چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

پیروسمانی - Pirosmani


سال تولید : ۱۹۷۱
کشور تولیدکننده : شوروی
محصول : گروزیا فیلم
کارگردان : گئورگی شنگلایا
فیلمنامه‌نویس : ارلوم آخوِدیانی و شنگلایا
فیلمبردار : کنستانتین آپریاتین
آهنگساز(موسیقی متن) : و. کوخیانیدزه
هنرپیشگان : آوتاندیل وارازی، دیوید آباشیدزه، سهراب کاپیانیدزه، تیموراز ستوریدزه، روسالیا مینچین و الکساندر رخویاشویلی.
نوع فیلم : رنگی، ۸۵ دقیقه.


«نیکو پیروسمانی» (وارازی)، نقاش خودآموخته‌ای که از راه کشیدن تابلو برای نوش‌گاه‌های روستاهای گرجستان زندگی می‌کند، پدر دختر تعمیدی‌اش را متقاعد می‌کند که کمکش کند تا برای خودش کسب و کاری راه بیندازد. دو مرد شهری به تابلوئی اثر «پیروسمانی» - از یک زرافه - در یک نوش‌گاه برمی‌خورند و می‌پرسند که کجا می‌توانند خالق اثر را پیدا کنند. «پیروسمانی» مغازه‌اش را باز می‌کند - و دو طرف در، دو تابلو از یک گاو آویزان می‌کند - و در میان اولین مشتریانش یکی پیرزنی است که نسیه خرید می‌کند، و دیگر آشپز شاهزاده است. خواهر «پیروسمانی» و شوهرش سراغ او می‌آیند و می‌گویند که وقت ازدواجش شده، ولی بعد با مقداری از کالاهای او می‌گریزند. او که تصمیم گرفته مغازه را به تنهائی اداره کند، قیمت‌ها را برای شاهزاده دو برابر می‌کند (و او هم چیزی نمی‌خرد) و به پیرزن هم تا می‌تواند جنس می‌دهد. بعد فقرا به مغازه‌اش حمله می‌کنند و تمام سرمایه‌اش را از دست می‌دهد و سپس دو تابلوی گاوش را می‌فروشد و به سفر می‌رود. در طول سفرش در روستاها، برای نوشیدنی و غذا نفاشی می‌کشد، رابطه‌ای با یک رقاصه پیدا می‌کند، و برای فرار از سرخوردگی‌هایش هرچه بیشتر به الکل پناه می‌برد. آن دو مرد شهری هنوز به‌دنبال «پیروسمانی» می‌گردند، و به آثار دیگرش برمی‌خورند؛ شهرت «پیروسمانی» در شهر بالا می‌گیرد، مقام‌های شهر به استقبالش می‌آیند، و او شادمانه برای دیدار خواهرش بازمی‌گردد. ولی می‌بیند که دهکده‌شان عوض شده؛ دیگر تابلوهایش به در و دیوار آویزان نیست، و پس از آنکه روزنامه‌ای مسخره‌اش می‌کند، به آلونکی پناه می‌برد. سال‌ها بعد، با شنیدن خبر مرگ دختر تعمیدی‌اش، افسردگی‌اش تشدید می‌شود. اما شب عبد پاک، دوستانش به زور او را به محلی می‌برند و با تمام وسایل نقاشی آنجا محبوسش می‌کنند. در یک یکشنبه عید پاک، «پیروسمانی» آزاد می‌شود - و نقاشی زیبائی به جا می‌گذارد - و به آلونکش باز می‌گردد تا بمیرد. با این همه دوستی پیدایش می‌کند و کمکش می‌کند، در حالی که مردم شهر روز عید را جشن گرفته‌اند.
* پیروسمانی تأملی بصری و حیرت‌آور بر زندگی نقاش تعلیم ندیده گرجستانی، نیکوپیروسمانیشویلی (1863-1918) است که در پایان عمر الکلی، تهی‌دست و به فراموشی سپرده شده بود. فیلم شنگلایا از ماجراهای زندگی پیروسمانی مجموعه‌ای از تابلوهای امپرسیونیستی ارائه می‌دهد و عمداً از احساسات گرائی و تضاد شخصیت‌ها صرف نظر می‌کند. سبک کنترل شده او به صحنه‌های ساده و آرام، ارزشی عاطفی می‌بخشد. هرکدام از تابلوهای فیلم سبکش را از نقاشی‌های خود پیروسمانی می‌گیرد، با خطوط ساده و رنگ‌های روشن و ارجاع‌هائی به کار امپرسیونیست‌های فرانسوی. وارازی در نقش «پیروسمانی» (او طراح صحنه فیلم نیز هست) واریاسیون‌هائی را بر تم عزلت و تنهائی اجرا می‌کند که تنها در لحظه‌هائی نادر با نمایش ناگهانی اعتماد به نفس نقاش قطع می‌شوند. فیلم موفق می‌شود کاوشی قانع کننده در رابطه میان هنرمند، آثارش و جامعه پیرامونش باشد. ‌‌