شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


هنر


هنر
گرچه امروزه واژه هنر بیشتر به هنرهای دیداری اشاره دارد ولی مفهوم هنر در درازای سده‌ها همواره دستخوش دگرگونی بوده است. شاید فشرده‌ترین تعریفی که از مفهوم هنر بتوان بدست داد این باشد که «هنر به همه کوشش‌های خلاق انسانی گفته می‌شود که ارتباط مستقیمی با بقاء و تولیدمثل نداشته باشند». در گستره بزرگتر، هنر در اصل یک واژه کلی برای اشاره به حس و انگیزه انجام یک حرکت خلاق است. از همین انگیزه خلاقیت بود که تمامی تلاش‌های دیگر انسانی همچون دانش‌آموزی (از راه کیمیاگری) و دین (از راه شمن‌گرایی) پدید آمد.
واژه هنر در پارسی میانه به شکل هونر بوده که از دو پاره هو (خوب)+ نر (مرد) تشکیل یافته و در جامعه مردسالار ایران همانگونه که دلاوری را "مردانگی" و ایستادگی را "پایمردی" نام گذارده‌اند خلاقیت والا را نیز هونر ("خوبمردی") نامیده اند. البته این روند در بیشتر زبان‌های گیتی بچشم می‌خورد و در جوامع نوین این گونه واژه‌ها بار جنسیت‌گرای پیشین خود را از دست داده و با مفهمومی معتدل و خنثی بکار می‌روند. واژه هنر هم در پارسی به همین اعتدال غیرجنسیت‌گرایانه رسیده است.
هنر گونه‌ها و شاخه‌های زیادی دارد مانند: فیلم، سینما، عکاسی، کاریکاتور،‌ ادبیات، تئاتر، گره‌چینی، کوزه‌گری،‌ نگارگری، موسیقی، خاتمکاری، منبت‌کاری، قالی‌بافی، تندیس‌گری معماری و جزاینها.
● هنر ایران
هنر در مشرق زمینِ افسونگر با آن همه سهم و اعتبار در پاگیری تمدن و فرهنگ جهانی به‌گونه‌ای مكاشفه و راز و نیاز هنرمند بوده است. هنرمند شرقی در خلوت خویش، گوشه‌گیر و منزوی، پنهان و ناآشكار، تلاش در ارائه ذوق و هنری بسیار تجریدی داشته است كه چه بسا تنها خود به مفهوم و معانی آن آشنا بوده و دیگرانی كه آشنایی و الفت با دنیای او را داشته‌اند - خلاقیتی درست برخلاف آرمان هنری هنرمند مغرب‌زمین كه گریزان از درون‌گرایی، خلاقیت هنریش نموداری آشكار از نگاه مشتاقانه و تجربه عام، صرفاً در خدمت زیبایی محض بوده است.
هنرمندان ایرانی بانیان تعلیم و اشاعه تفكر درون‌گرایی و معنویت بخشیدن به جوهر هنر در شرق و استمرار این بینش در تاریخ هنری مشرق‌زمین هستند. دارك و اسناد كمی كه از ایران باستان بجای مانده گواه و شاهد این ادعاست كه هنرمند وارسته و متفكر ایرانی در پی شناخت و دریافت جهانی ماورای جهان مادی اطراف خویش، آفرینش هنری را همانند وسیله و ابزاری پرثمر در خدمت كشف و شهود و جستجوی خود می‌گیرد و به یاری نقش و رنگهایی انتزاعی و مختصر، شور و غوغای درون خود را آشكار می‌سازد، چه اگر جز این می‌بود، آن همه نقش‌های پیچیده و پر ابهام را – كه بی‌شك جدا از كاربردی صرفاً تزیینی – با قدرت متوازن قلم، بر تن ضروف سفالین كار نمی‌كرد. همان نقوش و رنگهایی كه با توجه به تكرار و یكنواختی و هماهنگی در تن كاسه و كوزه‌های سفالین، این واقعیت را مسلم می‌سازد كه خلاقیت و آفرینش هنری از ابتدا نزد هنرمندان ایرانی در محدودهٔ تلاشی فردی و تفكری مجرد و شخصی دنبال نشده، بلكه مبتنی بر نیازی جمعی در گسترهٔ بینشی همگانی بوده است. هنر ایران با چنین جوهر و دستمایه‌ای در گذر از دوران قبل از تاریخ و ورود به دوران تاریخی هر چند در ظاهر با شكلی منسجم و نظم‌یافته و تابع خواست و سلیقه صاحبان قدرت به حیات خود ادامه می‌دهد، اما هرگز سلیقه‌های تحمیل شده نمی‌تواند مانع از هماهنگی و توازن ضرب آهنگ نوای دل و اندیشهٔ هنرمند ایرانی گردد. چه، هنرمند ایرانی با حفظ ایمان و اعتقاد خویش، بی‌اعتنا به فرامین صاحبان زر و زور، هنرش تجلی ستایش جهان نور است و خالق جهان نور. هنرمند ایرانی حتی زمانی كه مانند اغلب هنرمندان جهان، برخلاف آرمانهایش از سرناگزیری در خدمت جلال و شكوهی حیرت‌انگیز در نمایش قدرت زمانه بود، فرمانبرداری نمی‌كرد.
هنر ایران بهنگام ظهور دین اسلام در ایران یكباره جان و تحولی تازه می‌یابد. قرآن كتاب آسمانی مسلمانان پیروان را به وحدت و یكپارچگی در تمام شئونات فكری و كرداری و اعتقادی فرا می‌ خواند و به خلاقیت ایرانیان كه تا پیش از ظهور اسلام با ریتم آهسته و گاهی پراكنده حیات و دوام داشت، وحدتی حیرت‌انگیز با شتابی فزاینده می‌بخشد. تاریخ هنری جهان از قرن نهم میلادی با شگفت و تحسین بسیار، شاهد بروز خلاقیت‌های پرثمر ایرانیان می‌شود كه هم در تحول معنای هنر و هم در كاربرد آفرینش هنری بیانی تازه و شكل و منظری نوین را در عرصهٔ هنر جهانی آشكار می‌سازد.
تاكنون ارزیابی انتقادی از تحولات هنر در سرزمین ایران انجام نگرفته و چه بسیار رنسانس‌های سرنوشت‌ساز فرهنگی و هنری در ایران كه ناشناخته و گمنام مانده است.
قائل شدن واژه "رنسانس" به دلیل بار معنای آشنای آن نزد ملل غربی كاربرد شایسته و بجایی است برای تحولات مكرر هنر در طول تاریخ هنر اسلامی ایران. چه با مدد از مفهوم گویای این واژه، به جای پراكنده گفتن و نگریستن، می‌توان به تلاش هنرمندان ایران در تعالی و رونق هنر اسلامی و جهانی راه پیدا كرد.
رنسانس‌هایی همانند رنسانس هنری قرن نهم میلادی كه جنبش هنری نوینی بود كه در زمینه‌های گوناگون معماری و خوشنویسی و سایر هنرهای ظریفه، سرمشق و الگوی آفرینش هنری هنرمندان كشورهای مسلمان در جهان آن روزگار شد.
یا رنسانس قرن دوازدهم میلادی كه هنر نقاشی ایرانی را بدان پایه از رونق و شكوه ‌رساند كه طی آن بسیاری از كتب نظم و نثر فارسی و حتی متون ترجمه شده از یونانی و عربی آذین نقش گرفت و باعث نشر شیوه‌ای نوین از كتاب‌آرایی و نقاشی كتاب شد.
مرحله بعدی، رنسانس قرن سیزده پس از حمله مغول به ایران و آشنایی هنرمندان ایرانی با هنر شرق دور و چین و تحول نقاشی و معماری ایران است. همان رنسانس هنری كه كوتاه زمانی بعد با دستمایه‌هایی غنی باعث اشاعه هنر و ذوق ایرانی به اطراف و اكناف جهان شد.
ایستادگی و اعتقاد و پایمردی ملت بعد از دورانی تحمل هجوم و كشتار و ویرانی به جای سر در گریبان گرفتن و اطاعت و تسلیم، قوم فاتح را وادار ساخت كه در برابر هنر سرزمین ایران سر تعظیم فرود آورده عامل و مروج هنر و فرهنگ ایرانی گردد تا آنجا كه بعد از گذشت دو قرن در اوایل قرن پانزدهم میلادی در زمان سلطنت شاهرخ و نوادگان او بزرگترین رنسانس هنری نه تنها در جهان اسلام كه در جهان هنر آن روزگار را در تمامی رشته‌های هنرهای ایرانی سبب شد و مقدمات ایجاد رنسانس هنری قرن شانزدهم میلادی را در عصر سلاطین صفوی در ایران مهیا ساخت و زمانی بعد در قرن هیجدم میلادی به رنسانس عارفانه هنری یعنی رواج "مكتب گل" و ستایش گل و گیاه و سبزه در عصر حكومت كریم خان زند انجامید.هنر ایران از اواخر قرن هیجدم میلادی بتدریج با گسترش دامنه تقلیدهای ناقص از نقاشی‌ها و حجاری‌های اروپایی كه سابقه آغازش به بیش از قرنی قبل از این زمان می‌رسد، دچار بحرانی ناخواسته و ناگزیر شد.حلقه‌های زنجیر بهم پیوسته اندیشه‌ها و ذوق‌ها و آرمان متحد هنرمند ایرانی با تقلید و تسلیم در برابر مظاهر هنر غربی از هم جدا شد.
جای خوشوقتی است كه در روزگار ما هنوز می‌توان در آثار هنری بازماندگان هنرمند و شایستهٔ كاروانیانِ عظیم هنرِ ایران، نشانه‌های آشكاری از تجلی معرفت و بروز سلیقه اصیل و پرقدمت ایران را بازیافت و بازشناخت.
● مینیاتور
نقاشی اصیل و پرقدمت مینیاتور ایرانی بعد از وارد شدن به عرصهٔ تاریخ هنر ایران، رازگشای اندیشه‌های عرفانی و ادبی
نقاشی ایرانی، از نخستین ایام آفریدن نقش بر تن غارهای میرملاس در لرستان، قدمتی همچون سایر نقاشی غارهای تاریخی جهان دارد. نقاش ایرانی از ابتدا با پرهیزی آگاهانه و از سر اعتقاد، از رعایت اصول پرسپكتیو و عینی دیدن جهانِ پیرامون خود دوری گزید و با درهم شكستن قواعد، به آفرینشی جدا از منطق و سلیقه سایر نقاشان جهان دست زد.
در این كه هنر نقاشی در ایران دارای پشتوانه‌ای غنی و تجربه‌های بسیار است، هیچ تردیدی نمی توان داشت. دلیل این ادعا، خلق نقوش زیبا بر تن كوزه‌ها و سفالینه‌های ادوار باستانی ایران است و تداوم رونق نقاشی در آثار هنری هخامنشیان و سامانیان، بویژه در حجاریهای ماهرانهٔ حجاران ایرانی در نمایش صحنه‌های خیال‌انگیز شكارگاهها و مجالس رزم و بزم بر تن سنگ در عصر ساسانیان كه گاه آنچنان در مشابهت با نقاشی مینیاتور ایرانی در ادوار بعد قرار می‌گیرد كه هرگونه شك و تردید را در تولد مینیاتور ایرانی بعنوان نقاشی اصیل ایرانی از ذهن و اندیشه‌ها می‌زداید.
بعد از ترویج شریعت اسلام، نقاشی ایران در تحولی نوین در خدمت تزیین ظروف و آرایش و آذین نقش‌های زیبای قالی و سایر هنرها مانند كاشیكاری و گچبری در‌می‌آید.
با رواج تذهیب در قرن نهم و تداوم این هنر تا قرن دوازدهم میلادی در تذهیب قرآن و تزیین سایر كتب، برای نخستین بار نقاشی ایرانی با هویت مستقل به جهان عرضه می‌شود.
در قرن سیزدهم میلادی بعد از حملهٔ ویرانگر مغول به ایران، برخلاف انتظار ركود و ایستایی هنر و فرهنگ ایران، در زمینه‌های گوناگون رشته‌های هنری و فرهنگی تحولی چشمگیر و اساسی پدیدار می‌شود. نقاشان با درك ضرورت حفظ ارزشهای هنر و فرهنگ ایران به دنبال آشنایی با هنر چین و رواج آثار استادان نقاش عهد سونگ و تقلید اولیه از آنها، خود مبتكر و مبدع حال و هوای دگرگونه‌ای در این نقاشی می‌شوند.
نقاشی كتب نفیس و به یادگارمانده از اوایل قرن چهاردهم میلادی، نشانگر این واقعیت است كه نقاشان با ذوق ایرانی، با نقاشی افسانه‌های شاهنامه فردوسی و اندیشه‌های عارفانه‌ و عاشقانه شاعران بزرگ ایران همانند نظامی گنجوی و خواجوی كرمانی، سلیقه هنری مستقل خویش را در پایه‌گذاری نقاشی مینیاتور ایرانی ارائه می‌دهند.
مینیاتور ایرانی با چنین بار معنا و زیبایی حیرت‌انگیزی، در قرن پانزدهم میلادی عهد سلطنت شاهرخ و نوادگان او با گردهمآیی بیش از صد نقاش استاد و با ذوق ایرانی در كتابخانه هرات، مكتب هنری جاودانه و ماندگار هرات را به تاریخ هنر عرضه می‌نماید. مكتبی كه با حضور نقاش بزرگ ایرانی كمال‌الدین بهزاد و دیگر نقاشان نام‌آور و خلاق، مینیاتور ایرانی را در شرق و غرب پرآوازه می‌سازد. همان جنبش هنری بی‌سابقه كه در فاصلهٔ كمتر از یك قرن با آفرینش هنری بی همانندِ رضا عباسی نقاش نابغه عصر صفوی به اوج كمال می‌رسد.
رواج تقلید از نقاشی اروپایی كه از عصر صفویه (قرن شانزدهم میلادی) نشانه‌های آن ‌آشكار شده، از اواخر قرن هیجدم جایگاه هنر نقاشی مینیاتور را دچار تزلزل می‌سازد. با این همه در قرن نوزدهم میلادی با تاسیس مدرسه صنایع قدیمه و تعلیم هنرمندانی مستعد در زمینه احیای هنرهای ظریفه بویژه نقاشی مینیاتور، بار دیگر چشم‌انداز امیدواركننده‌ای پیش روی مشتاقان و دوستداران هنرهای ایرانی گشوده می‌شود. چندان كه نقاشی مینیاتور در هنگامه رواج گسترده مكاتب هنر غربی در نیم سدهٔ اخیر، خلاقیتی مطرح و مورد توجه جامعه ایرانی و جهانی بوده است.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید