یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


عاشقانه سیاسی


عاشقانه سیاسی
● نقدی بر فیلم «بابی»
امیلیو استه وز در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، بازیگر نسبتاً مطرحی بود. هرچند که او اولین بار در سال ۱۹۸۶ روی صندلی کارگردان نشست، اما ساخته هایش کم تعداد و بیشتر تلویزیونی بودند. تا یک سال قبل، شهرت او بیشتر به عنوان بازیگر افول کرده یی بود که معمولاً زیر سایه پدرش، مارتین شین، و برادرش، چارلی شین قرار می گرفت. با این حال او در«بابی» به سراغ پروژه بسیار بلندپروازانه یی رفته که به دلیل سوژه جنجالی، روایت غریب و نامتعارف و پرستاره بودنش، حتی کارگردان های مطرح و باسابقه را هم وحشت زده می کند.
استه وز در فیلمی که درباره ترور رابرت کندی در هتل آمباسادور لس آنجلس ساخته، هیچ اشاره مستقیمی به او نمی کند و فقط زندگی افراد مختلفی را که در این هتل حضور دارند، از صبح آن روز تا زمان وقوع ترور روایت می کند. فیلم به هیچ عنوان متکی به شخصیت هایش نیست. هیچ کس نقش محوری ندارد و به نظر می آید که هر یک از این شخصیت های پرشمار را به راحتی می شده از فیلم حذف کرد... اما فقط به نظر می آید،
هر چند به ظاهر هیچ ارتباطی به جز حضور در هتل آمباسادور نمی توان بین شخصیت ها پیدا کرد، اما در واقع هر یک نماد بخشی از فساد فرهنگی یا سیاسی هستند که کندی می خواست با آنها مبارزه کند؛ جنگ ویتنام، تبعیض نژادی، تبعیض جنسی، اختلاف طبقاتی، مواد مخدر و... شاید با توجه به روایت موازی ماجرای شخصیت های - به ظاهر - بی ربط، بتوان ساختار «بابی» را وامدار فیلم های آلتمن دانست، اما عشقی که در تک تک فریم های فیلم استه وز به چشم می خورد، در فیلم های آلتمن وجود نداشت.
در واقع «بابی» را می توان با تعریفی جدید، یک فیلم عاشقانه دانست. اما این بار داستان عشق دو شخصیت فیلم را نمی بینیم، بلکه عشق کارگردان به موضوع فیلمش است که روایت می شود. استه وز در زمان ترور رابرت کندی ۶ ساله بوده و فقط خاطراتی گنگ از آن دارد. اما نمی توان فراموش کرد که او پسر مارتین شین است و توسط پدری تربیت شده که سال ها است به عنوان یکی از شورشی های ضد سیستم در هالیوود شهرت دارد. به این ترتیب این پروژه شخصی - که نویسنده/کارگردانش آن را با زحمت زیاد و با هزینه قابل توجهی از جیب خودش ساخته - در وهله اول یک مرثیه یا ادای دین به شخصیتی است که از نظر استه وز جای خالی اش هنوز حس می شود.
رابرت کندی به جز چند نمای کوتاه از پشت سر، تماماً با استفاده از تصاویر آرشیوی و واقعی نشان داده شده است. فیلم بدون فراموش کردن روایت و بدون غلتیدن در ورطه شعار، در هر فرصتی سخنرانی های او را پخش می کند. بعد هم برای تکمیل کردن این تاثیرگذاری ها، در عنوان بندی پایانی عکس های کندی و صدای سخنرانی بسیار مشهور او می آید که تعبیری واضح و آشکارا علیه جرج بوش و سیاست های او دارد.
به رغم تمام این موضع گیری ها، «بابی» بیشتر ادای دین به یک شخصیت سیاسی است تا یک فیلم سیاسی. الیور استون در جی اف کی بیشتر به ترور جان کندی و توطئه علیه او می پرداخت اما استه وز در«بابی» ترور رابرت کندی را تنها بهانه یی قرار داده تا زندگی و دیدگاه او را بررسی کند و حسرتش را از بازماندن او از ریاست جمهوری نشان بدهد.
به همین دلیل است که تنها نشانه از قاتل او در فیلم، شنیدن جمله یی است که قبل از شلیک گلوله ها می گوید. فیلم تا پیش از ترور، هیچ اشاره یی به نقشه و مقدمات ترور و انگیزه و برنامه ریزی تروریست نمی کند و به ظاهر بیننده را در بی خبری نگه می دارد اما وقتی فیلمی در مورد یک واقعه تاریخی معروف ساخته می شود، قاعدتاً بیننده از ابتدا می داند که چه خواهد شد و در نتیجه نوعی سنگینی ناملموس بر فضای فیلم حاکم است.
شاید همین فضای سنگین و اطلاع بیننده از آنچه که اتفاق خواهد افتاد است که باعث می شود بخش های به ظاهر بی ربط اوایل فیلم هم جذاب به نظر بیاید. تنها مشکل اینجا است که وقایع فرعی به قدری زیاد و ورود کندی به هتل به قدری دیرهنگام است که ربع سوم فیلم دچار افت ریتم می شود و چند سکانسً قبل از جشن پیروزی را به زحمت باید تحمل کرد. اما برای فیلمی تا این حد پرشخصیت و پرروایت، همین حد هم یک موفقیت است. بخش عمده یی از این موفقیت هم مدیون تدوین درخشان فیلم است که کار دشواری انجام داده و فیلم را با ریتمی مناسب پیش می برد. اوج این درخشش در سکانس های پایانی به چشم می آید که تصاویر فیلم و تصاویر آرشیوی ترور کندی به نحوی غیرقابل تفکیک در میان یکدیگر قرار گرفته اند.
استه وز در فیلم عاشقانه بزرگش، هم به عنوان فیلمنامه نویس و هم به عنوان کارگردان، به موفقیت بزرگی رسیده و تحسین فیلم در جشنواره ونیز و جوایز گلدن گلوب هم تاییدی بر این موضوع است. شاید او به عنوان هنرپیشه افول کرده یی که هیچ وقت هم ستاره نبود، در پایان راه باشد اما اگر بخواهد مسیر کارگردانی را ادامه بدهد، امید زیادی به درخشش او می رود.
بابی (Bobby)، نویسنده و کارگردان؛ امیلیو استه وز - بازیگران؛ آنتونی هاپکینز، لارنس فیشبرن، دمی مور، ویلیام اچ میسی، شارون استون، مارتین شین، هلن هانت، لیندسی لوهان، الایجا وود، هدر گراهام، اشتون کوچر، امیلیو استه وز، کریستین اسلیتر.
افشین ابراهیمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید