یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


رمزگشایی از اسطوره ها


رمزگشایی از اسطوره ها
● درآمدی بر «اسطوره ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان»
اسطوره به طور کلی و عام، نوعی دانایی است. البته دانایی و معرفتی که چارچوب های تجربی و نظری محدودی دارد؛ اما به هر حال نوعی از دانایی است. بشر متولد می شود و در صبحدم تاریخ با نگاهی که به هستی دارد، در پی دانایی و دغدغه معرفتی خود از هستی، واقعیت و حقیقت تصویری ارائه می کند که نام این رویکرد، اسطوره است؛ نگاه انسانی که سعی دارد هستی، واقعیت، زندگی و تمام وجود را برای خود در چارچوب و قالبی تصویری توجیه کند. به دنبال چنین تحلیلی است که اساساً مطالعه اسطوره و اسطوره پژوهی معنا می یابد.
کتاب «درآمدی بر اسطوره ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان»، تالیف دکتر ابوالقاسم دادور و الهام منصوری را که انتشارات دانشگاه الزهرا آن را در سال گذشته منتشر کرده است، می توان کتابی آموزشی برای غیرمتخصصان در حوزه اسطوره شناسی دانست که به بازخوانی آن می پردازیم.
نوآموز حوزه اسطوره شناسی، با راه های متعددی برای ورود به این بحث روبه رو است. او احتمالاً پاره هایی از متن های اساطیری را مطالعه کرده ولی در گام های بعدی می تواند از چند مسیر متفاوت ادامه راه دهد.
علاقه مند حوزه اسطوره شناسی می تواند کار را با مطالعه مکاتب و دیدگاه های مختلف اسطوره شناسی آغاز کند. در این راه، او احتمالاً با رویکردهای مردم شناختی افرادی چون برونیسلاو مالینوفسکی، با رویکردهای فرویدی افرادی چون کارل آبراهام یا با رویکردهای آنیمیستی (جاندارانگاری) پژوهشگرانی چون الکساندر کراپ مواجه می شود.
در بررسی دقیق تر، چنین فردی احتمالاً با بعضی مکتب های سنت اسطوره شناسی قرن نوزده، چون مکتب ریشه شناسی و زبان شناسی تطبیقی، در مواردی چون آثار آدالبر کوهن و ماکس مولر آشنا خواهد شد. راه دیگری که در عموم متن های آموزشی آکادمیک برای نوآموزان مورد استفاده قرار می گیرد، رویکرد باستان شناختی و تاریخی است.
در این روش، نقوش به جامانده بر اشیای مختلف، معمولاً به صورت نمادهای برجای مانده از دوران باستان مورد توجه قرار می گیرند که تصویری از اساطیر مورد اعتقاد را نمایش می دهند. کتیبه های به جامانده، نقوش حجاری شده روی سنگ و کوه و اشیای مختلف، ظروف و متون مختلف به جامانده از عهد گذشته، معیارهای آموزشی این روش را تشکیل می دهند. البته بی شک این عوامل در هر نوع مطالعه دیگر اساطیر نیز واجد اهمیتی خاص هستند، از جمله مطالعات معرفت شناختی و فلسفی اسطوره ها.
کتاب «درآمدی بر اسطوره ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان»، تالیف دکتر ابوالقاسم دادور و الهام منصوری، با همین گرایش دوم تالیف شده است. مولفان این کتاب، سعی داشته اند با ارجاع مداوم متن اساطیر به نمادهای به جامانده در نقوش و اشیای مختلف، به اثر خویش صبغه ای مستند ببخشند.
تصاویر این کتاب طیف وسیعی از مجسمه ها، اشیا، نقوش روی پارچه، سکه، نقش برجسته های حجاری شده روی سنگ، نقاشی های پارچه ای و تصاویر مختلف از پاره ای رمزهای باستانی چون تصویر چرخه زندگی در مذهب ذن و تصویر چرخه «ساکتاها» را شامل شده و تعداد آنها به ۱۸۰ تصویر می رسد. این ویژگی در ایجاد ارتباط مناسب یک مبتدی با متن کتاب (لاجرم، دربردارنده پاره ای از مهم ترین و پیچیده ترین روایات اساطیری ایران و هند) بسیار مفید است.
از ویژگی های دیگر این کتاب، توجه مولفان به یافته های تاریخی و تفاسیر متفاوت باستان شناسی است. کمتر بحثی در این کتاب می توان یافت که بدون ارجاع به یافته های باستان شناسی در پیش گرفته شود. این موضوع نیز سبب می شود که نوآموز، دلایل دقیق و مستندی برای پذیرفتن آن چه مطالعه می کند، پیش روی داشته باشد. در واقع، برخلاف آثاری که مبتنی بر استدلال های ذهنی و تاویلی و تفسیری مولف هستند.
این کتاب، جز در مواردی معدود، از چنین تفسیرهایی چشم می پوشد و رمزگشایی ها تا جای ممکن به مدد شواهد باستان شناختی تحلیل می شود؛ اما مهمترین رویکرد این کتاب، در پیش بردن بحث ها، بررسی و تحلیل جفتی و موازی نمونه هایی مشخص از اساطیر، در دو حوزه ایران و هند باستان است.
به جز فصل نخست که به نوعی مقدمه ورود به بحث محسوب می شود، از همان دومین فصل، مخاطب با نگاهی موازی و تطبیقی به اسطوره آفرینش و اسطوره مرگ در ایران و هند مواجه می شود. نخست این دو اسطوره (که به نظر اجماع متخصصین مهم ترین اساطیر اقوام مختلف به شمار می آیند) در ایران باستان و سپس در هند بررسی می شود تا در فصل سوم مشترکات فرهنگی و مذهبی ایران و هند باستان نیز تحلیل شود.
ایرانیان و هندیان تا پیش از ۱۳۵۰ پیش از میلاد، بر اساس آنچه از کتیبه «بوغاز کوی» به دست می آید، یک قوم بوده اند و «ارباب انواع» یکسانی داشته اند. البته بنا به دستاوردهای دانشمندان مکتب ریشه شناسی تطبیقی در تدوین نظریه دین و اسطوره های هند و اروپایی، در اصل یک زبان واحد هندواروپایی وجود داشته و برای مثال در حوزه اقلیمی ایران و هند، «اهور» ایرانی معادل است با «اسور» ودایی.
«اسور»به نوعی صفت «وارونا» خدای بزرگ آسمان در متون ودایی است و همیشه نیز همراه آن می آید؛ اما در کتاب «درآمدی بر اسطوره ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان»، از زاویه دیگری به مساله نگاه شده است. مولفان تاکید می کنند که بین دو نوع قدرت مورد احترام آریان های نخستین، یعنی «اسور»ها و «دیو»ها، آریان های ایرانی، به پرستش «اسور»ها متمایل می شوند و آریان های هندی به پرستش «دیو»ها. اگر چه یادآوری می کنند که این جدایی قطعی نیست و شباهت های زیادی بین «ارباب انواع» ایرانی و هندی وجود دارد. برای نمونه تعداد «اسور»های مهم ودایی به جز «وارونا» شش عدد بوده و تعداد «امشاسپندان» نیز بعد از هرمز، شش عدد است؛ یا «آگنی» ودایی همان «آتر» اوستایی است.
همچنین «ورترهنا» هندی همان «ورثرغنا» اوستایی است و از این قبیل. به عقیده دادور و منصوری؛ «...آریان های ایرانی در معتقدات خود خیلی سریع تر از آریان های هندی ترقی کرده و به درجه وحدت و پرستش خدای یگانه رسیده اند... و نیز باید در نظر داشت، وقتی زرتشت پیدا شده و خواسته است که مذهب را اصلاح کند، با معتقداتی مواجه شده که در قرون عدیده در آریان های ایرانی ریشه دوانیده و محکم شده بوده اند. از این رو احتیاط و مآل اندیشی او را وادار کرده که بعضی از معتقدات و آداب مذهبی قرون سابق را حفظ کند و از اینجا توافق و شباهت هایی بین مذهب زرتشت و مذهب هندی ها حاصل شده...»
این نگاه تطبیقی از فصل ۴ به بعد رویه مشخص تری می یابد. به این ترتیب که از سویی محور تدوین کتاب بر تفکیک اسطوره و نماد، و از سوی دیگر بر محور دو حوزه اقلیمی ایران و هند قرار می گیرد، به این ترتیب؛ فصل چهارم، بررسی سمبل های (نمادهای) ایران از زمان هخامنشیان تا پایان ساسانیان، فصل پنجم بررسی اسطوره های ایران در همین بازه زمانی، فصل ششم بررسی سمبل های هند از دوره موریه تا آخر گوپتا و فصل هفتم بررسی اسطوره های هند در این بازه زمانی است.
انتخاب دوره های زمانی مذکور، دلایلی داشته است. در نگاه باستان شناختی به حوزه اساطیر ایران، عمده شواهد کشف شده در حفاری ها یا به جامانده در گوشه و کنار، مربوط به دوران قدرت های حکومتی ایران باستان، یعنی سه سلسله هخامنشی، اشکانی و ساسانی است. متون پهلوی و اوستایی به جامانده نیز در همین دوره ها نوشته شده است؛ اما در هند، دوره موریه، دوران سلسله نیرومندی است که در حدود ۳۲۲ پیش از میلاد جایگزین پادشاهان مگادهه شد. تاریخ قدرت گرفتن این سلسله، کمی پس از اسکندر و تقریباً همزمان با ظهور بودا و مهاویرا (بنیانگذار آیین جین) است.
از سوی دیگر، پادشاهان گوپتا، در حدود ۳۲۰ پس از میلاد به قدرت می رسند. این دوره نیز همزمان با تدوین دو حماسه عظیم «رامایانا» و «مهابهارات» و متون مذهبی «پورانا» است و تا واپسین سال های نیمه نخست قرن ۶ پس از میلاد نیز مگادهه در قدرت می ماند. در واقع این هشت، نه قرن، اوج شکوفایی مذهبی و فرهنگی هندوان را شامل می شود.
رویه آموزشی و دقیق مولفان، در تدوین فصل های ۴ تا ۷ به خوبی مشخص است. مخاطب کتاب در فصل ۴، با ۶ گروه مختلف نقوش به جامانده، که همگی تحت عنوان کلی سمبل بررسی شده اند آشنا می شود. این نقوش عبارتند از؛ نقوش سماوی، نقوش حیوانی، نقوش گیاهی، نقوش پرندگان، نقوش طبیعی و نقوش هندسی. همین تقسیم بندی در فصل ۶ و در بررسی سمبل های هنر، دقیقاً رعایت شده است.
در فصل های ۵ و ۷ نیز که مطالعه اساطیر این دو حوزه اقلیمی مورد نظر است، به ترتیب سه نوع اساطیر انسانی، حیوانی و تلفیقی مورد بحث قرار گرفته اند. در نهایت، فصل ۸ به بررسی تطبیقی سمبل ها و اسطوره های این دو اقلیم می پردازد که به نوعی نتیجه گیری و فصل جمع بندی به شمار می آید و در آن نیز تفکیک موضوعی فصل های پیش، دقیقاً رعایت شده است.
برای مثال در مقایسه سمبل ها، هر نوع سمبل به طور جدا مورد بحث قرار گرفته و در بحث سمبل های حیوانی، به ترتیب سمبل های مار، اسب، فیل، ماهی، شیر و گاو در ایران و هند به گونه تطبیقی بررسی شده اند. فهرست منابع که بیش از ۵۰ کتاب فارسی، ۱۰ ماهنامه و ۳ فصلنامه را شامل می شود، تقریباً مرجع مناسبی در اختیار مخاطب قرار می دهد و این مزیتی است که با ذکر منابع ومآخذ ۱۸۰ تصویر این کتاب، تکمیل می شود. خوشبختانه مولفان موازین تدوین چنین آثاری را که به دنبال آموزش است رعایت کرده اند و کتاب فهرست اعلام مفصلی نیز دارد.
ریشه های اساطیر در هند و ایران بر اساس پژوهش های فرهنگی و اسطوره شناختی پیوندهای قوی و شباهت های زیادی دارند که این موضوع به دلایل مختلفی چون ریشه های مشترک زبانی و فرهنگی این دو کشور بوده است. تلاش های افرادی چون داریوش شایگان در حوزه هند شناسی و کارهای جلال ستاری در حوزه اسطوره شناسی دلالت های معرفتی و تاریخی بسیاری را روشن کرده و این کتاب به عنوان یک اثر آموزشی در همین راستا معنا می یابد. با این وصف لازم است گام های جدی تر و پژوهش های ژرف تری نیز در این حوزه ترتیب داده شود.
حامد هاتف
منبع : روزنامه شرق