یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

یادی از یاد‌آوران


یادی از یاد‌آوران
●چهارم خرداد، سی و چهارمین سالگرد شهادت محمدحنیف‌نژاد و یارانش
در سال تحصیلی ۴۰ـ۱۳۳۹ انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایران وارد مرحله جدیدی شدند: "سازمان‌یافتگی" و "سراسری‌شدن".
این امر ویژگی بارز انجمن‌ها گشت و اما بارزتر از آن ویژگی دیگری بود كه دانشجویان را به اصل و سرچشمه دین یعنی قرآن رهنمون می‌كرد و آن تولد نهضت قرآن‌مداری بود. چرا كه مرحوم حنیف‌نژاد كه خود مبتكر طرح سازمان‌یافتگی و سراسری‌شدن انجمن‌ها بود، اعتقاد داشت قرآن در آموزش‌های جاری مهجور مانده و می‌بایستی احیا و راهنمای عمل گردد.
بنابراین می‌توان گفت مزیت نسبی نهضتی كه در انجمن‌های اسلامی دانشجویان آغاز شد بر دو مولفه استوار بود:
الف) قرآن‌مداری و ملی‌كردن دین، عمومی‌كردن فهم قرآن و پیوند با سرچشمه آن.
ب) زنده‌كردن و احیای اجتماعیات قرآن كه به مراتب بیشتر از احكام فردی و فرعی مندرج در رساله‌ها بود.
این نهضت قرآنی روز به روز به سمت شكوفایی بیشتر می‌رفت تا بدانجا كه علاوه بر جهان‌بینی، خواهان دستیابی به استدلال، روش و متد قرآنی نیز شد. روند مبتنی بر دو مولفه یادشده در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ با تشكیل نهضت‌آزادی ایران به رهبری دینداران سرشناشی چون آیت‌الله طالقانی، مهندس بازرگان و دكترسحابی تحكیم و تقویت شد و پس از عبور از فرازونشیب‌های مبارزه، زندان، محاكمه و دادگاه‌ها، تجربه پانزده خرداد ۱۳۴۲ و... در مسیر تداوم خود در سال ۱۳۴۴ به شكوفایی و نقطه‌عطف جدیدی رسید، چرا كه مجاهدین بنیانگذار دریافتند كه این نهضت فرهنگی ـ اسلامی از سه كمبود رنج می‌برد:
الف) فقر روش و استدلال و نیاز به دستیابی به متدلوژی و نحوه برخورد درست با مسائل و امور.
ب) فقر راهبردی و نیاز به دستیابی به دانش استراتژیك و استراتژی زمانمند و مرحله‌ای درست.
ج) فقر سازماندهی و نیاز به دستیابی به دانش سازماندهی و نهادینه‌كردن یك سازمان رهایی‌بخش.
آنها كار خود را با دو ویژگی درد دین و درد مردم شروع كرده و حالا در جریان عمل به نیازهای بالاتری رسیده بودند. مرحوم حنیف‌نژاد و یارانش در ادامه این نهضت برای دستیابی به توشه‌گیری روشمند از قرآن، به تدوین كتاب "شناخت" همت گماشتند. حنیف‌نژاد تلاش كرد تا با استناد به آیات قرآن، هم فقر روش و متدلوژی در جنبش اسلامی را برطرف كند و هم راه را بر آیندگان نبندد؛ وی معتقد بود شاید آیندگان فهم و توشه‌گیری بهتری از آیات قرآن داشته باشند، این راه باید باز باشد تا راه جمود و دگماتیسم بسته بماند.
مرحوم سعید محسن در سال ۱۳۵۰ می‌گفت: ما با الهام از قرآن و توشه‌گیری‌های مرحوم طالقانی از اصل حركت، همبستگی پدیده‌ها، جهش و تضاد اجمالاً به دیالكتیك محصول علم و تجربه بشری رسیده‌ایم. وی می‌گفت ما این فهم قرآنی از دیالكتیك را ارتقا داده و با این دیالكتیك ارتقا یافته دوباره به قرآن برگشته و فهم جدیدی از قرآن پیدا كرده‌ایم و این دور می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد؛ چرا كه دیالكتیك و قرآن هر دو اصل حركت را تأیید می‌كنند و تعامل این دو حتی تا ابد به هیچ‌وجه ما را به بن‌بست نمی‌رساند.
بعد از شهادت مجاهدین بنیانگذار در خرداد ۵۱ باز هم شاهد تلاش‌های سازمان‌یافته و بی‌وقفه‌ای در راستای دستیابی به توشه‌گیری روشمند از قرآن در زندان‌ها بودم؛ پاییز سال ۵۱ در زندان قصر رساله‌ای باعنوان "دینامیسم قرآن" تدوین شد كه سعی داشت به ساماندهی بحث محكم و متشابه در قرآن پرداخته و به نوعی كلیدی برای فهم قرآن ارائه دهد؛ اما این‌بار كلید فهمی كه از خودِ قرآن الهام گرفته باشد. این رساله به زبان روز و قابل فهم برای عموم مبارزان تهیه شده بود كه گرچه گام بزرگی در جهت دستیابی به متدلوژی قرآنی و توشه‌گیری روشمند از قرآن بود با وجود این نمی‌توانست از مفاهیم دیالكتیك تاریخی جدا باشد، به‌طوری‌كه آیات محكم به‌عنوان زیربنا و آیات متشابه روبنا تلقی می‌شدند كه در این انسجام آیه متشابه تابع آیه محكم می‌شد. این رساله جنب‌وجوشی در درون زندان‌ها و بیرون ایجاد كرد و زمینه‌ای شد برای غور و بررسی بیشتر. در شهریور ۱۳۵۲ بازمانده‌های سازمان در بیرون از زندان به جمع‌بندی جدیدی رسیدند. آنها با درك و مطالعه تفاسیر معروف و رایج متوجه شدند كه اولاً: به آیات متشابه قرآن باید ایمان داشت ولی عمل نكرد. ثانیاً: در مورد محكمات نیز ۱۷ نظر بنیاداً متفاوت وجود داشت به‌طوری‌كه تعریف دقیق و راهنمای عملی از محكمات ارائه نمی‌شد.
به‌دنبال این فهم بود كه به این نتیجه نادرست رسیدند كه قرآن نمی‌تواند راهنمای عمل باشد و بویژه در آن شرایط خاص كه سازمان تحت فشارهای ساواك، ضداطلاعات و دربار وابسته به امپریالیسم و صهیونیسم بود نمی‌توانست ۱۷ نظر بنیاداً متفاوت را وارد یك سازمان با مشی مسلحانه كند كه نتیجه‌اش دعواهای فرقه‌ای با بار مسلحانه بود. از اینجا بود كه قرآن از آموزش‌ها حذف و علم جایگزین آن شد؛ و در مراحل بعد نیز فلسفه علمی و با این اعتقاد كه "علم" مساوی با "ماده" است به بیانیه تغییر ایدئولوژی در زمستان ۱۳۵۴ رسیدند.
مرحوم طالقانی كه در آن سال‌ها در زندان اوین به‌سر می‌بردند برگه‌های بازجویی یكی از اعضایی را كه تغییر ایدئولوژی داده بود، مطالعه كرده بودند. وی گفته بود ما بر ماده متحرك (دیالكتیك مادی) سوار می‌شویم و حركت می‌كنیم، راه بشر و تجربه بشری را ادامه می‌دهیم، اگر قیامتی بود به راه انبیا می‌رسیم و اگر نه، چیزی از دست نداده‌ایم.
مرحوم طالقانی كه در طول زندگی همواره در پیوند با مبارزان زمان خود بودند، این نقصان را به‌خوبی ریشه‌یابی كرده و كمبود تفكر مبارزان مذهبی را دریافته‌ بودند. ایشان با توشه‌گیری از سوره آل‌عمران ره‌گشایی عمیق و روشمندی در بحث محكم و متشابه ایجاد كردند كه یكی از نوآوری‌های قرآنی ایشان محسوب می‌شود. به نظر نگارنده این سطور اگر مجاهدین در سال ۱۳۵۲ به چنین دستاوردهایی رسیده بودند دچار ساده‌گزینی‌های بعدی نمی‌شدند. آنان گرچه به كشف نارسایی‌ها در آموزش‌های جاری رسیده بودند ـ كه كار بزرگی بود ـ ولیكن با از دست‌دادن هویت قرآنی دچار "اكنون زدگی" گشته و تحت‌تأثیر شرایط زمان گزینش‌های بعدی را انجام دادند و آن فاجعه كه در اثر آن هژمونی نسل جوان و نواندیشی دینی از دست رفت، اتفاق افتاد.
نوآوری‌هایی كه مرحوم طالقانی در عرصه فهم روشمند از قرآن و "كلید فهم كردن" آیات هفتم(۱) و هشتم(۲) سوره آل‌عمران انجام داده‌اند می‌تواند گامی در جهت درك روشمندتری از قرآن و رسیدن به افقی بالاتر باشد؛ بویژه كه ایشان معتقدند آیه‌های هفتم و هشتم آل‌عمران را نباید در حوزه همین دو آیه محدود كرد بلكه این دو آیه كلید فهمی است برای تسری‌دادن به سراسر قرآن. در اینجا به اجمال آنها را بررسی می‌كنیم و امیدواریم خوانندگان با مراجعه به اصل آن(۳) در جهت رشد و شكوفایی فرهنگ قرآنی قدم بردارند.●حضور عنصر زمان در متن دین
به اعتقاد مرحوم طالقانی كسانی كه آیات محكم و متشابه را در دو دسته جداگانه طبقه‌بندی می‌كنند دچار اشتباه می‌شوند، چرا كه در طول تاریخ این دسته‌بندی‌ها جای خود را تغییر داده، بعضی آیاتِ محكم، متشابه شده‌اند و برعكس. به عبارت دیگر ایشان معتقدند مرز بین آیات محكم و متشابه ـ به لحاظ مفسران ـ درطول زمان سیال و مواج بوده و این دسته‌بندی‌ها و جداسازی‌ها ما را به جایی نمی‌رساند. ایشان در پرتوی از قرآن به نقد دیدگاه‌هایی كه درباره تعریف و رابطه محكم و متشابه مطرح شده‌، پرداخته‌ و تأكید می‌كنند آیات محكم و متشابه هر دو ازجانب خدا بوده و از این بابت هر دو محكم‌اند. محكم در متشابه موج می‌زند و این آیه محكم است كه در بستر زمان به آیه متشابه تبدیل می‌گردد.
درحالی‌كه برخی بی‌سبب تلاش می‌كنند برای آیات متشابه فلسفه وجودی كشف كنند مرحوم طالقانی استدلال می‌كنند "متشابهات" لازمه نزول تدریجی قرآن و رمز جاودانه بودن آن است. برای تقریب به ذهن می‌توان درك ساده‌شده‌ای از ارتباط محكم و متشابه را در قالب دو نمونه بیان كرد:
۱: فرمول آب H۲O است. آ‌ب در یك شرایط از فشار و دما به ابر، بخار و در شرایط دیگر به باران، برف، تگرگ، یخ و... تبدیل می‌‌شود. پس آب در بستر زمان و مكان اشكال مختلف و متنوعی به خود می‌گیرد، ولی آب‌بودن آن عوض نمی‌شود و در تمام شرایط دو مولكول ئیدروژن و یك مولكول اكسیژن دارد.
۲: شیر در شرایطی از دما و فشار به ماست و در شرایط دیگری به پنیر، سرشیر، خامه، كره و... تبدیل می‌شود ولی در تمامی شرایط حضور دارد. پس شیر در بستر زمان و مكان یعنی درجه حرارت، فشار و... به محصولات شیر تبدیل می‌گردد.
به اعتقاد مرحوم طالقانی حضور عنصر زمان در متن قرآن، رمز جاودانگی قرآن بوده و به همین دلیل می‌تواند راهنمای عمل بشر در تمامی ادوار تاریخ گردد. ایشان در جای دیگر، قرآن را قانون تكامل جهان، و جهان و تكامل آن را عینیت قرآن می‌داند و این‌طور نیست كه یك جوینده راه و مومن به قرآن در بستر تحول و تكامل، هویت قرآنی خود را از دست بدهد. روشن است كه مرحوم طالقانی با تعمق و تدبر در آیات قرآنی، ابهامات كسانی را كه در سال‌های پیش از ۱۳۵۴ مطرح می‌شد، حل كرده‌اند؛ كسانی‌كه می‌گفتند قرآن با تحول و تكامل سازگاری نداشته و در بستر تحول، قدسی بودن خود را از دست می‌دهد.
برخی به نقش زمان و مكان در احكام معتقدند درحالی‌كه مرحوم طالقانی حضور عنصر زمان را در متن دین و در متن مكتب قرآن مطرح كرده‌اند چرا كه نمی‌شود ما تحلیلی ارائه دهیم و بعد آن را در ظرف زمان و مكان ببریم. بدون عنصر زمان تحلیل درستی وجود نخواهد داشت.
به اعتقاد ایشان اصلی‌ترین و اساسی‌ترین حكم قرآن، رشد و گسترش امت‌واحد می‌باشد و این از محكمات قرآن است كه حضور آن را می‌توان در تمامی آیات متشابه دید؛ هر آیه‌ای در سیر نزول تدریجی و به عبارتی در بستر زمان گامی است در جهت تحقق و رشد و گسترش امت واحد.
●تأویل در قرآن
مرحوم طالقانی مصدر ثلاثی مجرد تأویل را "اَول" به معنای "بازگشت" و نه بازگشت دادن می‌داند و معتقد است تمامی آیات (اعم از محكم و متشابه) و ما به‌ازای عینی آنها در طبیعت و تاریخ یك سیر بازگشت به خدا دارند و مفسر یا تأویل‌گر واقعی كسی است كه از این سیر الی‌الله پرده‌برداری ‌كند. از نظر ایشان مفسر كسی نیست كه یك دستگاه معرفتی و ذهنی را به استخدام خود درآورده و از طریق این دستگاه متشابه را به محكم ارجاع دهد.
این نوآوری در عرصه متد، انسان را از هرگونه اصالت ذهن دور كرده و او را به روند تسلیم به حركت الی‌الله پدیده‌ها نزدیك می‌كند. نوآوری ایشان در این است كه خدا را خالق قرآن اعم از آیات محكم و متشابه آن دانسته و به این طریق هر آیه‌ای یك سیر بازگشت به خدا دارد. ایشان برای تأویل، مبدأ مختصاتی قائل‌اند كه همان خدای خالق ـ هستی‌ای كه نیستی در آن گذری ندارد ـ است و در اینجاست كه مرز تأویل مكتبی و غیرمكتبی مشخص می‌شود. از آنجا كه طالقانی خدا را خالق آیات محكم و متشابه می‌داند لذا اسیر الفاظ نشده و هر آیه‌ ملفوظ به واقعیت خارجی آن و مبدأ خودش، خداوند، برگشت و تأویل داده می‌شود.
●تزكیه و روشمندی
در عرصه متدلوژی یا روش شناخت، روش‌ها مختلف است: منطق ارسطو مبتنی بر اولیات بدیهی، دیالكتیك و انواع مختلف آن، هرمنوتیك و دیگر منطق‌ها در هر كدام از این روش‌ها، فرد می‌تواند با حفظ كردن و سپردن عبارات به حافظه، آنها را به كار برد و برای درك آنها الزاماً نیازی به تزكیه و خودسازی ندارد. اما در روش قرآنی، شیوه متفاوت است؛ از آنجا كه خداوند ـ خالق آیات و پدیده‌ها ـ ركن اصلی این متد است و به‌طور مستمر بایستی آیات و پدیده‌ها را در راستای خداوند تأویل نمود بنابراین به كار بردن این متد با تزكیه و خودسازی مستمر همراه است. مرحوم طالقانی این بیان را در فراز "راسخان در علم" و "اولواالالباب" آیه هفتم و همچنین تمامی آیه‌ هشتم آل‌عمران شرح داده است. خداوند در این آیات می‌فرماید كه راسخان در علم و اولواالالباب كه قدرت تأویل مكتبی دارند آن دسته از انسان‌ها هستند كه همیشه از خداوند می‌خواهند رحمت مستمر خویش را از آنها دریغ نفرماید تا مبادا بعد از هر مرحله هدایت، دچار لغزش شوند.
●قانون‌اساسی و رژیم حقیقی
یكی از مزیت‌های نسبی قرآن كه در دو آیه هفتم و هشتم آل‌عمران مطرح شده ـ و مرحوم طالقانی به توشه‌گیری از آن پرداخته ـ حضور جریان‌های كج‌دل، كج‌اندیش، فتنه‌گر و تأویل‌باف می‌باشد كه هیچ قانونی را برنمی‌تابند حتی قانون قرآن با حضور شخصت عظیمی چون پیامبر اكرم(ص) آن هم در اتصال به وحی.
این بیان به‌قدری صریح و شفاف است كه می‌تواند راهنمای ما در برخورد با هر قانون و قانون‌اساسی‌ای باشد، چرا كه در كنار هر رژیم حقوقی یك رژیم حقیقی وجود دارد كه وام‌دار منافع خویش است؛ اربابان زر و زور و تزویر كه نه‌تنها هر چیزی، بلكه تك‌تك مواد قانون را در راستای منافع خویش تفسیر و تأویل نموده و فتنه‌گری و آشوب برپا می‌كنند. این پدیده را در زمان خودمان می‌توانیم "ابزار قانونی" بنامیم. مرحوم طالقانی معتقد است كج‌دلان، كج‌اندیشان، فتنه‌گران و تأویل‌بافان نه‌تنها آیات متشابه را در راستای منافع فردی و طبقاتی خویش تأویل و تفسیر و تشابه می‌كنند، بلكه با آیات محكم نیز این‌گونه رفتار می‌كنند. در سیر دعوت انبیا نیز سه طبقه ملأ و مترف و مستكبر رویاروی آنها بودند و از منافع خویش دفاع می‌كردند، این پدیده به بهترین وجه در قرآن بیان شده است.
٭از سال ۱۳۷۲ به مدت دوسال، یك كار دسته‌جمعی برروی توشه‌گیری‌های مرحوم طالقانی از آیه ۷ و ۸ آل‌عمران انجام شد كه نتیجه آن كتابی بود با نام "محكمِ متشابه و متشابه محكم". این كتاب به تعداد ۷۰ نسخه تكثیر و به‌منظور نظرخواهی برای صاحب‌نظران فرستاده شد. پس از اعمال نظر صاحب‌نظران برای بار دوم به تعداد ۱۰۰ نسخه تكثیر و برای عده‌ بیشتری ارسال شد. پس از جمع‌آوری مجدد پیشنهادات و اعمال آنها و برگزاری جلساتی جهت مباحثه و نقد و بررسی، این كتاب در حال حاضر آماده چاپ و در پی كسب مجوز برای انتشار است. چشم‌انداز ایران در ارتباط با این مقاله نیز، مثل همیشه از دریافت انتقادات و پیشنهادات خوانندگان عزیز استقبال می‌كند و امیدوار است كه این كتاب نیز به‌زودی در دسترس خوانندگان گرامی قرار گیرد.
لطف‌الله میثمی
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ هوُالذی اَنزَلَ عُلَیكُ الكِتابُ مِنه آیات محكَمات هنُ اُم الكِتابِ وُ اُخَر متِشابِهات فامُاالذینُ فِی قلُوبِهِم زَیغ فَیُتَبِعونُ ماتَشابُهُ مِنه ابتِغاء َالفِتنَه وُ ابتِغاءَ تأویله وُ ما یُعلَم تَأویلَه اِلا الله والراسِخونُ فِی‌العِلمِ یُقولونُ آمُنا بِهِ كُل مِن عِندِ رُبنا وُ ما یُذكر اِلا اُولواالالباب. (همانا اوست كه فرو فرستاد بر تو كتاب را، از آن است آیاتی محكم كه آنها مادر (اصل) كتاب است و دیگر متشابهات؛ و اما آنان كه در دل‌هاشان كج‌منشی است پس پیروی می‌كنند آنچه را كه تشابه دارد از آن برای یافتن فتنه و برای تأویل آن با آن‌كه نمی‌داند تأویل آن را مگر خدا و استواران در علم ـ گویند: ایمان آوردیم بدان، همه از پیشگاه پروردگار ماست و آگاهی نیابند جز خردمندان.)
۲ـ رُبُنا لاتُزِغ قُلُوبُنا بُعدُ اِذهُدُیتَنا وُهُب لَنا مِن لَدنكُ رُحمُه اِنَكُ اَنتَ الوُهاب. (پروردگار ما! كج‌مدار دل‌های ما را پس از آن‌كه هدایت نمودی ما را و ببخشای برای ما از نزد خودت رحمتی را چه به راستی تو همان تویی بس بخشاینده.)
۳ـ پرتوی از قرآن، قسمت پنجم (جلد سوم) سوره آل‌عمران، سیدمحمود طالقانی، شركت سهامی انتشار، بهمن ماه ۱۳۵۸.
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران