چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل دموکراسی‌


تحلیل دموکراسی‌
ماهاتما گاندی، <عدم تحمل خود یک نوع خشونت است و یک مانع برای به وجود آمدن یک روحیه دموکراتیک‌راستین>.
دموکراسی برگرفته از واژه یونانی دموس، به معنای مردم است. در حکومت‌های دموکراتیک، این مردم‌اند که بر قانون‌گذار و دولت حکومت می‌کنند. دموکراسی دولتی است که تمام شهروندان آن، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و از طریق نمایندگان منتخب خود، از قدرت استفاده و وظایف مدنی خود را انجام می‌دهند. دموکراسی مجموعه‌ای از اصول و روش‌هاست که از آزادی انسان دفاع می‌کند و خواستار نهادینه‌شدن آزادی، حکومت اکثریت و مدافع سرسخت حقوق اساسی افراد و همچنین گروه‌های اقلیت است.
جان لا‌ک فیلسوف انگلیسی می‌گوید: <دموکراسی‌ها باید قانون اساسی‌گرا باشند، بدین معنی که ابزاری برای اعمال معیارهای قانون اساسی وجود داشته باشد، حتی اگر وجود این ابزار در جایی به معنی نفی قضاوت اکثریت باشد. یک کشور علا‌وه بر ثبات اجتماعی و اقتصادی باید از قدرت کافی نظامی هم برخوردار باشد تا با تهاجمات خارجی مقابله و خود را در برابر خرابکاری‌ها و ناآرامی‌های داخلی حفظ کند. یک کشور می‌تواند آنگونه که شایسته است از متحدان خود نیز کمک بطلبد>. کشورها باید بیشتر از اصول قومی یا ملی برپایه اصول مدنی استوار باشند. این بدان معنی است که تمامی شهروندان باید در جامعه از موقعیت مساوی برخوردار باشند. چیزی به نام <خودی> و <غیرخودی> نباید وجود داشته باشد. اگر بخش عمده‌ای از کشور از لحاظ دین، زبان، قومیت یا فرهنگ یکدست نباشد، باید پایبندی گسترده‌ای به حفظ حقوق اقلیت‌ها احساس شود. برای اینکه یک دموکراسی آزاداندیش و متکی بر قانون اساسی به‌طرز درستی عمل کند، مردم به جای پراکنده‌شدن میان در گروه‌های نفرت و خصومت باید در محیطی برخوردار از اعتماد متقابل به یکدیگر کار کنند، در نهایت تاریخ، فرهنگ و اوضاع و احوال هر کشور معیارهایی هستند که از چشم‌انداز قانون اساسی‌گرایی، دموکراسی و قانون‌مداری در آن کشوری سخن خواهند گفت. کسانی که به رونق یافتن این ارزش‌ها در دموکراسی‌های نوبنیاد امید دارند، این کشورها ، مردمان، تاریخ‌ها و فرهنگ‌های آنها را درک کنند.
در یک دموکراسی، انتخابات نمی‌توانند نمایی ظاهری باشند که دیکتاتورها یا یک حزب خاص پشت آن مخفی شوند، بلکه انتخابات رقابت‌های واقعی هستند بر سر حمایت مردم. در یک حکومت دموکراتیک، شهروندان نه‌تنها حق و حقوق دارند، بلکه موظف به مشارکت در سیستم سیاسی‌ای هستند که از حقوق و آزادی‌هایشان دفاع می‌کند و احزاب سیاسی، سازمان‌هایی داوطلب برای ایجاد پیوند بین مردم و حکومت هستند. احزاب، نامزدهایی را در نظر می‌گیرند و برای انتخاب‌شدن آنها به سمت‌های دولتی مبارزه می‌کنند. ائتلا‌فات زمانی پدید می‌آیند که گروه‌های مشترک‌المنافع یا احزاب سیاسی حتی اگر بر سر مسائل دیگر به شدت با یکدیگر ضدیت داشته باشند، در زمینه علا‌ئق مشترک‌شان به هم می‌پیوندند. سازش با تصمیمات مهم به حکومت اجازه می‌دهد تا به امر رهبری بپردازد. احزاب سیاسی باید راهی را برای شهروندان باز کنند تا بتوانند مقامات منتخب را به‌خاطر عملکردشان در حکومت، مورد سوال قرار دهند.
اینکه جامعه‌ای دموکراتیک باشد، کافی نیست. باید آن جامعه آزاداندیش و قانون اساسی‌گرا هم باشد. دموکراسی به دنبال تضمین این موضع است که حکومت با موافقت حکومت‌شوندگان انجام گیرد و به مردم پاسخگو باشد. اما دموکراسی‌ها باید آزاداندیش هم باشند. حکومت‌های مردم‌سالا‌ر زمانی به موفقیت دست می‌یابند که سیاستمداران و مقامات آنها دریابند مسائل پیچیده کمتر به راه‌حل‌هایی ختم می‌شوند که به وضوح <درست> یا <نادرست> باشند. البته آزادی‌های بنیادینی چون آزادی بیان، مذهب، مطبوعات و اجتماع علا‌وه بر حکومت قانون و داشتن یک قوه قضائیه مستقل، رعایت حقوق مالکیت خصوصی و وجود احزاب سیاسی که در انتخابات آزاد و منصفانه به رقابت می‌پردازند، عناصر اساسی هستند که در همه دموکراسی‌ها یافت می‌شوند.
دموکراسی به مثابه فلسفه‌ای ایدئولوژی حامل آموزه‌های لیبرالیسم است که به آن دموکراسی حداکثری نیز می‌گویند و بر سه اصل استوار است:
۱) هومانیسیم یا فردگرایی‌
۲) آزادی‌
۳) برابری‌
منبع : روزنامه کارگزاران