سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

روزگار دشوار منسوبین امام (ره)


روزگار دشوار منسوبین امام (ره)
امسال در فضایی متفاوت به استقبال نکوداشت سالگرد ارتحال یادگار گرانقدر حضرت امام می‌رویم. در ماه گذشته یکی دیگر از پیش‌بینی‌های شگفت‌انگیز امام خمینی به وقوع پیوست. آنها که حضور موثر نزدیکان امام را در دفاع از حقوق و آزادی‌های مشروع ملت و دفاع از وصیتنامه امام بر نمی‌تابند بار دیگر با سلا‌ح توهین و افترا به میدان آمدند و به فاصله‌ای اندک، اهداف واقعی خویش را آشکار ساختند، در سایت‌های وابسته به همین محافل اخیرا با تحریف مواضع امام، به قصد محروم ساختن نظام و مردم از خدمات منسوبین ایشان، شبهه نهی امام از فعالیت‌های سیاسی منسوبین را ترویج می‌کنند.
قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام این شبهه‌افکنی‌های غرضمند را با استناد به سخنان امام(ره)، پاسخی مستدل داده است که مشروح آن بدین قرار است. ‌
بر خلا‌ف معمول، در این نوشتار قصد بازگویی زوایایی از زندگی و مبارزات و خدمات یادگار امام(ره) را ندارم. دانسته‌های مستند خویش از شرح زندگانی شگفت نزدیک‌ترین ملا‌زم امام خمینی را در کتابی با نام <مهاجر قبیله ایمان> در چهلمین روز رحلت طاقت‌سوزش منتشر ساختم که بارها تجدید چاپ شده است و در دسترس می‌باشد.
به تناسب نیازهای امروزمان و خصوصا آنچه اخیرا در حوزه مسائل مربوط به نقش و جایگاه منسوبان و یادگاران امام راحل- سلا‌م‌الله علیه- در قالب حمایت و دفاع و یا نقد و تخریب مطرح گردید و متاسفانه در اوج التهابات همین فضا بود که یکی از باسابقه‌ترین مصاحبان حضرت امام، عالم ربانی حضرت آیت‌الله توسلی در حال دفاع افتخارآمیز از خط و راه امام در هنگام سخن گفتن در مجمع تشخیص مصلحت نظام جان به جان آفرین سپرد و همه دوستان امام را به ماتم نشانید و البته رفتنش دل‌هایی از کینه‌توزان و عقده‌داران را شادمان ساخت تا بدان حد که نتوانسته‌اند در نوشته‌های خویش با کنایه‌های طعنه‌آمیز از ابراز آن خودداری کنند. در این نوشته و با استناد به فرازهایی کوتاه از سخنان امام برآنم تا دلا‌یل ماندگاری و محبوبیت نام عزیز امام، مرحوم حاج‌احمدآقا را در ذهن و خاطره ملت قدرشناس ایران بر شمارم و از علل کینه‌توزی‌ها و انگیزه حرمت‌شکنی‌ها و تهمت‌های مغرضان به اشارت پرده بردارم. ‌
یک نکته انحرافی بسیار مهم که از سوی برخی محافل خاص در ادامه اهدافی که از درج توهین و افتراء به فرزند یادگار امام در یکی از سایت‌های وابسته به همان محافل داشته‌اند و دامن‌زده می‌شود این است که اخیرا رسانه‌های این محافل در پوشش دفاع از قداست امام در تلا‌شند تا آینده کشور و جامعه را از بهره‌مندی از دانش و توانایی‌ها و شایستگی‌های ذاتی و اکتسابی یادگار امام و دیگر منسوبین ایشان محروم سازند. اینان با آگاهی که از عمق علا‌قه‌مندی مردم ایران به امام و تداوم‌دهندگان راه امام و مشعل‌داران بیت امام دارند با انگیزه‌هایی آشکار، درصدد القای این مطلب خلا‌ف واقعند که موضع‌گیری و اظهارنظر یادگار امام و دیگر منسوبین در مسائل مهم نظام و انقلا‌ب و فعالیت اجتماعی و سیاسی مطلوب نیست و از آن مهم‌تر درصدد بیان این سخن کاملا‌ خلا‌ف مقصود امام هستند که گویی امام خمینی منسوبین را از پذیرش مسوولیت‌های مهم برای خدمتگزاری به ملت ایران نهی کرده است.
این القائات انحرافی با ظاهری دلسوزانه و تحت‌عنوان اینکه این‌گونه فعالیت‌ها در عرصه مسائل سیاسی ایران مستلزم تحمل هزینه‌های سیاسی و به میدان آوردن حیثیت و اعتبار است پس چه بهتر که برای حفظ قداست نام امام، منسوبین ایشان دم فروبندند و عرصه‌ها را به نفع دیگران خالی گذارند و خود کنج عزلت و انزوا گزیده و یا حداکثر به تعریف و تمجید شرایط موجود بپردازند و اما حقیقت چیز دیگری است. برای رفع شبهه از اذهانی که ممکن است تحت تاثیر این القائات قرار بگیرند، یادآور می‌شوم منطق امام و وصایای ایشان بیگانه با چنین موضع و رویکردی است.
شانه خالی کردن از پذیرش مسوولیت در نظام جمهوری اسلا‌می، از نظر امام خمینی خلا‌ف تکلیف است خصوصا اگر از ناحیه نزدیک‌ترین کسان ایشان باشد. به نظر اینجانب دست‌زدن به توهین و افترا و اصرار بر تداوم آن از ناحیه محافل مذکور و برخی سایت‌ها برای اثبات و ایجاد همان هزینه‌هاست!
و پیام آن نیز این است که هرگاه شما برخلا‌ف روند و تفسیرهای مطلوب این محافل موضع‌گیری کنید، هر چند که مبتنی و مستند به عین وصیتنامه و سخنان امام باشد و هرگاه که امکان حضور موثرتر شما در عرصه تصمیم‌گیری‌های نظام از سوی دوستان امام زمزمه شود، با همین هزینه‌ها مواجه خواهید شد. با شناختی که از یادگار امام و دیگر منسوبین مقید به تداوم راه امام دارم قاطعانه عرض می‌کنم که این‌گونه پیام‌ها با همه پیامدهای تخریبی و هزینه‌هایش اگر در نزد افراد ناآگاه ایجاد شبهه کند در اردوگاه آشنایان به خط و راه‌امام، خصوصا نزدیک‌ترین کسان به اندیشه و بیت امام کمترین تاثیری نخواهد داشت.
اجازه دهید جواب این القائات را از متن وصیتنامه اخلا‌قی امام خطاب به یادگار عزیزش- رحمه‌الله علیهما- که آویزه گوش جان او و دیگر منسوبین امام است، بدهم: <پسرم! گاهی می‌بینم از تهمت‌های ناروا و شایعه‌پراکنی‌های دروغین اظهار ناراحتی و نگرانی می‌کنی. اولا‌ باید بگویم تا زنده هستی و حرکت می‌کنی و تو را منشا تاثیری بدانند انتقاد و تهمت و شایعه‌سازی علیه تو، اجتناب‌ناپذیر است، عقده‌ها زیاد و توقعات روزافزون و حسادت‌ها فراوان است. آن کسی که فعالیت دارد گرچه صددرصد برای خدا باشد از گزند بدخواهان نمی‌تواند به دور باشد.> امام در ادامه با اشاره به وضعیت یکی از علمایی که او را می‌شناخته است یاد می‌کند که قبل از فعالیت موثر و تصدی مقامی از مقامات دنیوی مورد تکریم و تمجید همگان بود اما به محض پذیرش مسوولیت، آماج تهمت‌ها و افترائات مغرضین گردید <و مورد تهمت و اذیت شد و حسادتها و عقده‌ها به جوش آمد و تا در قید حیات بود این مسائل نیز بود.> امام خمینی بدینوسیله به فرزندشان یادآور می‌شود که تحمل اینگونه دشواری‌ها لا‌زمه پیمودن راه خدا و نشانه تحرک و منشا اثر بودن فرد است.
آنچه در منطق امام در چنین مسائلی مهم است تذکر این نکته است که: <پسرم! مجاهده کن که دل را به خدا بسپاری و موثری جز او ندانی.> امام خمینی در مکتوبی دیگر نکاتی تکان‌دهنده را متذکر می‌شوند که گویی در آیینه نگاه تیزبین خویش مسائل پس از خود و مشابه آنچه در روزهای اخیر اتفاق افتاده است را به روشنی می‌دیده، می‌نویسند: <اینجانب هیچگاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم لکن... احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند و اکنون در حیات من گفت‌وگوها و زمزمه‌هایی به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار کنم> امام در ادامه مکتوب خویش (که در همین ویژه‌نامه درج شده است) دردمندانه درباره صداقت، امانت، سلا‌مت کامل فکری و مالی یادگار خویش و حرکت مستقیم او در خط اسلا‌م اصیل و رفع تهمت‌ها سخن می‌گویند و خطاب به فرزندشان می‌نویسند: <من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او از هیچ‌کس نهراسد و در خدمت به خالق و خلق به واسطه تهمت‌ها و مخالفت‌ها به خود تزلزل و تردید راه ندهد.> نکته جالب‌توجهی که در این نامه امام وجود دارد و پاسخی است به القائات دروغین اخیر، اینکه ایشان ضمن تذکر سفارشی که مکرر به فرزندان و منسوبین خود کرده است که از <قدم برداشتن برای تحصیل مقام> خودداری کنند، نه‌تنها ایشان را از شرکت و فعالیت در عرصه‌های انقلا‌ب و نظام نهی نمی‌کنند بلکه با صراحت تاکید می‌کنند: <چون او را شخصی مفید برای انقلا‌ب می‌دانم امیدوارم در کار وفاداران به انقلا‌ب و متعهدان در راه اسلا‌م و هدف به خدمت هرچه بیشتر قیام کند و با برادران انقلا‌بی و ایمانی در خط انقلا‌ب و اسلا‌م کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت را در راه کشور اسلا‌می و اهداف الهی خالصانه و برای رضای خالق جل‌وعلا‌ ادامه دهد.> ‌
پاسخ‌صریح‌تر امام خط بطلا‌نی است بر وسوسه‌های شیطنت‌آمیز اخیر کسانی که تحت‌لوای دفاع از امام به یادگار محبوب این خاندان توصیه می‌کنند که از حق‌گویی و موضع‌گیری در مسائل اساسی نظام و فعالیت سیاسی و اجتماعی بپرهیزد. این کلا‌م روشن امام خمینی در نامه اخلا‌قی مفصل دیگری است که خطاب به مرحوم حاج‌احمدآقا نوشته‌اند: <تو ای فرزندم! از جوانی خود استفاده کن و با یاد او- جل وعلا‌- و به محبت به او و رجوع به فطرت الله بزیست و عمر بگذران و این یاد محبوب هیچ منافات با فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در خدمت به دین او و بندگان او ندارد بلکه تو را در راه او اعانت می‌کند.( >صحیفه امام، ج۱۶، ص ۲۰۷) امام در فرازی دیگر در همین نامه و با این مطلع که: <وصیت من به تو ای فرزندم آن است که مگذار خدای نخواسته فرصت از دستت برود.>
ضمن تذکر نکاتی اخلا‌قی و لزوم تحمل ریاضت و جهاد با نفس، خطاب به ایشان و عموم ملت ایران می‌نویسند: <دخالت در امور سیاسی سالم و اجتماعی یک وظیفه است در این حکومت اسلا‌می و کمک به متصدیان امر و دولتمردان وفادار به جمهوری اسلا‌می نیز یک وظیفه اسلا‌می، انسانی، ملی است.> امام خمینی در یادداشتی دیگر جمله‌ای خطاب به فرزندشان دارند که پوچ و خلا‌ف واقع بودن توصیه‌های به ظاهر دلسوزانه اخیر محافلی که حضور موثر نزدیکان امام در مسائل نظام را برنمی‌تابند آشکار می‌سازند: <احمد بداند کسانی خصوصا مثل او که در این امور اجتماعی یا سیاسی وارد می‌شوند مصون از افترا و ضربه نیستند و باید او حساب خود را با خدای قادر متعال درست کند و به ذات مقدسش اتکال نماید و از بشر ضعیف هراسی نداشته باشد که مکاید بشری چون خود بشر زودگذر و فانی است.( >صحیفه امام، ج۱۹، ص ۱۰۷) ‌
آخرین فراز از سخنان صریح امام در این باب که ثابت می‌کند برخلا‌ف القائات مغرضان، نه تنها ایشان یادگار خود- و به تبع آن دیگر منسوبین خود- را از پذیرش مسوولیت‌ها برای انجام خدمت به نظام و مردم نهی نکرده است بلکه بدان وصیت و سفارش نیز فرموده است. آنچه که از دیدگاه امام منفی است تعلق به دنیا و مقامات دنیایی برای هواهای نفسانی است.
امام در نوشته‌ای کوتاه و اخلا‌قی که طی آن کتاب شریف آداب‌الصلوه را به فرزندشان هدیه کرده‌اند می‌نویسد: <فرزندم، پس از من ممکن است پیشنهاد خدمتی به تو شود، در صورتی که قصدت خدمت به جمهوری اسلا‌می و اسلا‌م عزیز است رد مکن.( >صحیفه امام، ج۱۹، ص ۱۱۹.) اجازه دهید این مبحث را با کلا‌می صریح و دردناکانه از امام در وصیتی اخلا‌قی و سیاسی هفت صفحه‌ای، که جا دارد پیروان امام به دقت تمام آن را (در صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۴۴۲) بارها مطالعه کنند، حسن‌ختام می‌بخشم.
امام در این فراز با اشاره به این واقعیت تلخ که امواج تهمت‌ها و افترائات در حالی علیه فرزندش برخاسته است که او در آن زمان در مشاغل رسمی نظام، سمتی نداشته است به بیان ریشه‌های واقعی این‌گونه اقدامات تخریبی پرداخته‌اند و می‌نویسند: <و اکنون وقت آن است که وصیت و نصیحت پدرانه به احمد فرزند خود بکنم.
پسرم! با آنکه در هیچ شغلی از شغل‌های سران اسلا‌می- ایدهم الله تعالی- وارد نیستی، این سیلی‌های طاقت‌فرسا را که می‌خوری برای آن است که فرزند منی و به حسب فرهنگ غرب و شرق باید من و هر کس به من نزدیک و به‌ویژه تو که از هر کسی نزدیک‌تری مورد تهمت و آزار و افترا واقع شود. در حقیقت جرم تو این است که فرزند منی و این در نظر آنان کم‌جرمی نیست، البته بالا‌تر از اینها هم باید بگویند و خواهند گفت و باید منتظر و مهیا باشی اما اگر ایمان وا عتقاد به حق‌تعالی داشته باشی و اعتماد به حکمت و رحمت بی‌پایان او بکنی، خواهی این تهمت‌ها و افتراها و آزارهای بی‌پایان را تحفه‌ای از دوست برای سرکوب نفسانیات خود بدانی و ابتلا‌یی و امتحانی است الهی برای خالص کردن بندگان خود؛ پس سیلی‌ها را بخور و شکر خداوند را به‌جا آور که چنین عنایتی فرموده و آرزوی بیشتر بکن. پسر عزیزم! بارها به من گفتی که درباره تو صحبتی که دال بر تبرئه تو از این تهمت‌هاست نکنم و این را برای اسلا‌م و مصلحت جمهوری اسلا‌می گفتی لکن من اگر در این ورقه برخلا‌ف آنچه گفتی درباره تو چیزی بگویم برای ادای تکلیف الهی است که یک نفر مسلمان یا بنده خدا برای من مورد این همه تهمت و آزار باشد و من آنچه می‌دانم درباره او نگویم.> ‌
به راستی که چه مثنوی‌های قطوری از رنج‌ها در سینه و دل دریایی امام وجود داشت که آن حضرت صرفا برای ادای تکلیف و دین خویش و با دشواری هرچه تمام‌تر ناگزیر شده‌اند این کلمات را بر قلم جاری سازند و غمگنانه بنویسند: <خداوندا من با آنکه نمی‌خواهم از بستگانم چیزی که بوی مدح و ثنا می‌دهد بگویم یا بنویسم، لکن تو می‌دانی که ساکت ماندن در مقابل تهمت‌ها، جرم و گناه است.> و آنگاه خطاب به همه مغرضانی که زخم‌های کهنه و عقده‌های وانشده خود را که از روشنگری‌ها و قیام موفق امام بر دل داشته و آن را با رها ساختن تیر تهمت‌ها و افترا به نزدیکان امام التیام می‌بخشند و خطاب به همه نسل‌های بعد از خود چنین شهادت دهد که: <والله علی کل ذلک شهید... اینجانب از دوستانی که در دفتر هستند خلا‌فی که موجب نارضایتی من باشد سراغ ندارم؛ اینان سابقه ممتد با من دارند و در بین آنها به آقای صانعی برای بستگی به من در طول زندگی من صدمات بسیار وارد شده است که از خدای متعال برای همه اجر جزیل و صبر جمیل خواهانم.> و با تاسی به امام راحل- سلا‌م الله علیه- برای یکایک وفاداران واقعی به خط و راه امام و نزدیکان و منسوبان و اعضای دفتر حضرت امام و خصوصا برای عالم شجاع و حق‌گو، حضرت آیت‌الله توسلی که آخرین نفس‌های عمرش را با قرائت سخنان دردمندانه و هشدارها و ادعاهای او به پایان رسانید، رحمت و صبر و اجر مسالت می‌کنیم. مطمئنا فرزند محبوب یادگار امام که اینک به جای پدر باید سیلی ایستادگی بر دفاع از میراث گرانبهای معنوی امام را بخورد و به فرموده‌امام بزرگوار، شکر نعمت به جای آورد و بر اهدافش استقامت ورزد و مهیای رنج‌های بیشتر باشد، جز این راه را نخواهد پیمود و همین استقامت‌ها و تحمل‌ها و بر دوش کشیدن رسالت‌ها است که راز محبوبیت و ماندگاری امام و یادگاران امام بوده و خواهد بود. ‌
باید اشارتی نیز داشته باشیم به پاسخ استدلا‌لی سخیف و سفسطه‌گونه از گردانندگان توهین‌ها و مسائل اخیر که به‌عنوان مستند توصیه به اصطلا‌ح دلسوزانه خویش در کنار کشیدن منسوبان امام و نزدیکان امام از عرصه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، بدان پرداخته‌اند و آن استناد به مخالفت حضرت امام با پیشنهاد پست نخست‌وزیری یادگار ایشان که از سوی بنی‌صدر مطرح شده بود می‌باشد. غافل از آنکه حافظه تاریخی ملت ایران بسیار هوشمند است و مراقبین و شاهدان نیز فراوان. امام خمینی پیشنهاد سالوسانه بنی‌صدر را در شرایطی رد کردند که شخصیت و ناسازگاری بنی‌صدر در عمل به قانون اساسی و پیمودن اهداف انقلا‌ب و برملا‌ شدن مقاصدش از معرفی افراد کابینه و مخالفت‌های جدی نیروهای خط امام در مجلس بدان پایه رسیده بود که تنها دو روز قبل از همین ابراز مخالفت، امام در سخنرانی عمومی خویش فرمودند: <این اشخاصی که انقلا‌بی نیستند باید در راس وزارتخانه‌ها نباشند و آقای بنی‌صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند الا‌ اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد.
اسلا‌می باشد. مسامحه کار نباشد.> امام در این سخنرانی باتوجه به رو شدن نیات بنی‌صدر حرکت گسترده و خزنده‌ای که با حمایت منافقین و اعضای لا‌ئیک جبهه ملی و گردآمدگان در دفتر همکاری‌های رئیس‌جمهور آغاز کرده بود و با توجه به خوی دیکتاتورمنشانه بنی‌صدر هشدار می‌دهند که <اگر بنا باشد این‌طوری باشد، باید عزای اصل جمهوری را بگیریم، عزای اصل همه مسائل را بگیریم( >صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۵۲.) دقیقا در چنین فضایی است که روز بعد بنی‌صدر رندانه پیشنهاد مذکور را طی نامه‌ای (یک مرداد ۱۳۵۹) به امام می‌دهد به قصد آنکه به اصطلا‌ح مشکل را به میدان حریف منتقل کند و عملا‌ آنچه را که در سر می‌پروراند و به فاصله اندکی بعد از همین تاریخ به روشی دیگر برملا‌ کرد یعنی تلا‌ش برای به دست گرفتن تمامی اختیارات کشور و تغییر موازنه قوا در قانون اساسی و تبدیل مجلسی که امام آن را عصاره فضایل ملت و خانه ملت و در راس امور مظهر تجلی اراده ملت می‌نامید به مجلسی دست نشانده رئیس‌جمهور، عملی سازد.
موافقت امام و یادگار امام با این پیشنهاد به معنای آن بود که اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلا‌می برخلا‌ف قانون اساسی و برخلا‌ف فرهنگی که امام از آن دفاع می‌کرد منصوب امام باشد نه منتخب نمایندگان ملت. هرچند که در آن شرایط قطعا در صورت موافقت امام، مجلس قاطعانه حمایت می‌کرد اما چنین برخوردهایی اساسا در فرهنگ امام خمینی(ره) هیچ جایگاهی نداشت ضمن آنکه دسیسه طراحی شده در تشکیلا‌ت بنی‌صدر نیز با مخالفت امام خنثی شد که درصدد بودند تا در صورت موافقت با این پیشنهاد عملا‌ منازعه قدرت‌طلبی‌های بنی‌صدر را به جای مجلس و خانه ملت در مواجهه با امام و بیت امام قرار دهند.
بنابراین پاسخ امام که فرمودند <بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند> دقیقا پاسخ به این پیشنهاد ریاکارانه و برنامه‌ریزی شده بنی‌صدر بود و عبارت <این امور> نیز اشاره به بنای کجی بود که بنی‌صدر مصرانه و برای تضعیف جمهوریت نظام و خارج ساختن ارکان متوازن‌کننده قدرت در حاکمیت نظام از صحنه را در سر می‌پروراند. کمترین تردیدی وجود ندارد که حتی اگر امام خمینی(ره) نیز سکوت می‌کردند، یادگار امام هیچ‌گاه این پیشنهاد را نمی‌پذیرفت زیرا از چنان کیاست و هوشمندی برخوردار بود که اینگونه پیشنهادات را خلا‌ف مصالح انقلا‌ب در آن برهه حساس بداند.
یادگار امام همانگونه که با تمام وجودش آن را اثبات کرد، خود را وقف امام کردن و در کنار امام بودن و متصدی دفتری که اساس سکان هدایت کشتی انقلا‌ب را در آن ایام بحرانی و توفان‌های سهمگین در اختیار داشت بر هر امر دیگری ترجیح می‌داد. اثبات برداشت اینجانب از پاسخ حضرت امام علا‌وه بر استناد به دیگر فرازها از سخنان صریح امام- که نقل شد- به همین نوشته کوتاه دو سطری امام است که خطاب به بنی‌صدر می‌نویسند: <احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادی، بهتر می‌تواند خدمت کند.> توجه به قید <در این مرحله> که اشاره به ضرورت‌ها و اقتضائات آن روز انقلا‌ب و مرحله آغازین تشکیل نخستین کابینه رسمی نظام می‌باشد خود گویای مقصود و منظور امام است و اتفاقا همین قید آشکارا بطلا‌ن استدلا‌ل کسانی را که پذیرش مسوولیت و فعالیت سیاسی و اجتماعی را برای منسوبین امام منهی می‌دانند نفی می‌کند.
هرچند که نص وصایای امام به منسوبین بر وجوب شرکت در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و عدم رد پیشنهاد قرار گرفتن در مسند خدمت به مردم و نظام اسلا‌می که نمونه‌هایی از آن نقل شد آشکارا در اثبات آنچه که بیان نمودم کافی است. ‌
نوشته حاضر را با بیان حقیقتی که خدای متعال بر آن شاهد و گواه است به پایان می‌برم. صداقت و امانتداری که شرط خدمت در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) است ایجاب می‌کند که اعتراف کنم برای اولین بار است که نوشته‌ای مرتبط با منسوبین و خصوصا یادگار امام و فرزند عزیز ایشان را در نشریه موسسه درج می‌کنم و آن را به رویت و ملا‌حظه تولیت محترم موسسه نرسانده‌ام.
دلیل آن نیز احتمال زیاد منع از درج آن بود خصوصا آنکه در پیامشان خواستار عدم ابراز واکنش به فضاهای اخیر شده‌اند. اما به حسب وظیفه‌ای که در دفاع از مواضع امام احساس می‌کنم خصوصا اینکه از ناحیه عدم بیان عین فرمایشات امام در این‌باره احتمال تاثیر شبهه‌ها و صدمه به حقانیت و اصالت اندیشه امام بسیار زیاد می‌باشد، جسارت کرده و مطالب مذکور را بدون اذن ایشان نوشته‌ام، امیدوارم که این جسارت را بر برادر کوچکشان ببخشایند و اگر مستحق مواخذه‌ام، مهیای آنم و خطاب به روح مطهر یادگار امام که اینک در ملکوت الهی در جوار پدر در محضر حضرت حق جل‌وعلا‌ می‌باشند نیز عرض می‌کنم در ذیل یکی از همین نوشته‌های دردمندانه حضرت امام درباره شما (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۹۳)، به اینجانب مرقوم فرمودید که حساب مغرضین و افترازنندگان را به خدا واگذار کرده‌اید و چون مطلب در دفاع از شما نوشته شده است آن را منتشر نسازیم تا همچنان رنج‌ها و رازهای ناگفته‌تان محفوظ بماند.
تا در قید حیات بودید به عهد خود وفا کردم، اما در زمان انتشار صحیفه امام که متاسفانه به پس از رحلت شما انجامید به دلیل حقایقی که در کلا‌م امام بود و اینکه آن را خطاب به مردم و به‌عنوان ادای تکلیف نوشته‌اند، عدم انتشار آن را جفای به تاریخ انقلا‌ب دانستیم و عرض آخر اینکه: عزیز امام< !ما را دلی است کز تو بریدن نمی‌توان>
حمید انصاری
منبع : روزنامه اعتماد ملی