پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آخرین مرحله تکامل امپریالیسم‌


آخرین مرحله تکامل امپریالیسم‌
حدود یک قرن پیش، لنین، امپریالیسم را آخرین مرحله تکامل سرمایه‌داری نامید. به نظر می‌رسد که این آخرین مرحله تکامل سرمایه‌داری خود به شیوه‌ای دیگر در حال دگردیسی و پوست انداختن بوده و هم اکنون به صورت چهره‌ای انسانی و سیاهپوست ظاهر گردیده است.
انتخاب باراک اوباما به عنوان اولین رئیس‌جمهور سیاهپوست ایالات‌متحده (کشوری با اکثریت جمعیتی سفید پوست) آن هم در حضور محافل اقتصادی مسلط، شبکه‌های مالی و رسانه‌ای قدرتمند و لابی‌های متعدد و تاثیرگذار حاکی از چه می‌تواند باشد؟ آیا این انتخاب روندی کاملا عادی و خودجوش است و یا اینکه توطئه‌ای کاملا حساب شده در پس پرده رخ داده است؟
هیچ یک از گزینه‌های فوق به سادگی قابل پذیرش نیستند. باتوجه به شناختی که ازنظام سلطه آمریکایی و به ویژه دو انتخابات سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ در ذهن داریم نمی‌توان با خوش‌خیالی تمام پذیرفت که ساختارهای ثروت و قدرت ایالات‌متحده (برخلاف همیشه) در حاشیه نشسته و دست روی دست گذاشته و چشم به نتیجه انتخابات بسته‌اند. البته منظور نگارنده این هم نیست که دسیسه‌ای شیطانی انتخاب اوباما را از ابتدا تا انتها هدایت کرده است.
در اینکه، میان مردم آمریکا اقبالی به سوی تغییر چهره و خانه تکانی در کاخ سفید وجود داشت شکی نمی‌توان کرد. سیاست‌های جنگ‌طلبانه و یکجانبه‌گرایانه دولت نومحافظه‌کار بوش نه تنها بی‌زاری جهانیان از جمهوریخواهان حاکم (و به تبع آن از ایالات‌متحده) را افزایش داده بلکه این حزب را در میان شهروندان خود نیز منزوی و منفور ساخته است.
در واقع روی کار آمدن دولتی ازهمین طیف در آمریکا نه فقط باعث انزوای بیشتر داخلی و خارجی ایالات‌متحده می‌شد که با تداوم نابسامانی‌ها و نارضایتی‌های فعلی درونی، جامعه نه چندان بسامان آمریکا را به سوی فروپاشی و از هم گسیختگی بیشتر سوق می‌داد.
در چنین شرایطی اکثریت بخش‌های مسلط ایالات‌متحده، صلاح را در این دیدند که ضمن همراهی با این اقبال مردمی با حمایت تلویحی و نزدیک شدن به اوباما (یا حداقل با عدم ممانعت از انتخاب وی که از نظر تئوریک توان آن را داشتند) وی را مدیون خود سازند تا درآینده بتوانند سیاست‌های دلخواه را با دستهایی دیگر دنبال کنند. البته نباید از نظر دور داشت که اوباما خود نیز به گونه‌ای، جزئی از ساختار قدرت ایالات‌متحده محسوب می‌شود و انتظار چرخش بنیادین در خط‌مشی سیاسی از وی، ساده‌اندیشی و خیالبافی کودکانه‌ای بیش نیست.
مهمترین مساله‌ای که در انتخاب اوباما حائز اهمیت است ، تغییر چهره امپریالیستی و ادامه سیاست ‌های سلطه ‌گرانه و سودجویانه در قالبی دیگر است چرا که ساختارهای سیاسی اجتماعی آمریکا به گونه‌ای است که به هیچ عنوان امکان تغییر بنیادین در سیاست‌های کلی و راهبردی را نمی‌دهد و علاوه بر آن عملکرد و کارنامه هر دو حزب مسلط آمریکا برای همگان آشکار و شناخته شده است.
با انتخاب اوباما به ریاست‌جمهوری آمریکا علاوه بر ترمیم نسبی وجهه کاملا تخریب شده ایالات‌متحده، نگاه خوش‌بینانه افکار عمومی جهان به دولت تازه‌وارد دموکرات تا مدت‌ها این اجازه را به آمریکایی‌ها خواهد داد تا منافع خودخواهانه و منفعت‌طلبانه خود و شاید مثل همیشه تحت لوای دموکراسی و حقوق بشر را با و فراغ بال بیشتری پیگیری کنند.
البته سیاست‌های مردم‌گرایانه داخلی اوباما نیز جهت همراه کردن افکار عمومی داخلی با خط‌مشی‌های خارجی این کشور کاملا مفید و ضروری خواهد بود.
پس به نظر می‌رسد که در پی این انتخاب، ایالات‌متحده ضمن ایجاد تغییراتی در نحوه بیان و زبان سیاسی خود به بهره‌برداری هر چه بیشتر از «قدرت نرم» روی بیاورد و این امر، همراه با ایجاد مقبولیت نسبی جهانی برای سیاست‌های کاخ‌سفید از جهاتی می‌تواند عرصه را بر کشورها و جنبش‌های مقاوم و ضد امپریالیست تنگ‌تر کند.
از این رو با روی کار آمدن اوباما، کشورها و نهضت‌های مقاوم، استقلال‌طلب، آزادیخواه و استکبارستیز جهان نیز باید ضمن هوشیاری و آینده‌نگری تا حدودی در خط‌مشی و لااقل در زبان سیاسی خود تغییراتی به وجود آورند تا بتوانند در برابر این تغییر چهره امپریالیستی به صورت مقبول و کارآمدی به حیات و دوام سیاسی خویش ادامه دهند.
یعقوب نعمتی وروجنی‌
منبع : روزنامه جام‌جم