قفقاز و آمریکای لاتین در شرایط کنونی بزرگترین اشتباه از سوی رهبران واشینگتن و ایجاد فرصت مناسب برای مسکو جهت انداختن توپ در زمین رقیب خواهد بود. به همین دلیل و با درک پراگماتیستی از اوضاع است که هوگو چاوز در حمایت از متحد بولیویائی خود لحظه ای درنگ نمی کند و از پیش تمایل خود را برای میزبانی از بمب افکن های دورپرواز و ناوگان جنگی روسیه ابراز می کند. حوزه ژئوپلتیک عرصه بازی در چارچوب استراتژی – تاکتیک می باشد که سیاستمداران ورزیده با موقعیت سنجی در طی یک سیاست منسجم و خارج از تابوهای قومی – مذهبی و ایدئولوژیک – سیاسی از ظهور فرصت ها برای پیشروی یا عقب نشینی جهت کسب منافع ملی بهره خواهند گرفت. هرگونه اشتباه یا درک نادرست از فرصت ها و تهدیدات می تواند در موقعیت رقابت بزرگان، نظم جهانی را به مخاطره انداخته و در موقعیت تنش در حوزه های پیرامونی برای ساختارهای منطقه ای ویرانگر و خسارات جبران ناپذیر به همراه داشته باشد.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید