یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جوشش‌های سینمایی و کوشش‌های انقلابی‌


جوشش‌های سینمایی و کوشش‌های انقلابی‌
در ماههای اولیه بعداز انقلاب، که هنوز تحول چندانی درصنعت سینمای کشور رخ نداده بود وخبری از تولیدات جدید سینمایی نبود، سینماها عمدتا، برخی از فیلم‌های قبل از انقلاب را نمایش می‌دادند. این فیلم‌ها را پس از آنکه بخش‌های سانسور شده قبل از انقلاب به آنها اضافه و یا برخی از صحنه‌هایی که با فرهنگ انقلابی اسلامی مردم کشورمان منافات داشت، حذف می‌شد اکران می‌کردند.‌
درآن روزها فیلم‌هایی چون قیصر، بت‌شکن، طوقی، رگبار، داش آکل، خاک، رضاموتوری، گوزن‌ها، کندو و تعدادی دیگر که برخوردار از فضای سینمای روشنفکری سالهای منتهی به انقلاب بود فرصت اکران‌های مکرر و طولانی یافتند و ازقضا خیلی هم فروش داشتند.‌
به موازات آن تعدادی از فیلم‌های انقلابی جهان همچون نبرد الجزایر، میشل استروگف، گاندی، زد، حکومت نظامی، غازهای وحشی، مارپیچ (مستند سقوط آلنده) ونیز آثارسینمای دینی جهان همچون محمدرسول الله(ص)، ده فرمان، عیسی‌بن‌مریم، السید، عمرمختار و نظایر آن سینمای کشور را به تصرف خود در آوردند و دو سال اول خوراک اولیه سینمای ایران همین دست آثار بودند و در فضایی که هنوز صنعت ویدئو درکشور رایج نشده بود، تنها تماشای این آثار در سینمای ایران، خط رابط مردم با سینمای ایران و جهان بود.‌
اما زمانی که مردم در دوسه سینمای مرکز شهر تهران صف‌های طولانی را برای دیدن فیلم <شعله> اثر سینمای هند، تشکیل دادند واین فیلم در ردیف پربیننده‌ترین آثار اکران شده بعد از انقلاب درکشور به شمار رفت مسئولان سینمایی وزارت فرهنگ وهنرآن زمان ناگهان به صرافت افتادند که فکری به حال سینمای بعداز انقلاب کنند.‌
در یکی دو سال اول انقلاب در استودیوهای فیلمسازی خبری نبود، و بیشتر آثار در دست تولیدات ماههای آخر ۵۷ همچنان در بوته رکود و سکوت به سرمی برد. ‌
فیلم‌های <پروازبه سوی مینو> ساخته تقی کیوان سلحشور، جنگ اطهر ساخته محمدعلی نجفی و فریاد مجاهد ساخته مهدی معدنیان تنها سه فیلم تولید و اکران شده درنخستین سال انقلاب (۱۳۵۸) بودند و در سال ۱۳۵۹ تولید ۲۱ فیلم سینمایی نشان از یک خیزش در سینمای ایران داشت و طی آن فیلم‌هایی چون هیروگلیف اثر غلامعلی عرفان، از فریاد تا ترور (با ترانه معروف یاردبستانی من) ساخته منصورتهرانی، افیون (یا همان تب مرگ) ساخته مشترک امان منطقی و داریوش کوشان، انفجار اثر ساموئل خاچکیان، به سوی ساحل ساخته عبدالله عالیخانی، پرواز در قفس ساخته حبیب کاوش، تاریخ سازان اثر هادی صابر، چریکه تارا ساخته بهرام بیضایی، خشم الهی ساخته عزیزرفیعی، خونبارش ساخته امیرقویدل،راهی به سوی خدا (یا همان مردان خبیث) ساخته جلال مهربان، زنده باد ساخته خسروسینایی، سرباز اسلام ساخته امان منطقی، سند زنده ساخته اصغر بیچاره، شجاعان ایستاده می‌میرند ساخته عباس کسایی، قدیس ساخته ناصرمحمدی، قیام ساخته رضاصفایی، گفت هرسه‌شان ساخته غلامعلی عرفان، مسافر شب ساخته منصورتهرانی، مفسرین ساخته امان منطقی و منافق اثراسماعیل پورسعید، بودند که فرصت ساخت واکران پیدا کردند، گرچه بسیاری ازآنها با استقبال چندانی مواجه نشدند.‌
درسومین سال بعدازانقلاب هم تقریبا همین تعداد فیلم توسط جمعی ازسینماگران باقی مانده از سال‌های قبل از انقلاب فرصت تولید و اکران پیدا کردند، اما در میان تولیدات سال ۱۳۶۰ آثاری متفاوت‌تر و جهت یافته‌تر و برخوردارتر از مفاهیم انقلاب اسلامی می‌توان یافت.‌
اعدامی ساخته محمدباقرخسروی، برنج خونین ساخته مشترک امیرقویدل و اسدالله نیک‌نژاد، خانه آقای حقدوست، مرز، کرکس‌ها می‌میرند ساخته‌های جمشید حیدری و فصل خون حبیب کاووش فیلم‌های برخوردار از مضامین همسوی فرهنگ انقلاب و در ضدیت با فضاهای سیاسی و اجتماعی سالهای قبل از انقلاب به سینماهای سر و سامان یافته سالهای اول انقلاب راه یافتند، اما هیچ یک از آنها نتوانستند همچون فیلم <برزخی‌ها> ساخته ایرج قادری صف‌های طویل و طولانی مدت مردم را به پشت گیشه‌های سینما بکشانند، <برزخی‌ها> با حضور چند تن از چهره‌های برتر و شناخته شده تئاتر و سینمای کشورمان و برداشت حادثه باری از وقایع انقلاب و دفاع مقدس توانست برای مدت کوتاهی سینمای ایران را از حضور پررنگ مخاطب برخوردار سازد، اما به دلیل مواجه شدن باسیل انتقادات سینماگران متعهد و رسانه‌های جمعی آن روزگار، طولی نکشید که این پرمخاطب‌ترین اثرسینمایی سالهای اولیه انقلاب از پرده‌های سینمای کشور پایین کشیده شد و در همین حال سومین سال سینمای ایران تنها با نمایش ۸ فیلم دوران خود را پشت سرگذاشت.‌
ایرج صابری منتقد و سینمانویس در این باره می‌گوید: به رغم فضای انقلابی آن سا لها در همه سطوح کشور، فیلم‌های سینمای ایران در دو سه سال اول بیشتر از مضامین مختلف اجتماعی هم برخوردار بودند و تمام فیلمسازان روی موضوع انقلاب متمرکز نبودند با این حال دهه اول را باید دهه تردیدها و نگرانی‌های سینمای ایران دانست.‌
● تولد حوزه هنری‌
