سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سرهنگ عراقی خود را مشتاقانه تسلیم کرد


سرهنگ عراقی خود را مشتاقانه تسلیم کرد
عملیات محرم با رمز عملیاتی « یازینب » شروع شد . رزمندگان ما در ۴ محور از منطقه ی عین خوش به ارتفاعات حمرین حمله کردند . پیشروی به سرعت در دو محور آغاز شد ولی در دو محور دیگر به علت تغییرات جوی بچه های ما دستخوش سیل و طغیان رودخانه ی دویرج شدند! به طوری که تعدادی از بچه ها این طرف رودخانه و تعدادی دیگر در آن طرف رودخانه در چند متری دشمن پراکنده گردیدند. سرعت زیاد آب مانع از برقراری هرگونه ارتباط با آن سوی رودخانه می شد.. شب بسیار هولناکی بود! شرایط حاکم بر منطقه قدرت هرگونه تصمیم گیری سریع را از ما سلب می کرد. نمی دانستیم در آن لحظات چه باید بکنیم به ناچار تا صبح روز بعد صبر کردیم .
هنگام صبح رزمندگان اسلام توانستند با پیشروی در ساحل رودخانه با نیرویی که در آن سوی رودخانه مستقر شده بودند ارتباط برقرار کنند. خوشبختانه آن ها توانسته بودند خودشان را به اهداف از پیش تعیین شده برسانند.
روز بعد برای ما روز عجیبی بود! رخنه ی نیروهای دشمن که در داخل ما باقی مانده بودند خیلی عمیق بود. تنها سرپلی هم که در آن سوی رودخانه داشتیم فاقد پل ارتباطی بود. بچه ها با قدرت و توان خدادادی توانستند با مقاومت خود سرپل را نگه دارند.
منتظر فرارسیدن شب ماندیم تا بتوانیم عملیات را ادامه دهیم .
شب دوم عملیات فرارسید و ما عملیاتمان را شروع کردیم . مدت زمان زیادی طول نکشید که با هجوم رزمندگان اسلام رخنه ی دشمن از بین رفت و نیروهای ما به مواضع اصلی از پیش تعیین شده دست یافتند. در این عملیات اسارت یکی از افسران عراقی همراه گردانش برای ما جالب توجه بود. او فرماندهی یکی از گردان های عراقی را به عهده داشت . اطلاع یافتیم که یکی ـ دو روز قبل از عملیات ما به فرماندهی گردان منصوب شده بود.
این سرهنگ عراقی زمانی که وارد منطقه شده بود زمینه هایی برای تسلیم شدن داشت و با برنامه ریزی قبلی تصمیم داشت در اولین فشار نیروهای ایرانی خودش را تسلیم کند اما می خواست ترتیبی بدهد تا پرسنل گردانش نیز تسلیم شوند. گردان وی در جناح راست منطقه ی عملیاتی و در جنوب رودخانه ی میمه نزدیکی های منطقه ی بیات موسیان مستقر شده بود. او در آن جناح وقتی پیشروی رزمندگان اسلام را مشاهده می کند با چند نفر از فرماندهان گروهان های خود صحبت کرده و رضایت آن ها را برای اسیر شدن جلب می نماید. رضایت فرماندهان به سرعت به تمامی پرسنل گردان منتقل می گردد به نحوی که تمام پرسنل بدون مقاومت تسلیم رزمندگان می شوند.
روز بعد از اسارت سرهنگ عراقی را دیدم که در کنار فرمانده عملیاتی آن منطقه تمام مواضع را نشان می داد و راه های نفوذ عراقی ها را برای بچه های ما مشخص می کرد. به من اطلاع دادند که سرهنگ عراقی تقاضای ملاقات با مرا دارد. گویا قصد داشت مطالب بسیار مهمی را به من بگوید. سرانجام ملاقات صورت گرفت . او در بین صحبت هایش زمینه های انقلاب اسلامی در عراق را برای ما مطرح می کرد. او می گفت : « جان مردم به لب آمده ولی به علت خفقان و مسایل دیگر هنوز این انقلاب شکوفا نشده است . »
او می گفت : « یکی از مهم ترین عوامل در انقلاب مسئله ی رهبری است که متاسفانه رژیم بعثی عراق هرکسی را که واجد شرایط رهبری در عراق باشد از بین می برد و به شهادت می رساند مانند : آیت الله باقرصدر یا این که آن ها را به سیاه چال ها می اندازد. »
این سرهنگ عراقی خدا را شکر می کرد که توانسته خودش را تسلیم نیروهای اسلام نماید. وقتی از مشخصات او سئوال شد اظهار داشت : « فرزند شخصیتی روحانی هستم و از جانب پدر برای مسئولین جمهوری اسلامی حامل پیام صلح و دوستی می باشم . » او ادامه داد : « پدرم قبل از عزیمت من به منطقه گفت که اگر به جبهه رفتی خودت را تسلیم کن و سلام مرا هم به آن ها برسان . »
در جبهه های جنگ سربازان عراقی تاب و توان جنگیدن در مقابل رزمندگان ما را نداشتند.
پس از بررسی هایی که بعد از عملیات ها انجام می دادیم متوجه می شدیم که ۸۰ % از تلفات نیروهای ما بر اثر ترکش آتش توپخانه بوده است . تلفات حاصله از رزم نزدیک خیلی کم بود زیرا وقتی عراقی ها رزمندگان اسلام را می دیدند بلافاصله پا به فرار می گذاشتند یا این که خود را تسلیم می کردند. در این عملیات علاوه بر این که تعداد زیادی از نیروهای عراقی خود را تسلیم نیروهای اسلام کرده بودند تعدادی هم پا به فرار گذاشتند.
عملیات محرم نیز همچون سایر عملیات ها با پیروزی به پایان رسید و ضربه ی سختی بر پیکر نیروهای بعثی عراق وارد آمد.
▪ شهید علی صیاد شیرازی
سرهنگ عراقی خدا را شکر می کرد که توانسته خودش را تسلیم نیروهای اسلام نماید. وقتی از مشخصات او سئوال شد اظهار داشت : فرزند شخصیتی روحانی هستم . پدرم قبل از عزیمت من به منطقه گفت : اگر به جبهه رفتی خودت را تسلیم کن و سلام مرا هم به آنان برسان .
سرهنگ عراقی با چند نفر از فرماندهان گروهان های خود صحبت کرده و رضایت آنها را برای تسلیم شدن جلب می نماید. رضایت فرماندهان به سرعت به تمامی پرسنل گردان منتقل می گردد به نحوی که تمام پرسنل بدون مقاومت تسلیم رزمندگان می شوند.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید