یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مردی‌ که‌ زیاد می‌دانست‌، اما...


مردی‌ که‌ زیاد می‌دانست‌، اما...
كارستانی‌ چون‌ تاسیس‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ در سال‌های‌ آغازین‌ قرن
حالا كه‌ در گوشه‌ و كنار تهران‌ و سایر شهرهای‌ كشور، مدارس‌ سینمایی‌ مثل‌ قارچ‌ روییده‌اند و كیفیت‌ در هیچ‌ كدام‌ از آنها یافت‌ نمی‌شود شاید ارزش‌ كاری‌ كه‌ «اوانس‌ اوگانیانس‌» هفتاد و پنج‌ سال‌ پیش‌ كرد، چندان‌ مشخص نباشد. اما اگر شرایط‌ اجتماعی‌ سیاسی‌ زمان‌ را در نظر بگیریم‌، كار «اوگانیانس‌» در افتتاح‌ یك‌ مدرسه‌ سینمایی‌، كاری‌ شبیه‌ معجزه‌ بوده‌ است‌. او، در زمانی‌ دست‌ به‌ این‌ كار زد كه‌ سنت‌ حاكم‌ بر جامعه‌، با هر پدیده‌ مدرن‌ مخالفت‌ می‌كرد و هنوز خود سینما و نمایش‌ فیلم‌ در این‌ كشور محل‌ مناقشه‌ بود. شاید از این‌ رو باشد كه‌ تلاش‌ «اوگانیانس‌» برای‌ شكل‌ دادن‌ یك‌ مدرسه‌ سینمایی‌ و پرورش‌ آرتیست‌های‌ ایرانی‌، یكی‌ از «تابو»شكن‌ترین‌ كارهایی‌ می‌تواند باشد كه‌ در قرن‌ اخیر از سینمای‌ ایران‌ سرزده‌ است‌.
و این‌ در ذات‌ سینماست‌. سینما، ذاتا هنری‌ تابوشكن‌ است‌. خط‌شكن‌ است‌. پیشروست‌، سنت‌ستیز است‌. نوگراست‌ و به‌ همین‌ دلیل‌، دشمن‌ زیاد دارد. دشمنان‌ قسم‌ خورده‌ هم‌ دارد كه‌ دوست‌ ندارند سر به‌ تن‌ سینما باشد. دشمنانی‌ از جنس‌ خرافه‌زدگان‌ سنت‌ مدار یا نقدگریزان‌ قدرت‌مدار، كه‌ در ذات‌ سینما، خرافه‌ستیزی‌ و انتقاد و قدرت‌ ستیزی‌ جاری‌ و ساری‌ است‌ و این‌ را نمی‌شود انكار كرد كه‌ تاریخ‌ و تاریخ‌ سینما به‌ این‌ مساله‌ گواهی‌ می‌دهد، اگر هنرمندی‌ خود را و جامعه‌اش‌ را و سینما را بشناسد، اثری‌ كه‌ خلق‌ خواهد كرد، چون‌ از شناخت‌ خود و جامعه‌ می‌آید، شناخت‌ گریزان‌ را خوش‌ نخواهد آمد. شناخت‌ چه‌ فردی‌ هنرمند و چه‌ جمعی‌ مخاطب پیشرفت‌ می‌آورد، پیشرفت‌ كهنگی‌ها را می‌شوید و از میان‌ می‌برد و در این‌ میان‌ آنكه‌ ضرر می‌كند، كهنه‌پرست‌ و خرافه‌پرست‌ است‌ و نطفه‌ مشكلات‌ از همین‌جا بسته‌ می‌شود...
تاریخ‌ سینمای‌ ایران‌، مالامال‌ از این‌ مشكلات‌ است‌. جامعه‌ سنتی‌ ایران‌، در گذر سالیان‌ سالش‌ هنوز كه‌ هنوز است‌ نتوانسته‌ پدیده‌ سینما را هضم‌ كند. هنوز هم‌ فعالیت‌ در سینما برای‌ بسیاری‌ از خانواده‌ها در حكم‌ نوعی‌ تخطی‌ از قواعد اخلاقی‌ است‌ و «مرتكب‌» این‌ عمل‌، باید طرد شود و می‌شود. از میان‌ بازیگران‌ مطرح‌ فعلی‌ هم‌ می‌توان‌ به‌ چنین‌ نمونه‌هایی‌ برخورد و البته‌ در سینمای‌ سابق‌، در سینمای‌ قبل‌ از انقلاب‌، این‌ شرایط‌ نابهنجارتر و آزاردهنده‌تر بود.
این‌ چنین‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ ارزش‌ كار، «اوگانیانس‌» را در هفتاد و اندی‌ سال‌ پیش‌ مورد ارزیابی‌ قرار داد. خدمتی‌ كه‌ او از این‌ حیث‌ به‌ فرهنگ‌ ایران‌ كرده‌ با هیچ‌ معیار و میزانی‌ قابل‌ ارزیابی‌ و ارزش‌گذاری‌ نیست‌. در سال‌هایی‌ كه‌ اصلا وجود و حضور زن‌ در جامعه‌ محل‌ مناقشه‌ بود و او را در خیابان‌ و اجتماع‌ جایی‌ نبود، «آوانس‌ اوگانیانس‌» دست‌ به‌ كاری‌ بزرگ‌ زد و زن‌ را در فیلم‌هایش‌ آورد و از این‌ هم‌ فراتر، نه‌ تنها در فیلم‌ «حاجی‌ آقا آكتور سینما» او را به‌ فعالیت‌ اجتماعی‌ واداشت‌، بلكه‌ حداقل‌ در فیلم‌ خودش‌ رابطه‌ زن‌ و سینما را هم‌ حل‌ كرد. این‌ حل‌ شدن‌ البته‌ فقط‌ در فیلم‌ رخ‌ داد. در «حاجی‌ آقا آكتور سینما»، پیرمرد متشرع‌ فیلم‌ در پایان‌ اجازه‌ فعالیت‌ در سینما را به‌ دخترش‌ داد و این‌ مضمون‌ در شرایط‌ بحرانی‌ اجتماعی‌ سیاسی‌ مذهبی‌ دهه‌ اول‌ قرن‌ حاضر مناقشه ‌برانگیزترین‌ موضوعی‌ بود كه‌ می‌شد بدان‌ پرداخت‌. این‌ مضمون‌ همین‌ حالا هم‌ كه‌ به‌ نیمه‌های‌ نهمین‌ دهه‌ این‌ قرن‌ رسیده‌ایم‌، هنوز هم‌ مورد بحث‌ و مناقشه‌ است‌ و حداقل‌ در ده‌سال‌ اخیر موضوع‌ اصلی‌ چند فیلم‌ بوده‌ است‌ و این‌ نشان‌ از اهمیت‌ هنوزموجود زیست‌ اجتماعی‌ و البته‌ سینمایی‌ زن‌ در جامعه‌ قشری‌ ایران‌ دارد.
«حاجی‌ آقا آكتور سینما» یك‌ فیلم‌ بود. یك‌ فیلم‌ كه‌ به‌ نمایش‌ درآمد و كنار رفت‌ و البته‌ تاریخ‌ساز شد و در تاریخ‌ ماند. اما از آن‌ مهمتر كار «اوگانیانس‌» در تاسیس‌ مدرسه‌ هنرپیشگی‌ بود كه‌ به‌ تربیت‌ هنرپیشگانی‌ روی‌ آورد و بعدها از همانها در فیلم‌هایش‌ استفاده‌ كرد. این‌، روشنفكرانه‌ترین‌ كاری‌ بود كه‌ در آن‌ سال‌ها می‌شد انجام‌ داد، در سال‌هایی‌ كه‌ سینما، مخالفانی‌ عمده‌ داشت‌. متشرعین‌ به‌ این‌ هنر به‌ چشم‌ خصم‌، به‌ چشم‌ ابزاری‌ برای‌ كمرنگ‌ كردن‌ مظاهر مذهبی‌ نگاه‌ می‌كردند و به‌ اصطلاح‌ روشنفكران‌ هم‌، سینما را هنوز هنر نمی‌دانستند و آن‌ را به‌ چشم‌ یك‌ سرگرمی‌ساز درجه‌ دو و بی‌ارزش‌ نگاه‌ می‌كردند هنوز هم‌ كه‌ هنوز است‌ این‌ پندار از ذهن‌ بسیاری‌ از به‌ اصطلاح‌ روشنفكران‌ رخت‌ بر نبسته‌ است. او در چنین‌ شرایطی‌ بود كه‌ «مدرسه‌ آرتیستی‌ سینما» را بنیان‌ نهاد و بنایی‌ را یادگار گذاشت‌ كه‌ اگر چه‌ عمر چندانی‌ نداشت‌، اما میراثی‌ شد برای‌ كسانی‌ كه‌ سینما را جدی‌ می‌گرفتند و نیاز به‌ پرورش‌ نیروی‌ متخصا را در آن‌ حس‌ می‌كردند.