در نخستین سالهای انقلاب سازمان تبلیغات اسلامی با گردآوردن چند فیلمساز با گرایش‌های انقلابی و مذهبی، تلاش خود را در بنیان‌گذاری سینمای انقلاب به کار گرفت که فیلم‌هایی چون <توجیه> با فیلمنامه‌ای ازمحسن مخملباف و ساخته منوچهر حقانی پرست درسال ۶۱ از همین مجموعه هنری پا به سینمای ایران گذاشت و درکنار آثاری چون برزخی‌ها، جاده ساخته محمدعلی سجادی، جانبازان اثرناصرمحمدی، خط قرمز اثر مسعودکیمیایی، دادا ساخته ایرج قادری، فرمان ساخته کوپال مشکوه و مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی به نمایش درآمد. فیلم <توجیه> از تولیدات سال ۱۳۵۹ سازمان تبلیغات اسلامی بود که در تیرماه سال ۶۱ فرصت اکران به آن داده شد. ‌
فیلم <توبه نصوح> نخستین اثرسینمایی رسمی محسن مخملباف بودکه در سال ۱۳۶۱ ساخته شد و در فروردین سال ۶۲ فرصت نمایش یافت. این اثر سینماگران کشور را با تفکرات تازه و نگرشی متفاوت از سینما (درحدآن روزها) مواجه کرد و این نخستین بار بود که توبه کردن شخصی به نام <لطفعلی‌خان> پس از زنده شدن دو باره‌اش در قالب یک مضمون اسلامی عرضه می‌شد و محسن مخملباف در آثار آن دوره خود اصرار داشت تمام سینماگران را متوجه ارزش‌های نهفته و پنهان در تفکرات اسلامی نماید.‌‌ در کنار اکران پر سر و صدای <توبه نصوح> آثار دیگری از سینماگران دهه ۶۰ کشورمان چون اشباح ساخته رضا میرلوحی، بازداشتگاه ساخته کوپال مشکوه، بازرس ویژه ساخته منصورتهرانی، جایزه و خانه عنکبوت ساخته‌های علیرضا داوودنژاد، دیار عاشقان ساخته حسن کاربخش، رهایی رسول صدرعاملی، سفیر ساخته فریبرزصالح، زخمه ساخته خسرو ملکان و مرگ سفید ساخته حسین زندباف توانستند برپرده سینماهای کشور حضور یابند که از میان آنها فیلم <رهایی> ساخته رسول صدرعاملی با فروش ۵۶ میلیون ریال رکورد فروش را در نخستین اکران در تهران نصیب خود کرد. ‌
امیدسبحان منتقد سینمای ایران معتقد است که پنج سال اول انقلاب، سینمای به کما رفته کشورمان کم کم داشت روی تخت انقلاب به هوش می‌آمد و چشمان خود را بازمی کرد. او می‌گوید: فضای آن روزها آنقدر مبهم بودکه کمتر فیلمسازی می‌توانست کمی آنسوی‌تر از ماه و سال و جلوی پای خود را پیش‌بینی کند و اکثر فیلمسازان آن روزها با چراغ‌های مه شکن هم قادر به حرکت در فضای مه‌آلود آن سالها نبودند، با این حال بسیاری از آنها سالم به مقصد رسیدند و در طول این مسیر مه‌آلود توانستند رد پاهای خوبی از خود به جای بگذارند.‌
این منتقد همچنین با اشاره به ۳۲ اثر ساخته شده و به نمایش درآمده درسال ۶۳ می‌گوید: آثار به نمایش درآمده در پنجمین سال انقلاب حکایت ازرشد کمی و کیفی سینمای ایران و حرکت‌های رو به رشد در شاخصه‌های دیگر فیلمسازی چون فیلمنامه، فیلمبرداری، نورپردازی، لباس، دکور و موسیقی بود و آثاری چون استعاذه ساخته محسن مخملباف، بازجویی یک جنایت ساخته محمدعلی سجادی، تاتوره ساخته کیومرث پوراحمد، دوچشم بی‌سو ساخته محسن مخملباف، دوله تواثررحیم رحیمی پور، سناتور ساخته مهدی صباغ زاده، نقطه ضعف اثر محمدرضا اعلامی، هیولای درون ساخته خسروسینایی و میلاد ساخته ابوالفضل جلیلی در همین سال فرصت نمایش و حضور در سینمای تازه جان‌گرفته انقلاب را پیدا کردند. در زمستان همین سال بودکه فروش فیلم سناتور ساخته مهدی صباغ زاده با رقم ۵۶ میلیون ریال (دراکران نخست) توجه بازار سینمای ایران را به خود جلب کرد که این رقم در آن زمان رقم قابل توجهی بود زیرا آن روزها خرید یک آپارتمان درمرکز شهر تهران با ۱۵۰ هزار تومان میسر بود.‌
● پیش به سوی گیشه ‌
حرکت فیلمسازان به سوی گیشه ودرآمدهای خوب تقریبا از سال ۶۴ در سینمای ایران آغاز شد.‌
نوید اعیانی کارشناس امور سینمایی در این باره می‌گوید: مبلغ ۱۵۶ میلیون ریال فروش فیلم <عقابها> آن هم فقط در نخستین اکران سینما، حیرت‌آور بود، ولی واقعیت داشت و اعداد و ارقام ثبت شده در تاریخ سینمای ایران نیز موید همین مطلب است. ‌
او معتقد است که سینما در سال ۶۴ آثار خوبی عرضه کرد که از آن میان می‌توان به <گلهای داوودی> ساخته رسول صدرعاملی که در نخستین اکرانش ۹۴ میلیون ریال فروش داشت اشاره کرد.‌
کیومرث پوراحمد فیلمساز توانای سالهای بعد از انقلاب نیز معتقداست که در سال ۶۴ و نیز سال ۶۵ تقریبا تکلیف فیلمسازان روشن شده بود و هرکس می‌رفت که برای خود راه و سبک وسیاق خودش را انتخاب کند.‌
او می‌گوید: در همین سال بود که تماشای فیلم <اولی‌ها> ساخته عباس کیارستمی که البته کاری مستند و خالص بود، زنگ سینمای ایران را در تولیدات مستند به صدا درآورد، گرچه در سال ۶۳ تولید شده بود. در همین سال بود که آثاری چون <عقابها> ساخته ساموئل خاچکیان، شهرموشها ساخته محمدعلی طالبی، حادثه ساخته منصور تهرانی، تاراج ساخته ایرج قادری، دونده اثر امیرنادری و مردی که زیاد می‌دانست اثر یدالله صمدی سینماگران را به یک مرزبندی خاصی نزدیک می‌کرد و تعدادی از فیلمسازان که تا این تاریخ در بیرون از گود حضور داشتند در سالهای بعد یعنی ۶۵ و ۶۶ وارد عرصه سینمای ایران شدند و در سال ۶۵ بودکه شاهد تولید آثاری چون اتوبوس اثر یدالله صمدی، بایکوت اثرمحسن مخملباف، جاده‌های سرد اثرمسعودجعفری جوزانی، زنگها اثر محمدرضاهنرمند، کفش‌های میرزانوروز اثر محمدمتوسلانی، مدرک جرم اثر منوچهرحقانی پرست و مادیان اثرعلی ژکان بودیم که هنوز هم در دریف آثار خوب سینمای بعداز انقلاب به حساب می‌آید.‌
● خاطرات خوب سینما
بسیاری از سینماگران و دست اندرکاران سینمای ایران سال ۱۳۶۶ را نقطه عطفی در تولیدات سینمایی ایران می‌دانند و از آن به عنوان یکی از پرخاطره‌ترین سالهای تولید و اکران فیلم یاد می‌کنند.
۴۷‌ اثر به یاد ماندنی تاریخ سینمای ایران که هرکدام از آنها تاکنون بارها از تلویزیون نیز پخش شده‌اند، در این سال روی پرده سینماهای کشور حضور یافتند.‌
چهره‌های جدیدی که تا آن روز خبری از آنها در سینمای ایران نبود، به جرگه تولیدکنندگان آثار سینمایی پیوستند که از میان آنها می‌توان به منوچهرمصیری با فیلم تشکیلات، علی اصغر شادروان با فیلم تیرباران، فرامرزقریبیان با فیلم جدال در تاسوکی، مهرزاد مینویی با فیلم دست‌نوشته‌ها، پوران درخشنده با فیلم رابطه و حمید تمجیدی با فیلم سراب اشاره کرد. می‌توان ادعا کرد که تعدادی از آنها نیز در همین سال نخستین ساخته‌های سینمایی خود را روانه بازار کردند و تولد خود را درسینمای ایران اعلام کردند. ‌
حمید امجد روزنامه نگار سینمانویس دراین باره می‌گوید: تعدادی از آنها در نخستین تولیدات سینمایی خود شکست خوردند و عرصه سینما را ترک کردند و تعدادی از آنها که آثارشان با استقبال چشمگیر روبرو شد، در سالهای بعد به کار خودشان ادامه دادند و در همین سال بودکه فیلم معروف اجاره‌نشین‌ها ساخته داریوش مهرجویی تنها در اکران اول خود در سینماهای تهران توانست ۱۷۰ میلیون و ۵۶۰ هزار ریال فروش کند که رکورد فروش در سینمای ایران تا آن تاریخ بود و در همین سال بود که ابراهیم حاتمی کیا چهره نام‌آور سینمای امروز ایران با ارائه نخستین اثر سینمایی خود یعنی <هویت> به عرصه رقابت با سینماگران دهه ۶۰ پاگذاشت. درحالی که رقیب او در سینما یعنی محسن مخملباف با فیلم معروف <دستفروش> در کنار او دیده می‌شد و او همچنین باید با آثاری چون ناخدا خورشید، ساخته ناصرتقوایی، گزارش یک قتل ساخته محمدعلی نجفی، تیغ و ابریشم ساخته مسعودکیمیایی، بی‌بی چلچله ساخته کیومرث پوراحمد، پرواز در شب ساخته رسول ملاقلی‌پور و اجاره‌نشین‌ها ساخته داریوش مهرجویی دست و پنجه نرم می‌کرد.‌
این روزنامه‌نگار همچنین اضافه می‌کند: سینمای ایران در سال ۶۷ و پس از گذشت یک دهه پر فراز و نشیب صاحب ۵۶ فیلم اکران شده بود که تعدادی از آنها توانستند در ردیف بهترین فیلم‌های تاریخ انقلاب و سینمای ایران جایگاه ویژه‌ای برای خود دست و پا کنند، آثاری که هنوز هم پس از بارها اکران شدن در سینماهای کشور و پخش مکرر از شبکه‌های تلویزیون هنوز برای مخاطبان خود دارای جاذبه‌ای ویژه است، آثاری چون پرنده کوچک خوشبختی اثر پوران درخشنده، پرستار شب اثر محمدعلی نجفی، خانه دوست کجاست؟ اثر عباس کیارستمی، شیراک اثر داریوش مهرجویی، پاییزان اثر رسول صدرعاملی، خارج از محدوده اثر رخشان بنی اعتماد، ترن اثر امیرقویدل و جعفرخان از فرنگ برگشته اثر علی حاتمی.‌
منتقدین آن روزگار سینمای ایران که می‌رفتند کم کم تشکل و جایگاهی در حاشیه سینمای ایران در همان سال برای خود دست و پا کنند در همین سال بود که درکنار جشنواره فیلم فجر به معرفی آثار برتر سینمای ایران از دیدگاه خود نیز پرداختند و از همین دست آثار به عنوان فیلم‌های به یادماندنی سال ۱۳۶۷ یاد کردند.‌فیلم‌هایی ماندگار چون بای‌سیکل‌ران اثر محسن مخملباف، در مسیر تندباد اثر مسعود جعفری جوزانی، روز باشکو اثر کیانوش عیاری، زرد قناری اثر رخشان بنی‌اعتماد، سرب اثر مسعود کیمیایی، دیده‌بان اثر ابراهیم حاتمی‌کیا و باشو غریبه کوچک اثر بهرام بیضایی که به راحتی توانستند در سال ۱۳۶۸ پرده سینماهای تهران را از آن خود سازند.
گرچه از اکران این فیلم‌ها قریب به ۲۰ سال می‌گذرد، اما هر یک از آنها با داشتن مضامین بکر اجتماعی و منحصر به فرد حماسی و اخلاقی در میان تماشاگران سینما جایگاه ویژه خود را باز کردند و بای‌سیکل‌ران با ۱۰۲ میلیون ریال فروش در نخستین اکران خود در تهران، زردقناری با ۷۰ میلیون ریال در نخستین اکران در تهران، عروسی خوبان با ۸۷ میلیون ریال در نخستین اکران به رقابت با فیلم‌هایی چون کشتی آنجلیکا ساخته محمدرضا بزرگ‌نیا با ۹۲ میلیون ریال فروش و گلنار ساخته کامبوزیا پرتوی با ۱۶۰ میلیون ریال فروش و <هی جو> ساخته منوچهر عسکری‌نسب با ۱۳۰ میلیون ریال فروش در نخستین اکران‌های خود در سینماهای ایران، پرداختند.
خاطرات رقابت تک به تک سینماگران با یکدیگر در ۲۰ سال پیش در برخی از نشریات سینمایی آن دوران، از جمله ماهنامه فیلم درج شده است. آن‌قدر که بازار سبقت گرفتن در اکران و ماندن در نوبت اکران برای فیلمسازان، مطرح و جدی بود، محتوی فیلم‌ها برای آنها قابل بحث و بررسی نبود. آنها دیگر حساس شده بودند و حتی شروع اکران آثار خود را همزمان با یک بارش برف سنگین (به عقیده خودشان) توطئه‌ای علیه اکران اثرشان قملداد می‌کردند و با این وصف به نظر می‌رسید که دوره تثبیت در سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب فرارسیده بود.
ایرج صابری سینمانویس و منتقد درباره عبور سینما از دهه اول و ورود به دهه دوم می‌گوید: <به عقیده من دهه اول با تردید و نگرانی‌هایی شروع شد و یک پرسش بزرگ برای سینماگران وجود داشت، <آیا سینما می‌خواهیم؟ و اگر می‌خواهیم چه نوع سینمایی باید باشد>؟ و من به این دلیل دهه اول را دهه نام‌های ناآشنای سینمای ایران می‌دانم و در همین دهه بود که بسیاری از سینماگران اولین تجربه‌های خود را در سینما ساخته و نمایش دادند که در آن میان یک نام بیشتر از سایر نام‌ها شنیده می‌شد و آن نام محسن مخلمباف بود که با سومین تجربه خود یعنی <بایکوت> نشان داد که فوت و فن جلب ‌تماشاگر را دریافته است و با ساخت و ارائه چهارمین اثر خود یعنی <دستفروش> نشان داد که چگونه می‌تواند توجه صاحب‌نظران و نخبگان سینمای ایران را به کار خود جلب کند، گرچه او خیلی سریع به سینمای شخصی خود روی آورد و توانست شمار زیادی از طرفداران و مخالفان را نسبت به فکرها و تردیدهای خود، دور و بر سینمای ایران جمع کند>.‌
● صدور سینمای ایران‌
با این حال فیلم <کلوزآپ، نمای نزدیک> ساخته عباس کیارستمی در جشنواره فجر سال ۱۳۶۸ توانست به عنوان برترین اثر سینمایی کشور شناخته شود و از همان جشنواره توانست به فستیوال‌های جهانی بسیاری راه یابد و راه را برای حضور بسیاری از آثار سینمایی در مجامع خارجی هموار کند.‌
ایرج صابری در این باره معتقد است که دهه دوم سینمای ایران یعنی ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ را باید دهه فتح جشنواره‌های بین‌المللی قلمداد کرد؛ زیرا در این دهه نام عباس کیارستمی از سینمای ایران بیشتر از دیگران درخشید و بزرگترین موفقیت او در سال ۱۹۹۷ دریافت جایزه ویژه جشنواره بین‌المللی کن برای فیلم <طعم گیلاس> بود که در واقع جایزه‌ای برای سینمای ایران بود.
ایرج صابری می‌گوید: به موازات آن، نام ابراهیم حاتمی‌کیا در داخل ایران بیش از سایر نام‌ها مطرح و قابل اعتنا بود و آثار خوبی از او در سینمای ایران به ثبت رسید.
براساس آمارها اکران ۶۲ ساخته بلند سینمایی از سینماگران فعال کشورمان در سال ۱۳۶۹ هم نشان از عزم سینماگران برای فتح پرده‌ها و گیشه‌های سینمای ایران داشت که بیشترین سهم آن به مهدی فخیم‌زاده با اکران فیلم <خواستگاری> اختصاص یافت و در نخستین اکران خود در تهران ۲۳۸ میلیون ریال فروش داشت. (قیمت بلیط سینما در آن روزها ۲۵تومان بود). یک محقق سینمایی که جزوه‌ای درباره آثار اکران شده در سال ۱۳۷۰ را به عنوان پایان‌نامه تحقیقاتی‌اش به دانشگاه تهران ارائه کرده است، در برداشت‌های تحقیقاتی خود درباره آثار عرضه شده در سینمای ایران در سال ۱۳۷۱ می‌گوید: بهترین اثری که در سال ۷۱ در سینمای ایران به تماشای آن نشستم <آب، باد، خاک> اثر امیر نادری بود که متاسفانه تنها هفت میلیون ریال فروش داشت.
او همچنین در جزوه تحقیقاتی خود نوشته است: <مردم در سال ۷۱ تماشای فیلم آپارتمان شماره ۱۳ ساخته یدالله صمدی را که یک مضمون ساده اجتماعی داشت را به دیدن فیلمی عمیق چون <آب، باد، خاک> امیر نادری ترجیح دادند.>
در جزوه این محقق همچنین از سردرگمی سینماگران در سلایق تماشاگران صحبت به میان آمده و گفته شده است: در دهه هفتاد ذائقه مردم تغییر زیادی کرد و فیلمسازان کمتر می‌توانستند به سطح سلایق و خواست‌های عمومی دسترسی داشته باشند و تا آثار آنها برپرده سینما نمی‌رفت، هیچ کس درباره توفیق یا شکست آن اثر نمی‌توانست نظر قاطعی ارائه کند، مگر جماعت منتقد فیلم که در نشریات سینمایی دهه ۷۰ مباحث فنی و تولیدی یک اثر را موشکافانه بررسی می‌کردند، اما هیچ‌گاه منتقدان سینمایی و فروش بالا و استقبال عموم را از یک فیلم نشان توفیق و موجه بودن آن اثر نمی‌دانستند و هنوز هم براین موضوع اصرار می‌کنند.
با این حال تعداد ۵۰ اثر سینمایی که در سال ۱۳۷۰ فرصت اکران در سینماهای کشور را یافتند، نشان از روی آوردن سینماگران به تولید روزافزون داشت. در سال ۷۰ همچنین آثار ارزنده‌ای چون سفر جادویی ساخته ابوالحسن داودی، عروس ساخته بهروز افخمی، گروهبان ساخته مسعود کیمیایی،‌ مجنون ساخته رسول ملاقلی پور و گربه آوازه‌خوان ساخته کامبوزیا پرتوی، در میان استقبال خوب دوستان سینما به روی پرده رفتند.
● سال منتقدان‌
سال ۷۲ برای منتقدان یک سال خوب در تولیدات ارزنده سینمای ایران محسوب می‌شد، زیرا فیلم <ناصرالدین شاه آکتورسینما> توسط محسن مخملباف فرصت اکران عمومی یافت، گرچه منتقدان و صاحب‌نظران سینما پیش از آن حرف‌های خودشان را درباره این اثر در زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر سال ۷۱ گفته بودند، اما دکتر هوشنگ کاووسی که یکی از بنیان‌گذاران توسعه فرهنگ سینما در کشورمان است، در این باره به سرویس گزارش روزنامه اطلاعات می‌گوید: این اثر مخملباف یک اثر خالص سینمایی بود و قبل و بعد از آن ‌اثری از سینمای ایران تا این حد در من اثر نگذاشته بود.
دکتر کاووسی که این روزها مشغول مطالعات در ادبیات سینمایی و دیگر زمینه‌های ادبی کشورمان است،‌ می‌گوید: ما هنوز هم سینمای کامل و خالص ایرانی نداریم، سینمایی که رنگ و بوی محلی داشته باشد. همه کشورها صاحب یک سینما هستند مثل سینمای اکسپرسیونیسم که یک وقتی سینمای محلی آلمانی‌ها به حساب می‌آمد و یا سینمای نئورئالیسم ایتالیا که در واقع واکنش هنرمندان آن کشور در قبال جنگ جهانی دوم بود.
دکتر کاووسی خاطرنشان می‌سازد که ما فیلم می‌سازیم، خوب هم می‌سازیم، اما در عین آنکه ما ملت شاعری هستیم، از شعر در آن خبری نیست. به نظرم فیلم ایتالیایی جاده یک شعر است یک شعر تلخ، اما در سینمای کشورمان از شعر ایرانی خبری نیست. یک کسانی، نواری، ‌‌CD یا کپی مجازی از فیلم یک کشور را پیدا می‌کنند، جزییات، شکل و محتوای آن را برداشت و شروع به ساختن فیلم براساس آن می‌کنند و شاید به این دلیل است که ما هنوز سینمای خالص ایرانی نداریم.
اما دکتر کاووسی، اضافه می‌کند که امروز مردم دیدن یک فیلم را تنها تفریح نمی‌دانند، مردم امروز با مطالعه سینما را نگاه می‌کنند و به محتوای آن بی‌اعتنا نیستند و من خوشحالم که مردم سینما را تفریح نمی‌دانند و یک هنر می‌شناسند، اما تاکید دارم باید روح شاعرانه ملت ایران در تمام فیلم‌ها جاری باشد و امیدوارم یک روز این اتفاق در سینمای کشور رخ بدهد.
در سال ۷۲ فیلم‌هایی چون آبادانی‌ها اثر کیانوش عیاری، از کرخه تا راین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا، خسوف از رسول ملاقلی پور، سارا اثر داریوش مهرجویی، صبح روز بعد اثر کیومرث پوراحمد، هنرپیشه اثر محسن مخملباف از مطرح‌ترین و شاخص‌ترین عناوین سینما بودند که فروش ۵۰۵ میلیون ریالی فیلم <هنرپیشه> نشانگر توفیق و دستیابی توامان مخملباف به گیشه و اندیشه بود.
در همین حال فتحعلی اویسی با اکران فیلم <مریم و میتیل> از نخستین اکران خود به ۲۹۵ میلیون ریال دست یافت و در صف رقبای گیشه مخملباف قرار گرفت. <مریم و میتیل> تنها یک اثر خانوادگی ملودیک مخصوص گروه های سنی کودک و نوجوان بود و بعد از آن فیلم <امید> ساخته حبیب کاوش با فروش ۲۱۸ میلیون ریال در اکران اول سینماهای تهران به فرصت خوبی دست یافت و از فیلم <چشم‌هایم برای تو> ساخته خسرو شجاعی که در اکران اول در تهران ۲۰۱ میلیون ریال فروش داشت سبقت گرفت، اما در شهریور سال ۷۲ فروش ۲۴۴ میلیون ریالی فیلم <سارا> ساخته داریوش مهرجویی در اکران اول تهران، دومین سبقت جانانه در عرصه رقابت فیلمسازان بود که به ثبت رسید.‌
ایرج طهماسب و حمید جبلی که مدت‌ها در برنامه کودک و نوجوان شبکه اول با کاراکتر کلاه قرمزی و پسرخاله به فتح دل‌های کودکان و نوجوانان و حتی بسیاری از بزرگسالان ابتدای دهه هفتاد رفته بودند، ناگهان تصمیم گرفتند یک اثر سینمایی از کلاه‌قرمزی و پسرخاله را روی پرده سینماها ببرند، بسیاری تلاش کردند که آنها را از این کار منصرف کنند، زیرا معتقد بودند که جذابیت‌ها و شیرین‌زبانی‌های کلاه‌قرمزی و پسرخاله به اندازه کافی در تلویزیون مصرف شده است.
اما جبلی و طهماسب در سال ۱۳۷۳ دست به کار شدند و در آذرماه همان سال آن را به روی پرده بردند و نخستین رقم میلیاردی را در سینمای ایران (در یک اکران تهران) به ثبت رساندند و موج عظیمی از جمعیت را در اکران‌های بعدی نیز به داخل سینماها کشاندند. و مسئولان وزارت ارشاد نیزخبر فروش ۱ میلیاردو۷۲۳ میلیون ریالی این فیلم را در پایان اکران تهران رسما اعلام کردند. در همین حال <نان و شعر> کیومرث پوراحمد تنها ۵۷ میلیون ریال در اکران تهران فروخت و ابوالحسن داودی نیز در همان سال توانست رقم ۴۰۵ میلیون ریالی را برای فیلم <من زمین را دوست دارم> در اکران تهران به دست بیاورد که در میان اعداد و ارقام سال ۷۳ رقم قابل توجهی بود و پس از آن <الوالو، من جوجوام> مرضیه برومند با ۳۰۸ میلیون ریال فروش در اکران اول تهران نیز موید این بود که سینمای مضمونی کودک و نوجوان حرفی تازه برای سینما و کشیدن مردم به سمت گیشه‌ها دارد. در همین حال رسانه‌های آن روزگار خبر دادند که فیلم <آهوی وحشی> ساخته حمید خیرالدین با مضمونی برخوردار از فضای کودک و نوجوان تنها ۷ میلیون ریال در اکران اول خود فروش داشت و بعد از آن نیز دیگر در جایی اکران نشد و به دلیل آنکه تولید تلویزیونی بود یکی دو بار از شبکه دوم پخش گردید. با این حال خوب است برخی از تولیدات ارزنده سینمای ۷۳ را به خاطر بیاورید آثاری چون روز فرشته اثر بهروز افخمی، ردپای گرگ اثر مسعود کیمیایی و زیردرختان زیتون اثر عباس کیارستمی.
در سال ۱۳۷۴ جز چند اثر به یادماندنی همچون پری ساخته داریوش مهرجویی، روز واقعه ساخته شهرام اسدی، سلام سینما ساخته محسن مخملباف و کیمیا ساخته احمدرضا درویش، اثر چندانی در خاطره سینما دوستان به جای نمانده است، گرچه در همین سال ۵۵ فیلم اکران شده، نشان از تولیدات کمی خوبی داشت.
در طول سال ۷۴ سه فیلم <می‌خواهم زنده بمانم> ساخته ایرج قادری با ۸۷۵ میلیون ریال فروش، <دوخواهر> ساخته کامبوزیا پرتوی با ۸۷۰ میلیون ریال فروش و <پری> ساخته داریوش مهرجویی با ۳۵۰ میلیون ریال فروش در نخستین اکران خود در تهران توانستند به گیشه‌های خوبی برسند و از رقبای سال ۷۴ خود سبقت بگیرند.
بوی پیراهن یوسف ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا، در سال ۷۵ نشان داد که هنوز نبض سینمایی انقلاب و دفاع‌مقدس در طپش است. در همین حال فیلم <برج‌مینوی> او نیز با استقبال خوبی از سوی منتقدان سینمای دهه ۷۰ مواجه شد و در میان ۶۵ فیلم اکران شده در سال ۷۵ توجه بسیاری از محافل روشنفکری و هنری را به سوی خود جلب کرد.‌
در این سال فیلم <لیلی با من‌> است ساخته کمال‌تبریزی با ۹۵۶ میلیون ریال فروش در گیشه‌های اکران اول تهران، پرفروش‌ترین فیلم سال شد.‌
● سینمای ایران در پایان دهه دوم‌
سال ۱۳۷۶ سال منتقدان سینمایی است، آنها بیشترین اعتراض ها را به ساخته‌های نه چندان کیفی سینمای ایران ابراز داشتند با این حال عناوین فیلم‌های خوبی در ذهن علاقمندان به سینما از سال ۷۶ به ثبت رسیده است.‌
از آن جمله می‌توان به فیلم‌های آدم برفی ساخته داود میرباقری، بچه‌های آسمان ساخته مجید مجیدی، سلطان ساخته مسعود کیمیایی، لیلا ساخته داریوش مهرجویی و نون و گلدون ساخته محسن مخملباف، اشاره کرد. در سال۷۷ ‌ نیز سینمای ایران آثار برجسته‌ای را همچون آژانس شیشه‌ای ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا با مضمون دفاع مقدس، بانو ساخته داریوش مهرجویی، بانوی اردیبهشت ساخته رخشان بنی‌اعتماد و حاجی واشنگتن ساخته علی حاتمی، تجربه کرد.
در آخرین سال از دهه دوم سینمای ایران یکی از نادرترین اتفاق‌ها در سینمای ایران رخ داد که طی آن مجید مجیدی برای نخستین بار از پسری نابینا برای بازی در فیلم <رنگ خدا> دعوت به عمل آورد تا نقش <محمد> نوجوانی را بازی کند که پدرش قصد ازدواج مجدد دارد.
ابراهیم حاتمی‌کیا نیز با فروش ۴۵۶ میلیون ریالی فیلم <روبان قرمز> خود در نخستین اکرانش در زمستان سال ۱۳۷۸ در تهران مدعی شد که سینمای دفاع مقدس همیشه حرفی تازه برای زدن دارد، با این حال فیلم‌های شوخی ساخته همایون اسعدیان با رقمی بالغ بر یک میلیارد ریال در شهریور سال ۱۳۷۸ در اکران اول در سینماهای تهران و طوطیا ساخته ایرج قادری با رقمی معادل ۲میلیاردو۱۲۱ میلیون ریال دراکران نخست در تهران به رقابت گیشه‌ای با فیلم‌های عشق بدون مرز پوران درخشنده با فروش ۱ میلیاردو۱۸۵ میلیون ریال، قرمز ساخته فریدون جیرانی با فروش ۵/۳ میلیاردی در اکران نخست در سینمای تهران پرداختند.
دهه سوم سینمای ایران پس از انقلاب در حالی آغاز شد که بسیاری از منتقدان و علاقمندان به سینما، سخت چشم به راه دیدن فیلم <آژانس شیشه‌ای> ساخته ابراهیم‌ حاتمی‌کیا بودند و می‌خواستند ببینند که این اثر جنجالی وی، کدام بخش از رفتارهای رایج در کشور را زیر ذره‌بین عدسی‌های انتقاد قرار داده است. تماشاگران کنجکاو بودند بدانند که آیا مسئولان سینمایی وقت کشور اجازه می‌دهند <حاج‌کاظم> معترض در این فیلم همه حرف‌هایش را به آنان بگوید. ‌
سرانجام این اثر جنجال‌برانگیز از ابتدای تیرماه سال ۷۷ در سینماهای تهران اکران شد و فقط در اکران تهران خود بالغ بر یک میلیارد دو ۶۴۶ میلیون ریال فروش قطعی داشت. ‌
اما فیلم‌های <بانوی اردیبهشت> ساخته رخشان بنی‌اعتماد و <درخت گلابی> و <بانو> ساخته‌های داریوش مهرجویی نیز علیرغم سروصدای زیادی که در رسانه‌ها برای آن برپا شد، در نخستین اکران در تهران در سال ۷۷ تنها به ترتیب ۴۶۹ میلیون ریال و ۴۳۸ میلیون ریال و ۳۰۴ میلیون ریال فروش داشتند.
در همین حال فیلم‌های پربیننده‌ای چون <مرد عوضی> ساخته محمدرضا هنرمند، <مرسدس> کیمیایی، <سیب> ساخته سمیرا مخملباف، <روانی> ساخته داریوش فرهنگ، و <حاجی واشنگتن> ساخته علی حاتمی توانستند سینمای سال ۷۷ را یک سینمای دارای حرف‌های تازه و رو به جلو نشان دهند. اکثر منتقدین سینمایی نیز بر این باور بودند که این حرکت هیچ‌گاه دچار عقب‌گرد نخواهد شد و به ستایش آن نشستند. ‌
این روند ادامه داشت و در سال ۷۸ نیز آثاری چون <باد ما را خواهد برد> ساخته عباس کیارستمی، <پرواز خاموش> ساخته حسن برزیده، <دختری با کفش‌های کتانی> ساخته رسول صدرعاملی، <رنگ‌خدا> ساخته مجید مجیدی، <دوزن> ساخته تهمینه میلانی، <روبان قرمز> ساخته ابراهیم‌حاتمی‌کیا، <عشق بدون مرز> ساخته پوران درخشنده و <مردی از جنس بلور> اثر سعید سهیلی توانستند چهره پویایی از سینمای ایران را به نمایش گذاشته و درهای سینماهای تهران را در طول سال به روی تماشاگران فیلم‌های به یادماندنی باز نگه دارند و این درها همچنان به روی آثاری چون <اعتراض> ساخته مسعود کیمیایی در سال ۱۳۷۹ نیز باز بود. ‌
در سال ۷۹ فیلم <بوی کافور، عطر یاس> بهمن فرمان‌آرا که تبلیغات زیادی در روزنامه‌های روشنفکری روزگار خودش برای آن شده بود تنها در اکران اول تهران خود ۵۳۹ میلیون ریال از گیشه بدست آورد و بعد از آن <زمانی برای مستی اسبها> اثر بهمن قبادی به عنوان نشان دیگری از یک سینمای متمول‌خواه در موضوعات مرتبط به دفاع مقدس اکران شد که در اکران اول خود در تهران توفیق چندانی نداشت، در همین حال <زیر پوست شهر> اثر رخشان بنی‌اعتماد که درگیری میان یک مادر و پسری را که دلش می‌خواهد برای کار کردن عازم ژاپن شود را به تصویر کشیده بود، به راحتی توانست با فروش ۳ میلیارد ریالی خود در نخستین اکران تهران خود، گرایش مردم به سوی سینمای اجتماعی را نشانه قرار دهد و به موازات آن <سکوت> محسن مخملباف سینماگر مطرح دهه اول سینمای ایران با واکنش منفی مخاطبانش در اکران تهران مواجه شد. ‌
● سینمای ازدواج و طلاق
موضوع خانوادگی و ازدواج و طلاق خمیرمایه دیگری بود که بهروز افخمی با عنوان <شوکران> در بهار سال ۷۹ به روی پرده‌های سینما برد و توانست قریب به ۴ میلیارد ریال فروش کند. اما برخی از منتقدین و صاحب‌نظران در آن برش از روزگار نظر دادند که این حرکت بهروز افخمی یک نوع موج‌سواری بوده است. ‌
محمدحسین لطیفی هم‌چنین موضوعی را در فیلم <عینک دودی>اش مطرح ساخت، همچنین ازدواج با یک دکتر هم که در مقابل سنت‌های عشیره‌ای‌اش ایستاده بود خمیرمایه فیلم <عروس آتش> خسرو سینایی قرار گرفت و در اکران اول خود در تهران توانست بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال فروش کند. با اکران این‌گونه فیلم‌ها، موضوعات سال ۷۹ سینمای ایران حول محور ازدواج، آشنایی دختر و پسران و مسائل مرتبط با آنان چرخ می‌زد. ‌
اما فیلم‌های خوبی نیز در این سال در گوشه و کنار ذهن تاریخ سینمای ۷۹ باقی ماندند و هنوز بر پرده‌های سینمای خانگی و شبکه ویدئویی کشور دیده می‌شود. آثاری چون <متولد مهرماه> ساخته احمدرضا درویش، <مرد بارانی> ساخته ابوالحسن داوودی، <میکس> اثر داریوش مهرجویی و <نسل سوخته> اثر رسول ملاقی‌پور.
● گیشه‌های خلوت و شلوغ
سال ۸۰ نیز تعدادی از فیلم‌های راه یافته به جشنواره فیلم فجر سال ۷۹ موفق شدند به پرده‌های نمایش راه یابند. برخی از آغاز توانستند توفیق نسبی در گیشه بدست آورند و برخی نیز تهیه‌کنندگان خود را برای همیشه از خود ناامید کردند. ‌
‌<بال‌های سپید> ساخته مشترک ناصر و مهدی هاشمی از همین دست آثار بودند که تنها ۲۸ هزار تومان در اسفند سال ۸۰ در اکران تهران فروش داشتند، اما <آب و آتش> اثر فریدون جیرانی، <آقای رئیس‌جمهور> ساخته ابوالقاسم طالبی طادی (با خمیرمایه انتخابات ریاست جمهوری) توانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و تهیه‌کننده فیلم <آواز قو> هم به راحتی توانست در اکران اول خود در شهریور ۸۰ در تهران بالغ بر ۳ میلیارد ریال به دست بیاورد و از سعید اسدی کارگردان آوازقو بخواهد که همکاری‌شان را ادامه دهند. ‌‌<باران> ساخته مجید‌مجیدی، <پارتی> ساخته سامان‌مقدم، <پرپرواز> ساخته خسرومعصومی، <تو را دوست دارم> ساخته عبدالله باکیده، <دختری به نام تندر> ساخته حمیدرضا آشتیانی‌پور، <سگ‌کشی> ساخته بهرام بیضایی (با فروش ۳ میلیارد و ۲۷۴ میلیون ریالی) و <موج مرده> ساخته ابراهیم‌حاتمی‌کیا از جمله آثار به یاد ماندنی اکران شده در سال ۸۰ هستند که توانستند علاقمندان به اقتصاد سینما را نیز به سرمایه‌گذاری‌های هرچه بیشتر در این بخش از فرهنگ کشور علاقمند سازند، ولی عباس کیارستمی و مارین کارمیتز که تهیه‌کنندگی فیلم ‌<‌ABC افریقا> را به عهده داشتند تنها از رهگذر اکران این فیلم در سینماهای تهران در دیماه ۸۰ مبلغ ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بدست آوردند، که حکایت از درک نشدن مخاطب در سینمای مستند داستانی کیارستمی و جدی نگرفتن آن داشت.
● بی‌اعتنایی مخاطبان‌
این‌گونه بی‌اعتنایی مخاطبان به سینمای مفهومی در سال ۸۱ نیز ادامه داشت و <آوازهای سرزمین‌ مادری‌ام> ساخته بهمن قبادی نیز با چنین واکنشی از سوی مخاطب روبرو شد و تنها ۷ میلیون تومان از یک اکران نسبتا طولانی در تهران نصیب او گردید، اما <دختر شیرینی‌فروش> ساخته ایرج طهماسب و با بازیگری و همکاری حمید جبلی ناگهان سینمای سال ۸۱ را یک تکان دیگر داد و موجی از تماشاگران سینمای تفریحی - اجتماعی با موضوع لج‌بازی‌ها در ازدواج دو عاشق و معشوق را به سمت درهای باز سینماهای تهران کشانید و طولی نکشید که قریب به ۴ میلیارد ریال فروش اکران اول آن در تهران اعلام شد و شبیه این اتفاق برای <ارتفاع پست> ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا و زندان زنان ساخته منیژه حکمت هر کدام با ۲ میلیارد ریال فروش نیز رخ داد. ‌
به عقیده بسیاری از منتقدان این گونه آثار و گردش‌های اقتصادی سال ۸۱، چرخه سینما را پرتحرک‌تر از دهه قبل ساخته بود و امید زیادی را نیز برای مسئولان فرهنگی کشور برای توجه و تخصیص اعتبارات لازم برای توسعه سینمای کشور ایجاد نموده بود، به طوری که وزیر ارشاد دولت آقای خاتمی تاکید کرده بود که لازم است به روی سینما بیشتر از هر مقوله دیگری سرمایه‌گذاری شود.
<شام آخر> فریدون جیرانی، <عزیزم من کوک نیستم> محمدرضا هنرمند، <قارچ سمی> رسول ملاقلی‌پور، <کاغذ بی‌خط> ناصر تقوایی هم در سینمای ۸۱ تهران اکران‌های خوبی داشتند اما باز هم در سال ۸۱ رکود بی‌سابقه فروش توسط ناصر طهماسب و دوستانش رخ داد و باز هم <کلاه‌قرمزی و سروناز> سینمای دهه سوم کشور را فتح کرد و در آذرماه سال ۸۱ در نخستین اکران خود در تهران ۵/۵ میلیاردریال فروش داشت. ‌
دیگر همه منتقدین سینمای کودک و نوجوان و بزرگسال متقاعد شده بودند کلاه قرمزی یک عروسک جاودانه است و هر زمان که بخواهد می‌تواند به دل‌های نسل‌های آینده وارد شود.‌
● منتقدین و گیشه‌
منتقدین و گیشه در سال ۸۲ نیز کمتر به یکدیگر نزدیک شدند. هرچه را که منتقدین تایید می‌کردند، گیشه پس می‌زد و هرچه را که گیشه به سوی خود می‌خواند، منتقدین به آنها اعتنای چندانی نمی‌کردند و این رسم همچنان ادامه داشت تا زمانی که در سال ۸۲ <خانه روی آب> بهمن‌ فرمان‌آرا به روی پرده‌ها رفت و علیرغم هیاهوی بسیار تنها یک میلیارد و ۱۸۵ میلیون ریال (آن هم با بلیط‌های ۱۵۰۰ تومانی) کسب کرد. در سال ۸۲ ولی آثار خوب و به یادماندنی که نشان از رویکرد سینماگران به فاصله میان گیشه و اندیشه داشت، دیده می‌شوند، آثاری چون <بانوی من> یدالله صمدی، <توکیو بدون توقف> (۵/۴ میلیارد ریال فروش) اولین ساخته <سعید عالم‌زاده>، <دنیا> اثر منوچهر مصیری، <دیوانه‌ای از قفس پرید> ساخته احمدرضا معتمدی، <صورتی> فریدون جیرانی.‌
در سال ۸۳ نیز آثاری به سینما راه یافتند که توانسته بودند، امتیازات و جوایز ویژه‌ای از جشنواره فیلم‌فجر را به خود اختصاص دهند و این روند رساندن فیلم به جشنواره فجر (به هر قیمتی که شده) در سال ۸۳ به تعدادی از آثار سینمایی لطمات فنی و محتوایی بدی زد، به طوری که منتقدان نظرات خود را بیشتر بر روی نسخه‌های اکران شده فیلم‌ها در جشنواره فجر سال قبل (۸۲) داده بودند و نقطه نظرات آنان در ارزیابی‌ مسئولان و استقبال عمومی نیز تاثیر بسزایی گذاشت. ‌
سال‌های بعد هم این طور بود، ولی این صدمه در سال ۸۴ کمتر به چشم می‌خورد و برگزیده جشنواره‌های سال قبل یعنی فیلم <خیلی دور - خیلی نزدیک> به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رضا میرکریمی با استقبال خوبی روبرو شد.
به عقیده طهماسب صلح‌جو فیلمساز و منتقد سینما، اکثر آثاری که در سال ۸۴ فرصت اکران یافتند و نقاط روشن سینما در سال ۸۴ به حساب آمدند از خارج از بدنه سینما آمده بودند و اکثر آنان کسانی بودند که یا فیلم نخست خود را اکران می‌کردند یا اگر دارای نام و اثری بودند مستقیما به سینما مرتبط نبودند و سینماگر حرفه‌ای به حساب نمی‌آمدند. در همین حال آثاری چون <گیلانه> اثر رخشان بنی‌اعتماد، <باغ‌های کندلوس> اثر ایرج کریمی، <یک تکه نان> اثر کمال تبریزی، <دیشب باباتو دیدم آیدا> ساخته رسول صدرعاملی، <بیدار شو آرزو> اثر کیانوش عیاری و <گل‌یخ> ساخته کیومرث پوراحمد حکایت از حرکت پویای سینمای ۸۴ و برداشتن گام‌های جدی و وصل شدن هرچه بیشتر مسئولان با فیلمسازان داشت و همین ارتباطات صمیمانه آنها در این سال، سرنوشت سینمای سال ۸۵ را نیز در جشنواره بیست و چهارم فجر رقم زد و در همانجا مشخص شد که آثاری چون <به نام پدر> ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا، <پرونده هاوانا> ساخته علیرضا رئیسیان، <تقاطع> ساخته ابوالحسن داودی و <چهارشنبه‌سوری> ساخته اصغر فرهادی بازار رقابت را در سینمای ۸۵ داغ خواهد کرد و همین‌طور هم شد. ‌
اما حسین معززی‌نیا منتقد و کارشناس سینما درباره فیلم <به نام پدر> گفته است: <این یک اثر ملودرام پیام‌دار به سبک حاتمی‌کیاست که هیچ دستاورد تازه‌ای ندارد و همان از کرخه تا راین، همان بوی پیراهن‌ یوسف، همان آژانس شیشه‌ای، همان موج مرده و همان ارتفاع پست حاتمی‌کیا با همان اغراق‌ها، اشک چشم در آوردن‌ها و چرخیدن‌های دوربین‌ها به سوی شخصیت‌هایی‌ست که تردید دارند، ملتهب و خسته‌اند.>
این‌گونه نظریه‌پردازی‌ها در سال ۸۵ به اینجا ختم شد که نظرسنجی از منتقدین سینمایی به عمل آمد و آنها <چهارشنبه سوری> ساخته اصغر فرهادی را بهترین فیلم اکران شده در جشنواره فیلم فجر ۸۴ و بهترین اکران سال ۸۵ معرفی کردند. گرچه در سال ۸۵ یک سری آثار ارزنده از سینماگران در حافظه سینمای ایران باقی ماند. آثار ساخته و ارائه شده در جشنواره فیلم فجر سال ۸۵ نیز تا حدود زیادی سرنوشت اکران‌های خوب و بد سال ۸۶ را از قبل تعیین کرد و در سال ۸۶ آثاری چون <مینای شهر خاموش> اثر شهاب رضویان با حضور عزت‌الله انتظامی توانست موقعیت خوبی در اکران‌های سال ۸۶ برای خود دست و پا کرده و نظر منتقدان سینما را به خود جلب نماید. در این سال همچنین آثاری چون <سنتوری> اثر داریوش مهرجویی که از قبل درباره آن سرو صدای رسانه‌ای زیادی می‌شد در قالب ‌‌CD و نیز در آن سوی آب برای خود مخاطبانی دست و پا کرد، مخاطبانی که چندان هم تحت تاثیر نوازنده چیره‌دست سنتور و خواننده محبوب فیلم سنتوری قرار نگرفتند و از حرکت سریع او از موسیقی به سوی اعتیاد نیز دل‌چرکین شدند.‌
با این حال آثاری چون <رئیس> اثر مسعود کیمیایی، <روز برمی‌آید> اثر بیژن میرباقری، <خون‌بازی> اثر رخشان بنی‌اعتماد، <پارک‌وی> اثر فریدون جیرانی و <بچه‌های ابدی> اثر پوران درخشنده فرصت خوبی برای سینمای ۸۶ در میان تماشاگران ایجاد کردند، در این سال همچنین کیومرث پوراحمد با ساخت <اتوبوس شب> با بازی ستودنی مرحوم خسرو شکیبایی رویکرد و توانایی خود را از سینمای کودک و نوجوان و اجتماعی به سوی سینمای دفاع مقدس به نمایش گذاشت و نیز مسعود ده‌نمکی که پیش از آن از او تنها مستند <فقر و فحشاء> به شکل ‌‌CD در پیاده‌روهای تهران فروخته می‌شد، ناگهان <اخراجی‌ها> را با خمیرمایه طنز - دفاع‌مقدس ارائه نمود و چهره معترضانه خود به برخی سیاست‌های دوران دفاع مقدس نشان داد این بار نیز منتقدان، راه‌یابی به محدوده دفاع مقدس را با خمیرمایه طنز، یک فرصت منحصربه فرد قلمداد کردند که مسئولان فرهنگی و سینمایی کشور هرگز آن را در اختیار سینماگران دیگر سینما نمی‌گذاشتند. ‌
حسن فرازمند
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید