سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

کرکس اجازه صعود نداد


کرکس اجازه صعود نداد
منطقه کوهستانی «کرگز» رشته کوهی است از رشته کوههای ممتد مرکزی ایران که در غرب شهرستان نطنز و شمال اصفهان واقع شده و بلندترین قله آن «کرکس» با ارتفاع ۳۸۹۵ است . میزان بارندگی این منطقه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیمتر است که از این منظر جزء مناطق نیمه خشک محسوب میشود . درمنطقه کرگز چندین چشمه و رود فصلی وجود دارد که تا اوایل تابستان دوام می آورند .
مسیرهای عمومی صعود به قله کرکس از چهار منطقه است که عبارتند از :
۱) مسیر جنوبی (کشه)
۲) مسیر شرقی (طامه)
۳) مسیر شمال شرقی (اوره)
۴) مسیر شمال غربی(بیدهند)
برنامه صعود به قله «کرکس »
گروه کوهنوردی «ستاک» تهران
تاریخ اجرا : چهارشنبه و پنجشنبه مورخ ۲۱ و ۲۲ دی ماه ۱۳۸۴
افراد شرکت کننده : سرپرست : آقای سیامک دانایی
خانم حسنی – آقایان زمانی – شادفر
موقعیت منطقه و جبهه صعود : جبهه جنوبی ( کشه )
۳۵ کیلومتری جاده قدیم نطنز – اصفهان ، دوراهی روستای کشه ( ۴ کیلومتر تا کشه – ۴ کیلومتر تا مرغداری حاجی آباد )
طبق برنامه تدوین شده زمستانی گروه کوهنوردی ستاک برای تاریخ ۲۱ الی ۲۳ دی ماه برنامه صعود به شیرکوه یزد گنجانده شده است اما بدلیل به حد نصاب نرسیدن افراد شرکت کننده این برنامه ملغی شده و طبق هماهنگی لازم بین افراد حاضر در گروه ، پیشنهاد صعود به قله کرکس داده میشود . از بین چهار نفر شرکت کننده تاکنون کسی به منطقه نرفته است و اطلاع آنچنانی از شرایط صعود زمستانی منطقه ندارد . طبق معمول از دوستان کوهنورد ، کتابهای موجود و گزارشهای ثبت شده اطلاعاتی برای برنامه ریزی گرفته میشود .
با توجه به اطلاعات دریافتی از دوست نادیده مان جناب آقای « محمود صافی » از شهر نجف آباد که چندین بار به قله صعود نموده است و در همین جا از ایشان تشکر و قدردانی می نمایم متوجه میشویم که پناهگاه مجهزی در کنار جانپناه قبلی در ارتفاع ۳۲۰۰ متری ساخته شده است که میتوان شب را در این پناهگاه ماند .
طی صحبت با دوستان شرکت کننده مقرر میشود که به منطقه برویم و اگر شرایط مهیا بود صعود انجام شود در غیر اینصورت به دیدن شهر اصفهان برویم .
صبح چهار شنبه ساعت ۶:۳۰ از تهران به قصد صعود به کرکس از تهران خارج میشویم . طبق اعلام هواشناسی طی سه روز آینده هوایی ناپایدار اکثر مناطق کشور را دربرخواهد گرفت ، از همان ابتدای جاده قم بارندگی پراکنده را شاهد هستیم . هرازگاهی بارش برف و گاهی بارش باران را به تناسب سردی هوا می بینیم . در یکی از گردنه های اتوبان قم بارش برف و مه به حدی است که ۳۰ دقیقه ای مجبور می شویم با سرعت خیلی پایین حرکت کنیم . بدون بروز مشکل قابل ذکری از شهر قم وکاشان گذر میکنیم و به سوی اتوبان کاشان اصفهان میرویم با توجه به اینکه قبل از رسیدن به منطقه کرکس ۲ الی ۳ ساعت زمان اضافه خواهیم داشت و تمامی دوستان تابحال روستای ابیانه را ندیده اند در ۵۵ کیلومتری اتوبان کاشان – نطنز از دوراهی که در سمت راست وجود دارد به سمت ابیانه میرویم . از این دوراهی تا ابیانه ۳۰ کیلومتر راه است . با توجه به اعتبار ابیانه ، انتظار تابلوهایی که مسیر را بدرستی نشان دهد را داریم اما باز هم انتظار ما بیهوده است فقط باید از راهنمایی محلی ها و هوش خودمان استفاده کنیم تا بتوانیم روستای ابیانه را بیابیم .
روستای ابیانه در میان کوهستان زیبای منطقه جا خوش کرده است ، شاید تنها تفاوت ابیانه با دیگر روستاهای منطقه رنگ زیبای سرخگون خاک آن است که از دیگر روستاها متمایز شده است والا دیگر روستاهایی که در فرعیهای جاده ابیانه وجود دارند از زیبایی ، کمی از ابیانه ندارند . بارش برف زیبایی کوهستان و جاده و بافت سنتی منطقه را دوچندان کرده است . باغات انار و گردوی که در کنار جاده با برف سفید پوش شده اند ، اما مجالی برای ایستادن و دیدن این همه زیبایی نیست . ناگزیر باید رفت و فقط ابیانه را دید و در فرصتی دیگر دوباره به منطقه بازگشت . ساعت ۱۱به روستای ابیانه میرسیم . روستا بدلیل بارش برف ، فرا رسیدن زمستان و تمام شدن کار کشاورزی و همچنین روز تعطیل بودن بسیار خلوت است . فقط چند کودک در کوچه ها مشغول برف بازی هستند .
به غیر از محبوبیت ساختار خانه های ابیانه ، لباس سنتی و خاص مردان و زنان ابیانه نیز زبانزد است چشمهایمان را میگردانیم تا شاید این مردان و زنان را ببینیم . خوشبختانه در یکی از مغازه های روستا که صاحب آن پیرزنی است مهربان و گشاده رو و صنایع دستی و خشکبار میفروشد لباس سنتی زنان ابیانه را میبینیم و برخلاف شنیده ها که میگویند مردم ابیانه اجازه عکاسی از خودشان را به توریستها نمی دهند با ما چند عکس یادگاری نیز میگیرد . پس از کمی صحبت و خرید مقداری خشکبار در کوچه پس کوچه های ابیانه که رنگ قرمز آن با سفیدی برف پوشیده شده است به گشت و گذار می پردازیم . ساعت ۱۲:۳۰ ابیانه را با مردمان سالخورده اش ( متاسفانه بدلیل عدم وجود درآمد و امکانات کافی اکثریت جوانان این روستای زیبا به شهرها مهاجرت کرده اند و فقط پیرمردان و پیرزنان در روستا مانده اند ) تنها میگذاریم و به سمت نطنز میرویم .
در شهر نطنز مقداری از وسایلی که لازم داریم تهیه میکنیم صاحب یکی از خواربارفروشان وقتی می فهمد که ما قصد صعود به قله کرکس را داریم میگوید : « کرکس هر زمستان ۲ الی ۴ نفر تلفات دارد مواظب خودتان باشید» . ما نیز در پاسخ میگوییم پس ظرفیت تلفات امسال کرکس تکمیل است چون ما ۴ نفریم !
هنوز بارش برف بصورت پراکنده ادامه دارد شهر نطنز بدلیل مرتفع بودن نسبت به مناطق اطراف ، در مه فرو رفته است و بارش برف نیز در اینجا بیشتر است . برای اینکه قبل از تاریکی خودمان را به پناهگاه برسانیم سریعتر نطنز را به قصد کشه ترک میکنیم . از دو راهی کشه که جاده ای است آسفالته در سمت راست جاده ، خودمان را به روستا میرسانیم مقدار بارش برف در روستا بیشتر است . روستای کشه روستایی است زیبا که هنوز کوچه باغهای زیبای سنگی را دارد ، با باغهای که درختانش در زیر پوششی از برف به خواب زمستانی رفته اند . از روستائیان آدرس مرغداری را پرسیده و به سمت مرغداری میرویم ، به ما گفته اند که مسیر صعود از کنار مرغداری است اما نگفته اند کدام مرغداری چون بعد از ده تابلویی می بینیم که دو مرغداری را نشان می دهد، از روی حس خودمان به سمت مرغداری « حاجی آباد» میرویم . و پس از رسیدن به درب مرغداری متوجه میشویم که درست آمده ایم .
ساعت ۱۴:۳۰ است که به کنار مرغداری رسیده ایم ، از نگهبان مرغداری در خصوص مسیر صعود و شرایط آنجا می پرسیم ، نگهبان میگوید که مسئول پناهگاه حدود یک ساعت پیش حرکت کرده و به سمت پناهگاه رفته است . و پیکان قرمز رنگ او را نشان میدهد که جلوی مرغداری پارک شده است . تا ساعت ۱۵ آماده شده و به دنبال پاکوب مسئول پناهگاه به راه می افتیم . بارش برف بصورت پراکنده ادامه دارد اما خوشبختانه مه در دامنه کوه بسیار کم شده است و فقط در ارتفاعات با شدت هر چه تمامتر کوهستان را در آغوش کشیده است . عمق برف در اطراف مرغداری حدودا ۱۵ سانتیمتر است . از کنار فنسهای مرغداری رو بسوی شمال و از داخل دره ای که بعد از مرغداری وجود دارد روان میشویم . درختان گردوی انتهای مرغداری با تن پوش سفید نیز در خوابند . کلاغها در لابلای درختان سر و صدایی میکنند و با دیدن ما به پرواز درمیآیند .
سکوتی زیبا کوهستان را فرا گرفته است هر کدام از ما درخلوت خود شناور است . سکوت زیبا با بارش شاعرانه برف که هر لحظه بر مقدار آن افزوده میشود زیباتر و زیباتر میشود . حسی که هیچگاه نمیتوان با قلم آن را بیان کرد . با کمی ارتفاع گرفتن مقدار بسیار جزیی راه به سمت شرق منحرف میشود .
کمی بالاتر در کنار پاکوب ، کالن ۱۰ لیتری توجه ما را جلب می کند ، کالنی که پر از نفت است و بر روی آن این جمله نوشته شده است : " کوهنورد عزیز لطفا تا پناهگاه بیاورید " ما نیز از آنجا که میدانیم پناهگاه جدیدی ساخته شده است حدس میزینم که باید در پناهگاه وسیله گرمازای نفتی وجود داشته باشد لذا زحمت بردن کالن را قبول میکنیم تا اگر بخاری وجود داشت بتوانیم از آن استفاده کنیم .
بعد از ۳۰ دقیقه به اولین چشمه که اطراف آن چند درخت گردو وجود دارد می رسم اینجا چشمه اصفهانیها است از اینجا به بعد بارش برف شدید شده و تا روز بعد که به کنار مرغداری برگردیم بطور مداوم ادامه می یابد.
کاپشن های گورتکس خود را به تن میکنیم تا از خیس شدن لباسها جلوگیری کنیم . مسیر از بین دره رو بسوی شمال شرقی میرود ما نیز به دنبال پاکوب نگهبان پناهگاه میرویم حدود ساعت ۱۶:۳۰ به چشمه دوم که در انتهای مرتع لیاسن است میرسیم . اینجا نیز چندین درخت تناور گردو وجود دارد . بر سنگهای اطراف دره یادگاریهایی توسط گردشگران نوشته شده است ، تعداد زیاد این یادگاریها نشان از شلوغ بودن این منطقه در فصول گرم سال دارد .
کمی بالاتر از چشمه لیاسن در بین بوته ها خرگوش خاکستری رنگی از میان برفها جست و خیزی میکند و به لانه خود میرود . همه جا سکوت است و سکوت و فقط صدای پای ماست که این سکوت را می شکند .
