پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
سنت آگوستین و نسبت شهر خدا و شهر بشری
با تولد مسیحیت، مغربزمین دورهای تازه از حیات خود را تجربه میكند.سنت مسیحی به همراه تفكر یونانی سنتزی را ایجاد میكند كه متفكران زیادی در ذیل این سنتز به كار فكری مشغول میشوند. یكی از این افراد سنت آگوستین است. با مرگ ارسطو در سال ۳۲۲ پیش از میلاد، عصر طلایی فلسفه در یونان به پایان میرسد. فلسفه كه تا آن زمان با استدلالهای قوی سروكار داشت اندكاندك به نوشتن شرح و تفسیر بر سخنان پیشینیان مشغول شد.
در دوران معروف به هلنیسم یا یونانیگری بعد از فتح توسط اسكندر، مكاتب فكری متعددی ظهور و بروز یافتند؛ مكاتب فكری چون رواقیون، اپیكوریان و... كه عمده مباحث آنها متناسب با شرایط زمانه، ارائه روشهایی جهت بیمیلی به دنیا و فرار از رنج و جستوجوی لذت بود. اگر ما در زمان دولت- شهرهای پررونق یونانی با فلسفهای منسجم در مورد سیاست و اخلاق مواجهیم و اگر در دولت- شهر یونانی است كه خردمندی و فضیلت معنا پیدا میكند اما دراین دوره با فروپاشی دولت- شهرها نزد پیروان این مكاتب خردمندی به معنای چشمپوشی از تمنیات نفسانی و انتخاب آگاهانه فضیلت در زندگی فردی است، یعنی بیشتر بر اخلاق فردی بدون توجه به جامعه پرداخته میشود. علاوه بر این مكاتبی نیز به پیروی از افلاطون ایجاد شده بودند كه عمدتا به تفسیر، تشریح و پروراندن آرای گذشتگان بودند. مشهورترین آنها فلوطین بود كه بانی حكمت اشراقی و عرفانی در غرب است.
او مولفه دینی اندیشه افلاطون را تقویت كرد و مضامین عرفانی گوناگون را وارد آرای افلاطون نمود. خلاصه آنچه كه تبلیغ و تدریس میكرد تفاوت چشمگیری با آرای افلاطون پیدا كرد و فلسفه نو افلاطونی نامیده شد. بزرگترین اثر تالیفی آگوستین «شهر خدا» است كه مهمترین آرای او در باب سیاست و جامعه در این كتاب گرد آمده است. انگیزه اصلی نوشتن این كتاب دفاع از مسیحیت بود چرا كه در آن زمان بسیاری سقوط امپراتوری روم غربی را توسط افراد وحشی ناشی از گسترش مسیحیت میدانستند. گذشته از این بحث مشخصترین بحث آگوستین ارائه نظریه شهر آسمانی و شهر زمین است.
او معتقد بود كه انسانها شهروند دو شهر هستند؛
۱) شهر زمینی و محل تولد
۲) شهر آسمانی
به دیگر سخن منافع بشر دو گونه است منافع زمین و این جهانی و منافع آسمانی و اخروی. منافع زمینی مربوط به جسم طبیعی انسانهاست و منافع آن جهان مربوط به روح انسان است. شهر زمینی و منافع مادی براساس خودخواهی و خودپرستی است و شهر خدا و منافع روحانی بر پایه عشق به خداپرستی استوار است. شهر زمینی مبتنی بر انگیزههای پست طبع بشر و شهر خدا بر پایه امید به صلح آسمانی و رستگاری ارواح میباشد. فلسفه آگوستین كه بهشدت بر تفكر سدههای میانی تاثیر گذاشت تاریخ را مبارزه و كشاكش بین نیروهای زمینی و نیروهای آسمانی میدانست؛ مبارزهای كه سرانجام در برقراری جامعه مشتركالمنافع مسیحی به اوج خود میرسد.
از نظر بحث ما شهر زمین نیز سلطه اصلی خودپرستی است و اعتقادی به خداوند نیست ولی شهر آسمانی مملو از عشق به خداوند است. نكته جالب توجه در اندیشه آگوستین این است كه او معتقد است خداوند كارگزارانی را مقرر كرده است تا در جهت رستگاری به انسانها كمك كنند. این كارگزاران عبارتند از كلیسا و دولت .
همان طور كه مشاهده میشود آگوستین تحتتاثیر شاخه نوافلاطونیان و اندیشههای مانوی با ترسیم دو شهر خدا و شهر زمین به عنوان دو نهاد خیر و شر و با تاكید بر گناه اولیه تنها راه رستگاری و سعادت را در این دنیا تبعیت از كلیسا و دولت مسیحی میداند با امید اینكه با كمك آنها به شهر خدا یعنی سعادت اعلی دست یابد.
منبع : روزنامه تهران امروز