سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


گامهای لرزان یک محکوم به مرگ


واقعیت این است که فعالیت های فرهنگی - هنری در کشور ما هنوز تعریف واضح و مشخصی پیدا نکرده اند و این عدم تعریف از یکسو باعث مخدوش شدن جایگاه هنرمندان و اهالی فرهنگ شده و از سوی دیگر به فعالیت هایی که منجر به تولیدات هنری و فرهنگی می شوند ، آسیب رسانده است.
این وضعیت ، که حالا سالهاست گریبان دست اندرکاران این عرصه را گرفته است ، از عدم توجه برنامه ریزان سیاست های کلان کشور ناشی می شود که یا در برنامه ریزی های خود سهم کوچک و ناچیزی را برای این بخش در نظر می گیرند و یا اصلا به این حوزه توجه نمی کنند. در حوزه تئاتر که طی این سالها در مورد مشکلات و مسائل گریبانگیر آن بارها گفته و نوشته شده ، تاکنون اقدام قابل توجهی در راستای نظام مند شدن فعالیت های تئاتری صورت نگرفته و هر اقدامی که انجام شده ، بیشتر حکم مسکنی را داشته که فقط توان پایین آوردن درد را دارد و از عهده درمان آن عاجز است.
واقعیت تئاتر ما خیلی روشن تر از تمام آن چیزهایی است که درباره آن نوشته و گفته می شود و گاه این روشن بودن آنقدر درصدش بالا می رود که دیگر از حوزه دید همه خارج می شود ، چرا که رنگ تکرار می گیرد و اگر ناهنجاری است ، به هنجار بدل می شود ، تا با خیال آسوده از کنار آن بگذریم و اصلا توجه نکنیم ، که قرار است چه اتفاقی بیفتد و باید چه راهی در پیش گرفته شود. این موضوع اما مشکل هم می آفریند و بزرگترین مشکلی هم که آفریده ، کشاندن سیاستگذاران این عرصه ، به سمت اندیشیدن تمهیدات مقطعی به جای اندیشیدن راهکارهای دائمی و اصولی و تدوین سیاست های کلان تئاتری است.
خانواده تئاتر روز به روز بزرگتر می شود و سقفی که باید این خانواده زیر آن به انجام فعالیت بپردازد همانی بوده که هست.
هنوز هم که هنوز است تهران است و یک تئاتر شهر و 3 تالار نمایشی مجزا در گوشه و کنار این کلانشهر، تالارهایی که از زمان جمعیت 2میلیونی تهران بوده اند و حالا هم که جمعیت تهران 9 میلیون نفر شده ، باز هم هستند تا فقط به این دلخوش باشیم که فضاهای غیر تئاتری تالارها را به فضاهایی برای اجرای تئاتر تبدیل کرده ایم و یادمان رفته که این جمعیت به تالارهای در خور نیازشان احتیاج دارند. در بخش های دیگر نیز وضع به همین منوال است و همین مساله است که باعث می شود تا پس از سالها وقتی سکان مدیریت یک مجموعه تئاتری به دست اهالی تئاتر (شورایی شدن مدیریت تئاتر شهر) می افتد ، باز در بر همان پاشنه ای بچرخد که پیش از این نیز چرخیده است.
شورایی که وامدارسالها بی توجهی به زیرساخت های فرهنگی و هنری است ، چه کاری می تواند بکند تا جواب این همه متقاضی اجرا (که نمایش هایشان را در جشنواره به امید اجرای عمومی به صحنه برده اند) را بدهد، جز این که سقف تعداد اجراها را پایین بیاورد. اگرچه این شورا تا به حال کوشیده تا گام هایی را برای تدوین برنامه های تئاتری بردارد و برای اولین بار پای کسی را به این مجموعه باز کرده که عنوانش مسوول برنامه ریزی است ، اما واقعیت این است که برای این زیرساخت ها نمی شود برنامه ای ریخت ،آن هم وقتی در سطح کلان اراده معطوف به برطرف کردن مشکل وجود ندارد همان طور که نمی شود 5 خانواده را در یک خانه 65 متری کنار هم نشاند و اسکان داد. تئاتر ما اگر می خواهد و می خواهیم پیشرفت کند پیش و بیش از هر چیز به ایجاد زیرساخت هایی احتیاج دارد که یکی از آنها توسعه فضاهای تئاتری است. تهران 9 میلیونی تنها 9 سالن اجرای تئاتر دارد و این یعنی هر یک میلیون نفر یک سالن برای استفاده دارند و این یعنی هشداری که بی توجهی به آن به معنی فراموش کردن فرهنگ و فرهنگ سازی است.
منبع : خبرگزاری دانشگاهی ایران