شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

قرآن سخن اعجاز آمیز پروردگار


قرآن سخن اعجاز آمیز پروردگار
دلالت واژه ها و اصطلاحات
اصطلاحات و واژه هایی را كه محققان و صاحب نظران به كار می گیرند، دارای مدالیل و مفاهیمی است كه باید همراه با طرز تفكر و اندیشه خاص آن محقق و صاحب نظر كه به موجب آن پدیده ها و حوادث را تفسیر می كند، بررسی شود تا نتایج مطلوب و واقعی و یا مقرون به آن به دست آید .. به عبارت دیگر، اصطلاحات هر محقق و یا اندیشمندی و یا اصولا هر مكتبی با توجه به جهان بینی و چگونگی جهان شناسی آن، معانی و مفاهیم خاصی را دنبال می كند. شایسته نیست اصطلاحی را بدون در نظر گرفتن ارزشهای فكری و اعتقادی كه بدان متكی است، پذیرفت و یا تفسیر و تاویل كرد. مثلا مفهوم واژه هایی همچون آزادی، عدالت، حق در طرز تفكر اسلامی یا مفهوم این الفاظ در اندیشه های مغایر با اسلام، تفاوت و اختلاف اساسی دارد. برای مثال، اسلام عدالت اجتماعی را به صورت یك مفهوم تجریدی و كلی طرح نمی كند كه پذیرای هر نوع تفسیر و تاویلی باشد و هر كس با توجه به خاستگاه اجتماعی و جهان بینی خاص خویش آن را تفسیر و توجیه كند، بلكه مصادیق و حدود و ثغور آن را تحدید و ترسیم می كند. لذا درست نیست اصطلاحات خاص یك سیستم فكری را در یك سیستم فكری دیگر كه در مبانی اعتقادی و فلسفه قانونگذاری با آن اختلاف دارد، منتقل كنیم و یا آن مفاهیم خاص را در آن دیگری جستجو نماییم. یقینا جستجو كردن مفهوم تقوا با آن بار ارزشی در اندیشه سرمایه داری غرب و یا مفهوم اقتصاد آزاد و رقابت بین افراد در یك سیستم اقتصاد برنامه ای دولتی و یا دمكراسی با تكیه گاه های اومانیستی و لیبرالیستی در اندیشه اسلامی، از اشتباهات است.
باید متذكر این نكته بشوم كه تفاوت ها در این مقام خیلی عمیق تر و پر شكاف تر از تفاوت معانی و مفاهیم الفاظ در عرف خاص و عام است. باید به همین دلیل خداوند متعال از همان اوان نزول وحی، درباره مجموعه وحی خویش اصطلاحات خاصی را به كار برد كه پیش از آن سابقه نداشت. در این باره دانشمندان اسلامی پیش از این سخنها گفته اند. سیوطی در الاتقان به نقل از جاحظ آورده است: «خداوند كتابش را به گونه ای متفاوت با نامگذاری عرب كرده است. مثلا عرب به مجموعه سخنان خود نام «دیوان» می نهاد؛ در حالی كه خداوند آن را «كتاب» نامید و به جای «قصیده» هر بخش از آن كتاب را «سوره» و به جای «بیت»، «آیه» نامگذاری كرد.» اگر قرآن را دیوان و سوره را قصیده و آیه را بیت و اواخر آیات را قافیه می نامید، تعابیر جاهلی تحقق می یافت و قران كریم در سیر استعمالات و عرف و عادات رائج جاهلیت می افتاد. لكن با وجود آن كه نزول این كتاب با عنوان (قرآنا عربیا) و با زبان «عربی مبین» است؛ ولی در اصطلاحات و به كارگیری واژه ها و الفاظ راه و روشی را می پیماید كه متناسب با جهان بینی و مفاهیمی است كه خود آورده و حامل ارزشهایی است كه خود بدان ارج می گذارد. سبب و انگیزه و این كار علاوه بر آنچه ذكر كردیم، می تواند دلایل زیر نیز باشد:
۱- واژه ها و اصطلاحات جاهلی یقینا از تحمل معانی جدید اسلامی قاصر و عاجز بوده اند و نمی توانستند بار ارزشی و معنوی خاص و مورد نظر اندیشه اسلامی را حمل كنند؛ بنابراین یك وضع جدید در الفاظ لازم می نمود كه واضع آن شریعت اسلامی بود.
۲- دیگر این كه اسلام به عنوان یك شریعت الهی نوید دهنده یك فرهنگ و تمدن نوین و جدیدی بود كه می خواست آن را بر پایه مفاهیم و ارزشهای اصیل جهان بینی توحیدی بنیان نهد. بنابراین از همان اوان در شكل و ساختار ظاهری آن نیز می خواست رنگ و صبغه ای متمایز و جدا از بیگانه داشته باشد. انتقال قبله به كعبه، قرار دادن اعیاد مخصوص به مسلمانان و نامگذاری غیر مسلمان به جاهلی همه دلایل این هستد كه پیامبر اسلام (ص) به دستور خداوند بشدت به پی ریزی و ایجاد یك امت مستقل و ممتاز از امتهای دیگر علاقه مند بود كه غرق در خرافه و جهالت های خویشتن بودند. مثلا با این كه معنای دو واژه «راعنا» و «انظرنا» یكی است ولی واژه اولی مورد استعمال دیگران بود و از آن معنی دیگری نیز قصد می شد، خداوند دستور می دهد: یا ایها الذین امنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا۱ «ای مومنان واژه «راعنا» را به كار نبرید و به جای آن كلمه «انظرنا» بگویید.»
اسامی قرآن
همانگونه كه گذشت در نامگذاری هایی كلام الهی اسرار و رموزی نهفته است كه هر یك از نامها و نشانهای آن بر حسب ریشه و اصل خود كه از آن مشتق شده اند، نكته های دقیق و دلالت های عمیق را دارند. در میان این نامها بیش از همه «كتاب» و «قرآن» شهرت یافته اند. نامیده شدن كلام الهی به نام «كتاب» به این نكته اشارت دارد كه این وحی خداوندی باید در سطرهای نوشته شده فراهم آید: زیرا كتاب عبارت است از «گرد آوردن حروف و ترسیم الفاظ» و در عین حال به این نیز دلالت دارد كه مضامین آن با هم ارتباط و همسویی داشته و هدف واحدی را دنبال می كند؛ به صورتی كه آن را یك كتاب واحد قرار داده است. همچنین نامگذاری این كتاب به «قرآن» اشاره ظریف به این دارد كه این كتاب برای «خواندن» است؛ زیرا «قرآن» مصدر است مانند «قرائت» و خواندن همواره «به خاطر سپردن» را به همراه دارد و در نتیجه این دو نام و نشان برای كلام و وحی الهی روی هم این معنا را می رساند كه وحی عربی مبین از عنایت خاص خداوندیی برخوردار است و خداوند زمینه محفوظ ماندن آن را از دست یازی تحریف گران و دخل و تصرف كج فكران فراهم آورده است تا این آخرین پیام خویش را در دژی محكم و حصاری استوار به همگان از نسلهای آینده در قرون و اعصار بعد برساند. اما این كتاب نه مانند بعضی كتابهای دیگر كه مضامینش تنها از طریق حفظ دهان به دهان نقل می شود، بلكه نسخه های نوشته آن همواره پشتیبان سند متواتر آن و سلسله سند متواتر و ناگسسته آن پشتوانه دقت و امانت نسخه های نوشته شده آن است و این تنها كلام الهی است كه دارای این امتیاز است كه در حفظ و صیانت آن تنها به نوشتن و یا تنها به حفظ كردن اكتفا نشده است و به همین دلیل هم «كتاب» است و هم «قرآن». در اثر این مهم، وحی خداوندی در تمام مراحلی كه تاكنون طی كرده است از این مراقبت و مواظبت دو جانبه از جانب پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان برخوردار بوده است.از یك سو، نصوص و تعالیم قرآن با دقت فراوان در سطور كتاب ثبت شده است و از سوی دیگر، همان نوشته ها در سینه ها حفظ شده اند. البته از میان این دو نام، نام «قرآن» با مفهوم مصدری «خواندن» بیشتر از كتاب به كار رفته است و امروز در سراسر گیتی این نام برای كتاب خدا شناخته تر است. به دلیل همین شهرت این نام را پیش از اسامی دیگر بررسی می كنیم. این نام را برای كتاب خدا، مسلمانان انتخاب نكرده اند. بلكه خداوند این كتاب آسمانی را «قرآن» نامیده است. چنان كه در همان سالهای نخستین نزول وحی فرمود: بل هو قرآن مجید، فی لوح محفوظ: «آری، این قرآن بزرگوار الهی است، نوشته در لوح محفوظ».۲ و یا «انه لقرآن كریم. فی كتاب مكنون»۳؛ كه این قرآنی ارجمند، در نوشته ای نهفته است.
علمای اسلامی در باب اشتقاق كلمه «قرآن» نظریات گوناگون دارند، اما به طور كلی نظریات دانشمندان در این باره بر دو پایه اساسی است: آیا ریشه اصلی این كلمه مهموز است (همزه دارد) یا نه؟ دسته ای از علما معتقدند در ریشه این كلمه همزه وجود دارد و عده ای ریشه آن را «صحیح» دانسته و در آن همزه نمی بینند. هر چند آنها هم كه ریشه آن را مهموز می دانند، باز در معنی آن اتفاق نظر ندارند؛ زیرا این كلمه به معانی متعددی به كار رفته است. از جمله اقوالی كه در باب «مهموز بودن لفظ قرآن» آمده است، نظرات زیر است:
۱- قولی از عبدالله بن عباس (متوفی ۶۸ هـ.ق) نقل شده است كه «قرآن» بر وزن «رجحان» از قرائت مصدر قرء «یقرء» به معنی خواندن آمده است. بعد از وحی لحیانی و چند تن دیگر می گویند: كلمه «قرآن» مصدر مهموزی است بر وزن رجحان و غفران، مشتق از قرء به معنی «تلا» یعنی «خواند» و كتابی كه خوانده می شود بدین اسم نامیده می شود. چنان كه مفعول را به نام مصدرش می خوانند. مثلا مكتوب كه «نوشته شده است»، «كتاب» خوانده می شود در اینجا هم «مقروء» كه خوانده شده است، «قرآن» نامیده شده است.
۲- قول دیگر از قتاده (متوفی ۱۱۸ هـ.ق) است كه نقل كرده اند او می گوید: «قرآن» مصدر و یا صفتی است برای قرء از باب اول و سوم ثلاثی مجرد به معنی «جمع كردن». او شاهد می آورد، وقتی عرب چیزی را گرد آورده و پاره ای بر پاره دیگر می افزاید، می گوید: قرات الشییء قرآنا، «چیزی بر آن افزودم».
از ادیبان دیگر زجاج تقریبا این نظر را پذیرفته و می گوید: كلمه قرآن مهموز است بر وزن فعلان و غفران، مشتق از «القرء» به معنی جمع. چنان كه «قرء الماء فی الحوض» یعنی آب در حوض جمع شد.
اما مناسبت این معنا را با «قرآن» گفته اند این است كه حروف و كلمات و آیات و سوره ها همه در آن جمع آمده است، یا این كه حقایق و احكام و معارف و تعالیم عالیه دینی كه در كتب پیشین پراكنده بوده در این یك مجموعه فراهم آمده و به هم پیوسته است.عده ای دیگر از صاحب نظران لفظ قرآن را بدون همزه می دانند از آن جمله اند:
۱- اشعری (متوفی ۳۲۴ ه.ق) كه معتقد است، لفظ «قرآن» از «قرن» مشتق است. عرب چون چیزی را به چیز دیگر ضمیمه كند، گوید: قرنت الشیء بالشیء همچنان كه جمع میان «حج و عمره» را حج قرآن گویند.
۲- فراء (متوفی ۲۰۷ ه.ق) نیز گوید: قرآن از قرائن «جمع»، «قرینه» گرفته شده است؛ زیرا با آیاتش همانند یكدیگرند.
۳- شافعی (متوفی ۲۰۴ ه.ق) می گوید: كلمه «القرآن» با الف و لام تعریف نه مشتق است و نه مهموز، بلكه علم ارتجالی است و بدون آن كه سابقه استعمال در زبان عربی داشته باشد، خداوند سخنان خود را كه بر پیامبر اسلام (ص) نازل فرموده است «قرآن» نامیده است.
كتاب: كلمه كتاب در قرآن حدود دویست و پنجاه مرتبه به كار رفته كه در اكثر موارد منظور از آن قرآن است. كتاب در اصل لغت به معنی گرد آوردن حروف و ترسیم الفاظ است و هر نبشته ای را از آن جهت كتاب می نامند و قرآن را نیز بدین علت كتاب نامیده اند كه در آن آیات و قصص و احكام گرد آمده است. به عنوان نمونه این آیه را ملاحظه فرمایید كه كلمه «كتاب» در آن آمده و مراد از آن «قرآن» است. «الر تلك آیات الكتاب و قرآن مبین»۴ این نكته شاید خالی از فایده نباشد كه قرآن در میان منابع فقه اسلام به عنوان «كتاب» نامیده می شود. چنان كه گویند: منابع فقه اسلام عبارت است از كتاب (قرآن)، سنت، اجماع و عقل.
فرقان: این كلمه هفت بار در قرآن به كار رفته است كه دو بار از آن، تورات منظور شده است و در دو مورد نیز مراد از آن قرآن است نخستین بار در سوره فرقان بیست و پنجمین سوره قرآن كه حدود سال ششم بعثت نازل شده به معنی قرآن به كار رفته است، آنجا كه می فرماید: تبارك الذی نزل الفرقان علی عبده لیكون لعالمین نذیرا۵ و آخرین بار هم در اوایل سوره آل عمران حدود سال سوم هجری به همین معنی وحی آمده است، این نام از همان آغاز اسلام رایج بوده، چنان كه در روز بدر از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل شده است كه در میدان نبرد این چنین می خوانده است:
فجاء بفرقان من الله منزل مبینه ایاته لذوی العقل
وجه تسمیه قرآن را به این نام این چنین گفته اند: ریشه این كلمه معنی «تفرقه، جدا كردن» را در بر می دارد و چون قرآن فارق میان حق و باطل است و آن دو را از هم جدا و مشخص می سازد، فرقان نامیده شده است. و برخی دیگر را عقیده بر آن است كه قران از این جهت به فرقان مرسوم گشت كه این كتاب آسمانی انسان را به نجات و موفقیت نایل می سازد و آیه «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لكم فرقانا» نیز موید همین معنی است، زیرا كلمه فرقان در این آیه به معنی «نجات دادن» است. تنزیل: نام دیگر قرآن «تنزیل» است و این كلمه چندین بار در قرآن استعمال شده است و از كلمات عربی اصیل است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «و انه لتنزیل رب العالمین»۶ كلمه تنزیل بیانگر این است كه به پیغمبر اسلام می رسد و از مقام نزد خداییش تنزیل پیدا كرده و بر قلب مبارك پیغمبر اسلام (ص) فرود می آید و بعضی دیگر از كلمه تنزیل، نزول تدریجی قرآن بر پیامبر اكرم (ص) را استفاده كرده اند. ذكر: یكی دیگر از نامهای قرآن «ذكر» است. این كلمه نیز از واژه هایی اصیل عربی است كه در موارد متعددی در قرآن استعمال شده است و در بعضی موارد، مراد از آن قرآن است. آنجا كه می فرماید: «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون»۷ و همانا ما هستیم كه ذكر (قرآن) را بر فرستاده ایم و خود نگهدار آن هستیم. یا این كه در مقام دیگر می فرماید: هذا ذكر مبارك، این قرآن ذكر مبارك است. خداوند كتابش را به این نام نامید تا بندگان بدانند كه باید همیشه آن را به یاد داشته باشند و بدان عمل كنند و به وسیله آن احكام و فرایض خود را به بندگان یادآور می شود.
آنچه را قاضی شیذله در باب اسامی قرآن شمرده است، از این قرارند: كتاب، مبین، قرآن كریم، كلام، نور، هدی، رحمت، فرقان، شفاء، موعظه، ذكر مبارك، علی، حكمت، حكیم، مصدق، مهیمن، حبل، صراط مستقیم، قیم، قول، فصل، نبا عظیم، احسن الحدیث، مثانی، متشابه، تنزیل، روح، وحی، عربی، بصائر، بیان، حق، علم، تذكره، عروه الوثقی، عجب، صدق، عدل، امر، منادی، بشری، مجید، بشیر، نذیر، عزیز، بلاغ، قصص، صحف، مكرمه، مرفوعه، مطهره. چنانچه ذكر شد مجموع این كلمات اسامی قرآن نیست، بلكه بیشتر آنها اوصاف این كتاب آسمانی است؛ ولی قرآن به هر نامی كه نامیده شود، عبارت است از سخن اعجازآمیز پروردگار متعال و بلند مرتبه كه بر قلب پاك رسول مكرم خود ـ كه درود و صلوات نامنتهایش بر او و خاندانش باد ـ نازل شده و در مصاحف نگاشته شده و با سلسله سند متواتر از پیامبر اكرم (ص) نقل و به دست ما رسیده است، تلاوتش عبادت است و آیاتش پر حلاوت و شنیدنش روح بخش است و جانفزا.
پانوشت ها:
۱- سوره بقره، آیه ۱۰۴
۲- سوره بروج آیه ۲۱، ۲۲
۳- واقعه آیه ۷۷، ۷۸
۴- سوره مزمل آیه ۱ تا ۴
۵- سوره حجر آیه ۱
۶- سوره فرقان آیه ۱
۷- سوره شعراء آیه ۱۹۲
مأخذ:
۱- موجز علوم القرآن / داوود العطار
۲- الاتقان فی علوم القرآن / جلال الدین سیوطی
۳- مباحث فی علوم القرآن / دكتر صبحی صالح
۴- تاریخ قرآن / مرحوم دكتر محمود رامیار
۵- تاریخ قرآن كریم / دكتر سید محمد باقر حجتی
۶- علوم القرآن / سید محمد باقر حكیم
۷- قرآن در اسلام / مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی
۸- البرهان فی علوم القرآن / زركشی
۹- المفردات فی غریب القرآن / راغب اصفهانی


دكتر محیی الدین بهرام محمدیان
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید