شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

امان از باورهای غلط


امان از باورهای غلط
به دنبال مشكلات زندگی ماشینی، آلودگی هوا، استرس و تغذیه ناسالم و مشكلاتی از این قبیل، این روزها بروز انواع بیماری‌های جسمی و روحی روانی شایع شده است. مردم جامعه ما خوشبختانه آگاهی زیادی راجع به علایم بیماری‌ها دارند و با مراجعه سریع به پزشك، از شدت بیماری و عوارض آن به صورت چشمگیری می‌كاهند. اما هنوز هم نسبت به بیماری‌های خاصی مثل اختلالات روانی ناآگاه‌اند و از مراجعه به روان‌پزشك امتناع می‌كنند. با آقای دكتر مظاهری به همین بهانه به گفتگو نشسته‌ایم.
ـ آقای دكتر، شما مهم‌ترین علت مراجعه نكردن به روان‌پزشك را چه می‌دانید؟
نخستین علت، ترس از انگ روانی و برخورد نامناسب اطرافیان و گاهی طرد شدن از اجتماع است. همچنین افراد به طور معمول با توجیه رفتارشان، سعی دارند علایم بیماری را انكار كنند و به بهانه‌های متعدد مثل <خسته بودم و عصبی‌ام، بچه‌ام را كتك زدم، حوصله ندارم و از این قبیل> حالت‌های خود را توجیه كنند در حالی كه در علایم بیماری جسمی نمی‌توانند این مانور را بدهند و سومین علت این است كه مصرف داروهای اعصاب را اعتیادآور می‌دانند و به خصوص درباره فرزندشان حاضر به درمان نیستند و یا از بستری شدن در بیمارستان می‌هراسند و این هم برمی‌گردد به همان موضوع ترس از بی‌آبرویی و انگ بیمار روانی شدن كه اصلا صحیح نیست.
ـ بیماران مبتلا به اختلالات روانی بی‌جهت می‌گویند داروها اعتیادآور است. نظر شما چیست؟
به نكته خوبی اشاره كردید. مردم ما در این خصوص، دو اشتباه اساسی می‌كنند. اول خوددرمانی و مصرف خودسرانه داروهای متعدد به توصیه افراد ناآگاه كه این از پایه اشتباه است. دوم اینكه فردی كه شب‌ها قرص می‌خورد تا بتواند بخوابد،‌ نمی‌داند كه به یك بیماری زمینه‌ای دچار است و علامت كم خوابی ناشی از آن بیماری است و اگر به روان‌پزشك مراجعه می‌كرد و عامل زمینه‌ای، درمان می‌شد، نیازی به مصرف داروها و از دست دادن روال طبیعی زندگی نبود. خیلی از افراد شب‌ها بیش از نیم ساعت می‌غلتند تا خواب‌شان ببرد و حاضرند همه این رنج و خستگی ناشی از آن در صبح روز بعد را به جان بخرند اما به پزشك مراجعه نكنند. این تصور تا حدی است كه برخی می‌گویند: <دكتر، ‌می‌خواهم آزمایش بدهم، دارویم را قطع كنم تا فكر نكنند معتادم> و اینها همه ناشی از ناآگاهی است.
ـ آیا مراجعه زودهنگام در اختلالات روانی در نحوه درمان موثر است؟
بله،‌ كاملا. من این موضوع را این گونه توضیح می‌دهم كه برای مبتلا شدن به فلان بیماری جسمی شما را تشویق به پیشگیری می‌كنیم اما ضرورت مراجعه زودهنگام به روان‌پزشكی به حدی است كه ما در بیماری‌های روانی سه مرحله پیشگیری داریم و این نشانه ضرورت مراجعه به موقع است. اگر شما در هر مرحله دیرتر مراجعه كنید، مجبور می‌شویم به جای درمان غیردارویی، از دارو هم استفاده كنیم.
ـ این مراحل پیشگیری را توضیح می‌دهید؟
نخست آموزش و آگاهی دادن به مردم با برگزاری كلاس‌ها و جلسات در مدارس، مساجد و یا برنامه‌های صدا و سیما و روزنامه‌هاست. البته برخی از مردم آن‌ چنان فرهنگ صحیحی پیدا كرده‌اند كه خودشان مثلا برای مشاوره قبل ازدواج و یا موارد بسیار دیگر به روان‌پزشك مراجعه می‌كنند. دومین مورد، آموزش صحیح درباره علایم بیماری و تشویق برای مراجعه به موقع و درمان سریع مشكل. مثلا می‌گوییم اگر شما یا فرزندتان شب‌ها بیش از نیم ساعت در جایش می‌غلتد تا بخوابید، به اختلال خواب دچارید. فرزندتان را برای درمان بیاورید شاید در مراحل بعدی، مشكل او ناشی از اضطراب باشد و در كارش خلل ایجاد كند و سوم اینكه به طور معمول مردم ما عادت ندارند تا بروز مشكل جدی نشده، راه حلی بیندیشند بنابراین آن قدر از آمدن به پزشك امتناع می‌كنند كه بیماری جسمی یا روانی آنها وخیم شود كه در اینجا سعی می‌شود فرد درمان و به جامعه برگردد.
ـ شما بیماری روانی را دایما با بیماری جسمی مقایسه می‌كنید. آیا این دو از لحاظ عوارض متفاوت نیستند؟
چرا، موافقم. عوارض یا درد ناشی از بیماری جسمی مختص خود بیمار است و در نهایت افرادی كه با او زندگی می‌كنند اما اگر بیمار روانی دیر مراجعه كند، به جامعه هم ضرر می‌رساند. همان فردی كه اختلال خواب داشت و در مرحله اول و دوم نیامد، حالا به خاطر كم خوابی‌ها، علاوه بر مشكل جسمی به حالت‌های خستگی، افسردگی وكم شدن بازدهی كار پرخاشگر هم می‌شود چون در محیط كارش به او می‌گویند: <چرا این كار را كردی؟ چرا دیر آمدی و چرا...> حالا اگر نزد پزشك بیاید، مجبوریم بسته به حالتش از داروها به صورت موقت برای برطرف كردن فعل و انفعالات ایجاد شده در ناقل‌های عصبی مغزی او استفاده كنیم تا سپس با روش‌های غیردارویی مثل رفتاردرمانی، خانواده درمانی و... او را كاملا بهبود بخشیده و به جامعه برگردانیم.
ـ آیا بیماری‌های روانی قابل درمان هستند؟
بله، متاسفانه هنوز هم باورهای غلطی میان مردم رایج است كه می‌گوید این امراض قابل درمان نیستند واین اشتباه است. والدین، این روزها آن‌قدر به فرزندان‌شان بها می‌دهند كه با كوچك‌ترین علامتی او را برای بررسی نزد انواع مختصصان می‌برند اما به مهم‌ترین مقوله وجود او یعنی سلامت روانش، بی‌اهمیت‌اند و اگر بگویی چرا برای اضطرابش، پرخاشگری یا شب ادراری او را به پزشك نمی‌برید، می‌گوید خوب می‌شود، در حالی كه روز به روز بدتر می‌شود.
ـ مهم‌ترین مراجعان شما به چه اختلال روانی دچارند؟
اضطراب شایع‌ترین مشكل افراد است. نه تنها در ایران بلكه در سراسر دنیا افراد زیادی از این بیماری درعذاب‌اند و بدون اینكه بدانند با تظاهرات و علایم آن درگیرند. آقایان بیش از خانم‌ها به اختلال اضطراب دچارند. نوجوانان، به خصوص به بیماری اضطراب كنكور كه والدین آنها در به وجود آمدن و دامن زدن به آن موثرند مبتلا می‌شوند. خانم‌ها نیز به دلیل عدم تقسیم مسوولیت‌ها در زندگی‌های امروزین به آن دچارند.
ـ چگونه متوجه شویم كودك‌مان اضطراب دارد؟
ما اگر مبتلا باشیم، می‌توانیم آن را اظهار كنیم. اما بچه‌ها با نق زدن، ناخن جویدن، دندان قروچه در خواب، كندن مو و خیلی علایم دیگر آن را بروز می‌دهند. من مادری را كه از نق زدن‌های فرزند دو ساله‌اش به ستوه آمده بود و در اینكه هیچ غذایی را، هیچ لباسی و یا اسباب بازی را بدون نق زدن قبول نمی‌كند و بی‌قرار است، دعوت به درمان فرزندش كردم و طی سه هفته با مصرف یك شربت و بعضی رفتارها، كودك آرام شد. در حالی كه اگر مادر امتناع می‌كرد، عواقب بدی به وجود می‌آمد كه جبرانش به مراتب سخت‌تر بود.
ـ مهم‌ترین مشكلات بیماران روانی چیست؟
ما در انجمن روان‌پزشكان سعی می‌كنیم با برگزاری جلسات آموزشی مهم‌ترین مشكل یعنی انگ‌زدایی از بیماران را حل كنیم. البته طی ۱۰ سال گذشته بیش از نیمی از مردم كاملا به موضوع واقف شده‌اند اما كمبود تعداد روان‌پزشكان، كمبود تخت‌های بستری، همكاری نكردن بیمه‌ها در تامین هزینه بستری و تحت پوشش قرار دادن داروها از جمله مشكلات این بیماران است.
ـ نقش رسانه‌ها و صدا و سیما در فرهنگ‌سازی صحیح نسبت به بیماران روانی چگونه بوده؟
امروزه بسیار سنجیده‌تر عمل می‌كنند. هرچند گاهی سریال‌های پر از غم و اندوه به تصویر كشیده می‌شوند كه اصلا با این همه غم و سختی روزگار مردم صحیح نیست و صدا و سیما باید با برنامه‌سازی صحیح سعی كند آن تصویرذهنی قدیمی و باطل را از اذهان مردم نسبت به بیمار روانی پاك كند كه او را مثل یك فرد عقب مانده شدید ذهنی یا بیمار شدید روانی ژولیده‌ای كه آب از دهانش می‌ریزد و قصد حمله دارد می‌دانستند و از لفظ دیوانه استفاده می‌كردند. افراد باید تشویق شوند در مرحله اول یا دوم پیشگیری بیماری، مراجعه كنند تا بیماری آنها سریع تشخیص داده شده و درمان شود.‌
منبع : روزنامه سلامت