جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

تقوا کلید هدایت بشر


تقوا کلید هدایت بشر
موضوع بحث ما « ابعاد تقوا در نهج البلاغه » است . مساله تقوا یکی از واژه هایی است که تقریبا بیش از کلمه های دیگر در نهج البلاغه بکار رفته است . اگر نهج البلاغه را به ده قسمت تقسیم کنیم حد اقل یک قسمت آن در باره تقوا مفهوم تقوا اوصاف تقوا و صفات متقین بحث شده است . ولی در این نوشتار تنها به بخش کوتاهی از آن می توانیم بپردازیم امید است بقیه این مبحث در رساله ای مستقل تقدیم علاقه مندان شود .
آنچه از شنیدن کلمه تقوا در برخورد اول به نظر می آید و یا لااقل بعضی به نظرشان می آید انزوا و گوشه گیری و ترک دنیا و بریدن از فعالیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است . البته در تداعی این مفهوم فرهنگ استعماری و طاغوتی نقش بسزا داشته و احیانا اسلام ناشناسان نادان نیز به این انحراف فکری دامن زده اند و برای این که روح حرکت و عصیان علیه طاغوتها در جوامع اسلامی را بکشند مفاهیم و عبارات سازنده و حرکت آفرین را تحریف کرده . و به گونه ای ناصحیح معرفی می کردند. در حالی که وقتی به متون اصیل اسلام و من جمله نهج البلاغه باز می گردیم می بینیم که چه سرشار از مفاهیم زنده و سازنده است و در همه ابعاد زندگی مردم نقش آفرین است و می تواند آنها را بسازد. موضوع تقوا نیز از این قبیل است اینک در چند قسمت به بررسی ابعاد تقوا می پردازیم تا گسترش این مفهوم واثر عملی آن را در جامعه سیاست و اجتماع ببینیم . مقدمه قسمتی از خطبه بیست و چهار را می آوریم و باید توجه کنیم که در این خطبه امیر المومنین علی (ع ) در موقعیت خاصی از تقوا سخن به میان آورده است که خود نکته مهمی است . درست برخلاف تصور آنهایی که مفاهیم اسلامی را جدا از یکدیگر مطالعه می کنند و مخصوصا مساله تقوا را مثلا از سیاست و جنگ جدا می دانند در اینجا ببینیم امیر المومنین چه کسانی را در چه موقعیتی وصیت به تقوا می کند آیا احیانا آن دسته از اصحاب و افرادی را که در گوشه مسجد و جدا از امر سیاست و سایر شئون جامعه بودند سفارش به تقوا می کند یا خیر این امر نشان دهنده وجود یک رابطه ارگانیک بین همه مفاهیم اسلامی است و تقوی جنگ اقتصاد و اخلاق و مانند آنها حلقه های زنجیری هستند که در مجموع یک جام ایده آل انسانی را می سازند. در این خطبه می خوانیم : ولعمری ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من اذهان و لا ابهان فاتقوا الله عباد الله و فروا الی الله من الله . امام (ع ) در جبهه جنگ داخلی علیه منافقین و نیز در مبارزه و نبرد با دشمنان خارجی می فرماید : به جان خودم سوگند در نبرد با مخالفین حق و کسانی که راه باطل و انحراف را می روند و نصیحت و ارشاد در آنان موثر نمی افتد و آهن سرد وجودشان را نرم نمی کند و با آنهایی که علیه حکومت اسلامی تصمیم به مبارزه گرفته اند و مبارزه مسلحانه و قهرآمیز را برنامه خویش قرار داده اند هیچ گونه مسامحه و سستی نشان نمی دهم .ملاحظه کنید که امام در چنین موقعیت حساسی خطاب به مسلمانان می فرماید رسالتی که به دوش شما رزمندگان گذارده شده تقوا و پرهیزگاری است که مفهوم تقوا را خود امام علیه السلام در سخنانش بیان می فرماید.
منظور از این مقدمه آن است که تا آنجا که میسر است مفهوم تقوا را روشن کنیم و خاطر نشان سازیم که امام تقوا را در میدان جنگ و در هنگام رویارویی با دشمن داخلی و خارجی مطرح می کند از این میان رابطه تقوا با زنده ترین و حساس ترین مسائل سیاسی و اجتماعی در این موقعیت خاص بخوبی معلوم می شود. بخش دیگر از سخن ما بررسی تقوا از نظر فعل خارجی و خصلت و خوی انسانی است . در اینجا سوال این است که آیا تقوا تنها ترک گناه است یعنی فقط به عنوان یک عمل خارجی مورد مطالعه قرار می گیرد یا یک مشخصه روحی است و اعمال خیر نشات گرفته از آن حالت متعالی روحی است امام (ع ) می فرماید تقوا یک خصلت روحی و یک تربیت معنوی است که در پرتو آن جان انسان ساخته و پرداخته می شود و او نه تنها در برابر گناه و معصیت حالت ترک و نفی به خود می گیرد بلکه آزرده خاطر هم می شود و از اطاعت و پاکی و عمل خیر احساس رضایت و آرامش خاطر می کند. شخص متقی کسی است که در اثر یک سلسله برنامه ها روح خود را آن چنان بسازد که در برابر گناه مصونیت بیابد و روحا از مخالفت با احکام الهی متنفر و منزجر باشد و ندای پرهیز و اجتناب از گناه از درون او فریاد کند و به تعبیر دیگر تقوا روح او را چنان عالی و لطیف بگرداند که از تصور گناه نیز رنج برد و گریزان باشد . لذا امام علیه السلام در خطبه ۱۵۶ تقوا را به خانه ای تشبیه کرده است که انسان را از هر خطری حفظ می کند یعنی همان گونه که وقتی انسان در خانه ای وارد بشود از دشمن در امان است و با خیال راحت در آن محل امن زندگی می کند تقوا نیز حصار محکم و نگهدارنده ای است که اگر در وجود کسی پیدا بشود دیگر از خطر انحراف و مفاسد اخلاقی در امان است .اعلموا عباد الله ان التقوا دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل .
ای بندگان خدا بدانید که تقوا خانه محکم و امنی است که از نظر حفاظت کاملا حساب شده است کسی که در این خانه زندگی کند از هیچ دشمنی نگرانی ندارد. خانه تقوا انسان را از شر نفس اماره و کلیه اغواگران انسی و جنی حفظ می کند در مقابل تقوا فجور است یعنی کسی که آن حالت دفاعی روحی را در خود ایجاد نکرده و در خانه دل را به روی اغیار باز گذارده باشد و هر کس و ناکسی را به درون آن راه بدهد بدیهی است که چه بر سر او می آید و چه نشانی از انسانیت و پاکی در او باقی خواهد ماند باز در خطبه ۲۲۱ از تقوا به عنوان کلید رمز نام برده شده است یعنی شما اگر بخواهید وارد خانه ای بشوید که در آهنی محکمی داشته باشد هر چه تلاش کنید آن در به رویتان باز نمی شود. اما با یک کلید کوچک به راحتی قفل های قوی و رمزدار باز می گردد. تقوا چنین است . انسانی که در جستجوی سعادت و کمال است و راه مستقیم هدایت را می جوید باید از راه تقوا وارد شود : فان تقوا الله مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه عنایت روی شمول و گسترش مفهوم تقوا است . یعنی کسی که این جنبه دفاعی را در روح و جان خود بوجود آورد نسبت به همه انحراف ها و لغزش ها مصونیت پیدا می کند چون حالت دفاعی کلی الهی بر جان او حکمفرما شده همه منفذها و کانال های ارتباطی به دست محافظین نیرومند معنوی قرار خواهد گرفت .
تقوا کلید هدایت ذخیره معاد و وسیله آزادی انسان از هر بندگی است کسی که دارای تقوا است در برابر شهوات به زانو در نمی آید در برابر مقام و دیگر تمایلات نفسانی تسلیم نمی شود از هر هلاکتی در امان است این بخش دوم از ابعاد تقوا.
نکته دیگری که در اینجا باید اضافه شود این است که مساله تقوا با تفکر و جهان بینی صحیح معنی تمام و کامل خود را پیدا می کند. این طور نیست که انسان بتواند در پرتو تنها یک سلسله اعمال بریده از تفکر و جهان بینی صحیح دارای آن پوشش دفاعی معنوی (تقوا) باشد بلکه افراد متقی در مرحله نخست تفکر صحیح و جهان بینی عمیقی دارند که پوشش دفاعی معین را در آنان بوجود می آورد.
در خطبه « همام » می خوانیم : عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم .
این خطبه که در باره صفات متقین است نشان می دهد که یکی از ریشه های تقوا این اصل است که : « آفریدگار در دیده آنان عظیم .
است » . چه کسی می تواند در برابر امواج خروشان شهوت و غضب و حب جاه مانند کوه بایستد روشن است کسی که به عظمتی متصل و مربوط باشد که دل را مطمئن گرداند در غیر این صورت نمی تواند مقاومت کند. چه کسی می تواند در برابر هزاران تمنا و هوس دلفریب دینش را نبازد آن کسی که به عظمت الهی متصل باشد. مصداق اتم آن در زمان ما امام بزرگوارمان می باشد. ایشان وقتی رئیس جمهوری معزول و فراری را نصیحت می کرد گفت : آقای فلانی ریاست جمهوری چیست مثل پدری که بچه اش را نصیحت می کند و او را از خاک بازی باز می دارد. چه کسی می تواند این گونه قاطع حرف بزند کسی که بستگی به عظمت خدا داشته و عظمت الهی وجودش را پرکرده باشد در غیر این صورت انسان سقوط خواهد کرد. فرد با تقوا این عظمت را می بیند و متصل بدان می گردد و چون نور این عظمت را که والاتر و روحبخش تر از هر نوری است می بیند نورهای ضعیف در مقابل او ارزش و بهای خود را از دست می دهند همان طور که یک شمع در برابر خورشید چیزی به حساب نمی آید باز در خطبه ۱۸۲ می فرماید : فاتقوا الله الذی انتم بعینه و نواصیکم بیده و تقلبکم فی قبضته .
ببینید امیر المومنین علی علیه السلام انسان را به کجا می برد و چگونه او را تربیت می کند و چه دیدگاههای عظیم و وسیعی را به او نشان می دهد : تقوا پیشه کنید و از خدا پروا کنید آن خدایی که شما زیر نظر او و در پرتو عنایت او زنده هستید و موی پیشانی و مرکز حرکت شما به دست اوست .
بنا بر سخن دیگر آن حضرت در دعای کمیل : و لا یمکن الفرار من حکومتک .
کجا می روید که زیر پوشش عنایت ازلی نباشید آیا ممکن است انسان از حکومت و حاکمیت خدا فرار کند گردش حرکت شما در قبضه قدرت و اراده اوست .
شما فکر می کنید آنها که از ایران گریختند از زیر قدرت و حکومت خدا فرار کردند آیا می توانند از خشم و قهر الهی در امان باشند و سرانجام کیفر کار خود را نبینند امام با این دیدگاه وسیع انسان را متصل به ابدیت و قدرت بی نهایت خدا میکند و می فرماید : ای انسان تو وابسته به خدا هستی . به کوچکی و ضعف خود نگاه مکن و از کوه مشکلات و انبوه دشمنان و فراوانی امکانات مخالفین نهراس چرا چون هر کس تقوا پیشه کند بمانند آن نهر کوچکی است که به دریا متصل شده و دریا می شود. ای مردم با تقوی هنگامی که همه دریچه های مادی به سوی شما بسته شده و همه دشمنان با هم علیه شما متحد شده اند خداوند راه نجات و خروج برایتان قرار می دهد و در هنگامه تاریکی ها برای شما نور می آفریند.
شما نگاه کنید در این مدت کم که از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و با این همه توطئه ها و مشکلاتی که هر یک از آنها برای نابودی هر انقلابی کافی است هر کدام از مسئولین مملکتی که هیچگونه تجربه قبلی در این گونه امور نداشته اند چگونه موفق شده اند جامعه را اداره کنند. مملکتی که هزارها مستشار خارجی داشت وهمه کارها زیر نظر و فرمان آنان انجام می گرفت این ملت پس از انقلاب همه را بیرون ریخت و این جوانان و افرادیکه از متن جامعه اسلامی برخاسته اند تمام کارها را بدست گرفتند و در سخت ترین شرایط توانستند چرخ مملکت را گردش در آورند. در حالی که یک جنگ چند روزه امور هر کشوری را به اختلال می کشاند و اوضاع آن را نابسامان می کند. با این جنگی که نزدیک دو سال است ادامه دارد همه شما شاهدید که ارزاق و وسایل زندگی شاید بیش از گذشته در خانه ها پیدا شود.
علت چیست امیر المومنین (ع ) می فرماید : و اعلموا انه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن و نورا من الظلم این نور از کجاست این ارشادات و اشراقات الهی است که بر این مردم می تابد و آنها از میان این کوره راهها و معضلات راه مستقیم را پیدا میکنند.
● بعد اجتماعی و سیاسی تقوا
بخش دوم بعد اجتماعی و سیاسی تقوا و در واقع پذیرفتن مسئولیت های اجتماعی و سیاسی است که از تقوا بر می خیزد و فرد متقی در حالی که در اوج تقوا و در اوج خودسازی است باید در اوج فعالیتهای سیاسی و اجتماعی باشد. آنها که به بهانه تقوا و زهد از جامعه کنار می کشند و در فعالیتهای عمومی شرکت نمی کنند باید جواب امام امیر المومنین (ع ) را بدهند.
باز در خطبه همام که از تقوا و متقین سخن می گوید و نشانه های آنها را بر می شمارد می فرماید : فمن علامه احدهم انک تری له قوه فی دین و حزما فی لین و ایمانا فی یقین و حرصا فی علم و علما فی حلم و صبرا فی شده .
فرد با تقوا کسی است که علاوه بر جنبه های عبادی و شب زنده داریها و خودسازیها نیرومندی در دین و صبر در شدائد دارد. آیا کسی که کنج عزلت گزیده و در گوشه ای به عبادت نشسته و دور از سیاست به مطالعه پرداخته شدتی برای او هست و صبری لازم دارد هرگز ابرقدرتها و توطئه گران با کسانی که تنها مطالعه می کنند کاری ندارند. شما ده سال در گوشه کتابخانه ای در یک زمینه علمی تحقیق کنید هیچکس با شما کاری ندارد اما اگر بخواهید که نتیجه این تحقیق در جامعه پیاده شود آن وقت مشکلات خود را نشان می دهند و باید با سرپنجه صبر و تدبیر آنرا به پیش برید.
فرد با تقوا از زیربار مسئولیت ها و کارهای حساس شانه خالی نمی کند او مشتاقانه می پذیرد و سختیها و مشکلاتش را هموار میکند. شما ببینید اسوه و نمونه کامل عصر خودمان امام امت را که در سن هشتاد و چند سالگی که باید فقط استراحت می کرد چگونه مملکت بلکه دنیا را زیر نظر داشت و برنامه می داد و دنبال می کرد و با همه سختیها و فشارها ذره ای یاس و ضعف به خود راه نمی داد. این نمونه فرد با تقوا است پس هر کس تقوایش بیشتر است باید در برابر مشکلات اجتماعی صبورتر باشد : « فی الزلازل وقور » : در سختی ها و مشکلات جانکاه چون کوه استوار است . و با استقامتی که از پایگاه تقوا الهام می گیرد بر مشکلات پیروز می گردد.
مگر امام و ملت نمی دانستند که این انقلاب بنیادین به سادگی به هدف نمی رسد آری با توجه به عظمت هدف کوه توطئه ها و دشمنی ها را هم می دیدند.
امام بزرگوار در همان سال ۴۲ که در مسجد اعظم قم سخنرانی فرمود درست به خاطر دارم و طنین صدای او در گوشم هست که می فرمود : اگر این انقلاب صد هزار کشته هم بدهد جا دارد تا از اسلام دفاع شود.
قسمت دیگر بحثم در رابطه با عبادت و تقوا است . فرد با تقوا علاوه بر مسئولیت های اجتماعی و سیاسی و ابعاد مختلفی که بدان اشاره شد بعد مهم دیگری را نیز دارد و آن حالت نیایش و عرفانی است که او را به ملکوت اعلی می برد و احساس محبت الهی را به او می دهد. بعد خاص انسان بعد عبادی او است . فرد با تقوی علاوه بر خودسازی و ترک گناه یک جنبه دیگری باید داشته باشد که راز و نیاز با خداست . جمله ای از استاد شهید « آیت الله مطهری » نقل می کنم که با بیان این مطلب بحثم را تمام می کنم . ایشان در جلسه تفسیر قرآن می فرمود که مسلمان واقعی بدون عبادت و نیایش مخصوصا شب زنده داری و نماز شب تحقق نمی یابد. اگر مسلمان چند دقیقه پیش از اذان صبح از خواب برنخیزد و با خدا راز و نیاز نکند و نماز شب نخواند و از خوف و خشیت الهی اشک بر گونه هایش جاری نشود او نمی تواند یک مسلمان کامل باشد. این حالت عبادی و عرفانی به اندازه ای ضرورت دارد که جا داشت از واجبات باشد اما خداوند برای این که تکلیفی شاق بر امت اضافه نشود و آنهابه زحمت نیفتند واجب نکرد. فرد با تقوا در کنار کلیه مسئولیت ها اعم از اجتماعی سیاسی و فرهنگی باید بیداری شب و راز و نیاز با خدا را فراموش نکند.
امام (ع ) در همان خطبه همام می فرماید : اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزا القرآن ...
پروا پیشگان هنگامی که شب فرا می رسد آماده عبادت و ورود به دریای نور و جهان وجد و سرور معنوی می گردند. مگر می شود فرد با تقوا در خواب فرو رود و از حضور در محضر محبوب بهانه آورد مگر می شود عاشق شیدای دلخسته خوابش ببرد و از وصل معشوق غفلت کند آری متقین را در برابر خدا به نماز می ایستند قرآن را باز می کنند آیات نورانی قرآن را با عشق و شور می خوانند گویا همه وجودشان آیات خدا را زمزمه میکند و از هر سلولی ندای انا العبد به گوش اهل دل می رسد.
فاذا مروا بآیه فیها تشویق رکنوا الیها طمعا.
وقتی آیات تشویق را می خوانند یا می شنوند گویا دارند حقایق و وعده های الهی را می بینند و آن گاه که به آیه عذاب می رسند گوش های دلشان باز می شود : اصغوا الیها مسامع قلوبهم نمی گویند آن حضرت فقط خوب گفته است نه این حقایق و علوم را با جانشان لمس می کنند گویا دارند این عذابها را می بینند و احساس می کنند. این قدر برایشان یقینی شده است : فهم حانون علی اوساطهم مفترشون لجباههم و اکفهم و رکبهم و اطراف اقدامهم یطلبون الی الله تعالی فی فکاک رقابهم
ببینید چگونه دارند راز و نیاز می کنند : این افراد با تقوا قامتشان را خم می کنند چهره های خود را بر خاک می سایند و دستها و زانوهای خود را در برابر خدا بر خاک می گذارند. از خدا چه می خواهند. از خدا می خواهند که جانهایشان را آزاد کند.
این را علی می گوید همان علی که در نخلستانهای کوفه هنوز صدای گریه و مناجاتش به گوش هوش می رسد. هنوز شهر کوفه آن صدای ملکوتی را چون زنگ در گوش دارد.
و این چنین بود که رزمندگان ما و شاگردان مکتب علی علیه السلام دعای کمیل علی (ع ) را می خوانند و زمزمه میکنند و صدای موحش خمپاره ها آنها را از این وجد و حال باز نمی دارد.
امام علی (ع ) می فرماید : تقوا یک خصلت روحی و یک تربیت معنوی است که در پرتو آن جان انسان ساخته و پرداخته می شود
فرد با تقوا از زیربار مسئولیت ها و کارهای حساس شانه خالی نمی کند او مشتاقانه می پذیرد و سختیها و مشکلاتش را هموار میکند
تقوا کلید هدایت ذخیره معاد و وسیله آزادی انسان از هر بندگی است کسی که دارای تقوا است در برابر شهوات به زانو در نمی آید در برابر مقام و دیگر تمایلات نفسانی تسلیم نمی شود از هر هلاکتی در امان است .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی