پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

سناریوی تجزیه


سناریوی تجزیه
مجلس سنای ایالات متحده در روز ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۷ ، با اکثریت ۷۵رای موافق در برابر ۲۳رای مخالف، طر ح «غیر الزامی» تقسیم عراق به سه منطقه (بخش) بر مبنای طایفه ای و قومی یعنی شیعه، سنی و کرد را که جوزف بایدن سناتور دموکرات و نامزد انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا تهیه و ارائه کرده بود، تصویب کرد. پایه ریزان این طرح مدعی هستند، هدف از ارایه این طرح برقراری امنیت در عراق برای فراهم کردن زمینه خروج نیروهای آمریکایی از این کشور است.
سناتور جوزف بایدن این طرح را به عنوان یک کلید سیاسی ارائه کرده بود که میتواند امکان خروج نظامیان آمریکایی ازعراق را فراهم کند، بدون اینکه موجب تشدید هرج و مرج در این کشور جنگ زده شود. دولت جورج بوش با طرح تجزیه عراق به چند کشور بر حسب جوامع کرد، شیعه و سنی مقیم این کشور مخالفت میکند. طرح تجزیه عراق که در سنای آمریکا به تصویب رسید با همکاری و کمک لسلی گلب «Geld Leslie» کارشناس پیشین دولت جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین آمریکا و مدیر پیشین شورای روابط خارجی آمریکا تهیه شده است. هری رید رئیس دموکرات سنای آمریکا اعلام کرد تصویب طرحی که جوزف بایدن پیشنهاد کرده بود نشان دهنده این است که سنای آمریکا به آشتی سیاسی عراقی ها اهمیت زیادی قائل میشود و معتقد است این مساله باید هدف اصلی گروه ها و احزاب مختلف عراقی باشد.
این سناتور دموکرات آمریکا خاطر نشان کرد اجرای راه حل سیاسی پیش بینی شده در این طرح به نیروهای نظامیآمریکا درعراق امکان آرایش مجدد را میدهد، شرایط لازم را برای مبارزه هر چه شدیدتر و موثرتر با تروریسم فراهم میکند و آمریکا را امن تر از گذشته خواهد کرد. در حالی که بیش از ۶۰ سناتور از مجموع ۱۰۰ سناتور سنای آمریکا به طرح مورد نظر رای موافق دادند، هری رید خاطر نشان کرد سناتورهای دموکرات سرانجام موفق شدند تاکتیک های کارشکنانه جمهوری خواهان و کاخ سفید را از پیش رو بردارند و این پیام صریح را به دولت بوش بدهند که باید هر چه زودتر راهبرد آمریکا را در عراق تغییر دهد. سام براون بک سناتور جمهوریخواه که او نیز از جمله نامزدهای آتی ریاست جمهوری آمریکا است گفته است این طرح بهتر از سیاست های شکست خورده در عراق است.
از طرف دیگر «کای بیلی هاچینسون Hutchinson Bailey Kay» سناتور جمهوریخواه آمریکا اعلام کرد طرح تصویب شده در سنای آمریکا درباره عراق از توافقنامه های دیتون «Accorbs Dayton» درباره بوسنی الهام گرفته است. بر اساس این طرح سرزمین های مورد مناقشه میان طرف های درگیر یعنی صربها کروات ها و بوسنیایی ها تقسیم شد. این سناتور زن آمریکایی خاطر نشان کرد آنچه در بوسنی اتفاق افتاد این بود که نیروهای امنیتی و نیروهای مذهبی توانستند با اجرای این طرح هریک به تنهایی اداره امور را در دست گیرند و این کار از تنش های موجود در این منطقه به شدت کاست. رایان کراکر سفیر آمریکا در بغداد در اوایل سپتامبر ۲۰۰۷ در سخنرانی خود در کنگره آمریکا حمایت خود را از استقلال مناطق مختلف عراق اعلام کرد اما در عین حال با هرگونه تجزیه این کشور مخالفت کرد.
جورج بوش اخیرا اعلام کرد به پیشنهادهای ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نیروهای خارجی درعراق و رایان کراکر سفیر آمریکا در بغداد مبنی بر کاهش نیروهای نظامیآمریکا در عراق عمل خواهد کرد. دیوید پترائوس خواستار آن شده است که تا تابستان سال ۲۰۰۸ تعداد نظامیان آمریکایی در خاک عراق دستکم ۲۱۵۰۰ نفر کاهش یابد و شمار این نیروها به حدود ۱۳۰۰۰۰ نفر برسد. دیوید پترائوس در توضیح اوضاع امنیتی عراق مدعی شده است بخش عمده ای از اهداف نظامیمورد نظر آمریکا در اعزام نیروهای کمکی به عراق حاصل شده است و شرایط امنیتی در این کشور جنگ زده تا اندازه زیادی بهبود یافته است. ژنرال دیوید پترائوس مدعی است در حال حاضر روند کلی تغییر و تحولات درعراق به ویژه در مقایسه با اوضاع داخلی این کشور در اواخر سال ۲۰۰۶ و اوایل سال ۲۰۰۷ که خشونت های فرقه ای به اوج خود رسید، امیدوارکننده است، هرچند پیشرفت در مناطق مختلف عراق یکسان نیست.
در حالی که بیش از چهار سال از آغاز حمله نظامیآمریکا در مارس ۲۰۰۳ و هشت ماه نیز از اعلام طرح جدید بوش مبنی بر افزایش نیروی نظامیدر عراق به منظور تقویت اوضاع امنیتی این کشور میگذرد، دیدگاه های متفاوت و متناقضی درباره شرایط حاکم بر عراق در عرصه سیاسی آمریکا ظاهر شده است. رقبای دموکرات دولت جورج بوش که هم اکنون اکثریت را در مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا به دست گرفته اند از راه های مختلف تلاش میکنند تا اهرم های فشار جدیدی پیدا کنند و با استفاده از آنها رئیس جمهور آمریکا را بیش از پیش تحت فشار قرار دهند تا بلکه وی به پایان دادن به جنگ و حضور نظامیان آمریکایی در عراق متقاعد گردد. بر اساس آمار و ارقام رسمی، از آغاز تهاجم نظامیآمریکا و انگلیس به خاک عراق در بیستم مارس ۲۰۰۳، چندین هزار نظامیآمریکایی در درگیری ها و خشونت های عراق کشته یا زخمی شده اند.
حامیان طرح تقسیم عراق در سنای آمریکا به آن ابراز امیدواری کردند که به این ترتیب یک راه حل سیاسی برای خاتمه دادن به درگیری های فرقه ای درعراق ایجاد شده باشد. انتظار نمی رود که این لایحه غیر الزام آور تغییری در استراتژی جنگی بوش ایجاد کند، اما یک آزمایش کلیدی از پذیرش این نگرش در واشینگتن به رغم مخالفت دولت بوش بود. بر اساس این طرح عراق تمرکز زدایی شده و یک سیستم فدرالی در این کشور برقرار می شود. همچنین عراق به سه منطقه کرد، شیعه و سنی نشین با یک دولت فدرال مرکزی در بغداد که مسوول امنیت مرزها و درآمدهای نفتی است، تقسیم می شود و اختصاص بخشی از درآمدهای نفتی به اهل تسنن، خشونت های فرقه ای کاهش یافته و کمک های بازسازی و وام های رفاهی و انجام تلاش های دیپلماتیک بین المللی از سوی قدرت های بزرگ جهانی و همسایگان عراق به فدراسیون های جدید می تواند به این امر کمک کند.
ترکیه از متحدان آمریکا با اجرای چنین طرح هایی از بیم وجود ناآرامیدر میان کردها به شدت مخالفت کرده و تاکید داشته است که تقسیم عراق باعث تقویت شبه نظامیان فرقه ای خواهد شد «علی الدباغ»، سخنگوی دولت عراق در گفت وگو با تلویزیون دولتی این کشور گفت: دولت عراق کاملا با این طرحی که مجلس سنای آمریکا به تصویب رسانده است مخالف است و لازم است مجلس نمایندگان عراق نیز این قطعنامه را قاطعانه رد کند. الدباغ افزود: سیاستمداران عراقی نمی بایست اجازه دهند اینگونه قطعنامه ها که ثبات و وحدت یک کشور را از بین می برد از سوی کشوری دیگر صادر شود. سخنگوی دولت عراق تصریح کرد: تا زمانی که عدم اطمینان و اختلافات سیاسی بین طیف های موجود در عراق باشد اینگونه طرح ها نیز مطرح می شود پس همه احزاب سیاسی با وحدت خود نشان دهند که تقسیم عراق تنها راه حل بحران این کشور نیست. شخصیت های سنی، شیعه و کرد عراقی با طرح آمریکا برای تقسیم این کشور مخالفت کردند و اجرای چنین طرحی را باعث بروز خشونت و برافروختن آتش جنگ داخلی در عراق دانستند. هیات علمای مسلمان عراق نیز در بیانیه ای تصویب این طرح را در مجلس سنای آمریکا محکوم کردند.
علاوه بر دولت عراق که قطعنامه سنای آمریکا درباره تقسیم عراق را رد کرده، سوریه، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نیز با طرح سنای آمریکا برای تقسیم و تجزیه عراق مخالفت کرده اند.
● سابقه طرح تجزیه عراق در سنای آمریکا
سناتور «جوزف بایدن» در اواخر آویل ۲۰۰۶، اعلام کرد که واشینگتن باید از نوعی دولت فدرالی به شیوه بوسنی حمایت کند. وی همچنین اعلام کرد که عراق باید به سه قسمت منطقه خودمختار سنی نشین، تحت کنترل کردها و تحت اداره شیعیان با یک دولت مرکزی ضعیف تر تقسیم شود. بایدن در مقاله ای که در روزنامه نیویورک تایمز، به چاپ رسانده، نوشت: تلاش دولت جورج بوش برای تاسیس دولت مرکزی قوی به شکست انجامیده و رقابت های قومیکه خشونت های فرقه ای را به دنبال خود داشته است تاسیس دولت مرکزی قوی را محکوم به شکست کرده است. این سناتور کمیته روابطه خارجی سنا و همچنین «لسلی گلب» رئیس ارشد شورای روابط خارجی گفت: روشن است که بوش راهبرد و استراتژی برای پیروزی در عراق ندارد و بیشتر امیدوار است تا از شکست جلوگیری و مساله را به جانشین خود واگذار کند.
بایدن گفت: سنیهای عراق در پشت شورش ها قرار دارند و آنها از این طرح به جای دولت مرکزی قدرتمند، که تحت اختیار شیعیان است حمایت خواهند کرد. وی گفت که تقسیم عراق از مدل بوسنی یک دهه پیش تبعیت خواهد کرد که تحت توافق صلح دیتون با حمایت آمریکا به فدراسیون قومیتقسیم بندی شد. براساس پیشنهاد بایدن سه گروه قومیدر عراق مسوول وضع و اجرای قوانین، ادارات و امنیت داخلی خود خواهند شد و دولت مرکزی دفاع از مرزها، درآمدهای نفت و امور خارجی را بر عهده خواهد گرفت. همچنین جوزف بایدن، سناتور دموکرات برجسته آمریکایی در مقاله ای دیگر که در روزنامه واشینگتن پست در سپتامبر ۲۰۰۶ منتشر شد، بار دیگر اجرای طرح تقسیم عراق به سه منطقه سنی، شیعه و کردنشین را خواستار شد.
در جولای ۲۰۰۷، منابع آمریکایی از وجود اقداماتی در کنگره این کشور برای تقسیم عراق خبر دادند و اعلام کردند که این تلاشها به طور خاص از جانب سناتور دموکرات «جوزف بایدن» رئیس کمیته روابط خارجی سنا پیگیری میشود. براساس این دسیسه آمریکایی قرار است عراق به سه منطقه شیعی، سنی و کرد تقسیم شود. به گفته این منابع این طرح با نزدیک شدن به زمان ارزیایی فراگیر از اوضاع عراق در سپتامبر تا حدی مورد تایید قرار گرفته است.
همانگونه که اشاره شد، هدف طرح تقسیم عراق اختصاص بخشی از درآمدهای نفتی عراق به سنی ها است و بر افزایش کمک ها برای بازسازی و کاهش بدهی های عراق و نیز تلاش های دیپلماتیک برای بسیج حمایت کشورهای بزرگ و کشورهای همسایه عراق از دولت فدرال جدید در آن تاکید دارد که واقعا ادعایی بیهوده است. برخی سناتورهای دموکرات میگویند طرح بایدن یکی از ده ها طرحی است که دموکرات ها در تلاش برای تصویب آن در سنا هستند تا بدین طریق به دولت بوش فشار بیاورند که جدول زمانی خروج از عراق را تهیه کند. در همین حال برخی تحلیل گران میگویند این طرح با مخالفت ترکیه روبه رو میشود زیرا از یک سو نگران تشدید بحران کردها است و از سوی دیگر بیم آن دارد که تقسیم عراق به برخی قدرت های خارجی کمک کند که از شبه نظامیان طایفه ای درگیر حمایت کنند. برخی دیگر هم معتقدند ترسیم مرزهای خاورمیانه توسط غرب سبب ایجاد مشکلات بیشتری در این منطقه خواهد شد و مردم عراق تنها کسانی هستند که حق تعیین سرنوشت خود را دارند.
● جایگاه عراق در پروژه خاورمیانه در ۲۰۲۰
پروژه خاورمیانه در سال ۲۰۲۰ (۲۰۲۰ in East Mibble The ۲۰۰۴ March ۲۱, Workshop)، که توسط شورای اطلاعات ملی آمریکا (Council Intelligence National The) انجام شده، آینده سیاسی و جغرافیایی عراق را در چهار احتمال و گزینه معرفی میکند; ۱- یک نظام دموکراتیک، ۲- یک رژیم رادیکال اسلامی، ۳- یک مرد سکولار قدرتمند، ۴- تجزیه عراق. از دیدگاه آمریکا تجزیه عراق، میان گروه های فرقه ای و نژادی از برخی جنبه ها، بیش از سایر جایگزین ها میتواند باعث ثبات شود، اما احتمالا باعث ایجاد نگرانی هایی همسان - و دعوت به مداخله- در کشورهای همسایه شده و قطعا تعدادی از گروه ها از نحوه تقسیم منابع ناراضی خواهند بود. هرکدام از چهار احتمال و گزینه فوق که رخ دهد، ایالات متحده دچار شکست خواهد شد و نتایج منفی برای پرستیژ و نفوذ این کشور در منطقه خاورمیانه به دنبال خواهد داشت.
اگر اهداف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی قدرت های جهانی به ویژه آمریکا ایجاب میکند که برای پیشبرد اهداف جهانی اش به بیشترین منابع زمینی و زیر زمینی کشورها دست بیابد و رقبای اقتصادی اش را در مناطق مختلف از جهان به زانو در بیاورد، برای تثبیت این اهداف، آمریکا نه تنها نیاز به از میان برداشتن رقبایش در مناطق مختلف جهان دارد، بلکه برای تحقق این اهداف به جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک نوین از جهان نیاز دارد که در گردش آن، چرخ اقتصاد تسلیحاتی اش سر شار از سود و تولید بماند. پس طرح خاورمیانه جدید و جغرافیای سیاسی نوین را در همین راستا میتوان قابل توجیه دانست. تجزیه عراق امروزی به سه کشور شیعه نشین، کرد نشین و سنی نشین و ایجاد کشوری بنام کردستان که پیکره ای از خاک ترکیه و ایران را در بر میگیرد هم بخشی از این طرح است.
مصاحبه تلویزیونی «زبیگنیو برژینسکی» با «هنری کیسینجر» در سایت اینترنتی برژینسکی قابل توجه و تامل است. مصاحبه در باره خاورمیانه و انتخابات عراق است. برژینسکی، مشاور امنیتی رئیس جمهور کارتر و دموکرات، معتقد است که آمریکا بدون مطالعه به عراق حمله کرده و این حمله نادرست است و خود را گرفتار کرده است. کیسینجر، وزیر امور خارجه پیشین و جمهوریخواه، معتقد است که حمله به عراق درست بوده است. اما این دو متخصص ارشد آمریکا گرچه با دو نگاه متفاوت به جنگ نگاه کرده اند، در مورد انتخابات و سرنوشت عراق به یک نتیجه هماهنگ رسیده اند.
هر دو میگویند که اگر شیعه های عراق که اکثریت جامعه عراق را تشکیل میدهند، انتخابات را در شرایط دموکراتیک برنده شوند، آمریکا نمی تواند از یکپارچگی عراق که مورد چالش گروه های سنی و کرد قرار میگیرد، دفاع کند. یعنی با توجه به ادامه چالش های تروریستی در عراق، تجزیه این کشور به سه بخش شیعه نشین، کرد و سنی، در نظر این دو کارشناس مورد تایید است. اگر چنین سناریویی عملی شود، بدون تردید منطقه نا آرام خاورمیانه، ناآرام تر و مرزهای جغرافیایی تازه ای پدیدار می شود. در این صورت، شاید اسرائیل از چنین پیامدی حمایت کند، زیرا از وجود قدرت بالقوه ای مانند عراق دوره صدام حسین نجات پیدا میکند و از برقراری دموکراسی نیز در این منطقه در آینده نزدیک خبری نخواهد بود و با کشورهای کوچک و بی اعتباری که برای اسرائیل کم خطر هستند سر و کارخواهد داشت.
ترکیه بدون تردید با تجزیه عراق مخالف است. زیرا کردستان آزاد عراق، کشمکش ۱۶ میلیون کرد در ترکیه را برای تشکیل دولت مستقل کرد در پی خواهد داشت. جمعیت کردهای ترکیه تا سال ۱۹۹۵ بیش از ۱۶ میلیون نفر برآورد شده است که در ۱۴ استان شرقی و جنوب شرقی اکثریت قومیهستند، پراکندگی جغرافیایی کردها در آناتولی شرقی و جنوبی که مناطقی استراتژیکی هستند، اهمیت ویژه ای دارد. البته سوریه نیز با مناطق کردنشین خود، همین گرفتاری را کم و بیش دارد. دولت های عربی نیز با تقسیم عراق شدیدا مخالف خواهند بود، زیرا درصورت تشکیل دولت شیعی عراق، با یک کشور جدید التاسیس شیعی عربی رو برو میشوند.
آمریکا قصد دارد با تجزیه و تقسیم عراق از هر بخشی از این کشور، یک کشور کوچک تر و کاملا وابسته تر به خود بسازد. کشورهای کوچکی که هرگز قدرت قد علم کردن در برابر آمریکا آن هم در منطقه را نداشته باشند، کشورهای کوچکی که هرکدام به یک پایگاه مستقل آمریکایی تبدیل شوند و وظیفه آنها حفظ منافع آمریکا در منطقه شود.
مواضع ترکیه از عراق یکپارچه و دولت مرکزی مقتدر حمایت میکند و حتی این کشورحاضر بود صدام حسین چتر حکومت مرکزی خود را بر منطقه شمال بگستراند که عمدتا شامل استان های کردنشین است. اسرائیل عراق ضعیف، تجزیه شده و حتی ورشکسته را ترجیح میدهد که همه اینها نزد ترکیه مطرود است. آنکارا از ظهور یک کشور کرد بیمناک است که اسرائیل در گذشته مشوق آن بود. با توجه به اینکه یکی از اصیل ترین آرمان های کردهای عراق، تحقق کردستان بزرگ بوده و اسرائیل نیز آشکارا از این موضوع حمایت می کند، رهبران کردی ایجاد روابط نزدیک با اسرائیل را گام بزرگی در راستای تحقق این هدف میدانند.
● ارزیابی و چشم انداز طرح تجزیه عراق
ورود آمریکا به منطقه خاورمیانه بویژه پس از جنگ دوم خلیج فارس که به سرنگونی حزب بعث منجر شد، و سیاست نزدیکی اش به گروه ها و سازمان های قومیبه منظور تشدید فشار بر رقبای سیاسی و نیز گردآوری بیشتر نیرو پشت سر خود، منطقه خاورمیانه را با شرایط کاملا جدیدی روبرو کرده است.
آمریکا که در مقطع جنگ علیه عراق، با کوبیدن بر طبل هویت های قومیو مذهبی در صدد جذب بیشتر نیرو در عراق برآمد، حال به نوعی خود به قربانی چنین سیاستی تبدیل شده است و این قربانی شدن خود را در به وضوح نشان میدهد: اینکه برجسته تر کردن هویت های قومی مذهبی در عراق و دیگر کشورهای منطقه از طرف دیگر به تقویت گرایش های پانیستی از نوع اسلامی، عربی و ترکی تبدیل شده است. چنان که ناسیونالیسم عربی و ترکی و نیز اسلامیسم برای غلبه بر این سیاست آمریکا علنا به سیاست پانیستی گرویده و بیش از پیش در صدد تقویت آن هستند.
پانیسمی که در رویای هرچه زودتر متحقق شدن نقشه خاورمیانه جدید نئوکان های آمریکایی است، نقش هایی که در آن کل منطقه بر اساس قومیت و ملیت و بعضا مذهب (به ویژه در بخش های جنوبی و مرکزی عراق) دوباره بازسازی شده است. البته به جز پانیسم اسلامی، پانیسم عربی و ترکی پیش از هر چیز درصدد بازگردانیدن وضعیت سابق در عراق هستند و عمدتا و اساسا در فکر تجزیه عراق نیستند. پانیسم آنها در این مقطع، مقاومتی است در برابر روند تجزیه عراق که در آن هر نوع تجزیه ای می تواند بشدت بر موقعیت آنها تاثیر بگذارد. اما پانیسم اسلامیعمدتا و اساسا در رویای عملی کردن تغییرات ژئوپولیتیکی نوین است. به عنوان مثال در مورد طول ترکیب جمعیتی کرکوک و پیرامون آن. جای شگفتی بسیار است که دولت مرکزی عراق که باید حافظ یکپارچگی، وحدت و تمامیت ارضی این کشور باشد، به آلت دست تبدیل شده است و برای خارج شدن عربها از کرکوک جایزه نیز تعیین کرده است.
این امر بیش از هرچیز نشانگر ترجیح منافع قومیو محلی به منافع ملی در عراق است که از سوی جریان کرد حاکم بر دولت عراق صورت می گیرد. وگرنه کدام دولتی حاضر به تکه پاره شدن کشورش است؟ نقشه ای که آمریکا در پیش گرفته است، تنها در عراق خلاصه نمی شود. منافع آمریکا کاملا به امتیازگیری در منطقه خلاصه میشود و تجزیه عراق، جدایی شمال آن کشور و تهدید کشورهای منطقه نیز دقیقا در راستای امتیازگیری ایالات متحده از کشورهای همسایه عراق است. متاسفانه هم اکنون، کردستان عراق به آلت دست آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است تا آمریکا بتواند به نفوذ خود در منطقه ادامه دهد. بخاطر همین است که باید تمام مردم عراق، اعم از سنی، شیعه، عرب، ترکمن و... هوشیار باشند و نگذارند وحدت و تمامیت ارضی این کشور فدای منافع یک قوم شود. امروز ایجاب میکند که مردم عراق، در کنار هم، توطئه های قدرت های جهانی و تجزیه طلبان را نقش بر آب کنند.
انهدام ارتش عراق و استراتژی کنترل انرژی برای کنترل سیاسی و نتیجتا اقتصادی جهان - دو فاکتوری هستند که اسکلت غول سیاست جهانی آمریکا در خاور میانه را شکل میدهند. این غول متجاوز اکنون در منطقه- پس از تجاوز و حمله به عراق - زخمی و غران ولی ناتوان - به دنبال راه حلی میگردد که دستاوردهای خود را در عراق در بلند مدت حفاظت و حراست کند (یعنی کنترل نفت و جلوگیری از تشکیل مجدد ارتش عراق ) و سپس درصورت اجبار و اضطرار خاک عراق را ترک کند. برای جلوگیری از تجدید ارتش متحد عراق - فقط یک راه در مقابل آمریکا باقیست و آن تجزیه عراق به سه قسمت کرد و شیعه و سنی است. ولی این غول غران و ناتوان چنین بضاعتی و فرصتی برای انجام این خواسته را ندارد زیرا اکثریت مردم آمریکا محکم ایستاده اند تا ارتش این کشور هر چه زودتر خاک عراق را ترک کند. نه تنها اکثریت مردمش - بلکه اکثریت نمایندگان کنگره و نه تنها آن بلکه اکثریت ژنرال هایش و حتی رئیس ستاد ارتشش - در اینجاست که ماهیت سیاست های کنونی آمریکا نسبت به عراق و منطقه روشن می شود.
این غول خسته اکنون به دور عراق می چرخد تا این کشور را وادار به طرح تجزیه کند. اگر این نیت شوم اجرا شود - اولا کردستان خود صاحب ارتشی مستقل می شود که نه تنها هیچگاه (به علت تهدید همسایگان) د ر کنار اعراب و همسایگان دیگر قرار نمی گیرد بلکه برعکس اسرائیلی می شود در دست اسرائیل و آمریکا - علیه منطقه. بخش سنی نشین عراق هم حربه ای میشود در دست عربستان و از آن طریق در اختیار آمریکا میماند. بخش شیعه نشین عراق که عوامل متغیر درمورد سرنوشت آن زیاد است و عمدتا بستگی به نحوه تقسیم مناطق نفتی عراق بین این سه قسمت و سیاستهای بده بستان کشورهای همسایه در مورد عراق دارد.
مسلما شیعیان عراق اصلا طرفدار تجزیه عراق نیستند - برای آنکه بعد از سال ها ظاهرا حکومت عراق به دست اکثریت شیعه افتاده است. چرا باید با تجزیه آن موافق باشند. سیاست و منافع جمهوری اسلامیایران نیز اقتضا میکند که با تمام نیرو از حکومت یکپارچه عراق حمایت کند و دولت عراق را پایدار نگه دارد. بنابر این متهم کردن جمهوری اسلامیایران به عنوان دست داشتن در ناآرامی های عراق که از طرف آمریکا و متحدانش عنوان میشود خالی از منطق و حقیقت است و ابدا نمی تواند درست باشد. جمهوری اسلامیایران طرفدار عراق یکپارچه است.
آمریکا می خواهد ایران را وادار کند که علی رغم منافع واقعی خود از نفوذش در عراق برای تجزیه عراق استفاده کند و شرایط این کار را فراهم آورد. آمریکا بدون حمایت فعال کشورهای همسایه عراق هرگز قادر به تجزیه عراق نخواهد بود. دموکرات ها میخواهند این کار را از طریق سیاسی و با کمک ایران از طریق میز مذاکره انجام دهند.
این در حالی است که بخشی از جمهوری خواهان یعنی جناح بوش منافعشان بر این است که این اقدام را از طریق جنگ انجام دهند تا هم ماشین جنگی آمریکا تغذیه شود و هم سلطه بر نفت عراق یکجا و در همین اقدام نصیبشان شود. برای بیرون آمدن از این بن بست سیاسی - بوش و دار و دسته آن حاضر به انجام هر کاری هستند. علی رغم ادعاها و اعلان های متعدد در مورد اینکه - تا جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را متوقف نکند با او سر میز مذاکره نخواهند نشست- خانم کاندولیزا رایس به طور یکجانبه شرکت خود در مذاکره با جمهوری اسلامیدر عراق را اعلام میکند. این سیاست نقل و شمشیر فقط برای متقاعد نمودن و مجبور کردن ایران برای شرکت در این تجزیه است.
● پایان عراق!
«عراق، تجزیه شده و حتی ابرقدرت آمریکا نمی تواند این کشور جنگ زده را نجات دهد».
این نتیجه گیری کتابی تازه به قلم پیتر گالبرایت، یک دیپلمات سابق آمریکایی است.
عنوان تلخ این کتاب «پایان عراق» است. برخی از اعضای نظام سیاسی آمریکا، همانند گالبرایت، این استدلال را طرح کرده اند که باید اجازه داد، عراق به سه بخش اصلی خود، یعنی سه منطقه شیعه، سنی و کردنشین، تجزیه شود. اما این تنها خارجیان نیستند که میگویند کشور ۸۰ ساله عراق دیگر ماندگار نیست.
گالبرایت مینویسد، شخصیت های سیاسی شیعه از جمله اعضای دولت جدید به طور فزاینده میگویند خشونت فرقه ای، درخواست برای استقرار نظام فدرالیسم را تقویت میکند و در حقیقت هر گروه نژادی یا مذهبی عراق باید به خاستگاه خود بازگردد و مستقل عمل کند. اما منتقدان این طرح نیز به همین میزان صدایی رسا دارند. آنها میگویند تجزیه عراق خشونت آمیز و ویرانگر خواهد بود و ضرورتا نتیجه باثباتی به ارمغان نخواهد آورد.
به گفته این منتقدان، طرح تجزیه سبب میشود کردهای شمال و شیعیان جنوب عراق مالک نفت این کشور شوند و اقلیت سنی، تهیدست بماند.
بدتر این که شاید برخی کشورهای همسایه به دخالت وسوسه شوند. برخی از حامیان تجزیه، از جمله گالبرایت، از مدافعان سرسخت حقوق کردها هستند. اما روشن نیست که آیا آنچه صلاح کردهاست، به نفع کل عراقیها هم هست یا خیر. به علاوه چنین به نظر میآید که جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، ترجیح میدهد تاریخ از وی به عنوان رهبری یاد کند که عراق را آزاد کرد، نه مردی که این کشور را به تجزیه کشاند.
به هر حال تجزیه عراق باعث می شود کل مردم عراق اعم از کرد، سنی و شیعه خسارت وارد شود و بدین جهت است که متحد با این طرح آمریکایی مخالفت نمایند.
اما در پایان در مورد تاثیرات آینده سیاسی - جغرافیایی عراق بر ایران باید گفت که دنیای سیاست دارای پیچیدگی های بسیار زیادی است،چینش و حرکت مهره ها همواره افق های جدیدی را میگشاید. نحوه آرایش نیروها بر رویدادهای آینده تاثیرگذار است. مشخص شدن وضعیت عراق میتواند بر آینده همسایگان آن تاثیر گذار باشد.
▪ برای آینده سیاسی - جغرافیایی عراق میتوان چند حالت را متصور شد:
۱) اگر عراق تجزیه شود،
۲) اگر عراق تجزیه نشود ولی همچنان نا امن باشد،
۳) اگر عراق تجزیه نشود و امنیت برقرار شود.
۱) اگر عراق تجزیه شود:
مخالفت ها و ناامنی های گسترده ای در منطقه روی خواهد داد. افکار عمومی مردم منطقه بیش از پیش در جهت مخالفت با آمریکا سوق داده خواهد شد. ترکیه، متحد نزدیک آمریکا، به شدت ملتهب خواهد شد و در فضای نا امن ایجاد شده حاصل از تجزیه عراق وارد خواهد شد و به دنبال رویای دیرین خود که همان تسلط بر موصل و کرکوک است به کمک ترکمن های تندروعراق پیش خواهد رفت و این میتواند جنگ و خونریزی و حتی قتل عام های گسترده ای را سبب شود.
۲) اگر عراق تجزیه نشود ولی همچنان نا امن باشد:
جمهوریخواهان آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ شکست خواهند خورد و یک دولت دموکرات به کنگره و سنای دموکرات خواهد پیوست. با توجه به نفوذ لابی اسرائیل در دموکرات های آمریکا وضعیت بسیار وخیمی در انتظار عراق خواهد بود خروج زود هنگام آمریکا نمی تواند در عراق ثبات و امنیت و دمو کراسی تحمیلی به زور اسلحه به وجود بیاورد. زیرا نه برای مردم آمریکا ونه برای مردم ایران تجربه ای وجود نخواهد داشت که آمریکایی ها بتوانند به آن استناد کنند و به جذب توده ها بپردازند.
۳) اگر عراق تجزیه نشود و امنیت برقرار شود:
امنیت میتواند بوسیله سرکوب شورشیان از طریق نظام یا میتواند از طریق دادن امتیازاتی به سنی های شورشی عراقی در جهت تضعیف القاعده باشد. در این صورت، که البته بعید به نظر می رسد، آمریکا برنده میدان خواهد شد، چرا که می تواند یک تجربه موفق را به تمام جهان نشان دهد.
با اینکه فرماندهان ایالات متحده در مورد عراق گزارش های ظاهرا امیدوارکننده ای میدهند، اما اوضاع در عراق باعث نگرانی جدی در واشینگتن شده است. کسانی که استدلال میکنند که راه حل پایداری در تقسیم عراق به سه بخش مستقل مجزاست، صدایشان را بلندتر کرده اند. رهبری کردها که از این استدلال پشتیبانی میکند به مقامات ارشد ایالات متحده گفته است که رهبریت شیعیان به انضمام نخست وزیر نوری المالکی اشاره کرده اند که این پیامد مورد قبول آنهاست. با چند گزینه دیگر این پیشنهاد مورد ملاحظه و توجه شورای امنیت ملی آمریکا قرار گرفته است. با این همه بوش به دلیل آنکه این گزینه در تضاد با نقشه اوست آن را رد کرده است.
اخیرا رهبران مصر، عربستان سعودی، کویت و اردن به هشدارهای خود به بوش در مورد خطرهای منطقه ای بر آمده از تجزیه عراق تاکید کرده اند. از دولت آمریکا نیز اینگونه خبر میرسد که تا وقتی که بوش در تغییر عقیده اش متقاعد نشده این گزینه در لایه سطح دوم تصمیم گیران باقی خواهد ماند.
منابع موجود است.
نویسنده : نادعلی بای
منبع : روزنامه مردم سالاری