شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رواج فساد


رواج فساد
تاثیر سینمای صهیونیست
دولت اسراییل در سرزمین اشغال شده فلسطین ایجاد شده و عملاً زمام سیاست‌های داخلی و خارجی آمریكا را در دست گرفته است. آنگونه كه می‌توان مدعی شد آمریكا به عنوان بازوی قدرتمند صهیونیسم در سطح جهان عمل می‌كند. اخلاقیات ملت آمریكا آنچنان رو به زوال رفته است كه صاحب‌نظران اجتماعی و اندیشمندان دینی به كلی از آینده این ملت قطع امید كرده‌اند. «بگذار ملت آمریكا برای یك بار بفهمند كه این نه یك انحطاط طبیعی، بلكه توطئه حساب شده و ویرانگری است كه ما را احاطه كرده است…» این جمله‌ای است كه «هنری فورد» آمریكایی قریب هشتاد سال پیش در روزنامه مشهور «دیربورن ایندیپندنت ـ Dear Born Indipendent» نوشت و آمریكاییان را از سقوط در منجلاب فساد مادی و انحطاط اخلاقی بر حذر داشت. او در سلسله مقالات معروف خود از جریان سازماندهی شده و نظام‌مندی سخن گفت كه تدریجاً با ترویج لیبرالیسم اخلاقی و تساهل اعتقادی، جامعه آن روز آمریكا را به سمت فساد و تباهی سوق می‌داد. در حقیقت هدف او آن بود كه ملت آمریكا را از خطر شكل‌گیری امپراطوری فرهنگی و اقتصادی یهود در این كشور آگاه سازد و بر این باور بود كه یهود بین‌الملل به حكومت بر آمریكا اكتفا نكرده و در صدد برپایی حكومت جهانی است. «هنری فورد» با تیزبینی خاص خود دریافته بود كه مسأله یهود در آمریكا به قلمرو سیاست و اقتصاد محدود نمی‌شود و ساحت فرهنگ و هنر و رسانه‌های جمعی را نیز در بر می‌گیرد. فورد، سینمای آمریكا را ماهیتاً یهودی می‌دانست و آن را مهم‌ترین و مؤثرترین ابزار تبلیغی یهودیان بر می‌شمرد. او بر این باور بود كه یهودیان از طریق سینما سعی در تخریب و انهدام ارزش‌های اخلاقی و مبانی اعتقادی جامعه آن روز آمریكا دارند. «هنری فوردِ» در كتاب معروف خود تحت عنوان «زندگی و كارمن» اینگونه می‌نویسد: « در این كشور جریان‌های مشخص و صاحب نفوذی مشاهده می‌شوند كه به نحو محسوس در ادبیات، سرگرمی‌ها و رفتار اجتماعی، كاستی و فساد به بار می‌آورند. تجارت از سلامت ذاتی خویش دور مانده و كوچك شمردن معیارها و اصول اخلاقی به نحو فراگیر در همه جا احساس می‌شود. این كه این اعمال نفوذهای مخرب همگی به سرچشمه‌ نژادی واحدی باز می‌گردد، واقعیتی است كه باید آن را جدی تلقی نمود. ما مدعی آن نیستیم كه حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریكا بیان داشته‌ایم، بلكه صرفاً نفوذ كنونی یهود را در این كشور توصیف می‌كنیم. مخالفت ما صرفاً با اندیشه‌هاست. اندیشه‌های دروغینی كه بنیه اخلاقی ملت ما را تضعیف می‌كنند این اندیشه‌ها از منابعی سرچشمه می‌گیرند كه به سهولت قابل شناسایی‌اند و صرفاً از طریق افشاگری و آگاه‌ساختن افكار عمومی جامعه می‌توان از پیشرفت آنها جلوگیری كرد. تأثیرگذار بر محیط خویش را بازشناسند. بگذارید ملت آمریكا برای یك بار بفهمند كه این نه یك انحطاط طبیعی، بلكه توطئه حساب شده و ویرانگری است كه هم اكنون ما را احاطه كرده است.» هنری فورد در كتاب خود بر سنت‌ها و سجایای اخلاقی و اعتقادی نژاد آنگلوساكسون تأكید می‌ورزد و آن را پایگاه مطمئنی برای مقابله با توطئه جهانی یهود می‌داند. شكی نیست كه «فورد» با طرح این مسأله همان خطایی را مرتكب می‌شود كه خود او یهود را به آن متهم ساخته است. اما چنین به نظر می‌رسد كه تأكید او بر نژاد انگلوساكسون در واقع دفاع از سنن و فضایل اخلاقی و اعتقادات مثبت و سازنده‌ای است كه وی در این نژاد بشری متبلور دانسته و بر این باور است كه در روند مقابله با ترویج فساد، فحشاء، بی‌بند و باری و در یك كلام مبارزه با لیبرالیسم اخلاقی یهود، می‌توان بر این ارزش‌های نهادینه شده در نژاد انگلوساكسون تكیه كرد. امروز قریب هشتاد سال از انتشار مقاله افشاگرانه «هنری فورد» در جراید آمریكا می‌گذرد و مع‌الاسف بسیاری از پیش‌بینی‌ها و هشدارهای او به جامعه آمریكا محقق شده‌اند. دولت اسراییل در سرزمین اشغال شده فلسطین ایجاد شده و عملاً زمام سیاست‌های داخلی و خارجی آمریكا را در دست گرفته است. آنگونه كه می‌توان مدعی شد آمریكا به عنوان بازوی قدرتمند صهیونیسم در سطح جهان عمل می‌كند. اخلاقیات ملت آمریكا آنچنان رو به زوال رفته است كه صاحب‌نظران اجتماعی و اندیشمندان دینی به كلی از آینده این ملت قطع امید كرده‌اند. موسیقی جاز و بی‌ریشه كه برخی كارشناسان آن را برگرفته از موسیقی ییدیش (YIDISH) یهودیان می‌دانند، در تمامی زوایای جامعه آمریكا (و از جمله سینمای هالیوود) رخنه كرده و روان پریشان جوانان غربی را به تسخیر خود درآورده است. گروه‌های موسیقی جاز و راك كه زمانی با چند ستاره یهودی (نظیر: «الویس پریسلی» و «رینگو استار») به دنیای غرب معرفی شدند، با گذشت چهار دهه به چنان شهرت و اعتباری دست یافته‌اند كه هم اكنون نسل جوان آمریكا «مایكل جكسون» یهودی را از تمام مقدسین كلیسا برتر می‌دانند. در دهه شصت میلادی گروه موسیقی بتیل‌ها از سر مزاح اعلام كرده بود كه « از خدا نیز معروف‌تر است» و امروز گروه‌های موسیقی شیطان پرست عملاً بیرق جنگ با خدا را برافراشته‌اند. اشتیاق جنون‌آمیز نسل جوان آمریكا به این نوع خاص از موسیقی را در فیلم «دیترویت شهر موسیقی راك» به وضوح می‌توان دید. انگار سرشته تمامی امور از دست متصدیان فرهنگ عمومی جامعه رها شده و از والدین آمریكایی و اروپایی و حتی شرقی هم كاری ساخته نیست. (البته اگر بخواهند می توانند با تكیه بر فرهنگ و عرفان غنی دینی در مقابل این سیل بنیان برافكن سدها ی مستحكمی بزنند ؛ چرا كه تمدن مادی غرب ، پوشالی و پوك و توخالی است و هیچ حرف جدی برای گفتن ندارد) برای درك عمق این فاجعه، كافی است فیلم‌های چند دهه قبل هالیوود را در كنار تولیدات امروز آن قرار دهیم و با یك مقایسه كوتاه زوال ارزش‌های اخلاقی انسان غربی را به وضوح ببینیم. در سینمای امروز هالیوود، روابط جنسی میان نوجوانان آمریكایی و به تبع آن تولد فرزندان نامشروع و مشكلات اجتماعی ناشی از این پدیده سوژه‌ای جذاب و در عین حال كاملاً طبیعی تلقی می‌گردد. در این قبیل فیلم‌ها، حتی والدین نوجوانان فریب خورده نیز از رفتار فرزندانشان چندان متعجب نمی‌شوند و بیشتر نگران هزینه نگهداری از نوه‌های نامشروع خویش‌اند. امروز صهیونیسم حاكم بر هالیوود هیچ حریمی را محترم نمی‌شمارد و مقدس‌ترین شئون اجتماعی را «حتی در حوزه دین و كلیسا» به تمسخر می‌گیرد. در فیلم‌های دهه اخیر هالیوود ، پدران متجاوز، مادران خیانتكار، دختران فریب خورده، پسران منحرف و حتی كشیش‌های شیطان‌پرست فراوان‌اند. عشرتكده‌های هاوایی و قمارخانه‌های لاس و گاس به لوكیشن‌های دائمی و محبوب فیلم‌های آمریكایی تبدیل شده‌اند و قصه بسیاری از فیلم‌های هالیوود در این فضای لبریز از گناه اتفاق می‌افتد. در روزگاری كه پول به نخستین ارزش انسان غربی تبدیل شده، سینمای هالیوود نیز تمامی ارزش‌های اخلاقی را در مسلخ پول قربانی می‌كند. در قاموس هالیوود، فیلم ارزشمند، باید پول‌ساز باشد و برای پول‌ساز بودن یك فیلم باید بر نقاط ضعف خاطبین آن انگشت نهاد و پست‌ترین غرایز و تمنیات نفسانی انسان غربی را به خود او نشان داد. سینمای هالیوود تشنه پول است و این تشنگی را به مخاطبین خود نیز تسری می‌دهد. افسوس كه عطش پول درمان‌ناپذیر است و آتش آن به هیچ آبی فرو نمی‌نشیند. در آینه جادوی هالیوود جوان آس و پاسی بر سر میز قمار یك شبه میلیونر می‌شود و حسرت و دریغ میلیون‌ها بیننده جوان را بر می‌انگیزد. همزمان خانواده او در مسابقه لاتاری شركت می‌كنند و بلیط طلایی را از پیرمرد بیماری كه از شوق برنده شدن در مسابقه سكته كرده، می‌ربایند! در تمام این صحنه‌های پر زرق و برق، بینندگان نیز در لذات رویای این خانواده خوشبخت شریك می‌شوند و مثل آنان دل و دین به پول می‌بازند. حال آنكه در پشت صحنه فیلم، فیلمسازان صهیونیست به ساده دلی مخاطبین خویش می‌خندند. یكی از بزرگان یهود گفته بود: «ما حكومتمان را با دنیایی از متخصصان علم اقتصاد احاطه خواهیم كرد. به همین دلیل علم اقتصاد مهم‌ترین موضوع آموزشی است كه توسط یهودیان تعلیم داده می‌شود. كهكشانی از بانكداران، صاحبان صنایع، كارخانه‌داران، كاپیتالیست‌ها و خصوصاً میلیونرها ما را احاطه خواهند كرد، زیرا عملاً همه چیز با توسل به ارقام تعیین خواهد شد.» با مرور همین چند سطر می‌یابیم كه از چه رو سینما طی این همه سال در تعیین الگو‌های مصرف و هنجارهای اقتصادی مخاطبین خویش همواره پیشقدم بوده است.
منبع:http://www.yahood.net/
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید