یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

وزیر به وزیر گرجستان و روسیه در شطرنج قفقاز


وزیر به وزیر گرجستان و روسیه در شطرنج قفقاز
منطقه کوچک، زیبا و حاصلخیز واقع در گوشه شمال غربی گرجستان گذشته ای بس دیرین و باستانی دارد که به اعصار پیش از تاریخ باز می گردد. این سرزمین واقع در جنوب قفقاز در تاریخ دراز و پر نشیب و فراز خود دگرگونی ها و تحولات پرشماری را پشت سر گذارده و در شکل گیری مناسبات سیاسی فرهنگی و تمدنی منطقه به نحوی موثر نقش آفرینی کرده است.
اگر در سده پنجم و ششم پیش از میلاد یونانی ها اسیر جاذبه های طبیعت بکر و موقعیت کم نظیر آبخازیا شده و با مهاجرت به این منطقه سنگ بنای شهرنشینی امروزین آبخازیا را با قوت و قدرت نهادند، بعدها و طی تحولات تاریخی، رقایت های سیاسی و فتوحات امپراطوری های زمانه، این قطعه سرسبز و زیبای قفقاز جنوبی به تناوب در ذیل یکی از سلسله ها و امپراطوری های عصر خود قرار گرفت. به گزارش ایراس حاکمیت امپراطوری روم شرقی (بیزانس)، اعراب مهاجم به قفقاز، پادشاهی مستقل آبخازیا در سده های نهم و دهم میلادی که دوران اوج قدرت آبخازیا بود، پادشاهی گرجستان، امپراطوری عثمانی، امپراطوری روسیه، الحاق به گرجستان در دوران شوروی و در آخرین مرحله از زنجیره طولانی تطورات سیاسی - تاریخی این سرزمین اعلام استقلال یکجانبه پس از جنگ های سال های ۱۹۹۲ تا ،۹۴ شمایی از سرنوشت غریب این سرزمین سرسبز، زیبا و مسحورکننده، در گذر تحول ایام و تطور زمانه دارد. سرنوشتی که کمابیش تمامی منطقه قفقاز جنوبی به نوعی با آن دست و پنجه نرم کرده است. واکاوی تأثیر این رویدادها و به ویژه تحولات قومی - نژادی منجر به تغییر بنیادین بافت جمعیتی آبخازیا موضوعی شایان تامل و توجه بوده و البته مجالی فراختر و دانشی افزون تر می طلبد.آنچه هم اکنون در آبخازیا جریان دارد و چندی است به موضوعی مهم و بحث انگیز بین روسیه - گرجستان و فراتر از آن بلوک متحد غرب و روسیه تبدیل شده است بی تردید حاصل تحولات فوق به اضافه رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی در تثبیت کنترل خود بر منطقه قفقاز جنوبی است. می دانیم الحاق آبخازیا به گرجستان شوروی در اوایل دهه بیست که در پی تغییر ترکیب جمعیتی آن بر اثر سیطره عثمانی ها، ترویج اسلام و بعد از آن جنگ های روسیه و عثمانی توازن جمعیتی خود را به نفع گرجی های ساکن آن از دست داده بود، به انعقاد نطفه ای منجر شد که قریب هفتاد سال بعد و پس از فروپاشی سیطره امپراطوری سرخ، بحرانی مزمن و دامنه دار را در منطقه پدید آورد که حتی به نوعی در چهارچوب رقابت های قدرت های جهانی نیز قرار گرفت. سر بر آوردن چهره افراطی ملی گرایی چون گامساخوردیا در گرجستان پس از فروپاشی، بهترین بهانه را برای دامن زدن به میل متراکم آبخازهای استقلال طلب فراهم ساخت.
و در پی جنگ های خونین سال های ۹۲ تا ۹۴ که به آوارگی بیش از دویست هزار گرجی مقیم آبخازیا و اعلام استقلال این منطقه خودمختار منجر شد، جمهوری نوپای گرجستان را با بحرانی جدید علاوه بر مصائب و مشکلات پرشمار اقتصادی - اجتماعی ناشی از فروپاشی مواجه ساخت.آتش بس بین گرجستان و آبخازیا که در سال ۱۹۹۴ محقق گردید، نزدیک به ده سال حالتی نه جنگ و نه صلح را بین این دو منطقه پدید آورد. حالتی که البته با تأکید هر دو طرف بر مواضع خود همراه بود. هم آبخازیا خود را دولتی مستقل می خواند و هم گرجستان شواردنادزه هر از گاهی بر تمامیت ارضی خود و حق خویش در حفظ یکپارچگی سرزمینی تأکید می کرد.انقلاب گل رز در گرجستان و روی کار آمدن حاکمیتی غرب گرا در این کشور فصلی جدید در مناقشه آبخازیا محسوب می شود.
ساآکاشویلی یکی از دو اولویت حاکمیت جدید را بازگرداندن یکپارچگی سرزمینی و احیای تمامیت ارضی گرجستان می خواند و در این راستا در اولین گام با موفقیت در کنترل آجاریا و سرنگونی آباشیدزه سرکش گام برداشت. این فرآیند در برخورد با دو منطقه دیگر مناقشه آمیز گرجستان - آبخازیا و اوستیای جنوبی - توفیق پیشین را نیافت و صد البته نقش آفرینی روسیه در عدم موفقیت آن قابل انکار نبود. اینک رقابت غرب و روسیه در منطقه که با اصل وقوع انقلاب گل رز وارد مرحله ای جدید شده بود، در پرتو تحولات مربوط به مناطق جدایی طلب گرجستان شکل و شمایی دیگر به خود گرفت. تحرکات واگرایانه گرجستان که هر روز بیش از پیش هژمونی تاریخی روسیه در حیاط خلوت جنوبی خود را به چالش می کشید، روس ها را افزون تر از گذشته به بهره برداری موثر از اهرم های تعیین کننده خود وا می داشت و از این مقطع چالش روسیه - گرجستان به مرحله جدی وارد می شود. حاکمان جوان گرجی با نادیده انگاشتن هشدارهای جدی روسیه مبنی بر عدم تحمل حضور ناتو در مرزهای جنوبی خود همچنان بر پیوستن خود به پیمانهای یوروآتلانتیک و دور شدن بیش از پیش از حوزه نفوذ روسیه ادامه دادند و حتی هوشمندانه با به رفراندوم گذاشتن موضوع پیوستن به ناتو، خود را در پشت خواست و اراده عمومی ملت پنهان ساختند و از آن سوی روس ها با اشاره آشکار به برگ مهم بازی خود در منطقه از تغییر موضع ظاهرا بی طرف در مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی، به موضعی کاملا یکجانبه و صد البته بر خلاف خواست و اراده گرجی ها، خبر دادند. موضعی که به روشن ترین وجه بهای بالای سرکشی های روز افزون حاکمان جوان و ستیزه جوی گرجستان را به آنان یادآور می شد.
نقطه اوج این فرآیند، به رسمیت شناختن برخی نهادهای رسمی دولت های خودخوانده اوستیای جنوبی و آبخازیا در قلمرو روسیه و تحرکات نظامی روس ها - که در قالب نیروهای حافظ صلح حضور موثر و پرشماری در آبخازیا دارند - و واکنش های شدید دولتمردان گرجی به این تحرکات بود. مجموعه رویدادهایی که حتی در مقطعی احتمال شعله ور شدن آتش جنگ بین گرجستان و روسیه را نیز در بین برخی تحلیلگران و آگاهان مسائل منطقه مطرح ساخت. بر این تحولات موثر باید پافشاری لجوجانه آمریکا و غرب در حمایت از اعلام استقلال کوزوو را نیز افزود. امری که روس ها به کرات از آن به عنوان مدلی تهدید کننده در سایر مناطق جهان و به ویژه قفقاز یاد می کردند و حتی با درجه بالایی از تصریح، امکان مدلسازی آن در مواردی چون مناطق جدایی طلب گرجستان را یاد آور می شدند.
تحولات منطقه قفقاز جنوبی از هر منظری که نگریسته شود متاثر از چینش جریان های رقیب و بازی بزرگ منافع روسیه - غرب است. تمامی مناقشات منجمد بین المللی که از قضا مهم ترین و دیرپاترین آن ها در جنوب قفقاز جریان دارد مستقیما ملهم و منتج از تعاملات گاه رقابتی و گاه همگرایانه این دو بلوک مهم امنیت و قدرت در جهان امروز و منطقه است. روسیه پوتین - که در دوران مدودف استمرار می یابد - به آن درجه از قدرت اقتصادی و نظامی دست یافته است که در برابر ستیزه جویی های غربیان و اذناب و اعوانشان از برگ های برنده ژئواستراتژیک خود به خوبی بهره برداری کند و بطور قطع و یقین می توان مدعی شد تا زمانی که خلوت امن روس ها - بیش از آنچه تا کنون شده است - دستخوش دست درازی غربی ها و به ویژه آمریکایی هاست امیدی به آب شدن یخ تنش های منجمد منطقه نمی رود. بحران های قره باغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا که همگی با اندکی تسامح از ماهیت همانندی برخوردارند، آیینه تمام نمای رقابت قدرت های تأثیرگذار در قفقاز جنوبی است. تعامل سازنده قدرت های رقیب در منازعات جهانی و منطقه ای خود، کلید حل بحران هایی است که هرچند شمایی منطقه ای دارند اما روز به روز بیش از پیش ابعاد جهانی و کلی خود را در پهنای صفحه وسیع شطرنج روسیه - غرب به نمایش می گذارند. روس ها در این آخرین بازی بزرگ ژئوپولتیک خود و در زمانه ای که به بالاترین میزان از رشد و قدرت اقتصادی نائل شده اند مهره های مهم شطرنج خود را به آسانی از دست نخواهند داد.الحاق گرجستان به ناتو و موضوع مناطق جدایی طلب این کشور، مهره های وزیر روسیه و غرب در شطرنج بزرگ جنوب قفقازند. روس ها مهره ها را چنان چیده اند که گرجی ها جز با قربانی مهره وزیر خود، طرفی از این بازی بزرگ بر نمی بندند. عقل سلیم حکم می کند تا بازی با حفظ مهره های وزیر ادامه یابد... و از این روست که حداقل در آینده ای نزدیک، امیدی به پایان این مناقشه دیرین نمی رود.
منبع : روزنامه ابرار