پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


کشف آتش


کشف آتش
فكر می كنم دیگر خیلی تكراری شده باشد كه این ناكامی سینمای ایران در جشنواره های جهانی را به تكراری بودن موضوع و ساختار فیلم های جشنواره ای مان نسبت دهیم. آنهایی هم كه دو، سه سال پیش این مساله را بیان كردند و آن را به عنوان تنها دلیل روی گرداندن فرنگی ها از محصولات سینمایی مان دانستند، حتما قبول دارند كه نظرشان را دیگر نمی توان برای تمام فیلم ها، صادق دانست. برای این حرفم دو مثال ساده دارم. یكی فیلم یك شب و دیگری زمستان است . یك شب سال گذشته در همین روزها به عنوان یكی از آثار شركت كننده در بخش دوربین طلایی جشنواره كن انتخاب شد و زمستان است هم همین چند ماه پیش، در كنار آفساید ، تنها نماینده سینمای ایران در بخش اصلی جشنواره برلین بود. اگر این دو فیلم را دیده باشید حتما تصدیق می كنید كه چندان تفاوتی با فیلم های هفت، هشت سال پیش كه جایزه های ریز و درشت جشنواره های كوچك و بزرگ را درو می كردند، ندارند. پس چه طور می شود كه دو جشنواره معتبر اروپایی سال گذشته چنین فیلم هایی را به بخش های اصلی شان راه می دهند، اما امسال فیلمی مانند گیلانه -كه همه مان می دانیم جزو چند فیلم برتر دو سه سال اخیر سینمای ایران است و حداقل از دو فیلم یاد شده، طرفداران بیشتری دارد- حتی در بخش های جانبی كن هم پذیرفته نمی شود.فكر می كنم برای جواب دادن به چنین سوالی، استعداد خیلی ویژه ای نیاز نباشد. مخصوصا برای آنها كه كار و تجارت شان سینماست و حتما راه و چاه آن را بهتر از نگارنده می دانند. مشكل، مشكل رابطه است. اگر می بینید فیلمی مانند یك شب -كه دو سال پیش حتی نظر هیات انتخاب جشنواره فجر را نتوانست جلب كند- در جشنواره ای مانند كن، حضور پیدا می كند به این خاطر است كه پخش كننده اش، یك پخش كننده معتبر فرانسوی ست. آن پخش كننده فرانسوی (MK۲) هم این قدر نزد برگزاركنندگان جشنواره ارج و قرب دارد كه بتواند چند فیلمش را خارج از عرف معمول جشنواره، وارد آن كند. قضیه زمستان است هم به همین صورت است. از آن طرف حتی موفقیت آفساید و اكران جهانی اش را هم می توانیم به حساب كمپانی سلولوئید دریمز بگذاریم كه حقوق نمایش جهانی فیلم را در اختیار دارد و طبیعی است كه برای منفعت مالی خودش هم كه شده، هر كاری برای بیشتر دیده شدن این فیلم انجام دهد.
بزرگ ترین مشكل سینمای ایران در عرصه جهانی-چه در جشنواره ها و چه در اكران- هم همین است. اینكه تهیه كننده ها و پخش كننده های داخلی و سیاستگذاران سینمایی هنوز به این باور نرسیده اند كه می توان- و باید- برای دست یافتن به سینماهای آن سوی آب ها، از همتایان فرنگی شان كمك بگیرند؛ چون نه بنیاد فارابی این روزها توان انجام این كار را دارد و نه پخش كننده های خصوصی مان می توانند به تنهایی با غول های غربی رقابت كنند. نمونه اش فیلم دوئل كه قرار بود مثال بی بدیلی باشد برای اكران گسترده یك فیلم ایرانی در سینماهای بین المللی، آن هم توسط یك پخش كننده خصوصی داخلی. اما در نهایت اكران جهانی فیلم- كه حداقل به لحاظ ظاهری می توانست با فیلم های پیش پا افتاده و تجاری هالیوودی رقابت كند- محدود شد به چند نمایش ویژه در چند شهر مختلف كه ایرانی هایش مشتاق بودند یك فیلم با زبان فارسی را تماشا كنند.
اگر قبول داریم كه سینما یك رسانه جهانی ست و روبه رو شدن با مخاطب جهانی و وارد شدن به این عرصه، مهم تر از چگونگی وارد شدن به آن است، باید بپذیریم كه می توان از دیگران هم برای این امر كمك گرفت. دیگرانی كه كارشان را خوب بلدند و حداقل تجربه نشان داده در این امر از ما موفق ترند. به قول دوستی لازم نیست برای استفاده از برق، دوباره از اول آتش را كشف كنیم. مطمئن باشید درصد زیادی از اینكه سینمای ایران دیگر برای خارجی ها چندان جذاب نیست، به همین عامل برمی گردد. هر بازی قواعد خودش را دارد و بازیكنان خودش را.
حمیدرضا پورنصیری
منبع : روزنامه همشهری