شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دموکراسی یا تهدید؟


دموکراسی یا تهدید؟
جمهوری اسلامی ایران که با روی کارآمدن نومحافظه کاران در ایالات متحده به عنوان جزیی از محور شرارت خوانده شد، از جمله کشورهایی است که در طرح مورد نظر واشنگتن قرار گرفته است. نوشتار زیر تحلیلی است پیرامون ابعاد مختلف طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا و چالش های فراروی آن در اجرای چنین استراتژی در جمهوری اسلامی ایران.
طرح خاورمیانه بزرگ برای نخستین بار در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ توسط کالین پاول وزیر امور خارجه وقت آمریکا مطرح شد. به باور تحلیل گران و استراتژیست های آمریکایی، خاورمیانه به دلیل برخورداری از ساختار ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و وجود ذخایر عظیم انرژی در دهه های آینده نقش کلیدی در صحنه سیاسی جهان ایفا می کند، بنابراین انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در این منطقه بسیار حائز اهمیت است. از این رو آمریکائیان طرح جدیدی را در دست اجرا دارند که اصلی ترین هدف آن حفظ اسرائیل و تثبیت رژیم صهیونیستی به عنوان عنصری همگون در بافت سیاسی منطقه و تسلط بر منابع نفتی خاورمیانه است. خاورمیانه بزرگ آمریکا عبارت است از کشورهای عربی به علاوه پاکستان، افغانستان، ایران، ترکیه و اسرائیل. آمریکا هدف خود را از ارائه طرحی که آن را در اختیار کشورهای بزرگ صنعتی نیز قرار داده است، حمایت از آزادی های مدنی، بسط و گسترش دموکراسی، تقویت جایگاه پارلمان، رسانه های گروهی، جامعه مدنی و طرح های سیاسی و اقتصادی و حمایت از انتخابات آزاد مطرح کرده است. بر این اساس کاخ سفید اعلام کرده است که ایالات متحده از برنامه های منطقه برای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اصلاح نظام آموزشی حمایت می کند و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادی های اجتماعی- سیاسی و استقرار دموکراسی پشتیبانی می کند. طرح خاورمیانه بزرگ با اهداف فوق به دنبال حوادث ۱۱ سپتامبر و تحولات پس از آن، که محور عمده آن «نظم نوین جهانی» بود، شکل گرفت و تروریسم و مبارزه با آن به محوری ترین استراتژی آمریکا در سیاست خارجی این کشور مبدل شد. کاخ سفید پس از حملات ۱۱ سپتامبر تدارک گسترده ای را برای حضور نظامی و دخالت در کشورها به بهانه مبارزه با تروریسم پیدا کرد و این مسأله سرآغاز بسیاری از تحولات پس از فرو ریختن برج های دوقلوی نیویورک گردید.
به باور حاکمان کاخ سفید شرایط و ساختار سیاسی و اقتصادی نامطلوب کشورهای خاورمیانه یکی از دلایل رشد تروریسم بین المللی می باشد و بنابراین طرح خاورمیانه بزرگ برپایه این فرض استوار است که انجام اصلاحات اقتصادی، ارتقاء حقوق بشر و استقرار دموکراسی در خاورمیانه، با افزایش مشارکت مردم منطقه در دست آوردهای توسعه اقتصادی و سرنوشت سیاسی کشورهایشان موجب کاهش نارضایتی و حذف تروریسم خواهد شد.
به این ترتیب بنا بر طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا مصمم است تا جوامع منطقه خاورمیانه بزرگ را دمکراتیزه کند! زیرا معتقد است که سرخوردگی مردم این منطقه از دولت های خود ،ثبات و امنیت منطقه و جهان غرب به ویژه آمریکا را تهدید می کند. با این حال بسیاری بر این باورند که هدف لشکرکشی های آمریکا با بهانه مبارزه با تروریسم، حفظ اسرائیل در منطقه است. حشمت الله فلاحت پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در خصوص طرح خاورمیانه آمریکا معتقد است: «آنچه آمریکایی ها دنبال می کنند یک طرح اسرائیل محور به لحاظ ژئوپلیتیک است. وی همچنین تصریح می کند که طرح فوق چند ویژگی دارد؛ اول حفظ منافع آمریکا در منطقه و مقابله با تهدیداتی است که منافع آمریکا را به خطر اندازد. دوم حمایت از سیاست هایی که در دستور کار نظم نوین مورد نظر آمریکا در منطقه است؛ سیاست هایی چون تلاش برای سکولاریسم کردن کشورهای خاورمیانه، مقابله با تفکر ضدآمریکایی و بهبود چهره آمریکا در منطقه به میزانی که اگرکشورهایی به این شاخص ها نزدیک باشند تحت سیاست های حمایتی آمریکا قرار می گیرند و مشمول تشویق می گردند و کشورهایی که از این شاخص ها دور باشند تحت سیاست های تنبیهی قرار می گیرند.»
ایران و طرح خاورمیانه بزرگ
مروری بر تلاش های نافرجام غرب برای براندازی نظام جمهوری اسلامی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون نشان می دهد که آمریکا به دلیل همسو نبودن سیاست هایش با اصول پذیرفته شده در نظام اسلامی همواره رفتارهای خصمانه ای علیه کشورمان اتخاذ کرده است.
این رفتارها در قالب تحریم های گسترده اقتصادی، کمک های مالی و پشتیبانی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی، بلوکه کردن اموال ایران و برخورد شدید در مجامع بین المللی با مواضع کشورمان در خصوص برنامه های هسته ای و تلاش برای اجماع گسترده جهانی علیه جمهوری اسلامی پیگیری و دنبال می شود. پس از طرح نظم نوین جهانی توسط نئومحافظه کاران کاخ سفید مخالفت های واشنگتن با سیاست های ایران صورت عینی وعلنی تری به خود گرفت و با دیده طرح خاورمیانه بزرگ جمهوری اسلامی در زمره کشورهایی قرار گرفت که به زعم آمریکا بایستی در جهت دمکراتیزه شدن حرکت کند.
حشمت الله فلاحت پیشه در خصوص اجرای طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در ایران می گوید: «ایران به دلیل عدم تطابق با الگوهای آمریکا و فقدان نظام سکولاریستی و چالش جدی با رژیم صهیونیستی از نظر آمریکا کشوری است که منافع آمریکا را در منطقه تهدید می کند و بر این اساس بایستی در مقابل آن سیاست های تنبیهی اتخاذ کرد.»
یکی از عمده ترین محورهای طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا مسأله هسته ای ایران است که با تهدیدات و تبلیغات گسترده تا مرز عملی شدن حمله به تأسیسات هسته ای ایران نیز پیش رفت اما به دلیل وحشت غرب از پیامدهای آن متوقف شد. بر اساس اطلاعات منتشر شده از منابع غربی، طرح حمله به ایران شامل فعالیت همزمان در سه جبهه گوناگون بود که در صورت اجرای موفقیت آمیز آن دولت بوش در برابر دو گزینه قرار می گرفت: نخست آن که اسرائیل به سایت های هسته ای ایران حمله کند و دیگر این که به رژیم صهیونیستی اجازه داده شود با حمایت های بین المللی و پشتیبانی آمریکا، اقدام به حمله کند. همزمان با این فرضیات موهوم تبلیغات گسترده و آماده سازی افکار عمومی مبنی بر خطرناک بودن ایران برای جامعه جهانی در دستور سیاستمداران کاخ سفید قرار گرفت.
طرح براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق حمله نظامی به حدی خام و حساب نشده بود که به محض افشای آن با واکنش تند بسیاری از تحلیل گران غربی روبه رو شد.
نیویورک تایمز به نقل از «نیکلای دی کریستوف» ضمن تاکید بر لزوم براندازی رژیم جمهوری اسلامی، اجرای این سیاست را از طریق حمله نظامی، غیرممکن خواند و نوشت:
«هدف اصلی ما باید براندازی رژیم در تهران باشد؛ اما اگر بوش یا کری در مورد سلاح های هسته ای بیش از اندازه به ایران فشار آوردند، ما نه از شر این رژیم رهایی خواهیم یافت نه از شر برنامه هسته ای اش! وی در ادامه ابراز امیدواری کرد که از طریق پیگیری سیاست« چانه زنی بزرگ »و برقراری روابط دیپلماتیک با ایران و همچنین انجام سرمایه گذاری تجاری، گردشگری و مبادلات آموزشی با این کشور، در آینده نه چندان دورشاهد یک« دموکراسی اسلامی طرفدار آمریکا »به صورت الگویی در خاورمیانه در تهران باشیم.» (نیویورک تایمز _ ۳۰/۲/۸۳)
طرح حمله به تاسیسات هسته ای ایران بعنوان محوری ترین سیاست طرح خاورمیانه ای بزرگ آمریکا، نه تنها مخالفت های شدیدی با آن صورت گرفت بلکه به یکی از نقاط اختلاف نظر آمریکا و اروپا تبدیل شده است.
آمریکا ایران را کشوری قانون گریز می داند که حکومت آن باید تغییر کند در صورتیکه اتحادیه اروپا آن را شریکی پیچیده می داند. اروپائیان با به قدرت رسیدن احزاب اسلامی در داخل تشکیلات حکومتی کشورهای منطقه مخالف نیستند زیرا برآنند که اغلب احزاب منتخب در کشورهای اسلامی احزاب میانه رو هستند و افراطیون در داخل جوامع اسلامی از اکثریت برخوردار نیستند. افزون بر این، کشورهای اروپایی مسئله تروریسم را به اسلام مرتبط نمی کنند. بعبارت دیگر اگر چه اروپا و آمریکا در اهداف با یکدیگر اشتراک منافع دارند، اما در تعریف تهدیدها و شیوه برخورد با آنها تفاوت های عمیقی میان آنها وجود دارد.
چالش ها و موانع
طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا از جهات مختلفی مورد انتقاد واقع شده است و واکنش های متفاوتی را برانگیخته است. کشورهای اروپایی نسبت به عملی بودن و موفقیت طرح خاورمیانه بزرگ به دیده شک می نگرند و نگرانند که سیاست جدید آمریکا موجب تشدید بی ثباتی و ناامنی و فروپاشی دولت های منطقه گردد. از سوی دیگر اروپا نگران است که نومحافظه کاران کاخ سفید با استفاده از این طرح ابتکار عمل را در منطقه خاورمیانه از دست اروپائیان بربایند. دولت های منطقه از سیاست های مداخله جویانه آمریکا نگرانند و این طرح را یک طرح امپریالیستی با چهره دموکراتیک می دانند که هدف آن گسترش هژمونی آمریکا بر منطقه و تسلط بر ثروت نفت آن می باشد. برخی تحلیلگران نیز طرح خاورمیانه بزرگ را عمدتاً یک حرکت تاکتیکی از سوی آمریکا جهت منحرف کردن افکار عمومی جهان از مشکلات سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه بویژه مشکلات ناشی از حمله به عراق می دانند.
پاره ای دیگر براین باورند که فرمول بندی مشخص آمریکا در این طرح به دلیل نادیده گرفتن شرایط منطقه، عدم اعتماد مردم و نیروهای منطقه به آمریکا، در نظر نگرفتن تنوع ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تحمیل یک راه نظامی با بکارگیری زور و همچنین عدم مشارکت نیروهای منطقه، ناپخته و غیرعملی است. چرا که به باور این عده تحقق دموکراسی با لشکرکشی های نظامی و روش های قهرآمیز میسر نمی باشد و برای شکل گیری چنین الگویی بایستی زمینه های آن طی فرآیندی بوجود آید. براین اساس نظریه پردازان سیاسی برای این طرح ارزش استراتژیک قائل نیستند و آنرا اساساً یک حرکت تاکتیکی از سوی آمریکا می دانند تا با استفاده از شعارهای آرمان خواهانه استقرار دموکراسی و انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه اشغال نظامی عراق و مشکلاتی را که در عراق با آن مواجه شده است و شکست برنامه های کاخ سفید را از کانون توجه جهان خارج سازد.حشمت الله فلاحت پیشه نماینده مجلس بر این باور است که «طرح خاورمیانه آمریکا فقط بر روی کاغذ مطرح است و در عالم واقعیت این طرح عملی نمی باشد» وی از شکست آمریکا در عراق و ناکامی کاخ سفید در برقراری صلح و ثبات در این کشور بعنوان نمونه ای یاد می کند که می تواند سیاست های واشنگتن را در کل منطقه مورد ارزیابی قرار گیرد. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید می کند که «ایجاد رژیم هایی که نباید با دشمنان آمریکا دوست باشند اساس استراتژی آمریکا در منطقه است اما آنها از پیگیری آن نتیجه عکس گرفتند. در عراق و افغانستان دولت سکولار موردنظر آمریکا روی کار نیامد و در هر دو کشور کابینه هایی با گرایش های اسلامی شکل گرفت و نیروهای جهادی توانستند قدرت را بدست بگیرند. از سوی دیگر نفوذ ایران در تحولات عراق و نقش بی بدیل کشورمان در صلح و ثبات منطقه و عدم محبوبیت و مشروعیت آمریکایی ها در منطقه مهمترین ضعف استراتژیک طرح خاورمیانه آمریکا به شمار می رود و در عمل ما شاهدیم که آمریکایی ها نتیجه لازم را از طرح خود نگرفتند.»
به هرحال آنچه مسلم است اینکه برنامه اصلاحات خاورمیانه آمریکا در عمل با مشکلات و موانع متعددی روبه رو شده است. تجربه عراق این فرضیه که نیروهای خارجی با حمله نظامی به یک کشور می توانند موجب استقرار دموکراسی در منطقه شوند بسیار متزلزل کرده است و دوم آنکه عملکرد حاکمان کاخ سفید در گذشته نیز براساس پشتیبانی بی قید و شرط از اسرائیل و حمایت از نظام های دیکتاتور در منطقه فاقد اعتبار لازم است تا بتواند نقش منجی دموکراسی را به راحتی ایفا کند و از سوی دیگر با توجه به باورها و گرایشات سیاسی مردم منطقه طرح خاورمیانه بزرگ با یک تناقض آشکار روبرو است. زیرا احزاب سیاسی _ مطبوعات آزاد و برگزاری انتخابات شفاف و دموکراتیک موجب روی کار آمدن رهبرانی خواهد شد که دیدگاه بیشتر نخبگان و مردم آن کشورها ضد آمریکایی است.با نگاه خوشبینانه به این طرح و اطمینان به حسن نیت آمریکاییان برای برقراری دموکراسی در خاورمیانه اجرای چنین طرحی دست کم موجب پیدایش حکومت های ضدآمریکایی در منطقه خواهد شد. اتفاقی که در عراق و افغانستان تجربه شد، یعنی آنچه که مغایر با اهداف طرح خاورمیانه بزرگ است. بنابراین اجرای چنین طرحی در ایران که دارای حکومتی مبتنی بر آرای مردم و دارای پویایی درونی قابل توجهی به لحاظ سیاسی است بسیار سنگین و خطیر و ناممکن می باشد.

فریبا مسعود پورشیرازی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید