پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


خرید تلویزیون شریکی به‌صورت قسطی


خرید تلویزیون شریکی به‌صورت قسطی
▪ اولین تصوری که از تلویزیون در ذهنتان نقش بسته، مربوط به چه دورانی می‌شود؟
ـ در خانه همسایه مان در چهارراه باستان، برای اولین بار با تلویزیون آشنا شدم.
▪ قبل از اینکه تلویزیون بخریم، در برنامه‌های تلویزیونی آن زمان برنامه اجرا می‌کردم و جالب است بدانید که نمی‌توانستم بازی خودم را در برنامه‌های تلویزیونی تماشا کنم چرا که در خانه خودمان تلویزیون نداشتیم.
اولین بازی‌تان برای برنامه‌های تلویزیونی چه بود؟
ـ آن زمان تلویزیون ثابت پاسال از ساعت ۴ تا ۱۲ شب برنامه داشت، لابه‌لای این ساعات پخش برنامه کودک با مجری‌گری آقای محمودی که آن زمان حدود ۵۰ سال سن داشت، از ساعت ۵ تا ۵:۳۰ بعدازظهر پخش می‌شد.
در این دوران من ۱۳ ساله بودم که در یک تئاتر تلویزیونی کمدی بازی کردم. البته همان‌طور که گفتم، هرگز خودم را در تلویزیون ندیدم.
▪ تا چند سال این روند ادامه داشت؟
ـ زیاد طول نکشید. همسایه‌مان که کارمند شرکت کوکاکولا بود، از طریق شرکت‌شان به‌صورت قسطی تلویزیون خریده بود. آنها از اولین خانواده‌هایی بودند که تلویزیون داشتند.
آنها همیشه به ما لطف داشتند و ما را به خانه‌شان دعوت می‌کردند و به‌طور دسته‌جمعی تا آخرین برنامه‌های تلویزیونی یعنی ساعت ۱۲ شب که برنامه‌ای از زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی پخش می‌شد، پای تلویزیون می‌نشستیم.
▪ از آن تله تئاتر بگویید. شما چه نقشی داشتید؟
ـ اسم تله‌تئاتر «مجسمه‌ساز قلابی» بود. من در این نمایش نقش نوکر خانه را بازی می‌کردم.
▪ خاطره‌ای از اولین سال‌های بازیگری‌تان در تلویزیون برایمان دارید؟
ـ آن زمان تلویزیون ثابت پاسال در بالای تپه واقع شده بود. وقتی به پایین تپه می‌رسیدیم، باید با مشقتی زیاد پیاده بالا می‌رفتیم. خلاصه خسته و کوفته به بالای تپه می‌رسیدیم. قله را فتح می‌کردیم تا بتوانیم برنامه اجرا کنیم (می‌خندد).
زمان برگشت هم که اصلاً ماشینی نبود. گاهی منتظر اتوبوس می‌شدیم و گاهی اوقات هم تمام راه را پیاده تا خانه گز می‌کردیم. (می‌خندد).
▪ بالاخره چه زمانی صاحب تلویزیون شدید؟
ـ بعد از مدت‌ها تلویزیون دیدن در خانه همسایه‌مان با پدر و برادرهایم همگی پول‌هایمان را جمع کردیم و یک تلویزیون قسطی با مارک گروندیک به مبلغ ۴ هزار تومان خریدیم، جالب است بدانید که هنوز این تلویزیون را نگه داشته‌ام.
▪ قبل از خرید تلویزیون چه چیزهایی شما را سرگرم می‌کرد.
ـ رادیوی آن زمان واقعاً کولاک می‌کرد، برنامه‌های صبح جمعه و قصه‌های شب از بهترین برنامه‌های زمان ما بود.
▪ مردم چقدر انرژی صرف دیدن برنامه‌های تلویزیونی می‌کردند؟
ـ ابتدا مغازه‌های قهوه‌خانه‌ای تلویزیون ‌خریدند خاطرم هست زمانی که تازه تلویزیون آمده بود، در حال برگشت از نانوایی سنگکی دیدم مقابل در قهوه‌خانه‌ محل شلوغ است.
از روی کنجکاوی جلو رفتم، باورتان نمی‌شود نان داغ در دستم سرد شد و بعد خشک شد ولی همچنان من مات و مبهوت تلویزیون در کنار بقیه ایستاده بودم (می‌خندد).
▪ اولین دستمزدتان در عرصه هنر چقدر بود؟
ـ بعد از چند سال مجانی کار کردن و همکاری با حسن خیاط‌باشی، مبلغ ۳۰۰ تومان دریافت کردم که ۳۰ تومان آن را بابت مالیات دادم و ۲۷۰ تومان دستم را گرفت.
▪ این حقوق چقدر راضی‌تان کرد؟
ـ آن سال‌ها من در یک شرکت ساختمان‌سازی خصوصی کار می‌کردم آن سال‌ها حقوق من ۲ برابر کار تلویزیون بود، برای همین خیلی به چشمم زیاد نمی‌آمد همین که مردم من را از تلویزیون می‌دیدند، برایم بهترین حقوق بود.
▪ چطور شد سر از حرفه‌ هنر درآوردید؟
ـ بعد از اینکه دیپلم طبیعی گرفتم، وارد اداره هنرهای دراماتیک واقع در خیابان ژاله سابق شدم، در آنجا نمایشنامه‌نویسی، بازیگری، فن بیان، گریم و امثال اینها را زیر نظر اساتیدی چون محمدعلی کشاورز، عباس جوانمرد و حسن خیاط‌باشی طی ۴ سال گذراندم.
بعد از اتمام این دوران، حسن خیاط‌باشی از من دعوت کرد تا به دفترش در بلوارکشاورز بروم به آنجا رفتم... و از این طریق با رادیو و تلویزیون آشنا شدم و بعدها در رادیو ماندگار شدم.
▪ طی ۵۰ سال ماندگاری در عرصه هنر امروز راز موفقیت تان را در چه چیزهایی می‌بینید؟
ـ مردمی کار کردن. بهترین دستمزدم هم فقط لبخند مردم است.
هادی شیرازی
منبع : روزنامه تهران امروز