یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


نمایش شکست های ناگزیر


نمایش شکست های ناگزیر
تله تئاتر "پسر طلاها" چندی پیش و به کارگردانی محمد رحمانیان از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفت و حالا همین نمایشنامه که موضوع زمان و زندگی آدمها و به تاویلی دیگر دوران افول کمدیهای وودویل آمریکا را در مرکز و محور روایتش دارد به کارگردانی مهدی مکاری در تالار مولوی در حال اجرا است.
مهدی مکاری، در نمایش اش روایت داستانی نیل سایمون درباره زندگی رو به افول دو ستاره معروف کمدی های وودویل (ویلی کلارک و ال لوییس) را به سادگی و با رعایت همه ویژگی های متن و البته با افزودن لحن کمیک آن به اجرا در آورده است. نمایش مکاری با باز گذاشتن دست بازیگران و به ویژه کمدین با تجربه ای مثل سیامک صفری جنبه های طنز آمیزاش را افزایش داده و از همین بر جذابیتهای کارش افزوده است.
داستان نمایش درباره ویلی کلارک یک بازیگر بازنشسته است که بعد از سالها بیکاری و عدم موفقیت در چند برنامه تلویزیونی از طرف یک شبکه تلویزیونی برای حضور در مقابل دوربین همراه با زوج بازیگری اش (ال لوییس) دعوت می شود. روایت خواسته ها، پیروزی ها، اوج و شکست این بازیگر بزرگ کمدی و حالا نمایش زندگی رو به افول او، همه آن چیزی است که در این نمایش به اجرا در می آید؛ اما با یک تفاوت و کاستی نسبت به منظور متن.
نیل سایمون در نمایشنامه اش لحن کمیک و طنز آمیز داستان را درست در مقابل زندگی و سرنوشت تلخ آدمها و شخصیتها قرار می دهد. در واقع آنچه در پس همه رویدادها و وقایع خنده دار داستان اتفاق می افتد چیزی است که با از کار افتادگی و ناتوانی همراه است.
بازیگرانی که زمانی به پسر طلاها معروف بوده اند، حالا در عین ناتوانی و خستگی ناچارند همه چیز را رها کنند و به یک خانه سالمندان بازیگران در نیوجرسی بروند. در واقع تمرکز روایت داستان بر فضای شاد بیرونی زندگی کلارک و فراموشی ها و بیماری شیرین اوست که در عین حال زندگی و سرنوشت تلخ او را پس از دوران اوج کار و زندگی اش به نمایش می گذارد.
اما این هدف و ژرف ساخت ادراکی در نمایش مهدی مکاری، همچنان با لحن کمیک و شوخی های بسیار زیاد گفتاری جایگزین شده و خنده و کمدی آنقدر تکرار می شود و مسلسل وار می آید که دیگر جایی برای پرداختن به جزئیات تلخ و واقعی زندگی قهرمان باقی نمی ماند. این درحالی است که تماشاگر در پس همه خنده ها و شوخی های ساختگی (بازی) بیرون می بایست به دنبال واقعیتی گریز ناپذیر در مورد زندگی بگردد و با خاطره درک این موضوع از سالن خارج شود.
مهدی مکاری ، در اجرایش بیشترین اهمیت را به حضور بازیگران داده و البته حضور سیامک صفری و کمدی خاص او در راس بازیگران این ویژگی را بیش از پیش و لحظه به لحظه بیشتر به اجرا و نمایش تحمیل می کند.
سیامک صفری که مطمئناً بازی اش را با بداهه پردازی در کلام آمیخته ستاره نمایش است و حتی حضورش کار دیگر بازیگران را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اما به همین نسبت هم طنز و کمدی نمایش را از حد و اندازه معمول و قابل انتظار خارج کرده به سمت کمدی محض و افراطی پیش برده است. افزودن بر گفتارهای طنزآمیز و تکرار آنها در طول نمایش اگر چه بر جذابیت ارتباط با نمایش افزوده و تماشاگر را می خنداند اما تا اندازه ای باعث فاصله گرفتن از محتوا و زیر متن های نمایش هم شده است.
علاوه بر این تمایل کارگردان بر استفاده از قابلیتهای کمدی را می توان در فصول دیگر و مثلا فصل حضور مجری تلویزیونی و صحبت های او با تماشاگران هم مشاهده کرد و تازه جایی که پای یک کمدین خوب و صاحب سبک مثل سیامک صفری خالی است چنین پرداختی لوس و مسخره و کم ارزش هم نشان داده است.
دکور نمایش، صحنه ساده ای از یک اتاق معمولی از هتلی متوسط را نشان می دهد یک در در سمت راست ارتباط آن فضای بیرون را امکان پذیر کرده است.
کارگردان به خوبی طراحی حرکت هایش را در این صحنه تکثیر کرده است هر چند که باز هم تمرکزهای طولانی بر فضایی محدود- مثلا میز وسط صحنه- گهگاه تحرک صحنه را کاسته و محدودیتهای را بر اجرا تحمیل کرده که ریتم آن را از بین برده است.
پسر طلاها یک کمدی ساده است که به نوعی در تجدید و تازه سازی کمدی وودویل دست به ابتکارهایی زده و در عین گذر کامل از این نوع کمدی را در بعد ژرف ساختی یک داستان کامل وارد کرده است. اجرای مهدی مکاری از این نمایشنامه، اجرایی معمولی و متوسط و اگر چه در برخی موارد دچار اشکالات و کاستی هایی نیز هست.
صابر محمدی
منبع : تئاتر مقاومت