یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

رئیس‌جمهور جنگ


رئیس‌جمهور جنگ
ما درگیر جنگ افغانستان و عراق هستیم. مگر بیل کلینتون، رئیس‌جمهور سابق آمریکا دو بار دست به عملیات نظامی در بالکان نزد یا جورج بوش پدر به پاناما و عراق حمله نکرد اما هیچ کدام از این دو نفر خودشان را رئیس‌جمهور جنگ توصیف نکرده‌اند.
برای یک ابرقدرت حضور در مناقشه‌ نظامی امری استثنایی نیست بلکه کاملا هم طبیعی است. از سال ۱۹۴۵ تنها یک رئیس‌جمهور درگیر جنگ نبوده و او جیمی کارتر بود. آمریکا بزرگترین قدرت نظامی دنیاست بنابراین بحران‌هایی اغلب منافع آمریکا و متحدانش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
بریتانیا نیز در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم در وضعیتی مشابه قرار داشت اما بریتانیایی‌ها فکر نمی‌کرند در جنگ به سر می‌برند و همچنین نخست‌وزیران این کشور نیز خودشان را رهبران جنگ توصیف نمی‌کردند.
آمریکا اصولا زمانی که احساس ‌کرده امنیتش به مخاطره افتاده در جنگ به سر برده و الزاما نیازی به تهدید منافع یا هم پیمانانش برای جنگ نبوده است. آمریکا همواره از اتفاقات بسیاری از جنگ‌ها به دور بوده است. حتی اگر بخواهیم بگوییم جنگ جهانی اول تاثیری غیر مستقیم بر آن داشت (که به نظر من درست نیست).
بر اساس هر کدام از معیارهای یاد شده ما در جنگ نیستیم؟ اکثر ما نیز تا حدودی در جریان این موضوع قرار داریم. زندگی در آمریکای امروز که در دو منطقه جنگی نیرو دارد به طور شگفت‌آوری عادی است. کشور ما درگیر دو جنگ است اما خود در جنگ نیست. رفتار شخصی رئیس‌جمهور جنگ ما هم همین را نشان می‌دهد.
او اخیرا گفته که بازی گلف را کنار گذاشته چون بازی کردن در زمان جنگ پیام‌های اشتباهی را به دنیا مخابره می‌کند! حال این فداکاری بوش را با اوضاع جنگ جهانی دوم مقایسه کنید. زمانی که انسان‌های قدرتمند را به جنگ می‌فرستادند، غذا ذخیره شده بود و صنایع را ارتش مصادره کرده بود تا تجهیزات نظامی بسازد. برای مثال سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ حتی یک خودرو غیرنظامی هم در آمریکا ساخته نشد.
اکنون به روشنی مشخص است که القاعده و فلسفه‌اش آن تهدید عظیمی نیستند که زمانی نشان داده شده بودند. این سازمان طی هفت سال گذشته طرفداران خود را از دست داده ‌است. توانایی‌اش برای برنامه‌ریزی عملیات وسیع از بین رفته، منابع مالی شان محدودتر شده و بیش از پیش ردیابی شده‌اند. البته هنوز نیز گروهی کوچک از افراد می‌توانند ویرانی‌های زیادی به بار آورند اما آیا این افراد می‌توانند موجودیت‌ آمریکا و دنیای غرب را از بین ببرند؟
این‌که دنیا را در زمان گسترش تروریسم چگونه می‌بینیم و در پس آن چه واکنشی وجود خواهد داشت بسیار مهم است. دولت بوش این مشکل را بسیار بزرگ‌تر از حد واقعی خود دید و آن را در قالب یک موضوع خطرناک و نابود کننده توصیف کرد، نتیجه این موضوع شد که واکنش ما خیلی بیش از حد زیاد بود.
بوش و اطرافیانش مشکل را نظامی و فوری دیدند؛ در حالی که بیشتر یک مشکل سیاسی و فرهنگی بود. گسترش عظیم بودجه نظامی، حمله یک طرفه به عراق، تاسیس پرهزینه وزارت امنیت داخلی، محدودیت جدید در دادن ویزا و سفر این حس را بوجود آورد که واقعا در جنگ به سر می‌بریم.
فرید زکریا
منبع: نیوزویک‌
منبع : روزنامه جام‌جم