دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


طبق فرضیه ی انسان شناسان، غذا موجب پیوند انسان ها بصورت جفت شد نه عشق!


طبق فرضیه ی انسان شناسان، غذا موجب پیوند انسان ها بصورت جفت شد نه عشق!
Greg Laden انسان شناس، فرضیه ای داده است مبنی بر اینکه غذا موجب زندگی مشترک انسان ها شد. طبق فرضیه ی انسان شناس فرانسوی کلود لوی استراوس، انسانیت با پخت و پز آغاز شد.
Greg Laden می گوید شاید عشق نیز با پخت و پز غذا آغاز شد. Laden انسان شناس مستقلی است که بطور عمده در آفریقا فعالیت دارد، او یک وبلاگ علمی دارد و همچنین مشاور دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه Minnesota است.
پیشرفت های زیادی که در سال های اخیر در ژنتیک صورت گرفته است، به ما کمک می کند که بهتر متوجه شویم که انسان های مدرن چگونه از انسان های اولیه تکامل یافته اند. Laden و همکارانش برایشان مهم است که دریابند حدود ۲ میلیون سال پیش هنگامی که اجداد انسان
همو ارکتوس ها ظاهر شدند چه اتفاقی افتاد؟ این نوع جدید انسان ابتدایی، از اجداد پیشین خود شامپانزه ها بزرگتر و دارای مغز بزرگتری نیز بودند. پرسش ما از Laden در این رابطه این است:
▪ چرا؟
- همواره شایع بوده که همو ارکتوس ها هیکلی بزرگ داشتند چون گوشتخوار بودند و شکار می کردند در صورتیکه پاسخ ما خلاف این است نه! آنها بزرگ جثه بودند چون گیاه می کاشتند و آشپزی می کردند.
▪ شما فکر می کنید چه اتفاقی افتاد؟
ـ اجداد اولیه انسان، میمون های شبیه شامپانزه از گیاهان خام روزگار می گذراندند و ممکن است گاهی هم شکار می کردند کاری که شامپانزه ها انجام می دهند. ناگهان کسی در می یابد، چگونه آتش را مهار کند. در مورد زمان این اتفاق اظهار نظرهای متفاوتی است. ما معتقدیم که ۲ میلیون سال پیش این اتفاق افتاد. با این کشف، ناگهان تمام غذاهایی که سمی و غیر قابل هضم بودند قابل خوردن شدند. منظور من دانه هایی مانند گندم و قارچ هاست. به این ترتیب انرژی بیشتری در اختیار این انسان های اولیه قرار گرفت و بدین ترتیب دارای جثه ای بزرگ شدند. در همین زمان مطابق با فسیل های باقی مانده از آن زمان فک آنها کوچکتر شد.
▪ بنابراین آشپزی باعث شد که آنها بیشتر غذاهای مقوی بخورند اما چگونه زندگی اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار داد.
ـ اولین چیزی که باید درک شود این است که زندگی انسان های اولیه همانند زندگی امروزی شامپانزه ها بوده است. نکات مهمی در زندگی اجتماعی شامپانزه ها است که باید مورد توجه واقع شود؛ هر شامپانزه ی مذکر بر تمام شامپانزه های ماده با کمی استتثنا، حاکم و مسلط است. دو شامپانزه که با هم زندگی می کنند اگر یکی از آنها غذا داشته باشد، شامپانزه ی مسلط می تواند آن را از دیگری بگیرد. احمقانه ترین نظر درمورد شامپانزه این است که او میوه ای از درخت می چیند و به راحتی در طول مسیر خود می رود بدون اینکه شامپانزه ی دیگری آن را از او برباید و بخورد! به عبارت ساده تر آنها در خوردن شریک نمی شوند.
ما می توانیم، فیلنامه ای را تصور کنیم، که جنس ماده ی انسان اولیه مواد غذایی را جمع آوری می کرده و سپس آن را تهیه می کرده است. ( شاید هم درست نباشد که بگوییم فقط نوع ماده) اما در تمام جوامع مدرن شکارچی – گردآورنده نوع ماده تهیه کننده ی غذا بوده است.
حال اگر مواد غذایی را که گردآوری شده است، بلافاصله مصرف نشود، در حین پختن آن فرد مسلط، غذا را می خورد. تصور ما این است که جفت های ماده و نر در محافظت غذا از دست دزدان موفق تر بوده اند تا افراد مجرد. در واقع، نوعی ازدواج حمایتی (Proto-Marriage).
حرف ما این است، کشف آشپزی به تنهایی گامی مهم در تکامل نوع انسان نبوده است بلکه کشف آشپزی و شراکت نقش مهمی در این امر داشته است.
شما در مقاله ی منتشر شده ی خود اشاره کرده اید، زنان در بهتر نگهبانی و نگهداری کردن از غذاها با یکدیگر رقابت داشتند همچنانکه باید در توسعه و بهتر کردن رابطه ی خود با جنس مذکر – که نقش او دفاع و حمایت از خودش و جنس ماده بود- نیز تلاش می کردند. چه چیزی این ادعا را ثابت می کند؟
شامپانزه های نر جثه ای بزرگتر از شامپانزه های ماده داشتند، در حالیکه الان زنان و مردان از لحاظ جثه بسیار شبیه یکدیگرند و این همسانی نمادی از پیوستگی جفتی است. فیل های نر جثه ای سه برابر نوع ماده دارد. نوع نر گوریل ها بسیار بزرگ تر از نوع ماده است. اما جنس نر و ماده گیبون ها ( نوعی میمون دراز دست) که دارای زندگی جفتی هستند، دارای جثه ای یکسان هستند. بنابراین مونو گامی و نر و ماده های هم سایز از برگرفته از نوع پستانداران هستند.
پیشنهاد و نظر ما این است که نر و ماده های هم سایز نشان دهنده ی تغییر ساختار زندگی پلی گامی از نوع شامپانزه ها به ساختار زندگی اجتماعی نر و ماده بصورت جفت است. پیشرفتی که از این امر حاصل شد، توانایی و ظرفیت انسان برای کنترل، تنظیم و مذاکره و گفتگو به جای عمل بلافاصله می باشد. کاری که نوع شامپانزه در خواسته هایش هنگام سکس و غذا انجام می دهد. این پیوندهای عمیق بین جفت ها بدین گونه تشکیل شد و موجب شد که یک نفر حاضر شود به نفع هر دو ریسک کنند و خطر را به جان بخرد.
▪ زمانی که شما در سال۱۹۹۹ اولین پیشنهاد خود را در مورد این فرضیه دادید به مثابه ی فولکلور انسان شناسی و از طرف تعدادی دیگر به مثابه افکار دور از دست رس، مورد انتقاد قرار گرفتید. بعنوان مثال یکی از این انتقادها این است که هیچ مدرک باستان شناسی مبنی بر کشف آتش در ۲میلیون سال پیش در دست نیست.
ـ مسلما این یک ایده ی ثابت شده و مسلم نیست. اما کارش و راهش به مثابه آلترناتیوی در مسیر تفکر است. در برخی از متون مربوط به تکامل این فرضیه ها مشاهده می شود. نظر شخصی من این است که این فرضیه ای خوب است و شاید هم حقیقت داشته باشد. پیوندهای جفتی در میان انسان ها حقیقت دارد و ما باید آن را توضیح دهیم. آن یک واقعیت مهم غیر قابل انکار نوع بشر است. آشپزی هم یکی از همین واقعیت های مهم است که به نظر من خوب است که هر دو را به هم ربط دهیم. به نظرم واقعا ایده ی خوبی است.
http://tim۳۷۴۵.blogfa.com/
نوشته شده توسط شیدا حافظی


همچنین مشاهده کنید