یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
پــایــیــز؛ فرصتی برای سری به نهانخانه وجود خویش زدن
عارفان نیک سیرت باطن نگر ما، از هر فرصت و موقعیتی که باعث تغییراتی در ظاهر طبیعت و پدیدههای طبیعی میشد بیشترین بهره را میبردند تا سری به نهانخانه وجود خویش زنند و حال و رخسار آن را ببینند و به واکاوی نفس بپردازند. تغییر فصل یکی از آن فرصتهاست. بدین جهت این تغییرات نزد آنها به منزله امتحان و آزمون و وارسی رتبت و مکانت جان مایه به شمار میرفت: امتحانهای زمستان و خزان *تاب تابستان، بهار همچو جان
مولوی در این نقاط عطف طبیعت، صحنهای را ترسیم میکند که در آن شحنه تقدیر، خاک دژم را تحت فشار قرار میدهد که هر چه از لعل و سنگ، از خزانه حق و دریای کرم در جیب خود پنهان داشته و درربوده، برون آورد. او لطف چون شکر و قهر از آتش بتر شحنه را به تصویر میکشد. بهاران همچون جلوهای از لطف و خزان به منزله قهر آن شحنه دیده میشود:
آن بهاران لطف شحنه کبریاست
وان خزان تهدید و تخویف خداست
آن فراز و فرودی که شحنه کبریا بر طبیعت مستولی میسازد جلوهای است از قبض و بسطی که همواره در جان آدمیان جریان دارد؛ و امتحان نیز جز این نیست که در معرکه این قبض و بسط و کشاکش این تلاطم و تحول درونی، نقد جان آدمی چگونه ظاهر میشود:
خوف و جوع و نقص اموال و بدن
جمله بهر نقد جان ظاهر شدن
اگر رسم خزان چنان است که از باد جفای او، سبزی و سرزندگی باغ جهان به تاراج میرود و زردی و فسردگی حاکم میشود، باغ جان نیز در معرض این امتحان است:
ای باغبان ای باغبان، آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل، بنگر خزان بنگر خزان
اما آنچه خزان زرد باغ جان را از غم هجر دور میکند، امید در رسیدن بهار است. باد بهاری در خزان، شربتی است که بیمار میخورد و از بیماری میجهد:
هر که بیمار خزان شد شربتی خورد از بهار
چون بهار من بخندد برجهد بیمار من
درمان جفای خزان، امید وفای بهاران و احساس تاب تابستان است:
گر چه خزان کرد جفاها بسی
بین که بهاران چه وفا میکند
زرد گشتی از خزان غمگین مشو
در خزان بین تاب تابستان نو
همانگونه که در در اوج تولد و حیات و سبزی بهار، دستور توجه به انتها و مرگ و زردی داده شده و خدای اول و آخر چنان توصیف و تسبیح شده که در اخرج المرعی، غثاء احوی را به ودیعت نهاده؛ در فصل خزان نیز باید در غم هجر بهاران، امید وصل داشت و در پس مردن زرد، زادن سبز را دید و باغ نهان جان را با نظاره بهار امید طراوت بخشید و خنده نمکین خداوند را بر شاخسارهای به انتظار نشسته آن باغ نمایان ساخت:
مثل نفس خزان است که در او باغ نهان است
ز درون باغ بخندد چو رسد جان بهاری
منبع : خبرگزاری ایسنا
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت حجاب سیستان و بلوچستان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی سیدابراهیم رئیسی
آتش سوزی پلیس تهران قتل شهرداری تهران وزارت بهداشت سیل کنکور فضای مجازی پایتخت سازمان سنجش خانواده
خودرو دلار هوش مصنوعی قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا ارز مسکن تورم
سریال تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس سپاهان لیورپول
تبلیغات ناسا اپل سامسونگ فناوری نخبگان بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل