سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

رنگ‌های فرعی‌


رنگ‌های فرعی‌
لای خانمانسوز اعتیاد، مرز و جغرافیا نمی‌شناسد. طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی از فقیر و غنی با این پدیده شوم درگیرند. در سازمان روایی داستان‌هایی که برای فیلم یا سریال طراحی می‌شود، فرد یا گروهی از معتادان به عنوان شخصیت اصلی یا فرعی، اغلب ردی از خود در اثر دراماتیک به جا می‌گذارند.
حضور افراد معتاد در چارچوب قصه‌ها، بیشتر در حد همان تیپ‌های آشنا و نخ‌نما شده است؛ کمتر می‌توان شناسه شخصیتی را در این طیف آدم‌ها در اسکلت داستان‌ها جستجو کرد. به همین سبب، اغلب این افراد که شمایل ظاهری معتادان را در فیلم و سریال‌ها با خود حمل می‌کنند، بسان بادکنکی می‌مانند که با اشاره‌ای می‌ترکند.
در هر جغرافیا ازاین دیاربا توجه به حضور قومیت‌ها و اقشار گوناگون، مختصات ویژه‌ای را چه از منظر گفتار و چه از منظر کردار، در مناسبات اجتماعی آدم‌هایش می‌توان دید. آنچه ما از جغرافیای استان اردبیل در سریال «سایه‌ای در تاریکی» می‌بینیم، یک جغرافیای گردشگری و کارت پستالی است که سازنده سریال، آدم‌هایش را به این مکان‌ها فرستاده است.
مکث نویسنده بر خانواده خانلر که در این شهر سکونت دارد همراه با مراوده فرزندان خانلر با خانواده صابر در ویترین سریال خودنمایی می‌کند؛ اما این آدم‌ها با آن جغرافیا بیگانه هستند و بسان شخصیت‌‌های پایتخت‌نشین، مراوده و بده‌ بستان دارند و با دیگران گپ می‌زنند و از همین منفذ ، سریال صدمه دیده است. به صرف حضور فیزیکی در جغرافیای یک استان نمی‌توان اثر نمایشی را بومی تلقی کرد.
سایه‌ای در تاریکی، تصویر واقعی از شرایط و حس و حال زندگی در جغرافیایی مانند استان اردبیل را بازتاب نمی‌دهد؛ هرچند که حضور چند بازیگر بومی با لهجه محلی کمی به سریال رنگ و لعاب داده است، اما سکنات و رفتار آدم‌ها بخصوص شخصیت‌‌های اصلی مانند خانواده خانلر، صابر و حتی مکانیک توزیع‌کننده مواد با مناسبات نفوس آن منطقه همسو و باورپذیر نیست. از سوی دیگر، گزینش نامناسب بازیگران و ضعف در هدایت آنان از سوی سازنده اثر، اصل همذات‌پنداری مخاطب را تحت‌ تاثیر قرار داده است.
آیدین، خیلی بی‌پروا و آسوده جلوی خواهرش مواد مصرف می‌کند، آن هم خواهری که اینقدر به مسائل حساس است. او هیچ واکنشی در برابر آیدین از خود بروز نمی‌دهد. ازآن سو پیشنهاد ازدواج آیدین را به صمیمی‌ترین دوستش افسانه می‌رساند.
آیلار که به خاطر ازدواج پدرش با زنی جوان، با او سنگین برخورد می‌کند، به محض مطلع شدن از قضیه بیماری پدرش سریع تغییر ماهیت می‌دهد و غمخوار پدر می‌شود. آیلار خیلی راحت از مطالبات وخواسته‌های خود می‌گذرد، در صورتی که در بدو امر برای تحصیل در دانشگاه و حفظ استقلال خود اصلا دربرابر پدرش کوتاه نمی‌آید. به هر روی، هر تغییری در رفتار و کردار آدم‌ها به یک پروسه تدریجی و منطقی نیاز دارد تا مخاطب گام به گام با فراز و نشیب‌های شخصیت‌های داستان پیش آید.
پدر نابینای افسانه از آن سو یک آدم بشدت مثبت و تیپیکال است که پیام‌های اخلاقی و همچنین عرفانی را به گوش مخاطب می‌دوزد. علاوه بر این که ضعف بازیگر در ارائه این شخصیت نابینا مزید علت شده است و برای بیننده حرکات و سکناتش باورپذیر نیست.
داستانک‌های فرعی مانند مصائب غدیر سیاه، زن جنوبی توزیع‌کننده مواد و منصور مکانیک درست به ساختمان داستان وصل نشده است. رگه فرعی که اندکی به ساختارکلی روایت جان بخشیده، حضور فتانه در لوای شریک کافی شاپ و مراوده و بده‌بستان او با آیلار است که با اضافه شدن حامد و مناسبات عاطفی که دریچه‌اش با آیلار در حال گشایش است، قصه راکد سایه‌ای در تاریکی را به مسیر تازه‌ای هل داده است.
به هر روی، مناسبات آدم‌ها در هر نقطه از این کشور پهناور ویژگی‌های مختص به همان ناحیه را دارد. سازنده این سریال از سرک کشیدن به نقاط گوناگون این استان و نزدیکی به طیف‌های مختلف طبقات اجتماعی این بخش از کشور بدون دلیل پرهیز کرده است. ما شاخصه‌هایی را که نشانگر ویژگی بومی آدم‌های این منطقه باشد، بسیار اندک در مناسبات و مراودات شخصیت‌های قصه رصد می‌کنیم.
به هر روی وقتی شبکه‌های استانی اقدام به تولید سریال‌های داستانی می‌کنند باید از هر نوع گرته‌برداری و مشابه‌سازی با تولیدات پایتخت دوری کرده، تمام تلاش و همت خود را برداشته‌های زادبوم خود متمرکز کنند.
سایه‌ای در تاریکی در حد توان و بضاعت شبکه‌ای استانی، تلاش عواملش را نمایانگر کرده است، البته نیروهای پایتخت‌نشین در قوام این اثر نقش بسزایی ایفا کرده‌اند که ایرادی بر این موضوع نیست؛ اما آنچه در اولویت دستوری و موضوعی مراکز استان‌ها در تولید مجموعه‌های داستانی باید قرار بگیرد، پرهیز از گرته‌برداری و مشابه سازی سریال‌های شبکه‌های سراسری و توجه به شاخصه‌های زیستی و رفتاری آدم‌های همان جغرافیاست.
بی‌تردید هر منطقه‌ای از این کشور پهناور، ظرفیت بالقوه‌ای برای آشنایی بیننده با ویژگی‌های آن ناحیه دارد که با اندکی دقت نظر و کوشش می‌توان این شاخصه‌های محیطی را در ظرف داستان و رخدادهای دراماتیک سرازیر کرد.
منبع : روزنامه جام جم