سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

تجربه مستی ایمان انبوهی اطلاعات


تجربه مستی ایمان انبوهی اطلاعات
● پرسش؛ موانع دین ورزی در ایران چیست ؟
در تلاش برای یافتن پاسخی به پرسش از «موانع دین ورزی در ایران» باید «اقسام دین ورزی» و «اصناف دینداران» تا آنجا که زمان و فضای در نظر گرفته شده برای تحریر پاسخ اجازه می دهد، مشخص شوند. موانع، در ارتباط با این اقسام و اصناف قابل شناسایی خواهند بود.
اگر مقصود از «دین ورزی» رویه متعارف و معمولی است که در میان «دینداران سنتی» یعنی اکثریت باورمندان در جوامع مختلف (اعم از دینی و غیر دینی) به چشم می خورد، باید گفت در مسیر «دین ورزی» اینان مانع چندانی، نه در دوران رژیم گذشته و نه بعد از انقلاب، وجود نداشته است. درست است که رشد امکانات تکنولوژیک جاذبه های تازه یی را فراهم آورده که می توانند به نحو موثرتری «توجه» مومنان را به امور «دنیوی» جلب کنند، اما نوع نگاه این صنف از «دین ورزان» به دین و دین ورزی به گونه یی است که تاثیر این قبیل عوامل در تداوم رویه مالوف آنان چندان نیست. این دسته از «دین ورزان»، صرف نظر از تحولاتی که در بیرون رخ می دهد، نماز های خود را از سر عادت به جا می آورند، قرائت ادعیه های منتخب از مفاتیح الجنان را به انجام می رسانند، روزه ماه رمضان را می گیرند و خیرات و مبرات را از یاد نمی برند. اگر مقصود از «دین ورزی» رویه «اهل خانقاه» و «دراویش» و امثالهم باشد، در آن صورت قرائن و شواهد چنین حکایت دارد که مدافعان نوعی قرائت رسمی و کم و بیش جزمی از دین که از ابزار قدرت نیز بهره مندند، چندان موافق رویه آنان نیستند و انواع محدودیت ها را (از تخریب خانقاه ها تا برهم زدن مراسم و مجالس دینی) در مورد آنان اعمال می کنند. در مورد «دین ورزی» مدافعان قرائت رسمی، به نظر می رسد بسیاری از «موانع» مرتفع شده و از آن گذشته حجم قابل ملاحظه یی از امکانات مختلف (از ساخت مساجد، تا انتشار کتب و تربیت واعظ و بهره گیری از رسانه های همگانی به خصوص رادیو و تلویزیون) در راستای ترویج این نوع از «دین ورزی» به خدمت گرفته شده است. مانعی اگر موجود است، برخی ملاحظات اجتماعی (به خصوص از سنخ جریحه دار شدن احتمالی احساسات «دینداران سنتی») است. همه اصناف دین ورزی که در بالا بدان اشاره شد، رویه های مطلوب خود را در چارچوب «پارادایم» هایی دنبال می کنند که سابقه یی طولانی در فرهنگ و سنت دینی ایران زمین دارند. از این رو حتی موانعی که احیاناً بر سر راه «دین ورزی» شان پدید می آید نیز «بی سابقه» نیست، ولو آنکه مصادیق آن متناسب با تحول زمانه تحول یافته باشد. بحث از «موانع دین ورزی» آنگاه از نوعی تازگی و بداعت مفهومی برخوردار می شود که به شرایط کسانی توجه شود که می خواهند در بیرون از چارچوب «پارادایم های شناخته شده»، «مستی ایمان» را تجربه کنند. برای این قسم از دین ورزان، نخستین مانع جدی در راه «دین ورزی» نبود یک الگوی از پیش تعیین شده است. فقدان چنین الگویی موجب می شود کار «تفسیر» تجربه های «دینی» بسیار دشوار شود؛ هر اندازه انضباط فکری و ذهنی شخص کمتر و معرفت پیشینی و توانایی های تحلیلی او محدودتر، دستیابی به فهم مناسب تر از تجربه های شخصی و درونی صعب تر. محدودیت های معرفتی-ادراکی که مانعی درونی به شمار می آید در کنار موانع بیرونی نظیر «غوغا و هیاهوی زمانه و مکر لیل و النهار»، «فشار برای همرنگ جماعت شدن»، «الزام و اجبار به پیروی از الگو های خاص»، «بت های دروغین» و... برای این دسته از دین ورزان که کشتی وجودشان در اقیانوس پرتلاطم تجربه ها در حرکت است، همچون امواج سهمگینی جلوه گر می شود که می تواند مانع از پیشروی بهینه و تجربه اندوزی مناسب آنان شود. درخصوص هر یک از این موانع می توان به تفصیل نکات متنوعی را متذکر شد. در حجم کوتاهی که برای این نوشتار در نظر گرفته شده به اختصار هرچه تمام تر به نکته یی می پردازم که با تکیه بر یکی از آرای هیوبرت دریفوس فیلسوف امریکایی، در ظرف و زمینه یی تا اندازه یی متفاوت از بحث کنونی، در کتاب در دست انتشار خود فناوری، فرهنگ و اخلاق ذکر کرده ام.۱ نکته مورد نظر ناظر به نقش بالقوه منفی انبوهی اطلاعات در دسترس در عصر جدید، در ایجاد آشفتگی ذهنی و روحی در افراد است. این نکته عیناً در مورد دین ورزانی که تجربه های دینی خود را در بیرون از چارچوب های آشنا دنبال می کنند کاربرد دارد. مطلب به اجمال از این قرار است که دین ورزانی که به تجربه های بیرون از پارادایم های تازه روی آورده اند، در واقع و به یک معنای دقیق، در کار برساختن هویتی تازه برای خویشند. به اعتبار آنکه جنبه های ایمانی عمیق ترین و قدرتمند ترین لایه های هویت هر فرد را تشکیل می دهد، همه عواملی که می توانند تاثیری بالقوه یا بالفعل مخرب در شکل گیری این لایه ها داشته باشند، موانعی جدی در راه «دین ورزی» به شمار می آیند. انبوهی اطلاعات در دسترس در عصر جدید یکی از این موانع است. دریفوس۲ (۲۰۰۱) در بحث از جنبه های مخرب اینترنت بر روح و روان افراد از استدلالات مقاله یی بهره می گیرد که کی یر کگارد فیلسوف دانمارکی درباره نقش مطبوعات نگاشته است.۳ (کی یر کگارد، ۱۸۴۶) نکته یی که دریفوس با بازسازی کلام کی یر کگارد، مورد تاکید قرار می دهد این است که بدون یک تعهد عملی و وجودی (اگزیستانسیل) از نوع تعهداتی که شخص دیندار یا عاشق پذیرا می شود، انبوه داده هایی که به سهولت در اختیار استفاده کنندگان از وب قرار دارد، نه تنها به رشد نظری و اخلاقی و زیباشناسانه آنان کمک نمی کند که به عکس با از بین بردن هویت اصیل شخص او را در برابر رویکرد های نهیلیستی آسیب پذیر می سازد. کی یرکگارد در مقاله خود با عنوان «عصر حاضر» مدعی شد که عصر وی با دو مشخصه رویت و تامل۴ و کنجکاوی مشخص می شود. مردم به هر چیز علاقه نشان می دهند اما خود را به هیچ چیز متعهد و پایبند نمی سازند. او ازدیاد کنجکاوی مردم و عدم تمییز میان امور مهم از امور
پیش پا افتاده را ناشی از نقش مطبوعات می داند. به اعتقاد کی یرکگارد توزیع حجم عظیم اطلاعاتی که جایگاه آنها به درستی مشخص نیست، افراد را به نظاره گران بی نام و نشانی بدل ساخته که تعهدی به چیزی ندارند. به اعتقاد کی یرکگارد مطبوعات سبب شده اند مردم توان تمییز میان امور ارزشمند و غیرارزشمند را از دست بدهند. به گفته دریفوس این استدلال را می توان عیناً در مورد اینترنت نیز مطرح ساخت. در شبکه اینترنت همه ممیزه های کیفی در یک تراز قرار گرفته اند و دو ملاک ربط و اهمیت ناپدید شده اند. هیچ موضوعی آنقدر بی اهمیت نیست که در اینترنت جای داده نشود و در عین حال هیچ موضوعی آنقدر حائز اهمیت نیست که برای آن جایگاه خاصی در نظر گرفته شود. کی یرکگارد در انتقاد خود از مطبوعات آنها را متهم می سازد که امری موهوم به نام «عامه یا افکار عمومی» را خلق کرده اند، به این منظور که ارزش همه امور را در یک تراز قرار دهند. مطبوعات از زبان افکار عمومی سخن می گویند اما این «افکار عمومی» هیچ چهره مشخصی ندارد. افکار عمومی یک امر موهوم و شبح وار است و به همین علت فاقد مسوولیت است. کی یرکگارد شعار ذیل را برای مطبوعات پیشنهاد کرد؛ «در اینجا انسان در کوتاه ترین زمان و در بزرگ ترین مقیاس ممکن و به ارزان ترین بها، روحیات اخلاقی خود را از دست می دهد.»
دریفوس معتقد است که همین شعار را عیناً می توان در مورد اینترنت به کار گرفت. اطلاعات موجود در اینترنت آنچنان بی نام و نشان شده است که کسی اهمیت نمی دهد منشاء آنها را دنبال کند. و تا زمانی که شخص نخواهد از این اطلاعات استفاده عملی کند اهمیتی به صحت و سقم آنها نمی دهد. همه آنچه در شبکه اهمیت دارد آن است که هر مصرف کننده آنچه را که جالب یافته به دیگران منتقل کند. از این گذشته تحت عنوان حفظ حریم خصوصی افراد، نام و نشان عرضه کنندگان اطلاعات می تواند پنهان بماند و به این ترتیب اینترنت به محیط ایده آلی برای یاوه گویی و هرزه درآیی تبدیل شده است. کی یر کگارد درباره مطبوعات نکته یی را مطرح می کند که در خصوص اینترنت نیز عیناً صادق است؛ «ترس آور است که با کمک این وسیله به غایت بی قواره برای انتقال اطلاعات هر کس می تواند هر یاوه یی را مطرح سازد، بدون آنکه به هیچ روی احساس مسوولیت کند.» دریفوس تاکید می کند در اینترنت اکنون گروه های گپ زننده می توانند به نحو بی پایانی به رد و بدل کردن انواع شایعه ها و سخنان بی پایه و مایه بپردازند. در این گروه ها هرکس می تواند درباره هر آنچه میلش می کشد عقیده یی ابراز کند و دیگران نیز علاقه مندند به این سخنان بی پایه که به وسیله قائلان بی نام و نشان بیان شده، پاسخ دهند. هیچ یک از این مفسران و تحلیلگران برای تامل در مواضع خود وقت صرف نمی کنند. در واقع فراگیری اینترنت این امر را بی وجه ساخته است. به قول کی یرکگارد؛ «افکار عمومی نه یک ملت است نه یک نسل، نه یک جماعت، نه یک جامعه، نه یک دسته خاص از افراد زیرا همه این مفاهیم وجود خود را از امور انضمامی و مشخص کسب می کنند اما فردی که به افکار عمومی تعلق دارد تعهدی را پذیرا نمی شود.» تنها راه چاره یی که کی یرکگارد برای مقابله با این عدم تعهد پیشنهاد می کند دست زدن به یک فعالیت است. به شرط آنکه فرد با احساس و شوق و تعهد به آن مبادرت ورزد. کی یرکگارد آن را به شیرجه در آب زدن جوانی تشبیه می کند که قصد شنا یاد گرفتن دارد و به تشویق بزرگ تری که سرگرم تعلیم اوست به این کار دست می زند. به گفته دریفوس این شیرجه زدن در آب عمیق از یک منظر بیانگر احوال آن دسته از استفاده کنندگان از اینترنت است که برای آنان جمع آوری اطلاعات به یک شیوه زندگی بدل شده است. چنین آدمی نسبت به هر چیز کنجکاو است و از صرف وجود امکانات فراوان در اینترنت لذت می برد. برای او در هر لحظه، یک موضوع جالب تنها به اندازه یک کلیک موشواره فاصله دارد. این خود سپردن به دست اطلاعات به عنوان منبع بی پایان لذت چیزی است که کی یرکگارد از آن با عنوان «سپهر زیباشناسانه وجود» یاد می کند. برای آدم برخوردار از این نوع «تعهد»، صرف تماشای شمار هرچه بیشتر پایگاه های اینترنتی امری جالب توجه و معنا دار است. تنها فارق و معیار برای او تفاوت میان پایگاه های جالب و پایگاه های حوصله سربرنده است. زندگی عبارت است از مبارزه با بی حوصلگی و نظاره گر چیزهای جالب بودن و در ارتباط قرار داشتن با هر کس دیگری که چنین رویکردی دارد. این شیوه زیست موجودی خلق می کند که هیچ نوع محتوای تعریف کننده و هیچ هویت مشخصی ندارد بلکه در برابر همه امکانات پذیرا و آماده قبول است و دائماً به بازی های تازه کشیده می شود. به اعتقاد دریفوس علت جاذب بودن این نوع مواجهه با وب آن است که این ناظر بی نام و نشان که هویتش پوشیده است در بهره گیری از وب هیچ نوع خطری را پذیرا نمی شود. این آدم در سپهر زیباشناسانه همه امکانات را در برابر خود فراهم می بیند و هیچ هویت ثابتی ندارد که در معرض خطر یا تحقیر شدن یا سرخورده شدن یا از بین رفتن قرار گیرد. چرخ زدن در فضای مجازی اینترنت برای اینچنین فردی ایده آل است. در اینجا تعهدات مجازی است و از دست رفتن آنها نیز مجازی خواهد بوداما زندگی در چنین جهانی غیرممکن می شود زیرا اگر شخص نتواند بین جالب و غیرجالب، بین حوصله سر برنده و جلب توجه کننده، بین حائز اهمیت و فاقد اهمیت تمییز دهد، همه چیز در یک تراز قرار می گیرد و به یک اندازه بی اهمیت خواهد شد. زندگی در چنین سپهری معنای خود را از دست می دهد و به سرخوردگی و یأس و ناامیدی و دلسرد شدن منجر می شود.به اعتقاد کی یرکگارد برای دوام آوردن در این سپهر چنگ انداختن به یک سپهر بالاتر ضروری است. این سپهر بالاتر سپهر اخلاقی است که در آن شخص واجد هویت است به انجام عمل متعهد و پایبند. در این حال اطلاعات بی ارزش تلقی نمی شود بلکه برای مقاصدی عالی به جست وجوی آن اقدام می شود. تنها در صورتی که افراد چشم انداز معینی پیش رو داشته باشند موضوعاتی را برمی گزینند که برایشان حائز اهمیت است و در این حال این امکان را می یابند که اطلاعات را به دانش یا معرفت بدل کنند. اما برای یک مبتدی چگونه امکان دارد که به چشم اندازی دست یابد که بر مبنای آن اطلاعات را به دانش مفید بدل سازد؟ برای این منظور مبتدی باید دست به عمل بزند و خود را درگیر سازد و پذیرای خطر شود. کسانی که از پذیرش خطر تن می زنند هیچ گاه از مرحله کسب مهارت ها فراتر نمی روند و نمی توانند معرفت را وجدانی و درونی کنند.
تا آدمی خطر نکند و شکست را تجربه نکند نمی تواند دانش واقعی کسب کند. در غیاب تعهد و خطرپذیری هیچ چیز حائز اهمیت نخواهد بود. هر گزینشی در تحلیل نهایی متکی به گزینش میان خوب و بد و ارزشمند و غیرارزشمند است. اما کی یرکگارد استدلال می کند که اگر هر چیز و از جمله معیارهای گزینش، چونان متاعی که در بازار برای فروش عرضه می شود، قابل گزین کردن باشد، آنگاه دلیلی برای گزین کردن یک مجموعه از معیارها در برابر مجموعه دیگر وجود نخواهد داشت. از آنجا که برای این گزینش ها «هزینه یی» پرداخت نمی شود فرد می تواند هر آن یک گزینه را لغو کند و گزینه دیگری را اختیار کند. به این ترتیب گزینش چشم انداز که قرار بود دوای درد حجم زیاد اطلاعات باشد و آن را به معرفت برای کسب مهارت بدل سازد خود به چشمه امکانات اضافه می کند و سرخوردگی و یأس اخلاقی را به بار می آورد. به گفته کی یرکگارد شخص نمی تواند صرفاً با تصمیم گیری نظری و ذهنی در باره آنچه که ارزشمند است و آنچه ارزشمند نیست دانش را به معرفت با معنا بدل کند. شخص تنها در صورتی می تواند اطلاعات را به دانش معنادار و مددکار کسب مهارت های عملی بدل سازد که هویت خود را از رهگذر گزینش هایی که انجام می دهد، با ابتنا به تعهدی جدی و درازمدت و پایدار تحصیل کند. کی یرکگارد می گوید آنچه که در مورد «تعهدات» در مقام «گزینش ها» صادق بود، یعنی این نکته که این قبیل «تعهدات»، و به تبع آنها هویت هایی که پدید می آورند، در معرض رد و طرد و کنارگذاری هستند در مورد تعهدات جدی و حائز اهمیت صدق نمی کند. علت آن است که این دسته از تعهدات را نه به صورت الله بختکی و باری به هر جهت اختیار می کنیم و نه به واسطه فشار اجتماعی محفوظ نگاه می داریم. این دسته از تعهدات آنهایی هستند که طی یک تجربه زیسته و درازمدت و عملی به دست می آیند. این تعهدات غیرمشروط، هویت فرد را به معنای دقیق، تعریف می کنند و به زندگی وی معنا می بخشند. تعهدات دینی و سیاسی و عاشقانه می توانند چنین ویژگی داشته باشند.۵ هویت هایی که مبتنی بر تعهدات غیرمشروط باشند تنوع و تکثر گزینش ها را محدود می سازند. آنها جلوی نهیلیسم را سد می کنند و این کار را از طریق تمییز گذاشتن کیفی میان آنچه باارزش و معنادار است و آنچه پیش پا افتاده و نامربوط یا غیرجدی، به انجام می رسانند. اما البته این قبیل تعهدات خطر خیز هستند و می توانند سراب از کار درآیند. در این حال چون شخص همه هویت خود را بر مبنای آنها تعین بخشیده، هویت و هستی و جهانش فرومی پاشد. اما نمی توان به درستی و به معنای واقعی انسان بود و پذیرای خطر نشد. برای دین ورزانی که در تکاپوی دستیابی به الگوهای تازه و پرمحتوا برای فهم تجربه های ایمانی و برساختن هویتی مبتنی بر این تجربه ها و فهم عمیق هستند، انبوهی اطلاعات، مانعی جدی است. به خصوص آنکه در غیاب ظرفیت های تحلیلی و معرفتی رشدیافته، تمییز میان «اطلاعات» و «معرفت اصیل» دشوار می شود. اما در حضور این ظرفیت ها، انبوهی اطلاعات و سهولت امکان دسترسی به آنها می تواند عوض آنکه تهدیدی برای هویت موزون شخص و رشد سلامت ایمان دینی باشد، به فرصتی برای بهینه سازی آنها بدل شود. انبوهی اطلاعات (در معنای مذموم این اصطلاح)، به منزله یکی از مصادیق «مکر لیل و النهار» تنها یک نمونه از موانعی است که در راه «دین ورزی» کسانی قرار دارد که تمایلی به اخذ و حفظ «ایمان تقلیدی» ندارند. اما بحث درباره دیگر انواع موانع به فرصت های فراخ تری نیاز دارد که در این مختصر مجال آن فراهم نیست.
علی پایا
پی نوشت ها؛
۱- این کتاب که مدتی از تالیف آن گذشته، قرار است به وسیله پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی انتشار یابد.
۲- Dreyfus, Hubert: On the Internet, London & New York: Routledge, ۲۰۰۱.
۳- Kierkegaard, Soren: The Present Age, Translated by Alexander Dru, New York: Harper and Row, ۱۹۶۲, originally published in ۱۸۴۶.
۴- reflection
۵- این تعهدات غیرمشروط که محصول عمل از سر پایبندی تعهد هستند، به یک اعتبار یادآور این کلام قرآنی هستند که «انمااعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادا، ثم تتفکروا.» (سبا، ۴۶) قیام و خیزش و عملی از سر تعهد که به دنبال خود تفکری عمیق محصول یک تجربه زیسته را به همراه می آورد.
منبع : روزنامه اعتماد