سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا
حضور قدرتمندانه فرهنگی
حوزه ایرانشناسی جزو حوزههای بسیار مهمی است كه متأسفانه در جهان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفته است. ایران سرزمینی است كه زمانی پهنه وسیعی از جهان را فرا گرفته بود و یادگارهای فراوانی از فعالیتهای فكری و آفریدههای هنری نسلهای دور را بر جای گذاشته است.
مردمان این محدوده جغرافیایی با همه دور دستی فاصلهها، وارث یك جریان مشترك یعنی حافظه تاریخی یكسان، آداب و رسوم ایرانی، زبان فارسی و دریافت فرهنگی مشترك بودهاند كه میراث گران بهای آنان را رقم زده است و یك سرمایه عظیم فرهنگی برای جهانیان به یادگار گذاشته است. لذا این حوزه گسترده و پربها كه نشانههایی از آفرینندگی و تلاش برای یافتن حقیقت در میان قوم «ایرانی» بوده، شایسته تحقیق و تعخص در تمدن مردمانی است كه در دوران طولانی، ارزش و اعتبار بالایی به خود گرفته است و در تأثیر و تأثر متقابل بر سایر فرهنگها و تمدنها، پایههای اساسی فرهنگ و تمدن جهانی را شكل داده است.
ولی متأسفانه بی توجهی به حوزه ایرانشناسی باعث شده است كه معانی و مفاهیمی كه هویت ایرانی را شكل میدهند مورد تردید قرار گیرند. معانی و مفاهیمی كه ویژگی «ایرانی» و «ایرانی بودن» را به وجود آورده است و آن نیز تركیبی از عناصر دین، معتقدات ملی، برخی آداب و رسوم و اقلیم و جغرافیا به شمار میرود.
بنابراین فرهنگ و هویت ایرانی، نشانههایی از تاریخ و فرهنگ ملتی است كه هویتی فراموش نشدنی به مردمانش داده و جنبه جاودانگی به آنها بخشیده است. مسئله مهمی كه باعث شناختن خودمان و شناساندن خود به دیگران شده است. بنابراین میتوان برای معرفی ایران و ایرانی از طریق مراكز تحقیقاتی و پژوهشی جهان و مشاركت در انجام تحقیقات، ارتباط با ایرانشناسان، ایجاد تشكلهای فرهنگی و مراكز زبان و ادبیات فارسی و حمایت از كسانی كه قابلیت و ظرفیت انجام این كار در حوزه ایرانشناسی دارند به این مهم دست یافت.
در حال حاضر ظرفیتهای ناشناخته بسیاری در ایران وجود دارد كه این ظرفیتها، حضور قدرتمندانه فرهنگی در داخل و خارج را دوچندان میسازد. این در حالی است كه نگاه به ایران نگاه چندان مناسبی نیست و مفاهیم و واژگانی در بسیاری از رسانههای دنیا در رابطه با ادبیات ایران به كار میرود كه واژگانی تلخ محسوب میشوند. این مسئله تا آنجا پیش رفته است كه در حوزه كارهای پژوهشی حتی معانی و مفاهیمی كه هویت ملی ایرانیان را شكل میدهد، انكار میشود. نمونه آن نیز جعل نام خلیج فارس به خلیج عربی است. در حالی كه پانصدسال قبل از میلاد مسیح و در دوران داریوش اول در كتیبههای هخامنشیان از خلیجفارس با عنوان «دریایی كه از پارس میآید» نام برده شده است. حتی یونانیها نیز خلیجفارس را به نام «میرسیكوس سینوس» یا «سینوس میرسیكوس» یا همان خلیجفارس نامگذاری كرده بودند. بنابراین خلیج فارس نه تنها برای ایرانیان بلكه برای همه جهانیان یك میراث فرهنگی محسوب میشود. همچنان كه بسیاری از آداب و رسوم ایرانی نه تنها برای ایرانیان بلكه برای سایر ملتهای جهان نیز یك میراث فرهنگی به شمار میرود. با این وجود این میراث فرهنگی گرانبها و عظیم به طور غیر طبیعی و به صورت سیاستمند مورد بی مهری قرار گرفته است. نمونه بارز آن نیز اقدام مؤسسه آمریكایی نشنالجئوگرافی در تغییر نام خلیج فارس به نام مجعول خلیج عربی است. تغییر نامی كه در جهان بیسابقه است و در ضمن با سایر تغییر نامها نیز متفاوت است. بنابراین با توجه به شرایط حاضر میتوان به تعریف ایران و ایرانی در دو حوزه افكار عمومی و حوزه پژوهش پرداخت كه البته حوزه پژوهشی برخلاف حوزه افكار عمومی نسبت مستقیم با سیاست ندارد و بلافاصله سیاستمند نمیشود. از این رو كمتر مورد توجه واقع شده است.
این مسئله میطلبد كه در همه حوزههای پژوهشی و تحقیقاتی مربوط به ایران حساس باشیم مشاركت فعالی در این حوزه داشته باشیم، چرا كه تولید فكر در ابعاد گسترده و جهانی علاوه بر تأثیرگذاری در سطح ارتباطات بهویژه در حوزه افكار عمومی، باعث میشود این تولیدات در جامعه علمی و پژوهشی دنیا نیز تسری داده شود و اطلاعاتی از این دست به مجامع علمی منتقل شود.
مردمان این محدوده جغرافیایی با همه دور دستی فاصلهها، وارث یك جریان مشترك یعنی حافظه تاریخی یكسان، آداب و رسوم ایرانی، زبان فارسی و دریافت فرهنگی مشترك بودهاند كه میراث گران بهای آنان را رقم زده است و یك سرمایه عظیم فرهنگی برای جهانیان به یادگار گذاشته است. لذا این حوزه گسترده و پربها كه نشانههایی از آفرینندگی و تلاش برای یافتن حقیقت در میان قوم «ایرانی» بوده، شایسته تحقیق و تعخص در تمدن مردمانی است كه در دوران طولانی، ارزش و اعتبار بالایی به خود گرفته است و در تأثیر و تأثر متقابل بر سایر فرهنگها و تمدنها، پایههای اساسی فرهنگ و تمدن جهانی را شكل داده است.
ولی متأسفانه بی توجهی به حوزه ایرانشناسی باعث شده است كه معانی و مفاهیمی كه هویت ایرانی را شكل میدهند مورد تردید قرار گیرند. معانی و مفاهیمی كه ویژگی «ایرانی» و «ایرانی بودن» را به وجود آورده است و آن نیز تركیبی از عناصر دین، معتقدات ملی، برخی آداب و رسوم و اقلیم و جغرافیا به شمار میرود.
بنابراین فرهنگ و هویت ایرانی، نشانههایی از تاریخ و فرهنگ ملتی است كه هویتی فراموش نشدنی به مردمانش داده و جنبه جاودانگی به آنها بخشیده است. مسئله مهمی كه باعث شناختن خودمان و شناساندن خود به دیگران شده است. بنابراین میتوان برای معرفی ایران و ایرانی از طریق مراكز تحقیقاتی و پژوهشی جهان و مشاركت در انجام تحقیقات، ارتباط با ایرانشناسان، ایجاد تشكلهای فرهنگی و مراكز زبان و ادبیات فارسی و حمایت از كسانی كه قابلیت و ظرفیت انجام این كار در حوزه ایرانشناسی دارند به این مهم دست یافت.
در حال حاضر ظرفیتهای ناشناخته بسیاری در ایران وجود دارد كه این ظرفیتها، حضور قدرتمندانه فرهنگی در داخل و خارج را دوچندان میسازد. این در حالی است كه نگاه به ایران نگاه چندان مناسبی نیست و مفاهیم و واژگانی در بسیاری از رسانههای دنیا در رابطه با ادبیات ایران به كار میرود كه واژگانی تلخ محسوب میشوند. این مسئله تا آنجا پیش رفته است كه در حوزه كارهای پژوهشی حتی معانی و مفاهیمی كه هویت ملی ایرانیان را شكل میدهد، انكار میشود. نمونه آن نیز جعل نام خلیج فارس به خلیج عربی است. در حالی كه پانصدسال قبل از میلاد مسیح و در دوران داریوش اول در كتیبههای هخامنشیان از خلیجفارس با عنوان «دریایی كه از پارس میآید» نام برده شده است. حتی یونانیها نیز خلیجفارس را به نام «میرسیكوس سینوس» یا «سینوس میرسیكوس» یا همان خلیجفارس نامگذاری كرده بودند. بنابراین خلیج فارس نه تنها برای ایرانیان بلكه برای همه جهانیان یك میراث فرهنگی محسوب میشود. همچنان كه بسیاری از آداب و رسوم ایرانی نه تنها برای ایرانیان بلكه برای سایر ملتهای جهان نیز یك میراث فرهنگی به شمار میرود. با این وجود این میراث فرهنگی گرانبها و عظیم به طور غیر طبیعی و به صورت سیاستمند مورد بی مهری قرار گرفته است. نمونه بارز آن نیز اقدام مؤسسه آمریكایی نشنالجئوگرافی در تغییر نام خلیج فارس به نام مجعول خلیج عربی است. تغییر نامی كه در جهان بیسابقه است و در ضمن با سایر تغییر نامها نیز متفاوت است. بنابراین با توجه به شرایط حاضر میتوان به تعریف ایران و ایرانی در دو حوزه افكار عمومی و حوزه پژوهش پرداخت كه البته حوزه پژوهشی برخلاف حوزه افكار عمومی نسبت مستقیم با سیاست ندارد و بلافاصله سیاستمند نمیشود. از این رو كمتر مورد توجه واقع شده است.
این مسئله میطلبد كه در همه حوزههای پژوهشی و تحقیقاتی مربوط به ایران حساس باشیم مشاركت فعالی در این حوزه داشته باشیم، چرا كه تولید فكر در ابعاد گسترده و جهانی علاوه بر تأثیرگذاری در سطح ارتباطات بهویژه در حوزه افكار عمومی، باعث میشود این تولیدات در جامعه علمی و پژوهشی دنیا نیز تسری داده شود و اطلاعاتی از این دست به مجامع علمی منتقل شود.
منبع : فرهنگ و پژوهش
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی ایران مجلس خلیج فارس بابک زنجانی قوه قضائیه دولت دولت سیزدهم حجاب شورای نگهبان مجلس یازدهم محمدباقر قالیباف
قوه قضاییه هواشناسی شهرداری تهران تهران سیل شورای شهر تهران دستگیری آموزش و پرورش سلامت پلیس قتل شورای شهر
قیمت دلار خودرو قیمت طلا سایپا ایران خودرو بازار خودرو دلار تورم بانک مرکزی قیمت خودرو مالیات ارز
تلویزیون سینمای ایران سریال سینما فیلم تئاتر موسیقی دفاع مقدس رسانه ملی بازیگر محمدرضا گلزار کتاب
سازمان سنجش شورای عالی انقلاب فرهنگی آموزش عالی
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه عربستان اوکراین ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال وحید شمسایی بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر
هوش مصنوعی اینترنت تبلیغات فناوری اپل همراه اول پهپاد گوگل روزنامه آیفون
داروخانه سازمان غذا و دارو خواب کاهش وزن بارداری دیابت طول عمر سلامت روان قهوه فروش اینترنتی دارو آلزایمر