یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

گفتمان اصلاحات در سایه صبر و تلاش شکوفا می‌شود


گفتمان اصلاحات در سایه صبر و تلاش شکوفا می‌شود
این روزها سخن از اصلاحات از گوشه و کنار شنیده می‌شود. هر چند که بیان آن با شور و حال و غلیان احساس دهه ۷۰ مواجه نیست، اما همچنان در گوشه و کنار قلم‌هایی بر دل کاغذ نام آن را زنده نگه می‌دارد. اینکه چگونه بعد از یک دوران ۸ ساله از طلوع و افول اصلاحات دوباره تعابیر این چنینی به کار می‌رود، حاکی از شرایط خاص فعلی جامعه ایران است. اگر به طور منطقی جریانات را بررسی و بر اساس قاعده مسایل را تجزیه و تحلیل کنیم،‌ وقتی اصلاحات در یک جامعه متوقف می‌شود، روشن کردن موتور آن برای بار دوم بسیار دشوار است. اما نباید از یاد ببریم که اساسا اصلاحات و جریان اصلاح‌طلبی نشانه‌ی پویایی و تحرک یک جامعه است و اگر در یک جامعه این روند وجود نداشته باشد و یا متوقف گردد، مطمئنا ساختار قدرت با موانع و مشکلاتی روبه‌رو می‌شود که مشخص‌ترین آن تقویت اپوزیسیون رادیکال خواهد بود. اما بالعکس در جامعه‌ای که اندیشه تفکر اصلاحی زنده است، شرایط برای رسیدن به یک جامعه توسعه‌یافته‌تر هموار می‌شود. در جوامعی که ساختارهای دموکراتیک رشد کرده است، گروه‌ها، احزاب و مطبوعات غیردولتی زمینه تقویت دولت را به وجود می‌آورند. چون این گروه‌های غیردولتی مرتبا ساختار وضع موجود را نقد و دولت را مجبور به تغییرات می‌کنند.
اما درجوامعی که دموکراسی ضعیف است، اندیشه‌های اصلاحی تفکری مخرب نامیده می‌شود که می‌تواند باعث تضعیف قدرت گردد به همین دلیل کمتر به این نوع تفکر اجازه رشد و ظهور و شکوفایی را می‌دهند. در جامعه ایران نیز علی‌رغم اینکه اصلاحات با بن‌بست‌های جدی مواجه شده است، اما کورسوی امیدی همواره وجود داشته که به مردم نوید تغییرات را داده است. و به ویژه شرایط فعلی و حساس امروز ایران که تا حد زیادی به جریان اصلاح‌طلبی ایران، حیاتی دوباره‌ بخشیده است. البته در این مورد دو دیدگاه کاملا متفاوت وجود دارد. عده‌ای اصلاحات را یک جریان درون نظام و در قالب گروه‌ها و احزاب سیاسی اصلاح‌طلب مثل جریان خاتمی یا کروبی می‌دانند. و عده‌ای اساسا معتقدند که اصلاحات در این قالب‌ها نمی‌گنجد و این جریان می‌تواند از هر کجا و به ویژه خارج از مرزهای ایران تعریف و تبیین و ارایه گردد. اما مشکلی که در دیدگاه گروه‌ دوم وجود دارد این است که اگر چه دیدگاه دوم تا زمانی که در قالب اصلاح‌طلبی و تغییر تدریجی وضع موجود جای می‌گیرد مناسب نشان می‌دهد اما اساسا ممکن است به دلیل آرمان‌خواهی و رویایی نگاه کردن به گفتمان اصلاحات و دور بودن از شرایط جامعه ایران آن را با بن‌بست و توقف مواجه سازد.
و این همان اتفاقی است که بعد از پایان دوران خاتمی نقل مجالس برخی از روشنفکران گردید و به توقف کامل جریان اصلاحات منجر گردید. نکته مهم این است که اصلاحات زمانی می‌تواند به نتایج مطلوب برسد که صبر و اندیشه برای رسیدن به هدف در آن وجود داشته باشد. این روزها فضایی از سرخوردگی و ناامیدی در میان توده‌های مردم حتی برخی از جناح‌ها و روشنفکران به چشم می‌خورد که در نهایت به نفع جریان‌های وابسته به غیر اصلاح‌طلبان خواهد بود. بر همین اساس شاید بهترین نگاه به اصلاحات، نگاه اصلاح‌طلبی مبتنی بر تداوم جریان دوم خرداد ۷۶ باشد. البته ریشه‌ی شکل‌گیری اصلاحات شاید در هسته مرکزی مبتنی بر تغییر وضع موجود باشد ولی لایه‌ها و هسته‌های بعدی آن بستگی به شرایط هر جامعه دارد. مثلا در ایالات متحده آمریکا پاسخ به بن‌بست‌های نظام سرمایه‌داری و مشکلات اقتصادی در حوزه پولی و مالی به اوبامای اصلاح‌طلب رای برتری می‌دهد و در جامعه ایران مشکلات متعدد در حوزه مسایل اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی به روند اصلاحات روح می‌بخشد. حتی جایگاهی که اصلاحات، امروز در جامعه ایران دارد با یک دهه قبل قابل قیاس نیست. آنچه در دوم خرداد گفتمان اصلاحات را شکل داد، فقدان روش‌های مناسب پیگیری حقوق‌های مدنی و مردمی بود که به مفهوم توسعه سیاسی قداست ویژه‌ای بخشید.
در جامعه ما به دلیل عدم وجود طبقات مستقلی که بتوانند به دنبال حقوق مدنی مردم باشند، و نگاه آرمانی داشتن به جامعه مدنی در عمل و در مواجهه با مشکلات، جریان اصلاح‌طلبی فروکش کرد و آرمان‌هایش را به فراموشی سپرد. در حالی که از لحاظ جامعه‌شناسی سیاسی تفاوت اصلی بین یک جریان انقلابی و یک جریان اصلاح‌طلبی این است که اصلاحات برای تغییرات تلاش، پیگیری و کوشش مستمر به خرج می‌دهد، اما هیچ وقت به راه‌های خشونت‌آمیز و روش‌های رادیکال نمی‌اندیشد. در ایران اگرچه همواره موانعی بر سر راه بسط جامعه مدنی وجود داشته است. اما باید پذیرفت که همه این تحولات به بسط حقیقت جامعه مدنی کمک کرده است. هر چند که از لحاظ عملی همچنان این گفتمان با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. ایران امروز یقینا به انرژی نیاز دارد که در قالب آن بتواند پاسخ‌های بهتری برای مشکلات انباشته شده اش بیابد. تجربه بازگشت از اصلاحات به یک جریان سنتی نشان داد که راه حل توسعه ایران، از این مسیر عبور نمی‌کند.تاکنون جامعه ما به دلیل بیش از حد احساسی و هیجانی بودن با تمام مسایل و مشکلات خود یک برخورد تک‌بعدی داشته است. به همین دلیل همیشه بعد از فروکش کردن دوران هیجانات، به بسیاری از تحولاتی که با زحمت شروع شده است، کمکی نکرده است.
اصلاحات در دهه‌ی ۱۳۷۰ نتوانست به اهداف خود برسد، ضمن اینکه بخشی از این اهداف چه از سوی اصلاح‌طلبان و چه از سوی مردم در شرایط هیجانی طراحی و بیان شده بود، به همین دلیل وقتی اهداف به نتایج مطلوب نرسید، همه اقشار و گروه‌ها و طبقات اجتماعی گفتمان اصلاحات را ناکارآمد دانسته و آن را پروژه‌ای ناکام دانستند، اصلاحات باید به اهداف خود دست یابد، این خاصیت و ماهیت جریانات اصلاح‌طلبی است. منتها به شرط آن که اولا اصلاحات را یک پروژه کوتاه‌مدت ندانسته و آن را در قالب پروسه طولانی و مستمر تعریف کرد. دوم اینکه اصلاحات نیاز به حمایت اکثریت مردم دارد. این جریان هرگز قائم به یک فرد نیست و با فرد هم به نتایج مطلوب نمی‌رسد. اشکال عمده‌ای که در دوران خاتمی وجود داشت، این بود که انتظار برآورد همه‌ی ظرفیت‌های اصلاحات را از شخص خاتمی داشتیم طبیعتا یک نفر نمی‌تواند همه جریان اصلاح‌طلبی یک جامعه باشد که ناگفته پیداست این واقع‌بینی است که ما امروز به آن دست یافتیم. نکته سوم اینکه شاید اصلاحات به حل مشکلات اساسی مردم کمکی ننماید، ضمن اینکه این اعتقاد وجود دارد که ترمیم و تغییرات اساسی هم به مرور برای همگان میسر می‌گردد.
اما در وهله‌ی اول این نکته مهم است که اصلاحات بتواند یک همسویی و تطابق میان ایده‌ها و نظریات مردم ایجاد نماید. ما همچنان در زمینه حقوق مدنی، مشارکت‌های مردمی، قانون‌مداری و... با محدودیت‌هایی مواجه هستیم. بهترین اتفاق در راستای شکوفایی جامعه مدنی، کمک به شان و حقوق و منزلت انسان‌هاست که در یک جامعه مدنی به راحتی محقق می‌شود. گفتمان اصلاحات در ایران می‌تواند به نتایج مثبت و ارزنده‌ای برسد، به شرط آن که در مسیر اهداف خود حرکت نموده و مدافع حقوق بر حقه‌ی مردم باشد. اما مهمترین کمکی که رفورم و اعتقاد به آن می‌تواند به یک جامعه نماید، این است که تضاد را از یک موقعیت ستیزه‌جویانه و غیرآشتی‌جویانه به یک تضاد سامان‌یافته مبدل می‌سازد که هیچ کس یا طبقه‌ای در آن به مبارزه رادیکال فکر نکند و هیچ طبقه‌ای برای دستیابی به قدرت براساس دیپلماسی پنهان تلاش ننماید و اتفاقا چون همه طبقات و گروه‌های اجتماعی در روند شکل‌گیری، تثبیت و تداوم آن نقش دارند ،همه می‌توانند از امتیازات آن سود برده و ضمن اینکه هزینه کمتری نیز برای رسیدن به توسعه پایدار و همه‌جانبه پرداخته می‌شود این رهیافتی است که تاکنون و در طول این صد سال و اندی تغییرات ساختاری ایران به دست نیامده که البته برای رسیدن به آن نیاز به همکاری و همدلی بیشتری احساس می‌شود.
منبع : گزارش