جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


ما بدنبال جاه طلبی های خود نیامده ایم، تنها آمده ایم کمک کنیم


ما بدنبال جاه طلبی های خود نیامده ایم، تنها آمده ایم کمک کنیم
ایرانویج مکانی بود که ایرانیان کهن و افسانه ای در آنجا می زیستند. در وندیداد اوستا، ایرانویج سرد توصیف شده که ده ماه آن زمستان و تنها دو ماه تابستان است. در اوستا سرزمین آریایی ها به نام ائیریه و در فارسی باستان اریه و در سانسکریت آریه آمده اند. ایرهم نام قومی (ایرانی) است و هم به معنای نجیب زاده و شریف و فردی با اصالت و با نژاد نیک است. در مورد ایرانویج چند فرضیه وجود دارد. یکی از آن ها منطقه ای را که اینک قفقاز می نامیم، و سابقاً اران، آران، آلان یا آلبان نامیده می شد و در حقیقت همه از ریشه واژه ایران با اندک تفاوت هایی در زبان ها و گویش های گوناگون بودند، موطن ایرانویج فرض کرده اند.
البته برخی نیز آلان ها و مردم آلبانیا را متفاوت دانسته اند و دلیل شان نیز خانواده های متفاوت زبانی است که به آن سخن می گویند. با این همه، امروزه به خوبی می دانیم که تنها یک عامل و آن هم زبان برای تشخیص تفاوت های قومی هرگز کفایت نمی کند و در همین آسیای میانه (تاجیکستان) اقوامی با ویژگی های نژادی و انسان شناسی، ترک هستند که به زبان فارسی سخن می گویند یا گرجی هایی که پیش از این به جنوب اصفهان مهاجرت کرده اند، با این که برخی از مکان های آنجا هنوز با همان نام های گرجی است که پیش از این بدان سخن می گفتند، اینک زبان گرجی را کاملاً فراموش کرده اند و فارسی صحبت می کنند. از این روی و به سبب مهاجرت اقوام آریایی در زمان هایی بسیار کهن، امتزاج و آمیختگی شان آنقدر بوده که اقوام مختلف عناصری از فرهنگ های یکدیگر را برگزیده و بخشی از هویت شان ساخته اند. تا همین اواخر افراد محلی جمهوری اوستیای قفقاز خود را "ایرونی آدم" (ملت ایرانی) و سرزمین شان را "ایروستان" یعنی سرزمین ایرانیان می خواندند و گرجی ها هستند که آنجا را اوستی می نامند و هم اینک ساکنان و بومیان آن منطقه، خود را "ایرون" و سرزمین شان را "ایریستون" می خوانند. آنان تنها اقوام منطقه قفقاز هستند که زبان شان از ریشه خانواده های اصطلاحاً هند و ایرانی است.
عمده اقوام مختلف این نژاد در زبان "ایرونی" فصل مشترک داشتند. آنان در گذشته های دور دارای دین میترایی بودند، سپس تحت نفوذ اندک دین زرتشتی قرار گرفتند. مسیحیت بیش از هر دینی در نزدشان رواج یافت. البته با آمدن دین اسلام برخی مسلمان شدند و پیامبر اسلام را "خوری فیرت"، یعنی "پسر خورشید" نامیدند و ایرانیان دوران صفویه و قاجار، اهالی آنجا را هموطنان و حتی هم دینان خود می شمردند. هنوز نیز خانواده های مسلمان در میان شان یافت می شود و دو مسجد، یکی از شیعیان و دیگری از سنیان تا به امروز در ایریستون باقی مانده اند. هم اکنون نیز دانش آموزان اوستیا در کتب درس شان درباره تأثیر ادیان مختلف ایرانی بر اقوام آن منطقه و تاریخ شان می آموزند. هم اینک آستیا به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده است که بخش شمالی آن جمهوری خودمختاری است در روسیه و بخش جنوبی، جمهوری خودمختاری در گرجستان بود که با وقایع اخیر عملاً مستقل شد و با وجود این که پیش از این اعلام استقلال کرده بود، اما روسیه به خاطر این که با خطر خواسته های تجزیه طلبانه در خاک خود توسط اوستیای شمالی رو به رو نشود، پیش از این، با آن موافقت نکرده بود، ولی با درگیری های اخیر استقلال آستیای جنوبی را به رسمیت شناخت و به نظر می رسد که آینده ای جدید را باید برای آنجا متصور شد.
اما ما باید جدای از وقایع سیاسی و نظامی آن منطقه به مسایل و نیازهای فرهنگی، اجتماعی و به خصوص هویتی اهالی اوستیا توجه کنیم. کمک های انسان دوستانه تنها شامل کالاها و خدمات اقتصادی نمی شود و مهمتر از آن ها نیازهای فرهنگی و معنوی است که اهالی آنجا تشنه آن هستند. نگارنده واژه "کمک" را به معنای دقیق کلمه به کار برده است. هنگامی که برای یاری رسانی به جایی می رویم، بدنبال منافع خود نیستیم، حتی اگر گوهر گران بهایی را نیز در گوشه ای یافتیم، دستی به سوی آن دراز نمی کنیم، چون تنها برای یاری رسانی آمده ایم، نیامده ایم تا غنیمت جمع کنیم. البته وضع اقتصادی ساکنان آنجا نیز چندان خوب نیست و روسیه بیشتر کمک های نظامی و سیاسی را مدنظر قرار داده است و حداقل خرابی های جنگ اخیر نیاز به بازسازی و مساعدت های اقتصادی و انسانی نیز دارد. اگر روس ها و گرجی ها با میانجیگری های سیاسی ما موافق نیستند، اما بی شک با کمک های انسان دوستانه ما مخالف نیستند و مهمتر از خواسته های آنان، مردم اوستیا از هر مساعدتی که اوضاع شان را بهبود بخشد، استقبال می کنند و خوشحال خواهند شد.
در این راه حتی اقلیت گرجی ای که در اوستیا زندگی می کردند و اینک قربانی درگیری های اخیر قرار گرفته اند، باید مورد توجه و کمک های انسانی قرار گیرند. هر ملتی نکته ای برجسته در تاریخ اش داشته و دارد که یکی از معرفه های آن بوده است، و تمدن ایرانی همواره از این هویت اساسی برخوردار بوده است که توانسته اقوام، ادیان و ملل مختلف را گرد هم جمع کند، به طوری که به گونه ای مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنند و در بهبود اوضاع دست یاری به یکدیگر دهند؛ حتی در آثار باستانی ای (مثل تخت جمشید و چغازنبیل) که از پیشینیان مان به یادگار مانده است، به روشنی می توان این امتزاج را در فرهنگ و هنر به کار رفته در آن ها دید.
دین اسلام نیز با به رسمیت شناختن ادیان مختلف و برخورداری از تاریخی که ادیان ابراهیمی را نیز بخشی از هویت تاریخی دین خود می بیند، از ظرفیت بسیار بالایی در این زندگی مسالمت آمیز برخوردار است که متأسفانه به اندازه کافی از این ظرفیت بالقوه آن استفاده نکردیم. ما باید دو برنامه کوتاه مدت و بلندمدت برای کمک رسانی به اوستیا دنبال کنیم. برنامه کوتاه مدت مربوط می شود به کمک های بشردوستانه برای جبران برخی از خسارت های وارد شده به اهالی آنجا بر اثر جنگ اخیر. اما برنامه بلندمدت ما می بایست به تعاملات فرهنگی و نیازهای فرهنگی، معنوی و هویتی آنان توجه داشته باشد و امکانات سفرهای متقابل بین مردم دو سرزمین را نیز شامل شود. این تنها شامل اهالی اوستیا نمی شود و ساکنان منطقه قفقاز را در برمی گیرد. همه آذری ها و ارامنه سرزمین مان با مردم ناحیه قفقاز مشترکات و پیوندهای بسیاری دارند که می تواند امکان تبادلات و تعاملات بیشتر را فراهم آورند. با وجود این که فصول مشترکی چون زبان، قومیت، دین و پیشینه تاریخی می توانند مولفه هایی برای همکاری و تعامل باشند، اما نباید فراموش کنیم که تأکید ما نباید روی قومیت، نژاد و حتی صرفاً زبان باشد، و تمرکز اصلی ما باید روی "مشترکات فرهنگی" متمرکز شود که زبان امروز تعامل ملت هاست.
بی شک دخالت هر کشوری، اوضاع اوستیا را پیچیده تر و شرایط مردم را وخیم تر می کند؛ از این روی، بر روی هر بسته پیشنهادی کشورهای دیگر برای اهالی اوستیا باید این جمله حک شده باشد: "ما بدنبال جاه طلبی های خود نیامده ایم، تنها آمده ایم که کمک کنیم". و مهمتر از گفتار می بایست از عملکرد کمک رسانان خارجی، چنین استنباط شود.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای جامعه شناسی و مردم شناسی از تگزاس آمریکا