چنین‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ به‌ دلیل‌ تعطیلی‌ سینما در ایران‌ از اواسط‌ دومین‌ دهه‌ تا چهارمین‌ دهه‌ قرن‌ حاضر در ایران‌، دست‌ پروردگان‌ «مدرسه‌ آرتیستی‌ سینما»ی‌ «اوگانیانس‌» نتوانستند نقش‌ خود را در پیشرفت‌ سینما ایفا كنند. اما نفس‌ شركت‌ آنها در كلاس‌هایی‌ كه‌ از یك‌ سو شیطانی‌ و از سوی‌ دیگر مطربی‌ تشخیا داده‌ می‌شد، حركتی‌ ارزشمند و تاریخ‌ساز است‌ كه‌ البته‌ بیشترین‌ اعتبار این‌ تاریخ‌سازی‌ را باید به‌ نام‌ «اوگانیانس‌» نوشت‌. او با همین‌ یك‌ كار، نه‌ تنها در سینما بلكه‌ در تاریخ‌ معاصر اجتماعی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ تابوشكن‌ به‌ ؤبت‌ رسیده‌ و طعنه‌آمیز اینكه‌ روشنفكرانی‌ كه‌ به‌ طعنه‌ سینما را مورد خطاب‌ قرار می‌دادند، هرگز تلاش‌ و تاثیر روشنفكرانه‌یی‌ در حد نیمی‌ از «اوگانیانس‌» بی‌ادعا هم‌ نشان‌ ندادند. این‌ طعنه‌آمیز و ریشخندآمیز می‌تواند باشد.
خیلی‌ها هم‌ معتقدند خارجی‌ بودن‌ «اوگانیانس‌» در ثبت‌ چنین‌ پدیده‌ پیش‌برنده‌ و ضد خرافه‌یی‌ بیشترین‌ نقش‌ را داشته‌ و مثلا اگر او ایرانی‌ می‌بود، سنگ‌اندازی‌های‌ بیشتری‌ سر راهش‌ صورت‌ می‌گرفت‌. خدا داند، ولی‌ این‌ هم‌ در این‌ واقعیت‌ تغییری‌ به‌ وجود نمی‌آورد كه‌ «اوگانیانس‌» در دهه‌های‌ آغازین‌ هنر سینما در ایران‌ یگانه‌ روشنفكر این‌ عرصه‌ بود كه‌ هم‌ در ساخت‌ فیلمی‌ چون‌ «حاجی‌ آقا آكتور سینما» و هم‌ در اقدام‌ مدرنی‌ چون‌ «تاسیس‌ مدرسه‌ آرتیستی‌ سینما» دین‌ خود را به‌ سینمای‌ ایران‌، به‌ مردم‌ ایران‌ و به‌ فرهنگ‌ ایران‌ ادا كرد و بعید نیست‌ اگر اقدام‌ او به‌ تاسیس‌ این‌ مدرسه‌ نبود، الان‌ سینمای‌ ما چه‌ حال‌ و اوضاعی‌ داشت‌ و اصلا آیا سینما داشتیم‌ یا نه‌!

تهیه‌ و تنظیم‌: كیوان‌ شافعی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید