پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
ریشه پهلوی نام فندوق
نگارنده در پی یافتن معنی لفظی نامکشوف پافلاگونیه در شمال آسیای صغیر بر آمده بودم که منجر به تنظیم این مطلب شد. چون دانشنامه ویکیپدیا محصول اصلی پافلاگونیه باستان را فندُق آورده است و این منطقه آسیای صغیر را مرکز تولید فندُق در عهد باستان آورده است. چون واژه فندق به زبانهای ژرمن هاسل نوت (یعنی محصول دارای هسته پوشیده) را می دهد. از سوی دیگر در این زبانها که محتملا ریشه در زبانهای اروپای جنوبی دارد پاپولا به معنی دانه است و گون به یونانی به معنی هسته و نطفه است یعنی پافلاگون به معنی دانه دارای هسته نهفته بوده است . و بر این اساس پافلاگونیا معنی سرزمین فندق را می دهد. نام میوه مقدس هندی پیپلا (انجیر هندی) را هم که از نظر بزرگی و گردی شباهت زیادی به فندق دارد می توان گواهی بر این نظر گرفت. خود نام ایرانی فندق را با توجه به تلفظ عربی آن یعنی بندوق علی القاعده به سادگی می توان مرکب از بُن و توک (لای، تاه) یعنی دانه دارای هسته پوشیده معنی نمود که تقریباً متضاد معنی پسته (پوز- اوستک= یعنی محصول پوزه باز) است.
دانشنامه آزاد ویکیپدیای فارسی که با اصل متن انگلیسی خود تفاوتهای زیادی دارد مطلب را در باب نام و نشان فندق چنین آورده است.
● ریشه واژه
واژه فندق ریشه و بنیاد فارسی داشته و از فارسی به زبانهای ترکی، عربی، هندی و اردو داخل شده است.
● ترکیبات شیمیایی
مغز فندق که یکی از خشکبار است در حدود ۶۰ درصد روغن دارد که بهرنگ زرد روشن بوده و دارای طعمی ملایم و بوی مطبوعی میباشد. این روغن به مصرف تغذیه، عطرسازی و نقاشی میرسد. مغز فندق دارای مقدر زیادی فسفر میباشد.
● شناسنامه درخت فندق
ـ تیره: Corylaceae
ـ نام لاتین: Corylusavellana
ـ نام انگلیسی: Filber tree –Hazelnut tree –cobnut
ـ نام فارسی: فندق – گلوز – گلاغوزه
ـ نام عربی: بندق – جلوز – مچجرالبندق
● شرح گیاه
درختچهای به ارتفاع یک و نیم متر که در اماکن مساعد به ارتفاع ۶ تا ۷ متر (گاهی بیشتر) در میآید و به سهولت جنگلی انبوه به وجود میآورد. برگهایی پهن و نوکتیز با دو ردیف دندانه، به رنگ سبز و گلهایی بر دو نوع نر و ماده دارد. نوع نر این گلها دارای ۳ تا ۸ پرچم است و مجموعه آن به صورت سنبلههای آویخته در پاییز ظاهر میشود. میوه آن که فندق نامیده میشود، در حالت تازه از پوشش سبز رنگی پوشیده شدهاست ولی تدریجاً پس از خشک شدن از آن جدا میشود. گونه Cavellane به عنوان فندق اروپایی شناخته شده و به صورت تجاری کاشته میشود. در اثر دورگهگیری این گونه و سایر گونههای موجود در این جنس، تنوع زیادی در ارقام فندق ایجاد شدهاست.
● فندق در لغت نامه دهخدا:
ـ آوا : ف َ دُ / ف ُ دُ
ـ نوع لغت : اِ
ـ فینگلیش :
ـ شرح :
درختی است از تیره پیاله داران و از دسته فندقها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره شمالی میروید. برگهایش دارای بریدگیهای مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز میباشد. گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند بنابراین فندق جزو گیاهان یکپایه است . گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی میدهند و گلهای ماده تشکیل اعضاء پیاله مانند قرمزی را میدهند که پس از باروری میوه فندق در داخل این پیاله ها تشکیل میشود. تکثیر این گیاه اکثر بوسیله قلمه یا خوابانیدن صورت میگیرد. مغز دانه فندق به مصرف خوراک انسان میرسد و از آن روغنی هم میگیرند که درعطرسازی به کار میرود. جلوز. بندق. شجرةالجلوز. جوزفنطس . قویون . فندقآغاجی . (فرهنگ فارسی معین ). گلوز.جلوز. بندق. (یادداشت مولف ). اگر مغز آن را با انجیر و سداب بخورند زهر کار نکند. (برهان):
اگر چون فندقم بر سر زنی سنگ
ز عنّابم نیابد جز تو کس رنگ.
نظامی .
فندقی رنگ داده عنابش
گشته شنگرف سوده سیمابش .
نظامی .
تات چو فندق نکند خانه تنگ
بگذر از این فندق سنجاب رنگ.
نظامی .
آهشان فندق سربسته و چون پسته همه
زُ استخوان ساخته خفتان به خراسان یابم .
خاقانی .
سربسته همچو فندق اشارت همی شنو
میپرس پوست کنده و بادام کآن کدام ؟
خاقانی .
●ترکیبها: - فندق بستن . فندقبند. فندقچه . فندق زدن . فندقزنان . فندق سنجاب رنگ. فندق سیم . فندق شکستن . فندقشکل . فندقشکن . رجوع به هر یک از این کلمات شود .
- فندق صحرایی ; گونه وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها میروید. فندق وحشی(فرهنگ فارسی معین).
- فندقلو . رجوع به این کلمه شود.
- فندق وحشی ; فندق صحرایی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ترکیب فندق صحرایی شود.
▪ ترکیبات های دیگر :
- فندقه . فندق هندی . فندقی کردن . رجوع به هر یک از این کلمات شود.
کنایه از لب معشوق هم هست . (برهان).
کنایه از سرانگشت محبوب . (فرهنگ فارسی معین ). ظاهراً از نظر خضاب دادن سرانگشت به حنا و جز آن ، آن را به فندق تشبیه کنند، چه فندق بستن به همین معنی است:
فرنگیس بگرفت گیسو به دست
به فندق گل ارغوان را بخست .
فردوسی .
به مشکین کمند اندرافکند چنگ
به فندق گلان را به خون داد رنگ.
فردوسی .
ز بادام بر ماه مرجان خرد
گهی ریخت ، گاهی به فندق سترد.
اسدی .
رجوع به کلمات مرکب با فندق شود
علی مفرد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا اسرائیل روز معلم دولت مجلس شورای اسلامی معلمان رهبر انقلاب بابک زنجانی خلیج فارس مجلس دولت سیزدهم
آتش سوزی تهران زلزله معلم پلیس قوه قضاییه شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران روز کارگر تورم
فیلم سینمایی تلویزیون سریال سینما مسعود اسکویی سینمای ایران دفاع مقدس فیلم رسانه ملی تئاتر
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه حماس روسیه چین نوار غزه ترکیه عربستان یمن اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه همراه اول اپل عیسی زارع پور اینستاگرام تبلیغات گوگل وزیر ارتباطات ناسا پهپاد
سرطان کارگر فشار خون کبد چرب دیابت بیماری قلبی ویتامین کاهش وزن قهوه