کمی بالاتر از دور می بینیم که دره به دو قسمت تقسیم میشود دره سمت چپ کاملا سنگی است و شیب آنچنانی ندارد اما دره سمت راست با شیب بسیار تندی ، از حالت دره درآمده و ارتفاع میگیرد . طبق اطلاعات میدانیم که بعد از آبشار باید پناهگاه دیده شود . پیش بینی میکنیم که آبشار باید در داخل همین دره سنگی باشد . هوا رو به تاریکی است ساعت ۱۷:۳۰ به کنار دره میرسیم پیش بینی ما درست است آبشار که اکنون یخ زده است از دور دیده میشود . و پاکوب نیز از دره سمت راست ارتفاع گرفته است هوای گرگ و میش غروب و سکوت دره و برفی که با شدت هر چه تمام تر در حال باریدن است دره را وهم انگیز کرده است . به دنبال پاکوب ما نیز ارتفاع میگیرم اولین نفر پس از رسیدن به بالای دره و دیدن پرچم سه رنگ ایران بر بلندای تخته سنگها اعلام میکند که پناهگاه دیده میشود نهایتا ساعت ۱۸ به پناهگاه میرسیم . پناهگاهی که کف آن موکت شده است و در سالن اصلی آن بخاری وجود دارد که اگر کالن نفت را با خود نمی آوردیم مجبور بودیم فقط به تماشای آن بنشینیم .
نگهبان پناهگاه که آقای " محمد حوض ماهی " است به استقبال ما می آید . محمد خان به همراه برادر خود از فریدونشهر آمده است کاری که هر هفته تعطیلات آخر هفته انجام میدهد . پس از روشن کردن بخاری طنابی آویزان میکنیم تا لباسهای خیس خود را خشک کنیم . از محمد می پرسیم که فردا قصد صعود دارد یا خیر ؟
متاسفانه او میگوید که فردا صعود نخواهد کرد چون کالن نفتی که او به همراه خود آورده است در داخل کوله وی شکسته و تمام وسایل او نفتی شده است . لذا ما مجبوریم فردا خود به تنهایی صعود کنیم . به همین دلیل مسیر دقیق صعود را از محمد می پرسیم .
بخاطر اینکه فردا صبح زود باید بیدار شویم حدود ساعت ۲۲ شب در اطراف بخاری به داخل کیسه خوابهای خود می خزیم . قرار است صبح ساعت ۴ از خواب بیدار شویم تا قبل از طلوع آفتاب حرکت کنیم . ساعت ۴ صبح بیدار میشویم و پس از خوردن صبحانه و آماده کردن وسایل ساعت ۵:۱۵ از درب پناهگاه خارج می شویم ارتفاع برف حدود ۶۰ الی ۸۰ سانتی متر است و مه همه جا را فرا گرفته است .
طبق نقشه موجود بر دیوار پناهگاه و راهنمایی محمد ما فقط باید رو بسوی شمال برویم و پس از رسیدن به ارتفاع ۳۷۰۰ متر حدود ۳۰ درجه به سمت شرق برویم تا به قله برسیم . با توجه به مه شدید ، با قطب نما و ارتفاع سنجی که در اختیار داریم به راه میافتیم . برف کوبی مسیر را آقای دانایی بر عهده میگیرد و بنده به عنوان آخرین نفر به راه می افتیم . برف کوبی سنگینی است اما آقای دانایی تمام مسیر رفت و برگشت را به تنهایی برف کوبی میکند . در ارتفاع ۳۵۰۰ متری علائم موجود بر روی تخته سنگها از درست بودن مسیر صعود حکایت میکند . بارش برف از ارتفاع ۳۴۰۰ متری به بعد بصورت بوران و کولاک ادامه دارد ماسک طوفان و عینک طوفان نیز به سختی جوابگوی این بوران است . با توجه به اینکه مسیر مشخص نیست هر ۱۰ دقیقه یکبار توسط قطب نما و ارتفاع سنج مسیر را کنترل میکنیم . در ارتفاع ۳۶۵۰ متری لحظه ای از غلظت مه کاسته میشود و در روبروی خود تخته سنگهایی تیز و بلند را میبینیم تا کنار تخته سنگها بالا می رویم . ارتفاع سنج ارتفاع ۳۷۰۰ متر را نشان میدهد طبق گفته های محمد اینجا قاعدتا قله شاخک است و از اینجا به بعد می بایست به سمت شرق برویم . اما هر لحظه بر شدت بوران افزوده می شود و تنها یک لحظه خارج کردن دست از دست کش برای گرفتن تنها دو عدد عکس کافی است تا ۱۰ دقیقه ای دست بنده کرخت شود . بنا به تصمیم آقای دانایی از ادامه مسیر صرفنظر میکنیم . چرا که می دانیم اگر برویم مطمئنا حرف خواربار فروش نطنزی به واقعبت خواهد پیوست ! ساعت ۸:۱۵ دقیقه از کنار قله شاخک به سمت پایین می آییم ، خوشحال از اینکه جان خود را بر سر قله رفتن معامله نکرده ایم و تحسین سرسختی قله کرکس ، از طرفی کمی مغموم از اینکه نتوانستیم بر قله کرکس فائق آییم . بعضی از قسمتهایی که ۱۵ دقیقه پیش پاکوب کرده بودیم هیچ اثری از ردپا وجود ندارد به سختی پاکوبهای خود را پیدا کرده و به سمت پناهگاه بازمیگردیم . ساعت ۹:۴۵ به پناهگاه میرسیم .
محمد از ما دعوت میکند که به اتاق او برویم ، اتاقی که گرمای مطبوع آن ۳۰ دقیقه ای ما را در اتاق نگاه میدارد . محمد با تعجب میگوید که با دیدن وضعیت هوا انتظار نداشته است ما اقدام به صعود کنیم . ما نیز در پاسخ میگوییم اگر قطب نما و ارتفاع سنج نبود مطمئنا هم اکنون ما در خواب ناز بودیم . با نشانی هایی که از شاخک می دهیم حرف ما را تصدیق کرده و میگوید که از آن نقطه به بعد تنها ۳۰ دقیقه تا قله راه باقی است . اما از اینکه ما از صعود منصرف شده و بازگشته ایم خوشحال است . برای اینکه سریعتر بتوانیم به تهران بازگردیم تا ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه وسایل خود را جمع کرده و آماده حرکت میشویم . محمد آدرس خانه خود در فریدونشهر را میدهد و از ما دعوت میکند که برنامه صعود به قله شاهانکوه ( مرتفع ترین قله استان اصفهان ) را نیز داشته باشیم .
چند عکس یادگاری به اتفاق محمد گرفته و به سمت مرغداری به راه میافتیم . بارش برف همچنان ادامه دارد . پاکوبهای دیروز ما در اکثر نقاط مدفون شده است . باز هم آقای دانایی برف کوبی را بر عهده میگیرد . با سرعت به سمت پایین فرود می آییم بعد از چشمه اصفهانیها گله بزی را میبینیم که توسط دو چوپان برای چرا آورده شده اند ، پس از کمی خوش و بش کردن به سمت مرغداری می رویم . برف اطراف مرغداری که تا دیروز حدود ۱۵ سانتی متر بود حالا به ۳۰ سانتی متر رسیده است .
حدود ساعت ۱۳:۱۵ دقیقه به کنار اتوموبیل میرسیم . تنها نگرانی ما جاده مرغداری تا کنار جاده نطنز – اصفهان است که اگر برف آن را پوشانده باشد برای بردن خودرو با مشکل مواجه خواهیم شد . اما خوشبختانه جاده مذکور برف روبی شده است . پس از جابجا کردن وسایل ، ساعت ۱۴ روستای کشه و قله کرکس را به امید بازگشت و صعود دوباره ترک می کنیم . برف تمام مناطق اطراف را سفید پوش کرده است . برفی که تا ۵۰ کیلومتری کاشان اطراف جاده را پوشانده است . اما از کاشان به بعد فقط سرمای آن حس میشود و خبری از برف نیست . از دور رشته کوه کرگز را می بینیم که هنوز در پوششی از مه فرو رفته است . نزدیکی کاشان ناهار را بصورت سرپایی خورده و به سمت تهران باز میگردیم . نهایتا ساعت ۱۹:۳۰ در میدان افسریه تهران از دوستان جدا می شویم و به یکدیگر قول میدهیم که بهار سال آینده سری به کرکس بزنیم .
http://kouhestan.blogfa.com/۸۴۱۱.aspx


همچنین مشاهده کنید