جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


هنر در تاریخ ایران


هنر در تاریخ ایران
● هنر در عهد هخامنشیان
هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است که سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر کنده کاری، حجاری، پیکر تراشی، فلزکاری، کاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می کشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند که هر یک مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می گذارند و علاوه بر آن گویای بسیاری از آداب و رسوم رایج در دربار هخامنشی اند.
در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسک رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد که عموما پیکره ی پادشاه، کانون اصلی هر صحنه است. در این کنده کاری های زیبا که بر دل کوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته ی مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است . این کنده کاری کاری ها درعین حال که همگی حکایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یک گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند. ویژگی این آثار بیشتر در آن است که نشان می دهد هنرمندان پیکر تراش روزگار هخامنشی به طور کامل در خدمت اجرا و طرح نقوش خود بوده و مجالی برای بروز تمایلات شخصی خود نداشتند و به عبارت دیگر، کاملا مطیع به شمار می رفتند.
آثار فلزکاری نیز در این دوره ، برجسته و چشمگیر است. اشیاء فلزی هخامنشیان بیشتر از طلا، نقره و برنز ساخته می شده است و از مهمترین آثار مکشوفه ، ارابه ی زرینی است که چهار اسب در جلوی آن قرار دارد و دو پیکره ی آدمی بر روی نیمکت ارابه نشسته اند. نکته مهم در آثار فلزی این عهد ، استفاده ی زیاد از نقوش و پیکر حیوانی در ساخت ظروف و زیور آلات است. این نقوش را می توان بر روی بشقاب های نقره ای و طلایی به صورت جنگ شیر و گاو و یا دو بزکوهی مشاهده کرد.
یکی از برجسته ترین زیور آلات این دوره دستبندهایی است که انتهای آنها به دو سر شیر ختم می شود و با زیور آلات کوچک و قرص مانندی به شکل سر حیوانات و پرندگان و نقوش هندسی تزئین شده است . این آثار جملگی حاکی از آن است که پارسیان در عهد هخامنشی به ابزارهای زرین و سیمین و مفروغی علاقه داشته و بخشی از هنر خود را در این راه به کار می برده اند.
فرش بافی از دیگر جلوه های بارز هنر ایرانی در زمان هخامنشیان است. این هنر به سبب از بین رفتن اکثر فرش های ایران در عهده باستان چندان مورد مطالعه ی دانشمندان قرار نگرفته بود ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی با کشف یک فرش ۸۳/۱×۲ متری که به همراه آثار نفیس دیگر در یخ های سیبری کشف شد جلوه ای دیگر از هنر هخامنشی را در معرض دید بینندگان قرار داد. این فرش در محلی به نام (پازیریک) کشف گردید و بعدها به همین نام معروف شد. نوع بافت و ظرافت و نقش این قالی گویای مهارت و تبحر هنرمندان بافنده هخامنشی و نشانگر سنت دیرپای بافت فرش ایران است که قدمت آن را به دو هزار و پانصد سال و شاید بیشتر بازمی گرداند.
پیکرتراشی ، دیگر جلوه ی هنری دوره هخامنشی است. این شاخه از هنر ایران باستان که به نوعی وارث رموز تزئینی آشور ، بوده امروزه به صورت پیکره های زیبایی ازپادشاهان جانورانی نظیر اسب ، گاو، سگ ، شیر برجای مانده است. سنگ تراشان افراد و جانوران را معمولا به صورت نیم رخ نقش می کردند و در نمایش صحنه ها و اتفاقات تاریخی و سیاسی همواره بر بزرگ جلوه دادن شاهان خود تأکید زیادی داشته اند. در آثار باقیمانده از پیکرتراشی های هخامنشی قدرت تجسم بخشی ، خلاقیت هنری و دقت در انتخاب موضوع به خوبی به چشم می خورد.
در نتیجه گیری کلی می توان گفت هنر ایران در عصر هخامنشی به پیشرفت قابل ملاحظه ای نایل آمده است ، بدین صورت که ایرانیان جلوه های مختلف هنری قدیم مشرق زمین را جذب کرده و از آنها ترکیبی خاص با خصوصیات اصیل ایرانی ساختند. سهم هخامنشیان دراین دوره ترکیب، ظرافت بخشیدن، تناسب دادن و عظمت بخشیدن به شاخه های مختلف هنری بود به گونه ای که آن را به اوج عظمت و شکوه خود رساند.
● هنر در عهد اشکانیان
از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند با این حال اندک آثار موجود ، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملاً ایرانی به شمار می رفت و اگر چه از نظر تکنیک و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود ولی صبغه ی ملی خود را حفظ کرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، کم کم آثار هنر، یونانی را که محصول حکومت اسکندر و جانشینان او بود از خاطره ها زدودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند. از جلوه های مهم هنری این عهد ، هنر گچبری را می توان نام برد که رواج بسیاری داشت و نقوش آن تلفیقی از سبک یونانی و هخامنشی است. بهترین آثار هنری گچبری این عهد بر روی دیوارهای مکشوف در آشور، اوروک (در عراق) و کوچه خواجه (در سیستان) یافت شده است. رونق هنر گچبری بیشتر به سبب وفور گچ معدنی و سهولت کار با آن بوده که رغبت بیشتری در استفاده از این روش تزئینی را سبب می گشته است.
در آن روزگار ملاط گچ به سهولت بر دیوار کشیده می شد و به سرعت خود را می گرفت و سفت می شد لذا هنرمندان اشکانی به سرعت و سهولت می توانستند سطح وسیعی را با نقش و نگاره های زنجیره ای بپوشانند. رواج این نوع نقوش تکرار شونده را برخی مرتبط با نقوش مشابهی می دانند که در بافته های ایلیاتی پارتیان چادر نشین مشاهده می شود.
در دوره ی اشکانی صنایع دستی نیز ترقی کرد و این خود عامل مهمی در تجارت و بازرگانی با بنادر سوریه و فینیقیه بود. یکی از عمده ترین کالاهای صادراتی زمان اشکانیان، بافته های پارچه ای بود که به نقش ها و تصاویر مقتبس از نقوش اساطیر ایرانی و یونانی مزین بود. برخی از این پارچه ها نیز با پولک های نقره و نخهای زری و نقوش زرین تزئین می شد.
حجّـاری ها و مجسمه های کوچکی که از گل ِ پخته شکل گرفته اند و مجسمه های مفرغی که از جنس عاج و به نحو ناشیانه و زمخت ساخته شده اند، نمونه هایی از آثار این دوره محسوب می گردند. کوزه های سفالین عهد اشکانی عمدتاً دارای نقش هایی بوده اند و انواع ساده و رنگی آنها دارای اهمیت هنری چندانی نمی باشند.
هنر چهره پردازی اشکانیان نیز نوعی شیوه واقع نمایی را اختیار کرده و تضاد با شیوه ی آرمانی یونانیان به ویژه در مسکوکات این دوره مشهود است. به گونه ای که در نقش روی سکه های این دوره حتی به جزئیات ناچیز هم توجه شده است .
هنر اشکانی ، پرتو افکن تمدن های همجوار خود نیز گشت و بر اقوام بدوی همسایه خود ، تا دشت های روسیه جنوبی و حتی چین تاثیر گذاشت. اشکانیان به نوبه ی خود از هنر این اقوام الهام گرفتند و شیوه ی جواهر سازی رنگارنگ و پر زرق و برق از آن زمان در ایران رایج گشت. در مجموع باید گفت با وجود شاخصه های هنری مزبور به دلیل آنکه سلاطین اشکانی و اطرافیان آنها توجه زیادی به امور هنری نداشتند در مدت طولانی حکومت آنان هنر ایران به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست نیافت. آثار برجای مانده نیز نشان می دهد که هنرمندان پارتی چندان در فکر ابداع و نوآوری نبودند و بیشتر به ظواهر امور علاقه نشان می دادند. با این حال هنر پارتی راه خود را به سوی آینده گشود و موفق شد آنچه را که میراث اجدادی و ملی خود محسوب می شد احیا و به قرون بعد رهسپار سازد.
● هنر در عهد تیموریان
دوران حکومت تیموریان بر ایران را عصر ظهور مجدد هنر و ادب ایران و ایرانیان دانسته اند. در این دوره نهضت هنری پر رونقی شکوفا شد که ادوار بعدی ایران نظیر صفویه را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. تیموریان به طور کلی شاهانی هنر دوست وهنر پرور بودند و اکثر جانشینان تیمور دربار خود را به محفل هنرمندان، شعرا و ادبا مبدل ساختند. آنان هنرمندان را تشویق می کردند. تحت حمایت آنها هنرهایی همچون خطاطی، نقاشی، صحافی و جلد سازی به کمال پیشرفت خود رسیدند. مهمترین شاخه ی هنری که در این دوره با دستاوردهای خیره کننده ای در تمام تاریخ هنر ایران بعد از اسلام نایل آمد نقاشی بود. نقاشی تیموری به دلیل تجمع هنرمندان در شهر سمرقند رشد چشم گیری یافت و در مکتب بزرگ آن دوره در شهرهای شیراز و بغداد جلوه گر گشت.
از معروف ترین نقاشان این عهدهنرمندی بغدادی به نام ُجَنید بود که نخستین مینیاتور دارای امضاء به نام او ثبت شده است. در دوران بایسنقر میرزا که خود از هنر دوستان روزگار خویش بود نزدیک به چهل نقاش و خوشنویس و خطاط در کتابخانه بزرگ شاهی هرات مشغول به کار بودند و آثار زیادی همچون کتاب های شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصوّر ساختند. مجموع این آثار سبک جدیدی را پدید آورد که به « مکتب هرات» معروف شد. در مکتب هرات تصاویر انسان ها به صورت ریز وکوچک ترسیم گشته و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شده اند. مینیاتورهای موجود در نسخه های بایسنقری که استادانه خوشنویسی شده اند و به زیبایی تمام صحافی و جلد آرایی گشته اند ،نمایانگر مرحله نهایی در تکامل نسخه آرایی مصور است. در این آثار مینیاتوری بی نظیر ترکیب بندی و رنگ آمیزی به کمال خود رسیده و پیوند و وحدت منسجمی بین نقوش و شکل ها ایجاد شده است. ماهیت رسمی و کمال گرایی مینیاتور سازی این دوره در چند ویژگی موجز مشخص است: تکرار چهره هایی که فقط اختلاف اندکی در حالت صورت و نحوه ی رنگ آمیزی دارند، نحوه پرداخت و آرایش گیاهان در دشت های شنزار زمینه نقاشی ها، حالت نمایش تنه درختان و آرایش شاخ و برگ آنها و حالت باوقار و سنگین پیکره های انسانی.
در مکتب هرات همچنین آخرین دوره ی درخشان نقاشی شامل تصویرگری، احساس زنده ی طبیعت، زیبایی ترکیب (Composition) و ظرافت و زنده بودن اشکال به اوج پیشرفت خود رسید و نسخه مصور کتاب (ظفر نامه) شرح فتوحات امیر تیمور از زیباترین نقاشی های مینیاتوری این دوره به شمار می رود.
ظهور کمال الدین بهزاد که مکتبی به نام وی در شهر هرات پدید آمد از بزرگترین رویدادهای هنری این دوره در نقاشی و مینیاتور به شمار می رود. این هنرمند برجسته شیوه ها ی خاص مکتب تیموری را به حد کمال رسانید و مسیر بعدی تکامل نقاشی ایران را تعیین کرد. بهزاد نخستین استاد دوره ی نماساز ایران بود و از زیر کلک سحّـار و افسونگر او مضامینی همچون ستایش طبیعت در بیان هنری، توصیف حالات دقیق روان شناختی و بیان شور عارفانه به اوج خود رسید. سبک کلاسیک بهزاد در نگارگری و چیره دستی وی در ترسیم تصاویر و خطوط به همراه هماهنگی و نرمی و آرامش، او را به یکی از بزرگ ترین نقاشان تاریخ ایران بدل ساخته است که در مینیاتورهای خود صلح و صفا و بهار و دوستی را به تصویر می کشید. از شاهکارهای این مینیاتوریست بزرگ دو نسخه خطی خمسه نظامی، نسخه خطی لیلی و مجنون، بوستان سعدی، نسخه خطی ظفرنامه و تصاویری از سلطان حسین بایقرا، شاهزاده ای ترک و درویش و متفکر است که هر یک نبوغ این نقاش برجسته را به نمایش می گذارند.
جدای از هنر نقاشی، خطاطی و خوشنویسی نیز در این روزگار مراحل تکامل را پیموده و به اوج پیشرفت خود رسید. در عهد سلطنت شاهرخ فرزند وی شاهزاده بایسنقر میرزا فرهنگستان گونه ای در هرات ایجاد کرده که نقش مهمی در ترقی نقاشی و خوشنویسی و فنون مربوط به کتاب را به دنبال داشت. وی هنرمندان را از سراسر امپراتوری در دارالعلم خود گرد آورد و شاهکارهایی تحت نظارت این شاهزاده هنرمند و هنرپرور پدید آمد. خوشنویسی در این دوران بسیار پیشرفت نمود و استاد خواجه میرعلی تبریزی خط نستعلیق را اختراع کرد که بعدها رایج ترین خط در ایران گشت. استاد سلطان علی مشهدی و جعفر بایسنقری خطاطان بزرگ آن عهد بودند که هر یک در شناسایی شیوه ها و خطوط و قواعد خط و استنساخ کوشیدند و آثار بی نظیری از خود به یادگار گذاشتند. بزرگ ترین شاهکار هنری خطاطی مکتب هرات کتاب خواجوی کرمانی رقم استاد میرعلی تبریزی با خط نستعلیق است.
شاهنامه بایسنقری از دیگر جلوه های هنری این دوره است که جعفر بایسنقری آن را به خطی بسیار زیبا نسخه برداری کرده است.
هنر صحافی نیز در این دوره بسیار ترقی نمود و ساخت جلد کتاب با چرم در عهد تیموریان رواج یافت. در این عهد هر دو جلد کتاب و قطعه اضافه که برای حفظ لبه های کتاب به کار می رفت به طرز هنرمندانه نقاشی می شد. داخل جلد نیز تزئیناتی شامل نقش حیوانات مختلف را در بر می گرفت. برای تزئین سطح خارجی جلد این گونه کتاب ها پر پیچ و خم ترین طریقه های فنی به کار می رفت، صحنه های طبیعی و اشکال حیوانات به وسیله مهره های قالبی فلزی و زیر فشار بوجود می آمد و تزئینات بدون تصویر به وسیله بکار بردن قالب های کوچک زیادی عملی می گشت، مطلا ساختن و به کار بردن رشته های طلا و برجسته کاری نیز معمول بود. این طریق صحافی و جلد سازی تأثیر فراوانی در توسعه این فن در اروپا داشت و روش های فنی این صنعت بعدها توسط اروپاییان به کار گرفته شد.
هنرهای مستظرفه و فلزکاری نیز در این دوره رونق داشت و آثار بدلی چینی و فلزی تزئینی با ظرافت و دقت فراوان ساخته می شدند. ظروف و اشیاء تجملی دوره تیموری با فلزات گرانبها تزئین می شدند و از لحاظ هنری شاهکارهایی خیره کننده به شمار می رفتند. بشقاب های نقره با نقش و نگارهای قطعه قطعه از طلا یا صفحات مطلا و گل و بو ته های برجسته از سنگ های قیمتی با لعابی شیشه ای از یادگارهای منحصر به فرد این دوره است. هنر پارچه بافی نیز رو به تکامل بود و باستان شناسان از روی لباس اشخاص و پرده های نقاشی شده ثابت کرده اند که سبک پارچه های ضخیم و پر نقشه و براق دوره مغول جای خود را به طرح های بازتر و روان تر آن در عهد تیموری داده است. شاهکارهای هنرمندان این دوره شامل ظروف پر نقش و نگار سفالی و فلزی به رنگ های سیاه در زیر لعاب سبز و یا فیروزه ای مزین به نقش های اسلیمی و گیاهان، امروزه و زینت بخش موزه های معروف جهان است و از شکفتگی جلوه های مختلف هنری آن عصر حکایت دارد مینیاتورهای به جا مانده از استادان بزرگ دوره تیموریان شامل استاد کمال الدین بهزاد، آقا میرک، حاجی محمد، محمد هروی و میرعلی تبریزی نیز در موزه های ایران، مصر، پاریس، انگلستان، روسیه و آمریکا چشم های بینندگان را مجذوب زیبایی خود می نمایند.
● هنر در عهد ساسانیان
هنر ایران در روزگار ساسانیان معجونی است از جلوه های هنر شرقی قدیم و وارث تمدن های هخامنشی و اشکانی. در عهد ساسانیان هنر ایرانی به اوج پیشرفت خود رسید و اگر چه از جریانات خارجی همچون یونان و روم تأثیر پذیرفت ولی این هنرها را بر اساس سنن محلی تغییر داد. در این دوره برای تزئینات کاخ ها و ابنیه ها از عوامل مختلفی چون موزائیک کاری، نقاشی روی دیوار، گچ بری و نقش برجسته استفاده می شد که هر یک از تجلیات خاص عهد ساسانی محسوب می شدند. همچنین هنر گچ کاری و گچ بری اهمیت زیادی یافت. هنرمندان آن روزگار دیوارهای آجری و سنگی را با لایه ای از گچ می پوشاندند و گاه آنها را تزئین می کردند. در بعضی مواقع نیز هنرمندان از قطعات گچ بری شده قاب می ساختند و به تعداد زیاد، قطعاتی شبیه هم به وجود می آوردند.
نقوش این گچبری ها عبارت بودند از نقوش مختلف گیاهی، حیوانی، انسانی و نقوش هندسی و گاه تصویر و صحنه ای از شکارگاه که بقایایی از این آثار باقی مانده است .
نقش برجسته های این دوره نیز بسیار حائز اهمیت است که تعداد زیادی از آنها در مرکز اصلی این سلسله یعنی استان فارسی واقع شده اند و برخی نیز در مناطق دیگر از جمله سلمان و طاق بستان کرمانشاه وجود دارند.
بزرگترین نقش برجسته ساسانی در فیروز آباد است صحنه ای از پیروزی اردشیر اول را بر آخرین پادشاه اشکانی نشان می دهد.
آنچه در مورد نقش برجسته ساسانی تازگی دارد بزرگی و وسعت و همچنین تعداد زیاد آنها است. بسیاری از این نقش برجسته ها بر دو مضمون عمده محدود می شوند که هر دو نیز از دوره اردشیر اول متداول شده اند، یکی اعطای مقام شاهی از جانب یک مقام ربانی است که عمدتاً اهورامزدا را در بر می گیرد و دیگر صحنه ای از پیروزی شاه بر دشمنانش. در نقش برجسته های طاق بستان صحنه هایی از شکار خوک وحشی نیز مشاهده می شود. نقش برحسته های طاق بستان تصاویر و شواهدی گویا از نحوه زندگی و آیین های درباری می باشند که لوازم و وسایل مورد استفاده آن روزگار و حتی نوع لباس و نقش و نگارهای پارچه و زیور آلات به دقیق ترین وجه به نمایش درآمده اند.
قالی بافی از دیگر جلوه های هنری مهم عهد ساسانیان است که در این دوره رواج زیادی داشته است.
فرش بهارستان در کاخ تیسفون که با نخهای ابریشمی و زرین و سیمین بافته و با هزاران قطعه جواهر مرصّع می باشد نقطه عطف هنر قالی بافی آن دوره و اوجه هنر قالی بافی در ایران باستان به شمار می رود. نقوش و قالی های این دوره مملو از تصاویر انتزاعی و هندسی از گل و گیاه و حیوانات و پرندگان است. از مضامین عمده این بافته ها ، نقش باغ و صحنه های شکار است و ظاهراً قالی های باغ نما آنقدر محبوب و مورد علاقه شاهان بود که حتی باغ ها را به تقلید از آنها آرایش می کرده اند.
بافت پارچه های ابریشمی نیز در این دوره رواج فراوان یافت و این بیشتر از آن ناشی می شد که ایران بر سر راه چین (بزرگترین تهیه کننده ابریشم) و روم (بزرگترین مصرف کننده آن) قرار داشت و مسیر انتقال ابریشم که بعدها به جاده ابریشم معروف شد از ایران می گذشت. هنر فلز کاری و ساخت لوازم تزئینی فلزی نیز در روزگار ساسانیان رونق داشت و در آثار فلزی این دوره همچون بشقاب، جام، گلدان و زیور آلات- نقوش مشابهی از صحنه های شکار، جلوس شاه، اعطای منصب و همچون تصاویر زیبایی از پرندگان، گلها و حیات افسانه ای مشاهده می شود. نقاشی از دیگر هنرهای مهم این عصر است؛ به ویژه که مانی آن را توسعه فراوانی بخشید. طلا کاری، برنز کاری، شیشه سازی، حکاکی روی سنگ و نگین های نقاشی دار و سکه سازی از دیگر شاخه های مهم هنر ساسانی می باشند که جملگی اوج درخشندگی هنر ایران در این عهد را به نمایش می گذارند. هنر ساسانی در طی ۴۰۰ سال حکومت شاهان این سلسله جلوه ای از وحدت را در عین تنوع و کثرت آن پدید آورد. در این هنر گرچه عناصر هنرهای دیگر کشورها و حتی هنر رومی به چشم می خورد اما هویت مستقل آن حفظ شده است. از این روست که می توان انسجام و همگونی آشکاری را در تمامی آثار این دوره مشاهده کرد.
منبع : حوزه هنری استان چهار محال و بختیاری