پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بازگشت برادران گریم


بازگشت برادران گریم
آنها ممکن است مثل دانشجویان لباس بپوشند ولی برادران کوئن اکنون نزدیک به ۲۵ سال است که با هم فیلم می‌سازند و در مصاحبه‌هایشان متلک پرانی می‌کنند! جوئل که در سال ۱۹۵۴ به دنیا آمد بزرگ‌تر و قد بلندتر است ولی اتان ۵۰ ساله که تند تند حرف می‌زند و سه سال از او کوچک‌تر است مثل برادر بزرگ تر رفتار می‌کند.
بعضی وقت‌ها اتان تهیه‌کنندگی را بر عهده می‌گیرد و جوئل کارگردانی می‌کند و بعضی وقت‌ها بر عکس. آنها فیلم جدیدشان به نام‌ ‌«‌هیچ کشوری برای پیرمرد‌ها‌» را با هم کارگردانی کردند و مسلما در فصل جوایز هردو با هم از تحسین و تشویق بر خوردار خواهند شد.
این فیلم از زمان اکران آن در ماه نوامبر برنده نامزد چندین جایزه معتبر از جمله پنج نامزدی جایزه‌ ‌«‌گولدن گلوب‌» شده است. اگر برادران کوئن خود شان نامزد جایزه اسکار نشوند‌ ‌«‌خاوییر باردم‌» که در این فیلم با آن آرایش موی عجیبش نقش یک آدمکش صورت-سنگی را بازی می‌کند، مسلما نامزد جایزه اسکار خواهد شد.
«هیچ کشوری برای پیرمرد‌ها‌» برادران کوئن را در اوج بازی قابل ملاحظه‌شان نشان می‌دهد; این فیلم یقینا از زمان ساخت‌ ‌«‌فارگو‌» در سال ۱۹۹۶ تاکنون بهترین اثر سینمایی آنها است هرچند باید اعتراف کرد که فیلم‌هایی که این دو بعد از فارگو ساخته‌اند یا ناامیدکننده بوده‌اند (مثل فیلم‌ ‌ مردی که وجود نداشت) و یا بی‌فایده به درد نخور (مثل‌ ‌‌قاتلان زنان). هیچ کشوری برای پیر مرد‌ها یاد آور آثار کلاسیک برادران کوئن مانند‌ ‌«‌بزرگ کردن آریزونا‌» (۱۹۸۷)، ‌ ‌«‌عبور کردن میلر‌» (۱۹۹۰)، ‌ ‌«‌لبووسکی بزرگ (۱۹۹۸) و‌ ‌«‌ای برادر، کجایی؟‌» (۲۰۰۰) است.
داستان فیلم هیچ کشوری برای پیر مرد‌ها که براساس رمانی از کورمک مککارتی نویسنده رمان پولیتزر برده ‌«‌جاده‌» ساخته شده (جان هیلکوت‌ استرالیایی در حال حاضر مشغول ساخت فیلم سینمایی بر اساس این رمان است) درباره دزدی و تعقیب و گریز و انتقامجویی است و زمان و مکان وقوع آن در غرب تگزاس و در سال ۱۹۸۰ است. شخصیت‌های اصلی این فیلم عبارتند از: یک کلانتر (تامی‌لی جونز)، یک سرباز کهنه کار جنگ ویتنام به نام‌ ‌«‌لییوولین ماس (جاش برولین) و یک آدمکش غیرقابل مهار به نام‌ ‌«‌آنتون چیگور‌» (خاوییر باردم) که معلوم نیست متعلق به کدام نقطه از جهان است.
فیلم با نمایش یک وانت، چند آدم مرده، دو میلیون دلار پول و مقادیر زیادی هروئین آغاز می‌شود. لییولین همه اینها را در یک بیابان پیدا می‌کند. او هروئین را همان جا رها می‌کند، پول‌ها را بر می‌دارد و باقی فیلم چیگور او را تعقیب می‌کند; چیگرو توسط کسی استخدام شده تا پول را از او پس بگیرد. چیگور هرکسی را که سر راهش می‌بیند بدون اینکه به او فرصت نفس کشیدن بدهد، می‌کشد. اسلحه مورد علاقه‌اش برای آدمکشی یک سیلندر با هوای فشرده است ولی هر چیز دیگری هم او را به هدفش می‌رساند.
شما اگر اسامی ‌عوامل فیلم را بخوانید متوجه می‌شوید که برادران کوئن این فیلم را یک فیلم اکشن توصیف کرده‌اند ولی آنها در این مورد دیگر خیلی مطمئن نیستند. جوئل به من می‌گوید: ‌ ‌«‌شاید وقتی گفتیم این فیلم اکشن است حالمان خوب نبوده!‌»
فیلم هیچ کشوری برای پیر مرد‌ها که در استودیوی‌ ‌«‌پلانت کوئن‌» ساخته شده و فیلمبردار همیشگی آنها یعنی‌ ‌«‌راجر دیکنز‌» بریتانیایی آن را فیلمبرداری کرده و روز‌های بیایبانی و شب‌های قیرگون آمیزه‌ای خیره‌کننده ساخته‌اند، به اندازه تمام فیلم‌های قبلی آنها سیاه و تاریک است.
جوئل می‌گوید: ‌ ‌«‌در کتاب طنز، خیلی زیاد است هر چند نمی‌توان گفت این کتاب دقیقا یک رمان طنزآمیز است. این رمان مسلما رمان سیاه و تاریکی است و همین هم مشخصه تعیین‌کننده ما بود.‌» البته این فیلم برای بعضی‌ها خیلی تاریک است; از وقتی که من با برادران کوئن دیدار کردم‌ ‌«‌جاناتان روزنبام‌» منتقد کهنه‌کار آمریکایی در مورد فیلم‌ ‌«‌هیچ‌کشوری برای پیر مرد‌ها‌» گفته است: ‌ ‌«‌این فیلم آنقدر سیاه و بدبینانه است که بعید می‌دانم برای یاس و نا امیدی و دلمردگی ما به‌رغم وجود ظلم و ستم توضیح اطمینان بخشی داشته باشد.‌» بله، این فیلم مطمئنا فیلم خشنی است، خیلی خشن است ولی اینکه بخواهیم از این فیلم برای توضیح چیزی مثل‌ ‌«‌ابو غریب‌» استفاده کنیم - همانطور که روزنبام اشاره می‌کند - کمی‌ برای این فیلم زیادی است.
جوئل می‌گوید، کلید مسئله در عنوان فیلم است: ‌ ‌«‌شخصیت تامی‌لی جونز از افول ارزش‌ها شکایت می‌کند. صحنه‌ای در فیلم هست که در آن پیرمردی را می‌بیند و پیرمرد به او می‌گوید، بله، دنیا مثل یک جای وحشتناک به نظر می‌رسد و همه چیز دارد به سمت جهنم می‌رود ولی دنیا همیشه یک مکان وحشتناک بوده و این حس که همه چیز دارد به سمت جهنم می‌رود این روز‌ها نشانه پیری است و لزوما مشخصه واقعی جهان نیست.»
اتان بیشتر از جوئل دارای موضع دفاعی است. او می‌گوید، هیچ کشوری برای پیر مرد‌ها ممکن است فیلم خشنی باشد ولی با جریان‌های سینمای آمریکا هیچ ارتباطی ندارد: ‌ ‌«‌ما نمی‌خواهیم مسئول سایر فیلم‌های آمریکایی باشیم. داستان رمان درباره شخصیتی است که با یک دنیای خشن و بی‌رحم مواجه شده و یا سعی دارد که با آن کنار بیاید. به نظر من این مشکل مشخصا مشکل آمریکایی‌ها نیست.‌»
اتان می‌افزاید: ‌ ‌«‌ساختار داستان این رمان برای ما جالب بود. این رمان بر خلاف انتظار‌ها عمل می‌کند و یک چیز کاملا متفاوتی است.‌»
این دو برادر که یک زمانی به آنها می‌گفتند‌ ‌«‌کارگردان دو سر‌» اغلب جملات همدیگر را تکمیل می‌کنند، با هم به طور خصوصی جوک رد و بدل می‌کنند و به طور کلی مثل دوقلو‌ها با هم رفتار می‌کنند. البته جای آنها را نمی‌توان با هم عوض کرد. اتان می‌گوید هر وقت جوئل لب پایینی‌اش را بیرون می‌دهد می‌شود فهمید که دارد عدم موافقتش را بیان می‌کند. اگر وضعیت بر عکس باشد اتان با بی‌اعتنایی و با صدای خرخر نا خشنودی خود را نشان می‌دهد. ولی نه، آنها دعوا نمی‌کنند. جوئل می‌گوید: ‌ ‌«‌این سئوال همیشه برای ما گیج‌کننده است و خیلی با این سئوال مواجه می‌شویم. چرا این سئوال را می‌پرسند؟ مردم هیچ وقت نمی‌پرسند: ‌ ‌«‌وقتی با کارگردان فیلمبرداری و یا بازیگران صحبت می‌کنید با نظر آنها موافقت نمی‌کنید؟‌»
اتان تند و تیز می‌گوید: ‌ ‌«‌در کار سینما یک هنرمند غیرسیامی ‌هست. ما با همدیگر و خیلی‌های دیگر همکاری می‌کنیم. اگر شما یک معلم انگلیسی نباشد که تک و تنها در زیرزمین خانه‌تان فیلم می‌سازد بنا بر این یک هنرمند سیامی ‌هستید.‌»
دیس ایز لاندن
۱۸ دسامبر ۲۰۰۷
نیک رادیک
منبع : روزنامه حیات نو