شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هیپاتی، شهید راه دانش


هیپاتی، شهید راه دانش
در تاریخ از بانو هیپاتی ریاضیدان وعالم فلسفه یاد شده است. یکی ازقهرمانانی که جان برسرعقاید و آرای خود نهاده بود. بانو هیپاتی در سال ۳۷۰ میلادی درخانواده ای ریاضیدان زاده شد. با استعداد فوق العاده ای که داشت در فراگیری این علم کوشید و به عنوان مشهورترین ریاضیدان زن درمیان دانشمندان یونان باستان ازیک سو و نیز نخستین ریاضیدان زن ازسوی دیگرشناخته شد.
بانو هیپاتی علاوه برریاضیات به فلسفه نیز می پرداخت. اوپیرو افلاطون بود و فعالانه نظریه ها و عقاید نئوافلاطونیان را تبلیغ می کرد. به جهت کارومطالعه گسترده در فلسفه، که حاصل نبوغ گسترده وی بود، دراسکندریه آن زمان کرسی فلسفه را به وی پیشنهاد کردند.
مقامی که فقط به مردان تعلق داشت. علاوه بر مطالعه وتحقیق در رشته های دانش وفلسفه، وی فعالانه در امور شهری نیزمشارکت می جست. درسخنرانی ها، سخنان بانو هیپاتی چنان ازفصاحت وبلاغت برخوردار بود، که مردم درخیابان،کنارساختمان، برای شنیدن سخنانش ازدحام می کردند. و حتی از شهرها و کشورها برای شنیدن سخنان و آرای او به اسکندریه می آمدند.
اما اقتدار و تسلط کلیسای آن زمان برفضای اجتماعی ومخالفت ورزی با هرگونه پیشرفت وتحول علمی از یک سو، وجهالت ونادانی بخش زیادی ازمردم آن روزگار از سوی دیگر،همیشه تهدیدی برای پیشرفت دانش و فرهنگ بود. بانو هیپاتی نیزدر همین فضای اجتماعی می بایست اهتمام به دانش وبینش خود می کرد. بدیهی است که دراین شرایط وی نمی توانست ازگزند قشریون مذهبی، که همواره تحت عنوان بی ایمانی برای اندیشمندان پرونده می ساختند، دوربماند.
همین بود که دریکی از روزهای ماه مارس ۴۱۵ میلادی، هنگامی که وی ازکتابخانه مرکزی اسکندریه باز می گشت، انبوهی از جمعیت خشمگین و خرافاتی که خون درچشمانشان موج می زد وتوسط کلیسا تحریک شده بودند، وی را از درشکه اش بیرن کشیده و به طرف کلیسای کساریون کشاندند.
ابتدا دستان پرتوان وی را که همواره بدان وسیله به ساده کردن وهمه فهم کردن ریاضیات می پرداخت، شکستند. سپس بدنش را زیر ضربات سخت خرد کرده ، لباسش را پاره پاره کردند. وزان پس نوبت به چاقوهای صدفی جهالت و بی خردی رسید، تا بدان وسیله پوست تنش را بکنند ودرپایان جسد بی جان این نماد مقاومت در راه اعتلای دانش و بینش را برروی خرمنی ازحقارت، دنائت و تعصب کورمذهبی کلیسای آن زمان سوزاندند.
آری، در یکی از روزهای بهاری ۴۱۵ میلادی این بانوی دانشمند را کشتند و این کار از سوی مردمانی صورت گرفت که نماد جهالت و نادانی درآن زمان بودند و از سربی خردی، توسط سراسقف اسکندریه، سیریل تحریک به این کارشده بودند.
تاریخ هرگز چنین چهره هایی را ازیاد نخواهد برد. اگرچه کلیسای مسیحی بسیارکوشید تا این ننگ سراسقف سیریل را پاک نماید. اما خاطره این شهید راه دانش، همواره چراغی است فرا راه دانش وزندگی.
بعدها کلیسای مسیحی تلاش بسیارکرد تا ازبانو هیپاتی چهره یک قدیسه شهید ساخته وزندگی وی را برای تنظیم زندگینامه یکاترین اسکندرانی، قدیسه افسانه ای دنیای مسیحیت ، مورد استفاده قرار دهد.
جون تولاند، جامعه شناس سده هیجدهم انگلیس می گوید «هیپاتی، معصوم ترین و دانشمندترین و برازنده ترین بانویی بود که به دست روحانیون اسکندریه قطعه قطعه شد، تا احساس غرور و درندگی سراسقف شهررا راضی کرده باشند.» چارلزکینسل، نویسنده انگلیسی نیزرمانی را به بانو هیپاتی اختصاص داد.
منبع : روزنامه مردم سالاری